جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 152
خیال و عقل در حکمت متعالیه صدرالمتالهین و تاثیر مبانی عرفان نظری ابن‌عربی در آن
نویسنده:
بهزاد مرتضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دو اصطلاح خیال و عقل، در عرفان ابن عربی و فلسفه ملاصدرا از دو جهت مورد مطالعه قرار می‌گیرند. یکی از جهت هستی‌شناسی و دیگر از جهت معرفت‌شناسی در نظام هستی‌شناسی عرفانی بر کل ما سوی الله خیال اطلاق می‌شود و تنها یک وجود حقیقی تحقق دارد و ما سوای اوظل و تجلی آن وجود واحد است . در فلسفه ملاصدرا عوالم وجود به عالم طبیعت ، مثال یا خیال و عالم عقل تقسیم می‌شود عالم خیال حد واسط بین عالم عقل و عالم طبیعت است که هر یک از این عوامل ناظر به یکی از مراتب حسی، خیالی و عقلی نفس انسانی می‌باشند. بدین معنا که در حکمت متعالیه مراتب نقس مطابق و متناظر با یکی از عوالم سه گانه هستی است و هر یک از ادراکات حسی و خیالی و عقلی مرتبط و ناشی از یکی از عوالم وجود است ، ادراکات حسی مطابق با عین حسی خارجی و حکایت از آن دارد. در ادراک خیالی دو حالت است که یکی از ادراکات خیالی متصل که ادامه ادراک حسی است منتها با حذف بعضی از ویژگیهای ادراک حسی، که این هم مربوط به عالم طبیعت و ماده می‌شود. در ادراکات مثالی که نفس با خیال منفصل متحد و مرتبط می‌شود این واقعیت خیال منفصل است که نفس با حرکت جوهری همسطح خیال منفصل و با آن متحد می‌شود. از بعد معرفت‌شناسی خیال و عقل به عنوان دو مرتبه از مراتب ادراکی نفس موضوع "نفس‌شناسی" فلسفی است . البته نفس‌شناسی فلسفی با معرفت‌شناسی فلسفی تفاوت می‌کند. در نفس‌شناسی، نفس به عنوان صورت و کمال بدن و مبدا ادراک و تحریک مورد بررسی قرار می‌گیرد، تجرد، مراتب و قوای آن مورد تحلیل قرار می‌گیرد. ولیکن در معرفت‌شناسی فلسفی بحث از چگونگی تطابق عین و ذهن و چگونگی دلالت مفاهیم ذهنی بر مصادیق خارجی و ملاک صحت و سقم یک معرفت است و اینکه در هنگام معرفت چه اتفاقی می‌افتد آیا صور مادی به ذهن منتقل می‌شوند، یا مماثل آنها در ذهن خلق می‌شوند؟ یا در ذهن حلول می‌کنند؟ به هر حال ملاک علم و معرفت چیست ؟ حضور مجرد نزد مجرد است یا اتحاد عالم بامعلوم. ملاصدرا در تحلیل و تحقیق نفس‌شناسی بخش اعظم ابتکاراتی همچون اصالت وجود، اصل علیت ، حرکت جوهری و ... را به کار می‌گیرد. تجرد مراتب سه‌گانه حس ، خیال و عقلی، از جمله همین ابتکارات است ، وی تحت تاثیر آرای ابن‌عربی بر این باور است که رابطه نفس با صورتهای خیالی و عقلی رابطه ذی‌شان و شان است و نفس یک نحو اتحاد خاص با صور علمی دارد، و این صور محصول خلاقیت نفس‌اند، بدین معنا که نفس در هر مرتبه‌ای از تجرد، قادر به خلق صوری مماثل صور اشیا می‌باشد و راز علم در همین خلاقیت نفس قرار دارد و تنها با اعتقاد به این خلاقیت است که معضلات معرفت‌شناسی قابل حل می‌باشند.
نقد و بررسی دیدگاههای روانشناختی و جامعه شناختی در باب ماهیت و منشا دین
نویسنده:
زهرا بهزاد مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصولا روانشناختی دین، با دیدگاه فروید و تحلیل خاص وی از دین آغاز می شود . او با کشف ضمیر ناخودآگاه ، دین را نتیجه ناخوشی روانی و نیز زاده توهم قلمداد کرد. و اما پس از فروید، یونگ در همین زمینه تحقیقات فراوانی انجام داد و به این نتیجه رسید که دین علی رغم اندیشه های فروید توهم نیست بلکه معرفت حالت وجدانی است. به نظر او وجود خدا مترادف است با تجربه خدا. فصل جامعه شناختی این رساله با لودویگ فویرباخ شروع شده است. وی انسان شناسی را از اصلی خداشناسی می داند. در فلسفه فویرباخ انسان از خودبیگانه شده و جانشین خدا می شود. بعد از فویرباخ ، کارل مارکس و نظریاتش مورد بررسی قرار گرفته است. وی معتقد بوده که دین بعد از مالکیت و بعد از تقسیم جامعه از دو گروه استثمارگر و استثمارشده بوجود آمده است. بنابراین دین را طبقه حاکمه برای حفظ امتیازات خودش وضع کرده است. و اما امیل دورکیم ، معتقد است دین نه توهم است و نه امری ساختگی بلکه دین همان جامعه است. دین، مجموعه ای از اعتقادات و اعمال مربوط به امور مقدس و نیز باز نمود متعالی قدرتهای جامعه است. امیل دورکیم در جامعه شناسی دین تاثیر به سزایی داشته است.
حسن و قبح در فلسفه اخلاق جی. ای. مور. و محقق طوسی(ره)
نویسنده:
محمدحسین موسوی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از دیرباز حسن و قبح دو عنوانی بودند که در علومی مانند: فلسفه، کلام و اصول مورد بررسی قرار می‌گرفتند. امروزه با طرح مباحث جدید، فلسفه اخلاق نگاه جدیدی به این دو عنوان دارد. از آنجا که دو عنوان مذکور در حوزه غربی و اسلامی مطرح است ، بحث تطبیقی این مساله مفید واقع خواهد شد. جی. ای. مور انگلیسی و محقق طوسی(ره) موضوع حسن و قبح را در فلسفه خود بررسی نموده‌اند و این پایان نامه به تطبیق آراءآنها می‌پردازد. دو عنوان مذکور در محورهای وجودشناسی و معرفت‌شناسی و منطقی قابل تطبیق است .
آرا کلامی عبدالرزاق لاهیجی و مقایسه آن با نظرات قوشچی
نویسنده:
داود حیدری ابهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکیم عبدالرزاق لاهیجی از استادان و محققان بزرگ کلام و حکمت قرن یازدهم هجری است، تحقیقات کلامی این دانشمند فرزانه به دلیل برخورداری وی از حکمت و عرفان از عمق ویژه ای برخوردار است. این رساله درصدد بررسی و تبیین برخی از دیدگاههای بدیع حکیم لاهیجی است که در پنج فصل تنظیم شده است. در فصل اول ابتدا زندگی نامه، استادان، شاگردان و فرزندان وی مورد بحث قرار می گیرد. سپس به بررسی آثار و تالیفات وی پرداخته و کتابهایی که قطعا از آثار لاهیجی است و نیز کتابهایی که منسوب به وی است شناسایی می شود در بخش پایانی با مبانی فکری و سلوک علمی و عملی لاهیجی آشنا می شویم.این حکیم عالیقدر علاوه بر برخورداری از توان فکری شگرف در تجزیه و تحلیل آرا و اندیشه ها، در تهذیب نفس و طهارت باطن نیز کوشا بوده است. حکیم لاهیجی سعی فراوان در معرفی بی پیرایه دین داشته است و گروهی را که حقیقت دین را به فراموشی سپرده و آن را ابزاری برای ارضای تمایلات دنیوی خویش قرار داده اند سخت نکوهش می کند. در فصل دوم نظرات لاهیجی در مورد علم کلام و روش تحصیل معرفت بحث می شود. لاهیجی به شدت روش متکلمان اشعری و معتزله را به دلیل تکیه اشان بر مسلمات و مشهورات مورد انتقاد قرار می دهد و راه تحصیل معرفت را حکمت می داند که براساس اندیشه و استدلالبرهانی شکل گرفته است. وی بر آن است که روش قدمای متکلمان شیعه به دلیل تکیه بر کلام معصوم از حیث یقینی بودن همسنگ حکمت است. از نظر لاهیجی غایت انسان، رسیدن به خداست و این هدف با پیمودن راه ظاهر و راه باطن امکان پذیر است. در طریق ظاهر انسان با بکارگیری استدلال و نظر، حقیقت را شناسایی می کند و در طریق باطن با تهذیب نفس و تزکیه باطن به حقیقت نزدیک و واصل می گردد. راه ظاهر همان راه متکلمان و حکما مشا است و راه باطن مختص عرفا و حکمای اشراق می باشد. در فصل سوم مساله حدوث و قدم بررسی شده است، لاهیجی از یک سو ملاک نیاز معلول به علت را امکان می داند و از سوی دیگر معتقد است عالم حادث زمانی است به این معنا که عالم از جانب گذشته متناهی است، و عدم سابق بر عالم عدم واقعی است، اما زمانی نیست. از نظر وی ادله متکلمان بر حدوث زمانی عالم - به معنای وجود زمانی که عالم در آن زمان نبوده - ناتمام است و ادله حکما نیز توان اثبات قدم عالم را ندارد. در فصل چهارم به این مساله پرداخته شده است که آیا صفات حق تعالی زائد بر ذات است یا عین ذات، لاهیجی ضمن تحلیل معنای صفت رای اشاعره را نقد می نماید، از نظر وی تفاوتی بین حکما و متکلمان امامیه و معتزله در این مورد وجود ندارد.در فصل پنجم آرا دانشمندان پیرامون حسن و قبح عقلی بررسی شده است. نزاع در این مساله از نظر لاهیجی هم در مقام تحقق خارجی این اوصاف است و هم در مقام کشف و درک آنها. در هر دو مقام، اشاعره برخلاف معتزله معتقد به شرعی بودن حسن و قبح هستند، لاهیجی ضمن اثبات عقلی بودن حسن و قبح، معتقد است برخی از قضایای مشتمل بر حسن و قبح یقینی و بدیهی است و این با مشهوره دانستن آنها از سوی حکما منافاتی ندارد، زیرا یک قضیه می تواند از یک جهت از یقینیات باشد و از جهت دیگر جز مشهورات. اینکه قضایای مشتمل بر حسن و قبح اینجنین است از ابتکارات لاهیجی محسوب می شود.
مراه الواحده الحقه. تالیف ، ابوطالب‌بن‌ابی‌تراب الحسینی‌الخراسانی‌القائنی
نویسنده:
محمدمهدی دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کتاب مراه الوحده الحقه که یک دوره مختصر از حکمت نظری (الهیات) و حکمت علمی (اخلاق) به زبان فارسی است اثر حکیم عالیمقدار، مرجع عالیقدر و فقیه عالیمقام ابوطالب‌بن‌ابی‌تراب حسینی‌قائنی‌خراسانی فیلسوف قرن سیزدهم است که در سال 1293 تحریر یافته است . اگر چه کتب فلسفی به زبان عربی در زمینه موضوعات مختلف فلسفه نگاشته شده است لیکن کتاب حاضر از جمله معدود کتبی است که علاوه بر اینکه مختصری از اهم مسائل فلسفه را دارا می‌باشد به زبان فارسی نیز هست . این کتاب شامل یک مقدمه، هشت مرحله و یک خاتمه است که قسم اعظمی از آن را مسائل مربوط به الهیات (بالمعنی الاخص و بالمعنی الاعم) از قبیل اشتراک معنوی وجود، اقسام وجود، ماهیت و اعتبارات آن، مواد ثلاث ، انقسام وجود به عینی و ذهنی، اصالت وجود، مجعولیت وجود، وحدت وجود، وحدانیت حق‌تعالی، حرکت و اقسام آن، حرکت جوهری، حدوث و قدم و ... پرداخته و نیز اهم سجایای اخلاقی را همچون تسلیم، رضاء، توکل، تقوی، صبر، صدق و تجنب از کذب بیان نموده است . مخصوصا آنکه مصنف (ره) مسئله وحدت وجود را به طرزی جالب و بی‌بدیل مورد بررسی قرار داده شبهات ایراد شده بر آن را پاسخ گفته است . یکی از ویژگیهای خاص این کتاب آنست که منصف آن، پس از مانوس و مالوف گردیدن با شریعت مطهره اسلام، پای در قدر حکمت گذارده است و به همین سبب در اثر خویش نشان داده است که مسائل فلسفی با شریعت مطهره اسلام کمال تطابق را دارد. و در هر موضوعی از موضوعات فلسفی شواهدی از آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم‌السلام) را در تایید و تحکیم آن موضوع یا موضوعات بیان نموده است و به بیان خویش ، پا از جاده مستقیمه شریعت بیرون نگذارده است . و از سوئی دیگر در برابر تصورات خام و واهی کسانی که فلسفه را در عوض دین مبین اسلام می‌پندارند در مقام پاسخ، مطالبی سودمند و مفید، در خاتمه کتاب ، بیان داشته، و به نحوی جالب و بی‌بدیل حق مطلب را ادا نموده است . این حکیم جلیل‌القدر نه تنها در زمینه فلسفه، که در زمینه بسیاری از علوم اسلامی نیز تالیفاتی دارد گواه بر این مطلب ، کتب متنوع و گوناگون این حکیم متشرع است که در زمینه موضوعات مختلف فقهی، کلامی، اصولی و ... تحریر یافته است که به تفصیل برخی از این کتب را در فصل "زندگینامه این حکیم" ذکر نموده‌ایم.
فلسفه تربیتی کانت
نویسنده:
طیبه ماهروزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت را بزرگترین فیلسوف اروپائی پس از ارسطو دانسته‌اند. در حقیقت می‌توان فلسفه او را مبداء تاریخ تفکر جدید دانست . از اواخر قرن هجدهم به بعد در زمینه فلسفه کمتر فیلسوفی است که آراء او به طور مستقیم یا غیرمستقیم متاثر از فلسفه کانت نبوده باشد. کانت محصول عصر روشنگری و مبلغ آن است . شناخت کانت مستلزم آگاهی به تاریخ فکری و فرهنگی اروپاست . از دیرباز یکی از مسائل مهم فلسفه مساله معرفت‌شناسی بوده است . کانت در مساله شناسائی جایگاهی خاص دارد. به نظر او، مابعدالطبیعه با مساله شناسائی آغاز می‌شود و با آن نیز پایان می‌پذیرد. او با تقسیم عقل به عقل نظری و عقل عملی به تفکیک دو حوزه علم و دین پرداخت . به نظر او عقل نظری به شناخت عالم محسوسات و عقل عملی به شناخت عالمی ورای عالم محسوسات می‌پردازد. فلسفه تربیتی کانت از دو جهت حائز اهمیت است : یکی از لحاظ معرفت‌شناسی و دیگری از حیث ارزش‌شناسی و فلسفه اخلاق او. چون کانت فیلسوفی دقیق و ژرف‌اندیش است ، در آراء تربیتی او نیز چنین دقت و عمقی یافت می‌شود. نظریات کانت در زمینه کسب معرفت‌شناسی از تصور او از عقل نظری است ، و تربیت اخلاقی او از عقل عملی یا فلسفه اخلاق او نشات گرفته است . کانت تعلیم و تربیت را در سه دوره - تربیت جسمانی، تربیت ذهنی و تربیت اخلاقی - بررسی کرده است . به نظر او تربیت جسمانی به منظور تربیت ذهنی، یعنی رشد و شکوفائی فکر و اندیشه صورت می‌گیرد و مقصود از تربیت ذهنی نهایتا تربیت اخلاقی است که بالاترین مرتبه تربیت است . آزادی اراده از ارکان تعلیم و تربیت کانت است . وی هدف غائی تعلیم و تربیت را تکون منش آدمی می‌داند که جر در سایه آزادی ممکن نخواهد بود. تربیت عملی هنگامی صورت می‌گیرد که فرد سه دوره مزبور تربیت را طی کرده و وارد مرحله بزرگسالی شده است . کانت در تربیت عملی به تبیین تربیت دینی و تربیت جنسی پرداخته است .
تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
محمد محمدرضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در وهله اول به تبیین و تفسیر اخلاق کانت که یکی از نگرشهای عمده در حوزه اخلاق است ، می‌پردازد. و سپس آن را نقادی می‌کند. انسانها همواره با این سوالات اساسی مواجه بوده‌اند: چه چیزی خیر و چه چیزی شر و بد است ؟ آیا انسانها می‌توانند اعمال خوب را از بد تشخیص دهند یا اینکه خدا باید آنها را آشکار سازد؟ از انجام این اعمال چه هدفی داریم؟ در این زمینه به طور کلی دو گرایش اساسی در حوزه اخلاق وجود دارد یعنی گرایش غایت گرایانه و وظیفه‌گرایانه. اخلاق کانت یک نوع اخلاق وظیفه‌گرایانهاست که بر آن است که ما می‌توانیم بدی و خوبی یک عمل را از طریق خود عمل و معیارهای آن وراء آن تشخیص دهیم. در حالی که اخلاق غایت‌گرایانه بر آن است که خوبی و بدی عمل را بر حسب نتایج آن تعیین می‌کنیم. بنابراین کانت معتقد است که اخلاق مستقل از هر علمی حتی مابعدالطبیه و دین است . او با قاطعیت و روشنی می‌گوید: "اخلاق نه نیازمند تصور وجود دیگری بالای سر آدمی است تا او وظیفه خویش را بشناسد و نه محتاج انگیزه‌ای غیر از قانون اخلاقی به وظیفه خود عمل کند. بنابراین اخلاق به هیچ روی به خاطر خودش به دین نیاز ندارد بلکه به برکت عقل محض عملی خود بسنده و بی‌نیاز است ." این نوع نگرش به اخلاق بی سابقه بوده است . از این رو می‌توان گفت که او انقلاب مهمی را در اخلاق پدید آورده است . کانت با تحلیل اعتقادات اخلاقی متعارف تلاش می‌کند که پیش فرضها و اصول پیشینی آنها را به دست آورد. او در این راستا به امر مطلق یا معیار عمل اخلاقی می‌رسد و صورت‌بندیهای متعددی از آن ترسیم می‌کند. اگر عملی با این صورت‌بندیها سازگار بود اخلاقی و الا غیراخلاقی است . آنها عبارتند از: 1) صورت‌بندی قانونی کلی یا قانونی طبیعت . 2) صورت‌بندی غایت فی‌نفسه 3) صورت‌بندی خودمختاری اراده و کشور غایات . اشکالات متعدی بر آنها وارد است . به نظر او صورت‌بندی خودمختاری، مهمترین است . او با تحلیل اخلاقی وجود خدا و جاودانگی نفس و آزادی را اثبات می‌کند در حالی که به عقیده او عقل نظری ناتوان از اثبات آنها بود. از این رو اخلاق به دین منتهی می‌گردد نه برعکس . به نظر ما، هر چند تلاش کانت برای به دست آوردن معیارها و ضوابط اخلاقی، ستودنی است ولی فلسفه اخلاق او فاقد استحکام منطقی است و اشکالات متعددی بر آن وارد است . فی‌المثل استدلال او بر وجود خدا مستلزم نفی آزادی انسان است . و در پایان ما اخلاقی را تایید می‌کنیم که ترکیبی از احکام عقل و دستورات . یعنی با اصول عقلی خود را به دین می‌سپاریم و بدین وسیله خود را رستگار می‌کنیم.
پدیدارشناسی در نظر ادموند هوسرل و نسبت آن با حکمه‌الاشراق سهروردی
نویسنده:
محمدرضا ریخته گران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نتایج حاصل از تحقیق در تفکر ادموند هوسرل و بررسی چگونگی نسبت آن با آراء سهروردی عبارتند از: -1 در تفکر هوسرل و سهروردی تناظرات و تشابهاتی به چشم می‌خورد. اما این تناظرات و تشابهات ، که صرفا ظاهری و صوری است ، بدان جهت است که هر دو فیلسوف به افلاطون اعتناء جدی دارند. لیکن سهروردی در ذیل شان دیگری از عقل به مداقه و غور در تفکر افلاطون پرداخته است و در این امر به فلسفه ایران باستان - فلسفهء خسروانیان - نیز توجه داشته است . اما تفکر هوسرل در ذیل شان جدید عقل (راتیو) است . او نیز به افلاطون - منتهی به تفسیر ارسطوئی افلاطون توجه دارد و در فلسفهء خود به آراء افلاطون صورت جدیدی مطابق به شان جدید عقل می‌دهد. -2 صنع وجود در نظر هوسرل، صنع آگاهی محض است و بحث هستی‌شناسی (Ontology) در نظر ا و، بحث در متعلقات بیواسطه آگاهی محض است . در حالیکه صنع وجود در نظر سهروردی، صنع ربویی یا دعاء دهر، یا عالم انوار مینوی، یا ملکوت و غیب (باعتبارات و تعابیر مختلف) است که ذوات (ماهیات) بصورت حقایق وجودی و نوری در آن تقرر دارند و نفس ، پس از اعراض از عالم غراسقی و پیمودن سیر استکمالی، متلقی آن حقایق می‌شود. اما در نظر هوسرل، ذوات ، متعلقات التفاتی و بیواسطهء آگاهی محض است و قیامشان به نفس و قوای آن قیام صدوری است و با قطع تعلق نفس و قوای آن وجودی و ماهیتی ندارند. -3 از جهت بحث المعرفه نیز تناظرات و تشابهات بین این دو فیلسوف ، صرفا ظاهری و صوری است . در نظر هر یک از آنها، صورت ذهنیهء حاصل در نفس (صورت معقول)، بنفسه علم نیست . در نظر سهروردی، پس از اینکه آن صورت ذهنیه محاط به احاطهء نوری شهودی نفس شد، علم حاصل می‌شود و در نظر هوسرل نیز تنها پس از اینکه نفس از طریق "کون التفاتی" خود به آن صورت ذهنیه التفات حاصل کرد، خود نفس بدان افادهء معنی و افادهء وجود می‌کند. لهذا، "اصالت ماهیت " سهروردی با "اصالت ذوات و ماهیات " (اسانسیالیزم) جدید تفاوت ذاتی داشته و رجوع هر یک از آنها به اصل و مبداء کاملا متفاوتی است .
سخن گفتن از خدا /معناشناسی اوصاف الهی
نویسنده:
امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ما به هنگام سخن گفتن از خدا، به طور معمول ، از طریق بیان اوصاف خداوند به سخن گفتن در باره او می پردازیم. بنابراین برای فهم درست معنای این نوع گزاره ها ، ماچاره ای جز تحلیل معناشناسی اوصاف الهی نداریم. پرسش اصلی در بحث سخن گفتن از خدا این است که : چگونه می توان از طریق زبان محدود بشری در باره موجود نامحدود و متعالی سخن گفت؟در این مورد به بررسی پاسخهای مختلفی که از سوی متفکران مختلف در طول قرون و اعصار مطرح شده است ، پرداخته و دراین زمینه به بیان و نقد دیدگاههای متفکرانی چون، فلوطین، دیونوسیوس، ابن میمون، قاضی سعید قمی، توماس آکویناس، ملاصدرای شیرازی ، ابن عربی، ویتگنشتاین، آیر، فلو، هیر، میچل، هیک، فیلیپس، مالکوم، آلستون و بریث ویت و ... می پردازد.
بررسی تطبیقی نتایج منطقی و فلسفی نظریه صدق تارسکی
نویسنده:
علی‌اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه صدق تارسکی در منطق جدید از اهمیت بسیاری برخوردار است و در مباحث سمانتیکی اغلب شاخه‌های آن بعنوان نظریه مبنا مورد استناد و استفاده قرار می‌گیرد. به علاوه این نظریه مباحث منطقی و فلسفی فراوانی را دامن زده است . رساله حاضر به این مساله می‌پردازد که ماهیت صدق تارسکی کدام است و براساس آن در حل چه معضلاتی موفق می‌شویم و در چاره‌جویی کدام مشکل در می‌مانیم (توانایی و ناتوانی آن در چه مواردی است )؟ و به عبارت دیگر واجد چه محتوی و مضمونی است و کدام نتایج منطقی و فلسفی از آن قابل حصول است ؟ نگارنده کوشیده است که در پاسخ به مساله (یا مساله‌ها)ی مورد بحث بیان و تطبیق دیدگاههای مختلف شارحان و منتقدان تارسکی را مبنا و اساس گزارش قرار دهد. در منازعات مزبور ابتدا صرفا روایتگری کند و آرای خود را در قسمت نتیجه‌گیری رساله بیان نماید. به طور کلی رساله حاضر از سه فصل و یک نتیجه‌گیری تشکیل گردیده است : در فصل اول به این مساله پرداخته شده که دانش سمانتیک (که نظریه صدق در آن مورد بحث قرار می‌گیرد) چگونه شکل گرفت ؟ و در پاسخ در باب تلفیق اندیشه‌های مکتب لوف - ورشو و مکتب صورت‌گرایی هیلبرت در ذهن لزنیوسکی و شاگرد توانمندش تارسکی سخن گفتیم که به پیدایی سمانتیک منجر گردید. فصل دوم رساله به بحث در باب نظریه صدق تارسکی اختصاص یافته است . ابتدا شرح داده‌ام که تارسکی به دنبال آن بود که صورت‌بندی دقیقی از تعمیم دیدگاه ارسطویی صدق نسبت به تمام جملات صادق حاصل نماید. و سپس شرح داده‌ام که او دست‌یابی به این هدف را در زبان طبیعی ناممکن می‌داند و فقط در زیان‌های صوری و پس از تفکیک میان زبان موضوعی و فرازبانان به آن نایل می‌گردد. در فصل سوم رساله طی پنج گفتار مستقل به این مسائل پرداخته‌ام: آیا نظریه صدق تارسکی به تثبیت رئالیزم ودیدگاه مطابقی می‌انجامد؟ آیا به کمک نظریه صدق تارسکی می‌توان شبهه دروغگو را برطرف کرد؟ آیا نظریه مزبور می‌تواند معیاری برای معناداری کلام ارائه دهد؟ آیا نظریه صدق تارسکی تثبیت فیزیکالیسم است ؟ و آیا نظریه صدق تارسکی به واقع نظریه‌ای معناشناختی است ؟ در پاسخ به این مساله‌ها به شرح آراء متفکرانی نظیر کارل پوپر، سوزان هاک ، پل هورویچ، هیلاری پاتنام، فرد سامرز، سائول کریپکی، آنیل گوپتا، سارا استنبز، دونالد دیویدسون، هیلاری فیلد، جان مک دوول، اچمندی و ریچاردهک پرداخته‌ام. و خلاصه در پایان رساله تحت عنوان نتیجه‌گیری به ارزیابی مختصر دیدگاههای مختلف پرداخته و نتیجه گرفته‌ام که نظریه صدق تارسکی به معنای ویژه‌ای، نظریه‌ای مطابقی و معناشناختی محسوب می‌شود و به کمک آن می‌توان تنازع دروغگو را از زبان طبیعی طرد نمود. اما کاربرد آن مثلا به عنوان ارائه دهنده‌ی معیار معناداری با مشکلات فراوانی همراه است .
  • تعداد رکورد ها : 152