جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 31
درسگفتار تاریخ فلسفه - 53: کانت از فاهمه می گوید
سخنران:
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
نگاهی به معنای عینیت معرفتی از دیدگاه کانت
نویسنده:
زهرا پورسینا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
یکی از ویژگی های فلسفه کانت سنگینی و پیچیدگی فوق العاده آن است. این سنگینی و دیریابی، در متون شارحان کانت هم کم و بیش به چشم می خورد، به گونه ای که مراجعه به آثار شارحان نیز مشکل را برطرف نمی سازد. آن چه در این مقاله عرضه می شود، از یک سو، کوششی است برای تبیین مساله عینیت معرفتی از دیدگاه کانت، و از سوی دیگر، تلاشی است برای طرح روشن آن چه کانت در این خصوص در صدد بیان آن است. سعی نگارنده در این مقاله تبیین این نکته است که چگونه کانت با وجود محال دانستن معرفت به واقعیت فی نفسه می تواند از عینیت معرفتی سخن بگوید. البته لازم به ذکر است که پرداختن دقیق و کامل به بحث عینیت در نظام فلسفی کانت، از حوصله این مقاله خارج است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 48
محدوده و قلمرو معرفت در نظام معرفت‏ شناسى حکمت متعالیه و فیلسوفان دکارتى
نویسنده:
قاسم کاکائى، حسن رهبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکى از مباحث مهم در معرفت شناسى معاصر، بحث درباره قلمرو و محدوده معرفت است که پرسش هایى را از این دست برمى انگیزد: حوزه شناخت انسان تا کجاست؟ آیا انسان به حقیقت دست مى یابد یا نه؟ آیا امورى هستند که خارج از محدوده شناخت انسان باشند؟ آیا انسان قادر است به همه حقایق علم یابد؟ نویسندگان این مقاله کوشیده اند بر پایه مبانى معرفت شناختى فیلسوفان صدرایى و فیلسوفان دکارتى، به منزله دو گروه مهم و تأثیرگذار در تاریخ فلسفه و با نگاهى مقایسه اى، به تحلیل این مبحث از معرفت شناسى معاصر بپردازند و وجوه افتراق و اشتراک این دو گروه را کانون بحث و بررسى قرار دهند. محدودیت هر یک از منابع معرفت را مى توان از نکات اشتراک آنها برشمرد و تفاوت دیدگاه آنان درباره متعلق معرفت را مى توان از برجسته ترین تفاوت هاى ایشان ارزیابى کرد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 100
نسبت عقل و فاهمه در فلسفه کانت و هگل
نویسنده:
فاطمه مهرزادصدقیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه با موضوع نسبت عقل و فاهمه در فلسفه های کانت و هگل، به بررسی دیدگاه های این دو فیلسوف معاصر در باب معرفتشناسی میپردازد. از جنبه های معرفتشناسانه نظام ایشان دو قوا فاهمه و عقل از اهمیت مضاعفی برخوردار است، زیرا دیدگاه آنان در مورد حدود و ثغور شناسایی را دربرمیگیرد.از نظر کانت فاهمه تنها قوه ای است که با همکاری حس، قادر به فراهم آوردن شناسایی معتبر و عینی است.همچنین در دیدگاه او تنها شناسایی نظری معتبر، شناخت از پدیدار ها است و نه اشیا فی نفسه.نقشی که عقل در این میان برعهده میگیرد نقشی تنظیمی و محدود کننده است.عقل گسترش دهنده محدوده دانش نیست، بلکه باید همواره آن را به دانش پدیداری محدود سازد. از این لحاض فاهمه و عقل در نظام معرفتشناسی کانت دو قوه متعارض اند.اما هگل محدود بودن دانش را برنمیتابد و در پی ان برمی آید تا با نقد مبانی معرفتشناسی کانت، این تعارضات را به وحدت مبدل سازد.نتیجه چنین است که او با بهره بردن از دیالکتیک به صورت خلاقانه و فراگیر،تمام قوای شناختی در انسان را در طول یکدیگر،از پایینترین تا بالاترین مرتبه، انتظام میبخشدو بدین ترتیب تعارضات فلسفه کانت در مرتبه ای والاتر ارتفاع می یابند.بالاترین مرتبه ارتفاع تعارضات در نظام هگل، مربوط به عقل است که از قدرتی نامحدود برای شناخت برخوردار است.
احکام و قضایا نزد کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
سمیه عظیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان‌نامه حاضر در صدد است که دیدگاه کانت و علامه طباطبایی را در باب مباحث و مسائل مربوط به احکام و قضایا مورد بررسی قرار دهد و تصویری از جایگاه احکام و قضایا را در فلسفه ایشان آشکار سازد. کانت معتقد است که نقادی شناسایی را باید با احکام شروع کرد و شناسایی به معنای اصیل کلمه در رابطه‌ی اسنادی است که میان تصورات بوجود آمده است. از این رو باید مبنا را بر حکم گذاشت؛ چرا که استدلال هم در واقع چیزی جز حکم با واسطه نیست. از دیدگاه کانت، هنگام صدور احکام است که نقش فاهمه‌ی انسان در صورت‌بخشی به داده‌های خارجی دیده می‌شود و بنابراین بررسی و نقادی شناسایی نیز از احکام آغاز می‌شود. از سوی دیگر، علامه طباطبایی نیز معتقد است که در هر قضیه‌ای ما فقط با مجموعه‌ای از تصورات سروکار نداریم، بلکه قو‌ه‌ی مدرکه بر روی تصورات یک عمل خاصی نیز انجام می-دهد تا قضیه حاصل شود. این عمل همان ربط و پیوند دادن میان تصورات است، پس حکم به معنایی، همان ایجاد ارتباط بین تصورات و نقطه‌ی مهم در شناسایی است. با توجه به اهمیت بحث مذکور، ابتدا پیشینه‌ی بحث و پس از آن آراء هر کدام از این دو فیلسوف را در دو فصل جداگانه توصیف و تحلیل کرده و در فصل آخر با بررسی جنبه‌های مختلف حکم در نزد دو فیلسوف، از قبیل رویکرد معناشناختی، معرفت‌شناختی، هستی-شناختی، روان‌شناختی، منطقی و زبان‌شناختی به مقایسه‌ی دیدگاه‌های ایشان پرداخته‌ایم. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی استفاده شده و از منابع کتابخانه‌ای، به گردآوری اطلاعات پرداخته شده و پس از آن مقایسه و تحلیل صورت گرفته است.
علیت به معنای قطعیت یا هم‌زمانی یا حد فاصلی میان آن دو؟
نویسنده:
محمد بنیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
علیت از مسائل زیربنایی فلسفه بوده که از دیرباز مورد توجه و بررسی فیلسوفان قرار داشته است. علیت در نگاه برخی فیلسوفان، با ضرورت و قطعیت گره خورده است. در این نوشتار، نشان خواهیم داد که اگرچه به دو گونه‌ی پیشینی و پسینی، سعی در اثبات علیت شده است، این تلاش‌ها ناکام مانده‌اند. اصل ضرورت و قطعیت در زندگی و اثبات وجود آن در عالم خارج، در طاقت بشر نیست، چون عالم وجود، با ضرورت گره نخورده است. تفسیر دقیق علیت همان تحقق تأثیر و تأثر غیرقطعی، میان دو امر متعاقب است که تعاقب آن‌ها تا زمان حال، به هم نخورده است. علیت به معنای تأثیر و تأثر، بدیهی است، اما قطعیت و ضرورت از دل آن بیرون نمی‌آید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 16
مسئله ما بعد الطبیعه در فلسفه کانت و هایدگر
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله مابعدالطبیعه به عنوان اساسی‌ترین پرسش در اندیشه کانت و هایدگر، کل نظام فلسفی آنها را تحت تأثیر قرار داد. از این رو، مسئله عمده کانت، چالش‌های اساسی عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی با مابعدالطبیعه زمان او بود که باعث بطلان و شکست مابعدالطبیعه گردید. لذا تلاش عمده او نجات مابعدالطبیعه از جزمیاتی بود که گریبان‌گیر آن شده بود. هایدگر نیز مثل کانت، توجه اصلی خود را به مابعدالطبیعه معطوف کرده و مابعدالطبیعه زمان خود را دچار بحران‌های اساسی می‌دانست و درصدد بود تا به احیای دوباره اساس آن بپردازد.کانت امکان یا عدم امکان مابعدالطبیعه را به امکان صدور احکام تألیفی پیشین در آنها احاله کرد و با تبیین نحوه کارکرد مقولات حس و فهم، و نشان‌دادن این‌که اطلاق آنها تنها در عالم تجربه و پدیدار است، مفاهیم ناپدیداری و اشیاء فی نفسه را به علت این‌که مفاهیم عقلی صرف هستند، از قلمرو علم انسان خارج کرد و نشان داد که اگر ما مفاهیم عقلی را با استفاده از مقولات فاهمه برای اثبات مسائل مابعدالطبیعه مانند آزادی، خلود نفس و خدا به کار ببریم، دچار تناقض می‌شویم. پس چون مابعدالطبیعه دارای احکام غیرتجربی و تحلیلی پیشین هست، امکان کاربرد احکام تألیفی پیشین در آن وجود ندارد.بنابراین، مابعدالطبیعه به عنوان یک علم، غیرممکن و باطل است، اما به عنوان یک تمایل و استعداد طبیعی وجود آن مورد تصدیق است.هایدگر نشان داد که نقد عقل محض کانت طرحی بود برای احیای مابعدالطبیعه، از این‌رو، کانت مسئله امکان هستی را در مابعدالطبیعه به پرسش از امکان وجود احکام تألیفی پیشین ارتباط داد. اما در عین حال، نحوه مواجهه هایدگر با مابعدالطبیعه تفاوت زیادی با کانت داشت؛ یعنی از آن‌جاکه وجود برای او مقام اول داشت، بحران مابعدالطبیعه را ناشی از غفلت از وجود و پرداختن به موجودات، و تغییر معنای حقیقت از انکشاف وظهور به مطابقت می‌دانست که در نتیجه آن، انسان به عنوان فاعل شناسا محور موجودات و حقیقت شده است. هایدگر سپس با طرح ویژگی‌های گوناگون وجود، بالاخص اوصاف دازاین، مانند زمان‌مندی، جهان‌مندی، زبان و غیره، درصدد احیای اساس مابعدالطبیعه بود، اما به این نتیجه رسید که احیای مابعدالطبیعه اساسا غیرممکن است و لذا باید از آن گذشت، که او با این گذشت، کل تفکر مابعدالطبیعی غرب را پشت سر می‌گذارد تا این‌که به تفکر، متفکران عهد پیش از سقراط، چون هراکلیتس و پارمنیدس برسد تا تذکر نسبت به وجود امکان‌پذیر گردد.
صفحات :
از صفحه 126 تا 150
مقایسه‌ی نفس از دیدگاه سهروردی و کانت
نویسنده:
اسماء شاهمرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رویکرد‌های سهروردی و کانت، به عنوان دو تن از برجسته‌ترین فیلسوفان شرق وغرب، به مسئله‌ی نفس تفاوت‌های بنیادین، و همزمان شباهت‌های جالب‌توجهی با هم دارند که بررسی آنها منوط به آشنایی با نظریه‌ی نفس هر دو فیلسوف است. اساس رویکرد سهروردی به نفس را تعریف او از «نور اسپهبد» تشکیل می‌دهد که بر طبق آرای او به عنوان مدبر جسم نسبت به خود «خودآگاه» است و این خودآگاهی را از علم حضوری خود نسبت به خویشتن خویش به دست می‌آورد. نظریه‌ی اشراقیِ نفس سهروردی بر نوعی تعریف نوافلاطونی نفس استوار است. این در حالی است که کانت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مخالفان اندیشه‌های نوافلاطونی، اساساً با هر نوع علم حضوری مخالف است و نفس را در مقام یک چیزدرخود (شئ فی‌نفسه) یا نومن ناشناختنی می‌داند، زیرا از طرفی چونان یک نومن به شناخت درنمی‌آید و از طرفی ادراک حضوری انسان‌ها به «منِ» خود هیچ اعتبار شناختی‌ای ندارد. این «من استعلایی» که کانت تبار آن را در مابعدالطبیعه‌های سنتی پیش از خود، به‌ویژه در دکارت و هم‌مسلک‌های خردگرای او می‌جوید، هرچند شرط بنیادین تشکیل نظام مفاهیم پیشین فاهمه و بنابراین پایه‌ی انسان‌شناختیِ ادراک است، اماخود ادراک‌شدنی نیست و احکام آن را باید نه در حوزه‌ی شناخت یا عقل نظری، بلکه در گستره‌ی اخلاق و عقل عملی جُست. همین نکته بنیاد تفاوت ژرف دیدگاه دو فیلسوف به مسئله‌ی نفس را تشکیل می‌دهد. در کنار این تفاوت اصلی، اختلافاتی هم در مورد قوای نفس، ادراک عقلی و اساساً خودِ عقل، و نیز مفهوم علیت نزد دو فیلسوف می‌توان یافت. با این همه نگرش آنها شباهت‌هایی نیز با همدیگر دارد که از آن‌جمله می‌توان به همانندی‌های نسبی در برداشت‌های سهروردی و کانت پیرامون بقای نفس و همچنین لذتِ استکمالیِ نفس اشاره کرد.کلیدواژگان: سهروردی، کانت، نفس، علم حضوری، فاهمه، نور اسپهبد، عقل فعال، پدیدار، ذات معقول، من استعلایی
معیارهای فهم دین در اندیشه و سیره علوی
نویسنده:
مریم محمدخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش در صدد بررسی معیارهای فهم دین در اندیشه و سیره ی علوی می باشد. در ابتدا به منظور فهم بهتر موضوع، به پاره ای از مباحث تمهیدی چون تبیین و توضیح ماهیت شناخت، ابزارها و منابع آن و تبیین و توضیح ماهیت دین با بیان تعاریف و مفاهیم ارائه شده در این باب از دیدگاه های مختلف و بالاخص قرآن و نهج البلاغه و هم چنین بیان اصول و معارف و منابع دین، پرداخته شده است.با بررسی کارکردهای دین در حیطه فردی و اجتماعی، این نتیجه حاصل می گردد که وجود دین برای برطرف کردن نیازهای فردی و اجتماعی و اخروی انسان ها ضروری است و این ضرورت ایجاب می کندکه دین قابل فهم بوده و این فهم نیز روشمند و با ضابطه باشد. با توجه به این که سنت و سیره ی معصومین مفسر و مبین دین می باشد و سخنان و سیره ی علوی در این خصوص نسبت به دیگر ائمه ظهور بیشتری داشته است، و از آن جا که یکی از مهم ترین اهداف این پژوهش، بررسی روش ها و قواعد و معیار های فهم دین (کتاب و سنت) از نگاه امیر المومنین می باشد، این مباحث از دیدگاه ایشان در این زمینهمطرح گردیده است و در نهایت به معیارهایی هم چون؛ مطابقت فهم دین با قرآن، سنت، عقل و فطرت از دیدگاه امام دست یافته وبه عواملی چون غفلت، جهل و فتنه که باعث آسیب فهم گشته و آن را دچار انحراف و تحریف می گردانند، اشاره گردیده است.
نقش خوش بینی کیهانی و فرهنگ در معناداری زندگی از نظر جان هیک
نویسنده:
احمد پورقاسم شادهی، ریحانه سادات عظیمی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
پرسش از معنای زندگی در فلسفه مساله ایست که واقع گرایانی همچون جان هیک را بر آن داشته تا تبیینی از این مساله بر اساس مبانی خود ارائه دهد . وی با توجه به مولفه های کانتی و ویتگنشتاینی در شبکه تفکرات خود به" معنای عملی زندگی" تصریح کرده و معنای عملی زندگی را در گرو رابطه ای دوطرفه بین انسان و جهان میداند . بنابراین لاجرم به تاثیرجهان به عنوان امری که انسان زندگی خود را در آن تجربه میکند، پرداخته و تفسیر جهان را به خوش بینی کیهانی - مفهومی که دارای دو مولفه غایت رئوف (خیر) و ساختار متناسب با این غایت از جهان است - منوط میکند . وی ، این خوش بینی کیهانی را نیز مرهون باورهای دینی می داند . براین اساس، او چرخشی را در پرسش از معنای زندگی ایجاد کرده و آنرا به پرسش از "ماهیت جهان" و سپس از "ماهیت جهان" به پرسش از "خصوصیات دینی که قضاوت بهتری را از جهان به ما عرضه میکند" تبدیل میکند . گذشته از بررسی تبیین نظر جان هیک در باره معنای عملی زندگی با توجه به مولفه های تفکر او در محدوده واقع گرایی انتقادی وی ، نحوه انتقال او ازمقوله فرهنگ به دین ، عدم شمول گرایی نظریه وی و اختصاص آن تنها به ادیان ابراهیمی ، و در نهایت عدم استلزام بین خوش بینی کیهانی و باورهای دینی ، از جمله مسائلی است که مهمترین مباحث این مقاله را به خود اختصاص داده است .
صفحات :
از صفحه 73 تا 90
  • تعداد رکورد ها : 31