جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 35
بررسی تاریخ تطبیقی فلسفه با تأکید بر دیدگاه فردریش اشلگل
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از رویکردها در فلسفة تطبیقی، مقایسۀ مبتنی بر طبقه‌بندی نظامهای فلسفی است که پیشینۀ آن به ارسطو میرسد. در دهۀ نخست سدۀ نوزدهم، ژراندو و اشلگل این قسم از فلسفة تطبیقی را با تمرکز بر گونه‌شناسی نظامهای فلسفی و تحلیل تطبیقی آنها، با عنوان تاریخ تطبیقی فلسفه، مطرح کردند. گونه‌شناسی زمینۀ رهایی اندیشمند از محدودیتهای یک نظام فلسفی را فراهم میسازد و او را در موقعیت ارزیابی مشارکتهای مختلف فیلسوفان دیگر قرار میدهد. تاریخ تطبیقی فلسفه بر این اصل استوار است که برای تعیین جایگاه و سهم یک فیلسوف در تاریخ فلسفه، نباید استدلالهای معتبر و درست او مبنای داوری قرار داد، بلکه باید مشارکت وی در تاریخ فلسفه با مشارکت‌ و نقش فیلسوفان دوره‌ها و سنتهای فلسفی مختلف مقایسه گردد. بنابرین، هدف تاریخ تطبیقی فلسفه، برشمردن نظامهای فلسفی بترتیب تاریخی نیست، بلکه مقصود نقد همۀ فلسفه‌های پیشین و بیان رابطۀ آنها با یکدیگر است. بر این اساس، چگونگی پیدایش یک نظام فلسفی از دل یک گونۀ دیگر و بسط و زوال آن، در تحلیل تطبیقی مورد توجه قرار میگیرد. تاریخ تطبیقی فلسفه بجای تکیه بر اصول پیشینی، پیامدها و تأثیرات عملی فلسفه‌های مختلف در قلمرو علم، هنر و حکومت را مبنای ارزیابی قرار میدهد. در این مقاله، ضمن بررسی رویکرد میان‌فرهنگی فردریش اشلگل به تاریخ تطبیقی فلسفه، شباهتهـا و تفاوتهـای آن با فلسفـة تطبیقـی بمعنای جدیـد کلمـه (دیـدگاه ماسون‌ـ‌اورسل) و تاریخ تطبیقی فلسفۀ جهان (با تمرکز بر کتابی با همین عنوان از شارفشتاین) بررسی خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 20
بررسی رویکرد هاکینگ به مطالعات تطبیقی:گذار از دین تطبیقی به فلسفه تطبیقی
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخی از متفکران عمل گرای آمریکایی همگام با تلاش های جهانی برای برقراری صلح در صدد ایجاد تفاهم جهانی در سطح فلسفی برآمدند.آن ها افزون بر تطبیق فلسفه ها،فلسفه تطبیق یا روش شناسی در مطالعات تطبیقی را در اولویت خود قرار دادند.ویلیام هاکینگ از جمله متفکران پیشگام در این راه است.او نخست دین تطبیقی را وجهه همت خود قرار داد؛تاکید بر دین طبیعی،دین جهانی و به رسمیت شناختن تنوع و تکثر دینی،مخالفت با جهانی سازی یک دین،تاکید بر تغییر رویکرد مبلغان مذهبی از انحصارگرایی به تکثرگرایی مهم ترین موضوعاتی بودند که او ذیل عنوان پیش گفته به آن ها پرداخت.عدم امکان دستیابی به معیار جهانی و فراگیر در حوزه ادیان سبب چرخش هاکینگ از دین تطبیقی به فلسفه تطبیقی شد.گرایش فلسفی او که آمیزه ای از پراگماتیسم و ایدئالیسم و به تعبیر خودش رئالیسم غیر ماتریالیستی بود سبب شد در باره سنت های فلسفی پیش داوری نداشته باشد و به واقعیت مشترک بنیادین همه سنت های فلسفی معتقد گردد.تاکید بر امکان و ثمربخشی فلسفه تطبیقی،مخالفت با تمرکز گرایی و محوریت تفکر غربی،گشودن باب تعامل و گفت و گو با سنت های دینی و فلسفی دیگر،تکمیل سنت های فلسفی از رهگذر تطبیق و پیدایش تدریجی بینش فلسفی قوی تر و فراگیرتر به عنوان فلسفه جهانی از جمله اهداف و کارکردهای مطالعات تطبیقی از نگاه اوست.
صفحات :
از صفحه 139 تا 159
بررسی دیدگاه هایدگر درباره نیهیلیسم
نویسنده:
حجت اله سلطانی فر ، رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با گفتار نیچه «نیهیلیسم» به مسئله‌ای برای اندیشه‌ورزی‌های فلسفی بدل گردید. او که «نیهیلیسم» را «بی‌معنایی همه‌چیز» می‌خواند، با نقد تاریخ متافیزیک غرب، افلاطون‌گرایی و اخلاق مسیحی را مهمترین عوامل ظهور آن می‌دانست. در نهایت هم با خلق «ابرانسان» و بر بستر همان «متافیزیک انسان‌گرایانه» به‌دنبال عبور از نیهیلیسم بود؛ اما هایدگر «نیهیلیسم» را نه در مرتبه ارزش‌ها، بلکه از حیثی وجودشناسانه بررسی می‌کرد. او با نقد کلیت اندیشه متافیزیکی غرب، «متافیزیک» را حاکی از نوعی نسبت با هستی می‌دانست که در آن، خودِ هستی در پس پرده‌ای از حجاب‌ها به مغاک فراموشی و غفلت فرو می‌غلتد. او در تبیینی هستی‌شناسانه، «نیهیلیسم» را معادل همین «غفلت و فراموشی وجود» دانسته و بر همین اساس، «تاریخ اندیشه غرب» را «تاریخ بسط نیهیلیسم» معرفی می‌کند. از این‌منظر، با کمال متافیزیک، ظهورات متکامل‌تری از نیهیلیسم هم تحقق می‌یابد. تا آنجا که امروز، در «گشتل تکنولوژی» که شکل نهایی متافیزیک است، «نیهیلیسم تکنولوژیک»، با نفی کامل هستی، جهان و انسان را در قالبی نیهیلیستی و صرفا در هیات منبع و موجودی، تعین بخشیده است. از نظر هایدگر در مواجهه با این وضعیت ما دو راه بیشتر نداریم، یا تن‌دادن به نابودی کامل و یا یافتن راهی جهت فراروی از آن.
صفحات :
از صفحه 227 تا 245
نسبت عقل و وحی (نگاهی به فلسفه فیلون اسکندرانی)
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نقد روش شناختی مقایسه دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی (پیرامون اوصاف انسانی خداوند)
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
تأملی در رویکرد متفکران غربی به فلسفۀ شرق
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث دربارۀ معنا و وجود فلسفه در شرق، پیش درآمد هرگونه تبادل اندیشه و تفاهم بین شرق و غرب محسوب میشود. ریچی، مبلغ مسیحی، برای نخستین‌بار کتابی با عنوان کنفوسیوس: فیلسوف چینی نوشت و اندیشه‌های او را به غرب معرفی کرد؛ سپس، تحت تأثیر وی، لایب‌نیتس و کریستین ولف نه‌تنها وجود فلسفه در شرق، بویژه چین را مسلم انگاشتند بلکه معتقد بودند از رهگذر آن میتوان کاستیهای موجود در فلسفه و الهیات غربی را مرتفع ساخت. اما با کانت، نگاه نژادپرستانه و از موضع برتر به تفکر دیگر اقوام آغاز شد و اصل فلسفه در شرق زیر سؤال رفت. این نگاه اروپامحور در غرب، با هگل وارد مرحلۀ نوینی شد؛ نگاه او به تفکر شرقی، نگاه تحقیرآمیز و سلسله‌مراتبی بود. پس از وی دوسن، شوپنهاور، نیچه، هوسرل، ویتگنشتاین، هایدگر و بسیاری از متفکران غربی دیگر، از خوان گستردۀ شرق بهره‌مند شدند. در کل، میتوان گفت انکار یا تردید در مشروعیت فلسفۀ شرق از سوی بعضی از غربیها، فاقد پشتوانۀ منطقی و بیشتر برخاسته از احساسات ملی‌گرایانه است. واکنش خود اندیشمندان شرقی نیز در اینباره جالب توجه است؛ جمعی از اینکه فیلسوفان غربی آنگونه که باید و شاید به تفکر شرق بها نداده و از آن برای برون‌رفت از بحرانهای انسان معاصر بهره نبرده‌اند، گلایه دارند و برخی همگام با غربیها، البته با انگیزه‌یی متفاوت، از اطلاق عنوان فلسفه بر میراث کهن خود احتراز میجویند تا از اصالت و درهم آمیختگی آن با تفکر غربی، صیانت کنند.
صفحات :
از صفحه 17 تا 44
نقد و بررسی روش ولفسون در بازخوانی متون فلسفی و الهیاتی
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ولفسون، فیلسوف نام­آشنای یهودی، با نگارش مجموعه­ای از آثار، در صدد بازنویسی تاریخ فلسفۀ غرب با محوریت یهودیت برآمد. او برای انجام این مهم، روش فرضی-استنتاجی یا روش تلمودی مطالعه متون را به­کار بست. ولفسون از این طریق به­دنبال مسائل حل­ناشده، منابع ناشناخته، روابط ناشناخته و مسیرهای ناشناختۀ فلسفه بود. چالش درک و کشف منشأ و خاستگاه، ساختار و تنوع نظام­های فلسفی برای او جذاب بود. با این که هیچ­گونه ارتباطی بین مطالعۀ تلمودی و تحقیقات فلسفی وجود نداشت و ولفسون کاملاً غرق در دومی بود، از یک قرابت روش­شناختی بین آن دو بهترین بهره­برداری را کرد. این روش مبتنی بر این پیش­فرض است که تناقض واقعی در اندیشه­های یک متفکر واقعی وجود ندارد. بدیهی است با یافتن یک مورد نقضی می­توان پیش­فرض فوق و به­تبع آن، روش مورد نظر ولفسون را زیر سوال برد. منسجم و نظام­مند نشان دادن اندیشه­های یک متفکر و بیان ناگفته­ها و نانوشته­های اندیشۀ وی، مرتبط ساختن مطالب غیرمرتبط و رفع تناقضات ظاهری اندیشه­های یک اندیشمند، از جمله کارکردهای روش پیش­گفته است. استفادۀ ولفسون از اصطلاحات، بدون توجه به تطور تاریخی آن­ها، تحمیل چارچوب فکری خود بر متفکر مورد بحث، گزافی و دل­بخواهی انتخاب کردن متن و یهودی­سازی تاریخ تفکر و جانبداری او از تفکر یهودی، از مهم­ترین نقدهایی است که بر او وارد است. افزون بر این، ابهامات یا خطرات قرائت متنی نیز می­تواند دستمایۀ روش او قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 93 تا 117
بررسی رویکرد کاپلستون به فلسفة تطبیقی
نویسنده:
رضا گندمی نصرابادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رویکرد کاپلستون به شرق در طول زمان دستخوش تغییر قرار گرفت؛ به گونه‌ای که می‌توان از کاپلستون متقدم و متأخر سخن گفت. او هنگام تدوین تاریخ فلسفة غرب دست‌کم نگاهی مثبت به شرق نداشت. ولی، بعد از فراغت از کار یادشده، به‌تدریج به اهمیت تفکر شرق و نیز تفکر روسی پی برد و از رویکرد قبلی خود فاصله گرفت و به فلسفه‌های ‌فرهنگ‌های ‌شرقی و نیز مطالعات تطبیقی سخت علاقه‌مند شد و از اهمیت و ضرورت و ارزشمندی این دست مطالعات به‌تفصیل سخن گفت. از میان آثار بسیار وی، کتاب فلسفه‌ها و فرهنگ‌ها و کتاب دین و واحد: فلسفه‌های ‌شرق و غرب مهم‌ترین کتاب‌هایی ‌هستند که با رویکرد تطبیقی نوشته شده‌‌اند. رویکرد کاپلستون به مطالعات تطبیقی تاریخی است؛ در عین حال رویکرد وی از رویکرد تاریخی ماسون‌ـ اورسل متفاوت است. او وسعت دید و غنای تفکر را مهم‌ترین دستاورد تعامل تفکر شرق و غرب می‌داند. ضرورت آشنایی تطبیق‌گر با خطوط کلی فلسفه‌های ‌فرهنگ‌های ‌دیگر و زبان آن‌ها، پرهیز از هر گونه دوگانگی‌های ‌شتابزده و تعمیم‌های ‌ناروا، و نیز تأکید بر داشتن پیش‌فرض از موضوعات مهمی هستند که در رویکرد وی به مطالعات تطبیقی برجسته است.
صفحات :
از صفحه 67 تا 78
بررسی رویکرد کربن به فلسفه تطبیقی
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دهه سوم قرن بیستم تحت تأثیر مطالعات تطبیقی در حوزه دین پژوهی،اسطوره شناسی و زبان شناسی مطالعات تطبیقی در حوزه فلسفه وجهه همت جمعی از اندیشمندان غربی قرار گرفت. اولین تلاش ها در این باره از سوی ماسون-اورسل صورت گرفت؛او متأثر از پوزیتیویست ها با اعمال روش تاریخی گام های آغازین را در این وادی برداشت.کربن ضمن برشمردن معایب روش تاریخی ماسون-اورسل در مطالعات تطبیقی و با بکاربستن رهیافت پدیدارشناسانه در این حوزه تأثیرات بسیاری از خود برجا گذاشت.برای فهم بهتر دیدگاه کربن در باره مطالعات تطبیقی باید به رهیافت پدیدارشناسانه او به همراه نظرگاه هستی شناسانه وی که جولانگاه رهیافت یادشده است و نیز به مقصود او از فلسفه عطف توجه کرد.به طور کلی،مخالفت با اصالت تاریخ و جامعه شناسی،مخالفت با حکمت بحثی و استدلالی،تاکید بر شهود و توجه به درون و شعار بازگشت به خود اشیا یا نجات پدیدارها از جمله نقاط اشتراک کربن با پدیدارشناسان بنام
صفحات :
از صفحه 294 تا 320
نقد و بررسی روش تطبیقی ماسون-اورسل
نویسنده:
رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روش تطبیقی ماسون−اورسل مبتنی بر دوگانه زمینه / واقعیت است. او اندیشه‌های فلسفی را همچون یک واقعیت و داده‌ای در نظر می‌گیرد که باید در زمینه و بستری که در آن به ثمر نشسته، بارور شده و تکامل یافته مورد توجه قرار گیرند. ماسون−اورسل در این دوگانه زمینه / واقعیت اولویت را به زمینه و بافت می‌دهد و بدین‌ترتیب بر اهمیت و نقش زمینه و تاریخی دیدن اندیشه‌ها تأکید بسیار دارد. او از موج نخست پوزیتیویسم به‌ویژه امیل دورکیم تأثیر پذیرفت و بر مؤلفه‌هایی همچون تاریخی‌گری و مقایسه ‌اندیشه‌ها براساس زمینه و زمانه شکل‌گیری آنها، اومانیسم و در نظر گرفتن همه انسان‌ها و همه گونه‌های تفکر، ملاحظه اندیشه‌های فلسفی همچون داده و واقعیت، دخالت ندادن پیش‌فرض‌ها و تأکید بر این نکته اصرار می‌کند که فلسفه حقیقی همان فلسفه تطبیقی است. هر چند از منظرهای مختلف می‌توان روش تطبیقی اورسل را به چالش کشید، در مقاله حاضر تنها از نگاه هیدن وایت به فراتاریخ و ساختارگراهایی که کمر همت به واسازی دوگانه‌های تفکر غربی از جمله دوگانه زمینه / واقعیت بسته‌اند و نیز از دیدگاه کوئنتین اسکینر به‌عنوان منتقد قرائت زمینه‌ای به نقد دیدگاه ماسون−اورسل خواهیم پرداخت. در عین حال نگارنده به اختصار توضیح داده که نقد کربن، ایزوتسو و ادوارد سعید بر ماسون−اورسل وارد نیست.
صفحات :
از صفحه 1 تا 13
  • تعداد رکورد ها : 35