جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی دعاوی ناسازگاری قرآن با دانش تجربی بشر
نویسنده:
روح‌الله نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر 16 مورد از مهم ترینتقابل های ادّعا شده میان قرآن و علم را گزینش نموده و به بررسی تفصیلی آنها می پردازد. گزاره های مزبور عبارتند از آفرینش شش روزه آسمان ها و زمین ، هفتگانه و طبقه طبقه بودن آسمان ها ، امکان شکاف برداشتن آسمان ، امکان افتادن آسمان بر زمین ، حرکت خورشید در فلک ، غروب خورشید در چشمه ای داغ یا گل آلود ، رجم شیاطین واجنّه با شهاب های آسمانی ، ریزش تگرگ از کوههایی در آسمان ، مسطّح انگاشتن زمین ، ساکن انگاشتن زمین ، تقدّمخلقت زمین بر آسمانها، وجود زمین های هفت گانه، زوجیّت همه موجودات، استقلال خلقت انسان از دیگر انواع، اختصاص جنسیت دانی جنین به خداوند و خروج منیّ از میان کمر و استخوانهای سینه.» (8 گزاره نخست به آسمان و اجرام آسمانی،4گزاره بعد به زمین و 4 گزاره پایانی به موجودات زنده ارتباط می یابند. ) در مورد گزاره هایی از این سنخ، برخی برآنند که خداوند برای ابلاغ وجا انداختن پیامخود از باورهای علمی معهود در نزد مخاطبان اولیه وحی بهره برده است. هر چند که پاره ای از این باورها با واقعیت امر تطابق نداشته اند. برخی دیگر نیز بر آن شده اند که اساساً خداوند از آسمان برای انسان کتابی فرو نفرستاده است، بلکه این انسان بوده که در زمین به جستجوی حقیقتی غایی و مطلق برآمده و در این راه به تجارب و آموزه هایی متعالی - والبته خطاپذیر- دست یافته است.به باور این قلم، منزّه دانستن قرآن از گزاره های کاذب وخلاف واقع ، پیامد منطقی تصدیق آن به عنوان کلام باری است. در نتیجه دو پیش فرض یاد شده در ترازوی قرآن باوران وزنی ندارند.با این همه از تلاش برای بازسازی فهم عرفی مخاطبان اولیه وحی گریزی نیست. چرا که خداوند در قرآن با ذات خود نجوا نمی کند، بلکه با انسان سخن می گوید. اگر خداوند با انسان سخن می گوید، نمی تواند بیرون از تاریخ بایستد و سخن بگوید. چرا که هیچ زبانی فرا تاریخی نیست، بلکه ارتباط زبانی در یک بافت تاریخی و در یک زمان ومکان معین قابل تعریف شدن است. ارتباط زبانی به معهودات ذهنی مخاطب تکیه دارد و فرایندی کاملاً دوسویه است . بدینسان قرآن مبین از الفاظ وجملات خود، معانی یا مصادیقی را اراده نمی فرماید که امکان فهم آن برای مخاطبان مستقیمش وجود نداشته باشد. از دیگر سو ممکن است که ملاحظه ظرف تاریخی نزول وپیشینه و زمینه آموزه های قرآن ، حلّ تقابل های مطرح شده را با دشواری روبرو سازد. برخی بر این باورند که هر گاهعلم قطعی با ظاهر آیه ای موافق نباشد، می توان از ظاهر آن دست کشید و تأویل آن را معتبر شمرد. راقم این سطور، بدون داوری در صحت یا سقم این مبنا ، استفاده از آن را در صورت ضرورت و برای برونشد از اشکال های مفروض ، متعیّن دانسته است.
تأثیر بلاغی معانی و مفاهیم قرآن بر شعر سه تن از شاعران معاصر عرب (أمل دنقل، محمد عفیفی‌مطر و صلاح عبدالصبور)
نویسنده:
سمیرا فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنجارگریزی از نظریه‌های ادبی جدید و از شیوه‌های آشنایی‌زدایی است که توسط مکتب فرمالیسم روسی در سال (1917م.) مطرح شد. این نظریه ارتباط تنگاتنگی با علم بلاغت و آرایه‌های ادبی به کار رفته در آن دارد. به اعتقاد فرمالیست‌ها -به ویژه رومان یاکوبسن- سخنگوی زبان، نشانه‌ای را از روی محور جانشینی انتخاب نموده و با سایر نشانه‌های زبانی بر روی محور هم‌نشینی ترکیب می‌کند و از این طریق پیامی را به مخاطب انتقال می‌دهد. با توجه به این دیدگاه برخی مباحث علم بیان از جمله استعاره و کنایه، عملکردی مشابه با محور جانشینی دارند و برخی دیگر چون مجاز و تشبیه در بحث محور هم‌نشینی قابل طرح است.عرب‌ها پس از آشنایی با اصول و مبانی این نظریه، به دلیل پیوند آن با علم بلاغت که از جمله مباحث مهم و ریشه‌دار در تاریخچه ادبیات عربی است، تلاش نمودند تا از دریچه هنجارگریزی به متون و آثار ادبی خویش نگاهی نو و تازه بیفکنند و در پاره‌ای موارد به تطبیق اصول و مبانی آن، با میراث بلاغت عربی و اندیشه‌های صاحب‌نظران گذشته‌ی آن بپردازند.در این میان علاقه فراوان عرب‌ها به شعر و ادبیات و نیز توجه به جنبه‌های اعجاز بیانی قرآن کریم و کارکرد آرایه‌های ادبی در بافت روایی آیات، موجب شد تا شاعران و ادیبان -گذشته و معاصر- پیوسته به متن قرآن و صنایع ادبی به کار رفته در آن توجه نمایند. توجه به قرآن از جنبه‌های ادبی و زیبایی‌شناختی، گویای کارکرد هنجارگریزی در قرآن کریم است. حضور آیات و مفاهیم قرآنی در اشعار شاعران معاصر هم‌پای شاعران گذشته، ظرافت و لطافت خاص خود را داراست. شاعران این دوره با ابتکار و نوآوری، زیبایی آیات را به کلام خود پیوند زده و بر ارزش سخن خویش می‌افزایند. از جمله این شاعران می‌توان به محمد عفیفی‌مطر،‌ أمل دنقل و صلاح عبدالصبور اشاره کرد. این سه شاعر از شاعران برجسته مصری هستند که با تأثیرپذیری از سیر تحولات شعری در غرب و نیز بهره‌مندی از رمز و اسطوره، قدم به عرصه نوینی در عالم ادبیات نهادند. این شاعران به یاری عناصر ادبی و زیبایی‌شناسی در سروده‌های خویش، اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی کشور مصر را منعکس می‌سازند و از میراث ادبی و دینی گذشته برای هر چه پربارتر نمودن کلام خود بهره می‌برند.در این رساله خوانش اشعار این شاعران بر مبنای اصول بلاغی صورت می‌پذیرد و تأثیرپذیری این شاعران از قرآن کریم از دریچه‌ی علم بلاغت و مباحث علم بیان (هنجارگریزی معنایی) نگریسته و بسامد هریک از هنجارگریزی‌های معنایی و نیز چگونگی تعامل هر یک از این سه شاعر در برخورد با آیات و مفاهیم قرآنی تبیین می‌گردد و در پایان با تحلیل آماری و ارائه جدول‌ها در خصوص هنجارگریزی معنایی قرآن در شعر این سه تن، نحوه‌ی حضور متن قرآن در شعر آنان و نیز عملکرد هر یک از شاعران در استفاده از آیات الهی ارزیابی می‌گردد.
طرح دیدگاه های مشترکی از مولوی و اقبال
نویسنده:
ایوب هاشمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دبیرخانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت,
چکیده :
مولوی و اقبال از شخصیت هایی هستند که مورد علاقه تمام مسلمانان و مذاهب اسلامی و حتی بعضی از غیرمسلمانان بوده و همواره بر نویسندگان و متفکران پس از خود تأثیرگذار بوده است. در طول تاریخ، این تأثیرگذاری به میزان گسترده شدن شناخت فرهنگ های مختلف نسبت به او بیشترشده است. چنانکه امروزه پس از قرن ها،آن ها بیش از همیشه مورد توجه و استقبال جهانیان قرار گرفته اند. از دلایل این استقبال، بین المللی بودن خود آن ها است، زیرابه خصوص مولانا دارای اندیشه های بی مرز و بی زمان است. او بر مسائل بنیادین انسانی تکیه دارد مسائلی همانند عشق و ایمان، که هیچ گاه کهنه نمی شوند. همچنین آن ها برای بیان این مضامین زبان شعری را برمی گزیند که یکی دیگر از ویژگی های برجسته محسوب می شود.این مقاله با عنوان «طرح دیدگاه های مشترکی از مولویو اقبال»بر آن است تا فشرده و گذرا، به تأثیرپذیری اقبال لاهوری از مولانا جلال الدین مولوی بپردازد. موضوعی که نشان می دهد ادبای ایران عزیز به خصوص مولوی با آرای بدیع و اندیشه های لطیف و روح نواز خود قرن ها است که رهپویان وادی قرب و شیدایان عشق حق و فرزانگان اهل معرفت را نه تنها در هند و پاکستان بلکه در پهنه گیتی مجذوب و دلداده خود ساخته و سخنان گرم او که زاییده اُنس مدام با قرآن شریف و روایات حضرت سیدالمرسلین بوده، تحولی شگرف در انسان ها ایجاد کرده و فرهنگ ساز و سازنده فرهنگ گردیده است.تشابهات فکری زیادی میان مولوی و اقبال است به طوری که بعضی از محققینی که در این زمینه کار کرده اند، اقبال را مولوی عصر خود نامیده اند به این معنی که اقبال در دوره ما نقش مولوی را ایفا کرده است.در این زمینه تلاش های علمی زیادی توسط دانشوران صورت گرفته ولی با همه منابع موجود، هنوز زوایای کمتر کاویده ای وجود دارد که دقت درباره موضوع را می طلبد.
صفحات :
از صفحه 68 تا 91
بررسی تطبیقی «انسان کامل» از نظر ابن عربی و مولوی
نویسنده:
قدرت الله خیاطیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابن عربی و مولوی، عارف و شاعر نامدار معاصر یکدیگر در قرن هفتم هجریند؛ یکی از دیار غرب جهان اسلا م و دیگری از سرزمین شرق آن. اهمیت ابن عربی در تنظیم و تدوین و ارائه نظام عرفان نظری اسلا می و نظریه پردازی در آن زمینه است که شعاع تاثیرات تعلیمات و افکار وی تاکنون باقی است. اهمیت مولوی بجهت بیان مفاهیم عمیق عرفانی است که عمدتاً بصورت شعر بفارسی سروده و مثنوی وی شاهکار و مهمترین اثر عرفانی ادب فارسی است. هر دو عارف بزرگ بمباحث اساسی جهانبینی عرفانی، از جمله «انسانشناسی عرفانی» پرداخته اند. جوهره اصلی انسان شناسی عرفانی ابن عربی، بحث «انسان کامل»است. این اصطلا ح را اول بار خود وی وضع کرد و آن را در آثار مهم خود از جمله در فتوحات مکیه و نیز در نخستین فصّ کتاب فصوص الحکم بکار برد. پس از وی صدرالدین قونوی ـ شاگرد و مرید و فرزند همسر ابن عربی در کتاب مفاتیح الغیب خود، آن را تبیین و بتفصیل تشریح کرد. مولوی نیز ـ بدون کاربرد اصطلا ح انسان کامل ـ در آثار خود، بویژه در مثنوی درباره» انسانشناسی عرفانی سخن گفته است. در این مقاله، با بررسی آثار مهم ابن عربی ـ بویژه در فتوحات مکیة و فصوص الحکم ـ و مثنوی مولا نا، سعی بر آنست تا با روش بررسی تطبیقی، نظرات مشترک و متفاوت آن دو عارف در بحث انسان کامل به دست آید و پس از آن درباره» راههای آشنایی آندو و احتمال تأثیر پذیری مولوی از ابن عربی بررسی لا زم انجام گیرد.