جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 60
تبیین دیدگاه کریپکى درباره اسم خاص و اسم جنس و تطبیق آن با اصالت وجود
نویسنده:
مهدى امیریان، غلامعلى اسماعیلى کریزى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کریپکى برخلاف فرگه و راسل معتقد است که اسم خاص و اسم جنس نقش معنابخشى ندارند، بلکه صرفا دلالت بر مدلول کرده، مانند برچسب عمل مى کنند. وى بر آن است که این دو اسم، دال هاى ثابتى هستند که در همه جهان هاى ممکن بر یک چیز دلالت مى کنند و مدلولشان از یک جهان به جهان دیگر تغییر نمى یابد. بدین ترتیب نمى توان آنها را با اوصاف که دال متغیرند، هم ارز دانست. مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که در پرتو اصالت وجود مى توان از عقیده کریپکى درباره اسم خاص، دفاع کرد. طبق اصالت وجود، نه ماهیت و وصف، بلکه صرفا وجودْ متن عالم خارج را پر کرده است. لذا اسم خاص بر واقعیات خارجى که حقیقت وجودى دارند و در همه جهان هاى ممکن بر یک چیز دلالت مى کنند، اطلاق مى شود؛ اما در مقابل اسم جنس صرفا به ماهیت که امرى ذهنى و کلى است اطلاق مى شود. لذا طبق مبانى اصالت وجود، در اینجا نمى توان با کریپکى موافقت کرد و اسم جنس را بدون معنا دانست.
صفحات :
از صفحه 101 تا 120
بررسی تطبیقی نظریه های چیستی معنا در علم اصول و فلسفه تحلیلی
نویسنده:
مهدی طیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درباره چیستی معنای الفاظ دیدگاه‌های متفاوتی در ساحت فلسفه تحلیلی و به طور خاص در فلسفه زبان بیان شده است. برخی معنای الفاظ را همان مصداق و مدلول آن‌ها می‌دانند و تفکیکی بین معنا و مدلول معتقد نیستند. نظریات گوناگون دیگری نیز وجود دارد و معنا را تصورات ذهنی، توصیفی معین یا نامعین از لفظ، رفتار فعلی یا شأنی مخاطب در هنگام شنیدن لفظ، کاربرد لفظ یا ... می‌دانند. در این پژوهش علاوه بر نقد دیدگاه‌های مذکور، نظرات علمای اصول فقه که به این مسئله پرداخته‌اند و معنای الفاظ را موجودات خارجی، تصورات ذهنی، مطلق مفاهیم یا ... می‌دانند، نقل و نقد گردیده و اشتراکات و افتراقات بین مباحث فلاسفه تحلیلی و علمای علم اصول بیان شده است. نگارنده معنا را حقیقتی منتزع از اشیاء و اشخاص بدون تقّید به وجود ذهنی یا خارجی آن‌ها و مستقل از زبان و ذهن می‌داند.
تحلیلی بر نظرات فرگه در مورد زبان و متافیزیک
نویسنده:
علیرضا محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه بر اساس یکی از مهترین مقالات فرگه با نام معنا و مدلول نوشته شده است. در کنار این مقاله مفاهیم مهمی همچون تابع، شناسه، اسم خاص، جمله، نقل قول مستقیم و غیر مستقیم و معناها و مدلول های آنها مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین دیدگاه های متنوع و منتقد راجع به فرگه که از سوی اشخاص صاحب نام و متنفذی چون راسل، چرچ، لانگفورد، مندلسون و ... مطرح شده است مورد بررسی قرار می گیرد. تقریبا تمامی مقالات مهم فرگه و نتایج فلسفی و منطقی مترتب بر آنها مورد بررسی قرار می گیرد.
معنای فضای شهری با رویکرد واقع‌گرایانه اسلامی (مورد مطالعه: میدان مرکزی همدان)
نویسنده:
حسن سجادزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جستجوی سرچشمه ها و نارسایی های رویکردها و راهکارهای تجربی و ذهنی مبتنی بر نگرش های غربی و اسلامی در ارتباط با فضای شهری، و اتخاذ رویکرد و روش شناسی پژوهشی جدید و مبتنی بر فلسفه و حکمت اسلامیدر رابطه با مفهوم فضای شهری اسلامی به طور عام و میدان های شهری به طور خاص، مسئله اساسی این پژوهش است. بدین منظور، با استعانت از رویکرد «واقع‌گرایانه اسلامی» که در آن با مرجعیت و اعتباری که برای سه منبع معرفتی حس، عقل و وحی قائل است و با اسلوبی «استنباط گرایانه و اجتهادی»، معنای فضای شهری در شهر اسلامی مبتنی بر ارتباط بنیادین و وثیق ابعادی «وجودی» و «ماهیتی» فضا می باشد. براین اساس، فرایند استنباط مفاهیم فضای شهری اسلامی، بواسطه دو راهبرد و روش«فراتجربی» و «تجربی» در فضا، میسر است. در سطح فراتجربی به تعاملات «درون گرایانه» و «واقع گرایانه» ناشی از حضور وجودی «ذهن» و «اجتماع» در فضا می پردازد. در سطح تجربی نیز به تحلیل نظرسنجی ها، مشاهده ها، مصاحبه ها، پرسش نامه ها و سازمان فضایی و کالبدی میدان مرکزی همدان، پرداخته شد. در بخش پرسش نامه ها، افراد پاسخ دهنده به صورت تصادفی، از کلیه اقشار اجتماعی و جنسیتی و مجموعا219 نفر، انتخاب گردیدند و داده ها در نرم افزار آماری Spss،به وسیله روابط معنادار بین متغیرهای دخیل، مورد استنباط قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد تعاملات ذهنی(درون گرایانه) با فضای شهری، مفاهیمی نظیر: تقدم خلوت درونی بر خلوت شخصی، تقدم تعلق به فضای خصوصی(درونی) نسبت به فضای شهری، تقدم حضور روزانه در فضای شهری نسبت به حضور شبانه، تقدم حرکت در فضای شهری نسبت به حس توقف و درنگ در آن و کم رنگ بودن حس مالکیت فضایی در فضای شهری قابل تببین و تفسیر می باشد. در بعد «تعاملات اجتماعی» نیز، مفاهیمی چون: تقدم بعد کاری بر بعد تفریحی در فضای شهری، تقدم خاطرات اجتماعی بر خاطرات فردی، نفی قشربندی اجتماعی در فضا، تقدم شلوغی و ازدحام بر خلوت های شخصی و دوطرفه، تقدم تعاملات مردان نسبت به زنان و تقلیل امنیت روانی در فضای شهری، مورد استنتاج و استنباط قرار گرفت.
طراحی مرکز هستی شناسی درزمینه هنر
نویسنده:
مریم عزیزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سبقت ویرانگر معرفت شناسی برهستی شناسی که خود سبب ایجاد معظلات پیچیده وکاذبی درقرن اخیر شده است مارابرآن داشت تاهستی که تادیروز خویشاوندی ونزدیکی قریبی باانسان داشت واکنون به عنوان موجودی بیگانه با وی درآمده است،دراین پروژه،بصورتی پررنگ وآنچه درخور وشایسته آن است مطرح شود.چراکه آنچه سبب جاودانگی وماندگاری هرچیزی می شود وجه ؛هستی ؛آن است وبس وتنها ازاین طریق می توان خط بطلان برتمام ایسم های مختلفی کشید که دردوران اخیر سبب سردرگمی بشریت شده است.هدف این پروژه طراحی مرکزی به عنوان مرکز هستی شناسی می باشد تادر آن به هستی شناسی که لزوم حضور آن درقرن کاملا محسوس می باشد.به گونه ای شایسته وبایسته پرداخته شود.برای نیل به این هدف،ابتدادرمبحث مطالعات بانگاهی جدید به دومساله معرفت شناسی وهستی شناسی درمکتب حکیم عالی قدر صدرالمتالهین پرداخته شده است وسپس بانیم نگاهی به معمارانی که روح معنویت درآثار آنها تابانیده شده وبا استعانت ازپهنه مراتب وجود حکمت صدرایی،ازاین منظر،سخن رابه انجام رسانیده است.درنهایت با علم به مطالب نظری فرایندطراحی این پروژه ،خود به عنوان نمونه ومصداقی از آن،مورد بررسی قرارگرفته وسرانجام طرح معماری به عنوان صورت جزئی مثال ارائه شده است.
بررسی رویکردهای مختلف به مسئله دلالت لفظ بر معنی در زبان دین
نویسنده:
راضیه راشدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:فهم دین وابسته به فهم زبان دین است. آشنایی با زبان دین و فهم آن در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد اما باید گفت یکی از پیچیده‌ترین و پربحث ترین موضوعاتی است که ذهن بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. دلالت لفظ بر معنی درعین‌حال که مسئله ساده‌ای پنداشته می‌شود دارای پیچیدگی‌ها و ظرافت‌هایی است. به‌گونه‌ای که در متون دینی عدم آشنایی با آن سبب بدفهمی‌هایی از متن دین می‌شود تا آنجا که می‌توان ریشه برخی از شبهات کلامی را عدم درک درست از معنی و محتوای گزاره‌های دینی دانست. ازاین‌جهت به نظر می‌رسد بحث زبان دین و بررسی چگونگی معناداری آن یکی از مسائل مبنایی و اثربخش در حوزه کلام و فلسفه دین باشد. همچنین در خصوص چگونگی وضع الفاظ بر معانی رویکردهای مختلفی وجود دارد یکی از پرسش‌های مهم مسئله مدخلیت اراده در موضوعٌ له است. به‌عبارت‌دیگر آیا دلالت تابع ارادۀ متکلم است؟ بدین‌صورت که متکلم متعهد می‌شود که هر وقت این معنا را اراده کرد این لفظ را بگوید یا این‌که دلالت تابع اراده نیست بلکه هرگاه لفظ از دهان متکلم خارج شود چه معنای آن را اراده کرده باشد چه اراده نکرده باشد بر معنی دلالت کند. این مسئله به‌صورت پراکنده در آثار منطقیون و برخی از فلاسفه غرب به چشم می‌خورد همچنین یکی از مباحث اصولی نیز به شمار می‌آید. در این پژوهش سعی می‌شود تا با روش توصیفی تحلیلی رویکردهای مختلف نسبت به چگونگی دلالت لفظ بر معنی در زبان دین بیان‌شده و همچنین دسته‌بندی دقیقی از این رویکردها ارائه شود. در آخر به این نتیجه می‌رسیم که تا حدودی دلالت لفظ بر معنی در زبان دینطبق رویکرد ویتگنشتاین متأخر و آلستون متأثر از وضعیت اجتماعی بوده و همچنین در صورت پذیرش رویکرد استعمالی دو دیدگاه کلی به وجود می‌آید که یکی معنی را همان کاربرد و دیدگاه دیگر بدین‌صورت است که معتقدند ازآنجاکه گزاره‌های دینی دارای کارکرد هستند لذا معنادارند.واژگان کلیدی:دلالت، لفظ، معنا، زبان دین، تحلیل.
دین و گزاره های دینی از منظر ویتگنشتاین متاخر
نویسنده:
تکتم افخمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده رساله/پایان نامه : موضوع اصلی این پایان نامه که اینجانب در صدد توضیح و تبیین آن هستم؛ دین و گزاره های دینی از منظر ویتگنشتاین متاخر است.لذا از ابتدا تمام تلاش و اهتمام خود را بر آن گذاشتم تا تمامی مبانی و پیش فرض های فلسفی ویتگنشتاین متقدم و متاخر در باب گزاره های دینی را به طور کامل توضیح دهم، که عبارتند از:معنا و نظریه تصویری، بامعنایی و بی معنایی گزاره ها، معنا به عنوان کاربرد، نحوه های حیات، باورر بنیادین و گرامر...و در ادامه به بیان تاثیر این مبانی بر رابطه میان عقل و دین پرداختم و بیان کردم که، از نظر ویتگنشتاین متاخر، ایمان یک نوع شناسایی علمی نیست، بلکه حرکت با شور و شوق اراده است به طرف سعادت ابدی. وی ایمان دینی را مانند بازی مستقلی میداند که، از اثبات عقلانی بی نیاز است. ایمان، مقوله ای است که با وضوح عقلانی و اثبات منطقی سرسازش ندارد.و در ادامه به بیان این امر پرداختم که آموزه های دینی ویتگنشتاین در حوزه ی واقع گرایی دینی قرار دارد یا ناواقع گرایی؛ که بیان کرده ام ویتگنشتاین یک نوع ناواقع گرای معتدل است بر خلاف کی یرکگورد که، ناواقع گرای افراطی است؛ زیرا او همچون ناواقع گرایان افراطی نیست که، فقط زبان را خالق هر چیزی بداند، بلکه از سخنان وی چنین بر می آید که او«عمل» را خالق نهایی هرچیزی می داند.و در آخر،ارتباط اندیشه های دینی وی با پلورالیسم دینی را بیان کردم؛ اینکه از سخنان و آموزه های دینی وی چنین بر می آید که او به نوعی پلورالیسم قائل بوده است، چرا که از نظر وی، هر گروهی با هر فرهنگی، بازی زبانی دینی خاص خود را دارند و هیچکدام از عقاید این گروه ها را خارج از آن گروه، نمی توان به قضاوت نشست.
بررسی و تحلیل عناصر زیبایی شناختی شعر از دیدگاه ناقدان معاصر عرب(مورد پژوهی آرای نقدی محمد غنیمی هلال و جابر عصفور)
نویسنده:
حشمت الله زارعی کفایت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهبررسی عناصر زیبایی شناختی شعر، نزد ناقدان ادبیات از ناقدان یونان و اسلامی گرفته تا ناقدان معاصر، همواره محل بحث و جدال بوده است. این ناقدان با ارائه آثار و دیدگاه های نقدی خود تلاش کردند که به اصول و قوانینی برسند تا اینکه کلام ادبی از کلام عادی متمایز شود. ناقدان معاصر از این قضیه دور نبودند. آنها فعالیت های علمی خود را انجام داده، و تلاش کردند که به این علم، دیدگاه های جدید خود را اضافه کنند. محمّد غنیمی هلال(۱۹۱۶م)، وجابر عصفور(۱۹۴۴م)، از جمله این ناقدان معاصر هستند که از بررسی موارد زیبایی ادبی غافل نبودند. بنابراین این پژوهش به دنبال آن است که با تکیه بر نمونه های شعری، به بررسی عناصر زیبایی شناختی شعر از جمله لفظ، معنی، تصویر، موسیقی، و عاطفه از دیدگاه این دو ناقد بپردازد. قبل از آن، این پژوهش بر آن است که مفهوم زیبایی و عناصر زیبایی شناختی شعر را بیان کند، همچنان که تلاش می کند دیدگاه های ناقدان قدیم و معاصر عرب را در مورد عناصر زیبایی شناختی شعر، مورد بررسی قرار دهد. بی شک این پژوهش دارای اهمیت فراوانی است زیرا غنیمی هلال و عصفور با نگاه جدیدی، به عناصر زیبایی شناختی شعر پرداختند، و جایگاه آنها در بلاغت و نقد عربی، به خاطر فعالیت های زیاد در راه پیشرفت نقد معاصر، بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست. اما شیوه این پژوهش، توصیفی – تحلیلی بوده و بر منابع کتابخانه ای و بررسی مستندات استوار است.طبق این پژوهش، غنیمی هلال و عصفور با تألیف کتاب ها و مقاله های نقدی، نقش مهمی در پیشرفت نقد معاصر ایفا کردند، و در جهت استواری مبانی نقد شعر، تلاش کردند. این دو ناقد معتقد هستند که مهم، ساختار شعر است، و عناصر زیبایی شناختی شعر از جمله لفظ، معنی، تصویر، موسیقی و عاطفه به خودی خود دارای ارزش نیست بلکه ارزش آنها در ساختار جمله شناخته می شود. غنیمی هلال و عصفور از دیدگاه‌های عبدالقاهر جرجانی تأثیر پذیرفته، و بر این باور هستند که پیوند میان لفظ و معنی، پیوندی دوگانه است، و جداسازی عناصر شعر از یکدیگر، ممکن نیست. جالب توجه است که تصویر از دیدگاه دو ناقد وسیله ای است که شاعر به وسیله آن، افکار خود را برملا می سازد، و ویژگی هایی چون هماهنگی تصاویر با هم دارد. شایان ذکر است که دیدگاه های عصفور در تصویر شعری دارای ویژگی دقت و تفصیل است به طوری که وظیفه های فراوانی برای تصویر بر می شمارد، از جمله آنها، شرح و توضیح، مبالغه در معنی، تحسین و تقبیح و اقناع مخاطب است. هر دو ناقد تأکید دارند که موسیقی، عنصر اساسی در شعر بوده، و با معنی، تصویر و عاطفه، پیوندی تنگاتنگ دارد. غنیمی هلال در موسیقی شعر از افکار غرب تأثیر پذیرفته، و معتقد است که تقسیم موسیقایی، موسیقی داخلی شعر را غنی می سازد، اما عصفور از دیدگاه‌های حازم قرطاجنی، الهام گرفته است، به همین خاطر اوزان مرکب را بر اوزان بسیط به خاطر داشتن تنوّع ترجیح داده، و بر این باور است که زحاف و عله، وظیفه های زیبایی شناختی دارند. نکته دیگر این است که دیدگاه های دو ناقد در عاطفه شعر، دارای ویژگی شرح و تفصیل نیست. اما با این وجود، هر دو بر ضرورت عاطفه تأکید کرده و برای این عنصر زیبایی شناختی، مقیاس هایی از جمله صداقت، عمق، و قوّت قرار دادند.
  • تعداد رکورد ها : 60