جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 40
جایگاه اسپینوزا در فلسفه ژیل دلوز
نویسنده:
سجاد امجدی ایدیشه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دلوز می گوید مطابق اندیشه اسپینوزا، هستی عبارت از مجموعه ی تأثیرها، مشارکت ها، نسبت ها و توانایی ها، و کنش هاست. و موجودیت هر شیء را میزان کنش گریِ آن تعیین میکند. اشیاء بنا به قدرتِ فعالیت شان و در نسبت با هم قابل تعریف اند. یک چیز "آنچه هست" نیست بلکه "آنچه می تواند انجام دهد" است؛ به عبارت بهتر هستیِ یک چیز(حالت)، "قدرتِ" آن است،توان و ظرفیتِ خاص آن چیز در میزانِ تأثیر پذیری و تأثیرگذاری هایش. هیچ شیء منفردی وجود ندارد بلکه همواره نسبت ها و اتصالات وجود دارند. هستی در فلسفه اسپینوزا مطلق و درونماندگار است و باوجودِ تعدّدِ صفات و کثرتِ حالات، تک معنا و یگانه است. مقصود اسپینوزا و دلوز درک و دریافت معنایی جامع از قدرت است که راه را بر تمایزِ استعلایی می بندد، زیرا علت و معلول جزئی از آفرینش اند. هستی علت درونی و پیشینیِ حالات است(وجود متعلق به ماهیت است) یعنی همان آفرینشِ و زندگیِ هستی است. این گونه هستی شناسی و این مدلِ علّییّت(مدلِ درونماندگاری) جوهر و حالات و وجوه هستی را یکی می انگارد؛ علت و معلول نسبت به هم درونمانگارند و نه استعلایی و هیچ سلسله مراتبی در هستی نیست. یک حالت را کارکردهای آن تعریف و مشخص می سازد و حالات، ذوات هستند. کارکردهای برسازنده یک شیء نسبت ها و اتصالات و ظرفیتِ معین تأثیرپذیری و تأثیرگذاری های آن شیء است. جوهر طبیعتِ طبیعت پذیرش را از طریق طبیعتِ طبیعت آفرینش بیان می کند.
بررسی تطبیقی وحدت وجود از نظر ملاصدرا و اسپینوزا
نویسنده:
زهرا حامد اکبری طوسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر جستاری است در بحث وحدت وجود که مقصود از آن بررسی تطبیقی نظریه وحدت وجود از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ صدرالمتألّهین شیرازی و اسپینوزا است. وحدت وجود از موضوعات مشترک حوزه فلسفه و عرفان است که همواره در گستره تاریخ، موافقان و مخالفان بسیاری را به بحث کشانده است. داوری‌های متفاوت درباره آن تا آنجاست که برخی آن را ایمان محض و عقیده‌ای توحیدیو برخی دیگر آن را کفر محض و باوری ملحدانه توصیف نموده اند. واکاوی درباره درستی و نادرستی هرکدام از این داوری‌ها از اهداف ضروری این پژوهش است. تا از این طریق ضعف برخی داوری‌ها و گمانه‌زنی‌ها در ملحدانه خواندن عقیده به وحدت وجود مشخص گردد. صدرالمتألهین شیرازی با پایه‌گذاری بنیان حکمت متعالیه تبیینی عرفانی از وحدت وجود ارائه می‌دهد. او در گذار از نظریه وحدت تشکیکی که ابتدا به آن معتقد بود ،در نهایت به وحدت شخصی وجود می‌رسد و آن را با تفسیر دقیق خود از رابطه علت و معلول و واحد و کثیر تبیین می‌نماید. اسپینوزا فیلسوف بزرگ دیگری است که در جهان غرب به ارائه فلسفی نظریه وحدت وجود در آثار خود به ویژه اخلاق اهتمام ورزیده است. او با ارائه دیدگاه وحدت جوهر تبیین دیگری از وحدت وجود ارائه می‌دهد. ضمن بررسی و تحلیل دو دیدگاه و مراجعه به مستندات فلسفی ، مشابهت‌ها و تفاوت‌هایی میان دو نظریه ملاحظه شد.مسائلی نظیر اعتقاد به یگانگی جوهر و حقیقت وجود ،توجیه رابطه علت و معلول یا جوهر و حالت به تعبیر اسپینوزا به صورت فراتر از رابطه متعارف ،عدم انکار کثرات و توجیه آن با نظریه تجلّی و معرفی کثرت‌ها به عنوان تجلیات و مظاهر وجود و جوهر یگانه، و نیز باور به خدای متعالی و جدایی ناپذیر از جهان هستی ،از مشابهت‌های نظریه آن دو است. همچنین اعتقاد به خدای نا متشخص از نظر اسپینوزا، نوع متفاوت ارائه نظرات، بیان صریح اسپینوزا مبنی بر یکسان‌انگاری خدا با طبیعت و انتساب مستقیم صفت بُعد به خدا و ارائه تبیینی روشن از وحدت شخصی وجود از سوی ملاصدرا و التزام او به آموزه‌های توحید دینی مبنی بر تمایز خدا و خلق از حیث خلق بودن، از تفاوتهای نظریه وحدت وجود اسپینوزا و صدرالمتألهین به شمار می‌آید.
بررسی مقایسه ای هویت و جایگاه اخلاق در نظام معرفتی امام محمد غزالی و باروخ اسپینوزا
نویسنده:
سجاد حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: خدا محوری و اخلاق مداری دو خصیصه بزرگ مکتب امام غزالی و اسپینوزا هستند. دو ویژگی مهمی که در مکتب پیامبران الهی و اهل بیت علیهم السلام نقش بارزی داشته اند. رساله حاضر عهده دار بررسی تطبیقی مساله اخلاق مداری در دو سنت فلسفی ـ یهودی اسپینوزا و اشعری ـ اسلامی امام غزالی است. دو اندیشه یاد شده در مبانی معرفت شناختی، وجود شناختی، انسان شناختی و دین شناختی اختلافات بنیادین دارند، همچنین عقل گرایی در عین وحی مداری اسپینوزا، عقل گریزی در عین وحی مداری غزالی می‌تواند اختلاف دیگر این دو مکتب باشد. و از سوی دیگر خدا محوری، اخلاق مداری، تمایل به جبر می‌تواند وجوه تشابه آن دو باشد. کلید واژه ها: اخلاق محوری، خدامداری، امام غزالی، اسپینوزا
نظریه معرفت در فلسفه اسپینوزا
نویسنده:
سمیه میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله معرفت از دیرباز یکی از مباحث مهم در نزد فلاسفه بوده است. این مسئله در دوران جدید فلسفه غرب و پس از حدود دو هزار سال تفکر فلسفی و در نتیجه تحولاتی که در پایان قرون وسطی رخ داد، با جدیت بیش-تری مطرح شد. در این دوره با ظهور دکارت و جنبش عقل‌گرایی مسئله معرفت و رسیدن به حقیقت اهمیت بسیاری یافت. اسپینوزا از نمایندگان اصلی رویکرد عقل‌گرایی در این دوره بود. از نظر او معرفت فی نفسه ارزشی ندارد بلکه هم? معرفت‌ها باید متوجه یک غایت خاص باشند و آن کسب خیر اعلی و به عبارتی تحقق بخشیدن به کمال انسانی است و راه رسیدن به این کمال فقط شناخت معتبر و صحیح است. بنابراین شناخت در نظام فلسفی اسپینوزا از جایگاه خاصی برخوردار است. از دیدگاه وی برای حصول شناخت داشتن روش ضروری است و کامل‌ترین روش، روشی است که با یک تصوّر حقیقی آغاز می‌شود. این تصوّر حقیقی ابزار فطری فاهمه است که معیاری به دست می‌دهد که ذهن مطابق آن هدایت شود. اسپینوزا ملاک‌های تشخیص تصوّر حقیقی از دیگر انواع تصوّر و به عبارتی تشخیص حقیقت از خطا را بداهت ذاتی، مطابقت و سازگاری می‌داند. اسپینوزا معرفت انسان را دارای مراتب می‌داند و درجات تکاملی آن را تا مرتب? کامل آن بیان می‌کند. او پایین‌ترین مرتبه معرفت را شناخت از طریق مسموعات می‌داند که متعلق به قو? تخیل است و در آن نفس منفعل است. بالاترین مرتبه را شناخت شهودی می‌داند که در آن ذات تام اشیاء را درک می‌کنیم و عالی‌ترین درج? کمالی است که انسان می‌تواند به آن نائل آید.
بررسی روش هندسی در فلسفه اسپینوزا
نویسنده:
سمیه ولی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گرچه روش تحقیق فلسفی و پژوهش علمی سابقه طولانی در تفکر بشر دارد، به طوری که اندیشه های ارسطو در تدوین منطق صوری را می توان نخستین تلاش برجسته در منضبط ساختن تفکر و تدوین نظام های مختلف استدلال بشمار آورد ، ولی یافتن روش درست و کار آمد در پژوهش های فلسفی و علمی در دوران جدید و پس از تحولات عصر رنسانس اهمیت ویژه ای پیدا کرد. از اواخر دوران قرون وسطی زمزمه هایی در نقد روش غالب اندیشه فلسفی- که عموما بر پایهمنطق ارسطویی استوار بود- شنیده می شد و متفکرانی همچون راجر بیکن در قرن چهاردهم میلادی علنا در برابر آن موضع می‌گرفتند.فرانسیس بیکن در قرن شانزدهم به عنوان منادی دوران جدید ، روش تجربی- استقرایی خود را به روش قیاسی ارسطویی ترجیح می داد ، ولی دکارت به عنوان فیلسوف عقل گرا بهره گیری از روش ریاضی یا هندسه تحلیلی را در تفکر فلسفی وجهه همت خویش قرار داده بود. اسپینوزا ، در دوران حماسی علم عقل گرای جدید و در فضای فلسفه دکارتی ، مطمئن ترین راه برای پرداختن به اندیشه فلسفی را استفاده از روش هندسی می دانست.مساله بنیادین این پایان نامه تبیین ماهیت روش هندسی و تلقی اسپینوزا از آن و ارزیابی میزان پایبندی خود وی به آن روش و توفیق یا عدم توفیق او در آکسیوم گذاری تفکر فلسفی است.فرضیه های اصلی این پژوهش عبارتند از :1 - بهره گیری از روش هندسی در تفکر فلسفی مسبوق به سابق است. 2 - روش هندسی همواره به عنوان یکی از روش های یقین آور در علوم عقلی مطرح بوده است. 3 - اسپینوزا در استفاده از روش هندسی عمیقا تحت تاثیر دکارت بوده است.4 - بعد از اسپینوزا ، فیلسوفان دیگر - حتی عقل گرایان - به دلایلی از روش اسپینوزا اعراض کردند و آن را برای مباحث فلسفی مناسب تشخیص ندادند. هدف و غرض اصلی از این تحقیق ، ابتدا روشن ساختن چیستی روش هندسی و سپس نشان دادن نقاط قوت و ضعف آن به عنوان الگویی برای پژوهش و عرضه تفکر فلسفی است.
بررسی دیدگاه مولوی و اسپینوزا درباره خدا ، انسان و آزادی و تطبیق آن با افکار اسپینوزا
نویسنده:
مهناز صفایی هوادرق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این سخن از ارسطو است که «هم? مردمان به حسب طبیعت خویش می خواهند بدانند.» انگیز? این خواستن نیروی اندیشه است که در آدمی به ودیعت نهاده اند. مفاهیمی از قبیل خدا، انسان و آزادی هر کدام از موضوعاتی است که از آغاز خلقت ذهن بشر را به خود مشغول داشته است و بسیاری از اندیشمندان جهان کوشیده اند به تعریف این مفاهیم بپردازند.در سراسر قلمرو ادبیات عارفان? جهان شاید کسی را از حیث عمق،جامعیّت و وسعت نظر وتسامح مولوی نمی توان یافت سخنان وی همه مشحون از خداست و حاکی از حضور خدا، خدای مولوی هر چند خدایِ خود او است، همچنانکه خدای هر کس خدایِ خود اوست و با خدای دیگری فرق دارد، زیرا به تعبیر ابن عربی «اَلاِلأهُ فیِ اَلاعتقاداتِ بالجَعْلِ» امّا خدایِ او خدای همه است چون او مُبَلِّغ وحدت ادیان نیز هست. اسپینوزا نیزیکی از بزرگترین فیلسوفان وحدت وجودیِ عقل گرا و از پژوهندگان حقیقت بود که فقط عقل ومعرفت را حلّال مشکلات دانسته و آنچه را عقلش درست تشخیص داده پذیرفته آنچه را نادرست دانسته مردود شناخته ولو گویند? آن ارسطو و دکارت باشد، لذا خدایش با خدای دیگران و فلسفه اش با فلسف? دیگران فرقها دارد.انسان در نظر این دو متفکّرِ بزرگ یعنی مولوی و اسپینوزا مقامی والا دارد. مولوی هرگاه از انسان سخن به میان می آورد مرادش «مرد حق» یا «انسان کامل» است وی از این طریق وارد بحث وحدت وجود می شود و انسان را کامل ترین جلوه گاه حق می یابد که باید با رهایی از قید هواجس نفسانی وترک خودپرستی به آزادی دست یابد و با خدای خود یگانه گردد. اساس و زیست مای? چنین آزادی عشق است. اسپینوزا نیز معتقد است که همه چیز خداست یا خدا در همه چیز است و«آدمی،برایِ آدمی خداست» ، یعنی انسان باید انسانِ همنوع خود را به مثابه خدا بداند چون او جزوی ازخداست و غرض از حیات آن است که آدمی از راه خوشبخت ساختن دیگران برخوشبختیِ خود بیفزاید. هیجان عامل اصلی برهم زننده زندگانی است و آنچه هیجانات ما بیشتر از هر چیز دیگر بدان نیاز دارد ضبطِ عقلانی است وانسان باید بکوشد تا خود را با نقش و طرح نامتناهی منطبق کند یعنی هواهای نفسانیِ خود را طرد کند و به نظم کُلّی بگرود.
ذات خدا و تمایز صفات او در فلسفۀ اسپینوزا
نویسنده:
عبدالرزاق حسامی فر، مسعود سیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
اسپینوزا خدا را تنها جوهری می داند که وجود دارد و همه چیز تجلی اوست. از نظر او خدا به واسطۀ صفاتش که از حیث ذات و عدد نامتناهی و با ذات او متحدند، در عوالم نامتناهی تجلی می کند و البته در این عالم با دو صفت فکر و بعد تجلی کرده است. تصور اسپینوزا از خدا چندان شفاف نیست و شارحان فلسفۀ او را به چالش انداخته است؛ چنانکه پاره ای او را دئیست، پاره ای ملحد و پاره ای همه خدا انگار دانسته اند. این تفاسیر متعارض، تحلیل تلقی او از خدا را ضرورت می بخشد. در خصوص نسبت میان ذات و صفات خدا و در تفسیر تعریف 2 از بخش 2 اخلاق «2d2»، دو نظریۀ مهم وجود دارد: یکی نظریۀ مجموعه که بر طبق آن ذات خداوند مجموعه ای از صفات متمایز است و دیگری نظریۀ کلیت که بر اساس آن، ذات خداوند عین کلیت صفات غیرمنفصل خواهد بود. در این مقاله تفاسیر متفاوت در باب تصور اسپینوزا از خدا و تمایز میان ذات و صفات او بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
حرکت از دیدگاه ملاصدرا دکارت و دکارتی‌ها
نویسنده:
زهرا جاودانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیر باز فیلسوفان و متفکران، حرکت وتبیین ماهیت آن را معضل بزرگی یافته بودند و به خوبی دریافته بودند که دگرگونی صفتی مثل صفات دیگر نیست. حرکت چگونه صفتی است و در کجا واقع می شود؟ وبر شیئی که دستخوش تغییر وحرکت می شود چه می گذرد؟ آیا تمام هستی اش دستخوش تحول می شود یا تنها ظاهرش عوض شده و باطنش باقی می ماند؟ در همان زمانی که دکارت در غرب راه جدیدی در علم به روی دنیا باز می کرد. و در شرق نهصد سال بود که فلسفه ارسطو حکمرانی می کرد و بنیان فلسفه مشاء که روی استدلالات عقلی قرار داشت مانند کوه پا بر جابود . صدرالمتالهین در حقیقت هستی دقیق شد، تا توانست خود را به معنای عالم نزدیک سازد. و برخلاف ارسطو اظهار داشت که: جوهر عالم طبیعت ، دائما در حرکت وتغییر وتجدد است و این حرکت لازمه ذات جوهر این عالم است و هرگز از آن منفک نمی شود. در همین زمان بود که دکارت با کنار گذاشتن سنت مدرسی ، طبیعیاتی مکانیکی بنا کرد که در آن جهان بر اساس بعد و حرکت ساخته شده است. ماشینی که خالق آن روزی با تلنگری آن را به حرکت در آورده است.و تاامروز مطابق قوانین طبیعت بی وقفه در حال حرکت است .بعد از او اسپینوزاقوانین مکانیکی دکارت را می پذیرد اما آن را کافی نمی داند. و دیدگاه خاص او درباب جوهر او را معتقد می سازد که همه چیز در خدا زندگی و حرکت می کند. اما از نظر لایب نیتس جهان آن نوع دستگاه ماشینی نیست که دکارت فکر می کند . بلکه بر اساس آموزه منادها همه چیز در جهان نیرو، حیات ، نفس، فکر و شوق است. در تحقیق حاضر طی چهارفصل و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و مقایسه موضوع حرکت و مباحث مربوط به آن یعنی جوهر ، جسم و زمان در فلسفه ملاصدرا و فلسفه دکارت و دکارتی ها پرداخته شده استو خواهیم دید که دیدگاه اصالت وجودی ملاصدرا در باب حرکت در مقایسه با دیدگاه مکانیکی دکارت تصویر کامل تری از حرکت را به نمایش می گذارد.
سعادت از نگاه باروخ اسپینوزا و ایمانوئل کانت
نویسنده:
فاطمه شعبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مسایلی که از دیر بازذهن بشر را به خود مشغول داشته است، سعادت می‌باشد. سعادتمندی، آرزوی دیرینه‌ی بشر است که کمترکسی یافت می‌شود که درباره‌ی آن نیدیشیده باشد. انسان، همواره تمایل دارد که بداند آیا روزی به سعادت نایل می‌شود یا نه و اگر آری چگونه و با چه وسایل و ابزاری. در این میان فلاسفه با حضوری فعال، مباحثی در این زمینه مطرح نموده‌اند تا این مساله را باز گشایی کنند. معمولا افراد برای یکدیگر آرزوی خوشبختی می‌کنند و گویی آن را غایت نهایی بشر محسوب می‌کنند به نحوی که اگر فرد، به آن نایل شود، دیگر از غیر بی نیاز می‌شود.یکی از انگیزه‌هایی که منجر به نگارش این رساله شد، دغدغه و سوالات فردی بود. فیلسوفان بسیاری به این مسئله پرداخته‌اند ولی مادر صددیم با گزینش دو فلیسوف ایمانویل کانت و باروخ اسپینوزا تحقیق خود را در این مسیر به انجام برسانیم.رساله پیش رو، حول محورهایی می‌گردد که بدون طرح آنها، درک مقوله سعادت مشکل خواهد بود.هدف این است که پیرامون سعادت سخن بگوئیم و این موضوع را تبیین و تحلیل عقلانی کنیم. امید است فتح بابی باشد، در جهت مباحثات و مناظرات و تحقیق های بیشتر و بهتر در این راستا.واژگان کلیدی: اخلاق، سعادت، اراده، اختیار، فضیلت، خیر و شر و رذیلت.
تربیت اخلاقی از دیدگاه باروخ باندیک اسپینوزا
نویسنده:
نبی‌الله دهقان‌خلیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که اخلاق و تربیت اخلاقی باعث سعادت و آرامش جامعه می شود لذا در این پژوهش سعی شده است تربیت اخلاقی دیدگاه اسپینوزا مورد بررسی قرار گیرد و اهداف تربیتی وروشهای تربیتی دیدگاه وی موردبررسی قرار گیرد در این پژوهش اسپینوزا اخلاق را نوعی مواجهه, ،سیر و سلوک و نوعی خویشتن نگری عمیق می داند و تربیت را کمک به افراد می داند تا آنها قادر باشند از سطح اول دانش(توهم و خیال)به سطح سوم دانش که هدایت از درون است برسند و از زندگی عقلانی بر خوردار شوند . او هدف نهایی از تربیت اخلاقی را زندگی عقلانی، سودمندی برای دیگران،دریافت شهودی و فضیلت و سعادت می داند و روشهای تربیت اخلاقی او محبت عقلی ،خود تصدیقی،آزادی اندیشه و تربیت عقلانی می داند از دیدگاه وی مربیان بایددرروشهای تربیتی خود در مراحل پایین تر از تلقین استفاده کنند و فضای تربیتی توام با محبتی فراهم کنند تا افراد بتوانند از سطح تصورات به سطح عقلانی هدایت شوند. در پایان سئوالات مورد بررسی قرار گرفته و دیدگاههای اومورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 40