جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نیچه، مرگ خودخواسته یا وعظ مرگ؟
نویسنده:
قائمی معصومه, عباسی بابک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فریدریش نیچه فیلسوفی است که به دفعات از معنای مرگ سخن می گوید و در آثارش مشخصا به «مرگ خودخواسته» می پردازد. هم چنین می توان از برخی جملات او دعوت مستقیم انسان به مرگ را استنباط کرد؛ این دعوت نه از سر انکار خواست زندگی (به نحوی که شوپنهاور مطرح می کند) بلکه در نتیجه آمیختن آن با ایده های نوظهور دیگری نظیر «خواست قدرت» و یا «ابرانسان» مطرح می شود. ابرانسان نور امیدی است که بر انسانیت مورد عنایت نیچه می تابد و از این رو نمونه عالی خواست قدرت و پذیرنده نظریه «بازگشت ابدی» اوست. در این مقاله ابتدا از ابرانسان و رابطه آن با مرگ خودخواسته سخن می گوییم تا در مقابل بتوانیم انتقاد نیچه از باورهایی که نشانگر نفی ارزش زندگی هستند را درک کنیم. به عقیده نیچه اگر اندیشیدن در باب مرگ با تفکر هستی محور در هماهنگی کامل باشد ارزشمند خواهد بود در حالی که «واعظان مرگ» فیلسوفانی هستند که تنها به یک بعد زندگی (رنج) توجه می کنند؛ اگرچه در پایان خواهیم دید که وی نتوانسته است راهی مشخص و کاربردی را در راستای این هماهنگی ترسیم کند و بنابراین پس از نیچه نیز تفکر در خصوص بی معنایی زندگی و خودکشی به عنوان نتیجه منطقی تجربه پوچی ادامه می یابد.
صفحات :
از صفحه 81 تا 102
مرگ اندیشی هدایت، نگرشی فلسفی یا روان شناسانه؟!
نویسنده:
شاهینی علیرضا, نصراصفهانی محمدرضا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 79 تا 100
مرگ و ابدیت از دیدگاه مولوی
نویسنده:
مرتضی شجاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مولوی در تعبیراتی که از مرگ آورده، گاهی آن را امری ناپسند و گاهی مطلوب و پسندیده توصیف کرده است. از نظر وی حقیقت آدمی، روح اوست که مدتی در بدن محبوس گشته است. کسی که غافل از این معنی است؛ یعنی خود را بدن مادی می پندارد، مرده است. از این رو کسانی که به دنیا دل بسته اند، مردگانی اند که این جهان تنگ و تاریک از نظر آنها فراخ و روشن است. در این معنی، زندگی و مرگ امری تشکیکی است و مراتب آنها، همان مراتب نزدیک بودن به خداوند یا دور بودن از اوست. علم و معرفت که خود نیز دارای مراتب شدت و ضعف است، موجب قرب به خداوند است. از این رو انسانی که دارای معرفت بیشتری باشد، نزدیک تر به خداوند و زنده تر است. مرگ در معنایی دیگر، چیزی است که عارفان، مشتاق آنند و مولوی با تعبیراتی مانند به وصال رسیدن و از حجاب خارج شدن از آن یاد کرده است. این مقاله با بیان تعبیرات مختلف مولوی از مرگ و تحلیل آنها با مبانی عرفانی وی، می کوشد به تصویری که مولوی از زندگی و مرگ داشته است، نزدیک شود.
صفحات :
از صفحه 111 تا 136
تجربه گونه های مرگ در زندگی در مثنوی معنوی
نویسنده:
حسینی زهرا, قراملکی احدفرامرز
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مرگ در مثنوی، امری دفعی نیست که به یکباره اتفاق افتد و کوس ختم حیات را بکوبد، بلکه پدیده ای است ساری در متن زندگی، که انسان در حیات جسمانی خود بارها آن را تجربه می کند یا می تواند تجربه کند. این اندیشه از آنجا می خیزد که مولانا مرگ را اعم از مرگ جسمانی و دارای مراتب و گونه های گوناگونی می داند. به نظر او، خواب، تکامل انسان، خلق مدام و موت اختیاری، گونه هایی از مرگ در زندگی دنیوی اند. شاید در نگاه نخست، به نظر آید که بیان او در این موارد، بیانی مجازی است و مولوی، قصد تشبیه و نمادسازی دارد، اما مبانی اعتقادی که در پس آن ها وجود دارد، از یکسو و نتایجی هم که وی از مرگ بودن آن ها می گیرد از سوی دیگر، نشان می دهد وی آن ها را گونه هایی از مرگ می داند، نه تشبیهات و نمادهایی برای مرگ. از آنجا که مولانا در شناخت، قائل به تجربه است: «درنیابد حال پخته هیچ خام» با این گونه ها نیز معمولا به مثابه تجربه هایی از مرگ برخورد می کند، زیرا در پی ایجاد شناخت نسبت به مجهول ترین مساله و ملموس ساختن آن و در نتیجه، زدودن هراس ناش از جهل است؛ اگرچه اغلب آن ها ناآگاهانه اند.
صفحات :
از صفحه 87 تا 116
برآورد سطح و بررسی عوامل موثر بر مرگ و میر شهر تهران در سال 1384 و روند تحولات اپیدمیولوژیکی آن در سی ساله اخیر
نویسنده:
میرزایی محمد, علیخانی لیلا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هر چند پیشرفت علم پزشکی، کشف داروهای جدید، فراگیر شدن تکنولوژی بهداشت عمومی و بهبود تولید مواد غذایی از مهم ترین عوامل کاهش مرگ و میر در اکثر کشورهای جهان بوده است ولی بر اساس مطالعات انجام شده، علل و عوامل موثر بر کاهش مرگ و میر در کشورهای مختلف و حتی در مناطق مختلف یک کشور به طور چشمگیری متفاوت بوده است. شاخص های مرگ و میر و به ویژه مرگ و میر نوزادان و اطفال از مهم ترین ملاک های ارزشیابی سطح توسعه یافتگی و نیز پی بردن به این گونه تفاوت ها در مناطق مختلف جهان محسوب می شود. این مقاله، پس از ارایه تصویری کلی از مبانی نظری، مروری گذرا بر روند تحولات جمعیت و مرگ و میر در مناطق مختلف دنیا و ایران دارد و سپس سطح مرگ و میر در گروه های سنی و جنسی مختلف شهر تهران را در سال 1384 برآورد می کند. در انتها تحولات اپیدمیولوژیکی شهر تهران را در فاصله دو مقطع زمانی 1354 و 1384 مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار می دهد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که سطح مرگ و میر در همه گروه های سنی و جنسی در سال 1384، در مقایسه با مطالعات گذشته، کاهش چشمگیری داشته و علل مرگ و میر نیز تغییر یافته است. در تحلیل نهایی، بر لزوم ترسیم دقیق چهره مرگ و میر در جامعه، برای ارزیابی برنامه های بهداشتی و برنامه ریزی در زمینه افزایش طول عمر و سلامت انسان ها تاکید شده است.
صفحات :
از صفحه 30 تا 60
مرگ، آینه بینش هستی شناختی مارتین هیدگر
نویسنده:
حیدری احمدعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتین هیدگر «دازاین» را موجودی تعریف کرده است که در میان موجودات دیگر از این خصیصه ممتاز برخوردار است که هم و غم هستی دارد و اگر پرسش هستی نقطه کانونی تاملات معرفتی اوست، ناشی از این خاستگاه و ویژگی بنیادین او است. اما کدام یک از امکانات «دازاین» بیشترین مجال و رخصت را برای مواجهه و تلاقی او با هستی فراهم می آورد؟ هیدگر این امکان را به عنوان خاص ترین امکان «دازاین»، مرگ معرفی می کند. آنچه که ما در این مقاله بر عهده گرفته ایم این است که بیان ضمنی و تلویحی هیدگر را در ترجمان هستی شناختی مرگ، به صراحت و روشنی بیان کنیم. نگارنده با رجوع به مولفه های پنج گانه مرگ در تعریفی که هیدیگر از آن به دست می دهد، وجوه هستی شناختی این مقومات را بررسی کرده است. نگاه هیدگر به مرگ، هستی شناختی و به تعبیر او اگزیستنسیال است. به باور هیدگر همه تتبعات و پرسش هایی که مرگ را از منظر زیست شناختی، روان شناختی، کلامی و انحای دیگر بررسی می کند، از حیث روش، به تحلیل اگزیستنسیال مسبوقند. این منظر برخلاف تلقی رایج از مرگ، آن را آینه هستی می سازد و با استمداد از آن به عنوان امکانی نهایی که در بطن خود نابودی هر امکان دیگری را می پرورد، راهی به هستی می گشاید. تقرب وجودی به مرگ، مرگ آگاهی را از توجه آسیب شناختی، آیینی و یا قوم شناختی به مرگ ممتاز می کند. کوش برای نشان دادن تفصیلی مضامین هستی شناختی عناصر مرگ در بیان هیدگر و مقایسه آن با باورهای «تصلب یافته» موجود بین و به تعبیر هیدیگر انتیک، مرادی است که این جستار در پی آن است.
صفحات :
از صفحه 43 تا 70
همراه با صدرا در ساحت خیال و مرگ
نویسنده:
پیراوی ونک مرضیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خیال و مرگ دو ساحت پر رمز و راز حقیقت اند که واسط (برزخ) میان حس و عقل، دنیا وعقبی واقع شده اند. مراد از خیال، صورتهای خیالی، قوه خیال و همچنین عالم خیال است. انسان در نشئه دنیا به مدد قوه متخیله قادر است تا حقایق و معانی متعالی (امور خفیه) را در کسوت صور خیالی مناسب برای خود متصور نماید، به شرط آنکه خیال خود را به مبادی عالی هستی مرتبط سازد، نه آنکه در بند حس مشترک محبوس گرداند. مرگ نیز - که برزخی میان دنیا و عقبی است - با کنار زدن پرده حواس، رویت حقایق مثالی را برای انسان ممکن می سازد. وفور تنعمات بهشتی بنا بر اراده بهشتیان در عالم مثال (برزخ) که عرصه تروح اجسام و تجسد ارواح است، به مدد خیال متحقق می گردد. ساحت مرگ، متجسم شدن اعمال و کردار آدمی، فشار قبر، حضور فرشتگان مامور مرگ و ... همگی بر اساس مثالی بودن خیال معنا می یابند. مرگ و خیال، کنده شدن از مرتبه رقیقه (محسوس) و ورود به مرتبه تجرد برزخی است. مرگ و خیال نشان دهنده استعلا و فراروی هستی انسان از مرتبه نازله به مرتبه ای بالاتر است. بر همین اساس، انسان در مقام خیال و مرگ به نحوی از گشودگی (آزادی) و انکشاف دست خواهد یافت که هرگز در مرتبه حس به آن دست نیافته است. هنر که جولانگاه خیال است، مرگی است که رو به سوی جمال الهی دارد. صدرا در جلد هفتم اسفار اربعه، عشق عفیف صاحبان صنایع لطیفه (ظرفا) را سببی می داند در نیل آنها به ذهنی صاف و روانی رحیم و نگاهی ظریف که موجب ظهور جمالی می شود که تجلی جمال حق است. در واقع، صور خیالی هنرمند، واسطه ای برای تعالی به اسم ا... می گردد. به همین جهت، هنر به معنای اصیل کلمه، مرگ است، مرگ هر آنچه غیر خداست و مظهریت جمال حق.
صفحات :
از صفحه 113 تا 129
بررسی نمود اگزیستانسیالیسم در شعر خلیل حاوی
نویسنده:
ناظری حسین, صدیقی کلثوم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله قصد دارد تا نمود اگزیستانسیالیسم را در اشعار خلیل حاوی مورد بررسی قرار دهد. سروده های خلیل حاوی به روشنی، بازگو کننده حال پریشان او و ترسیم گر ژرفای نومیدی در نگاهش نسبت به سرانجام انسان آواره در هستی است، سروده هایی که به زیباترین شکل ممکن، تصویرگر رنج جانکاه اگزیستیالیستی است که خویش را در حل معمای هستی ناتوان یافته و در این تیره خاکدانی که زمینش می نامند، جز آوای بلند مرگ، چیز دیگری نمی شنود و زمزمه های حوای ذهنش نیز برآن است تا او را به خوابی ابدی فرو برد. مهم ترین مولفه هایی که در این جستار به عنوان مدار اصلی بازکاوی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر خلیل حاوی مورد توجه قرار گرفته اند، عبارت اند از: مرگ اندیشی و هراس از مرگ در ذهن خلیل حاوی، رابطه میان مرگ و گناه، رابطه میان پریشانی و نگرانی با احساس گناهکاری، توجه به زمان به عنوان محور اصلی بودن هستنده در جهان و سرانجام، نمود احساس بی قراری و نا امنی در جهان کنونی.
صفحات :
از صفحه 127 تا 157
برهان چرخه ‏ای افلاطون در فایدون در اثبات بقای نفس پس از مرگ
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
چکیده :
برهان چرخه‏ای افلاطون در فایدون در اثبات بقای نفـس پـس از مرگ با محوریت «آمـوزه‏ای کهن» در باب «چرخه زایشهای متوالی» و با توسل به اصل پیدایش ضد از ضد، که در فرهنـگ یونانـی از زمان هسیـودوس تا افلاطـون وجـود داشـته است، با بیانی اسطـوره‏ای – فلسفی اقامه می‏شود. این برهان، به رغم ایرادهایش، برهانی است که افلاطون آن را به مثابه گام نخست دیالکتیک مربوط به اثبات جاودانگـی نفس تلقـی می‏کند و معتقـد است اجمالا بقای پس از مرگِ نفس را اثبات می‏کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
دیدگاه همینگوی در مورد تنشهای زندگی و مرگ
نویسنده:
قاسمی پروین, شهیدی شهریار
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در آثار همینگوی، مرگ موضوع مهمی است که در نقطه مقابل زندگی قرار می‌گیرد. در آثار او این حقیقت بیان می‌شود که زندگی معنای واقعی خود را در مقابله با مرگ می ‌یابد. بنابراین بیشترین نماد در تمام آثار همینگوی موضوع مرگ و خشونت است که زندگی و هویت انسانی را مطرح می‌سازد. در آثار همینگوی، معنای زندگی در تکرار تجربه مرگ یافته می‌شود و این تنش بین زندگی و مرگ باید همواره پویا باشد. در غیر این صورت قهرمانان داستان هویت فردی خود را از دست می‌دهند و جزئی از جمعیت عامه مردم می‌شوند. می ‌توان نتیجه ‌گیری کرد که درک مفهوم مرگ، بیهودگی زندگی روزمره را می‌ شکند و انسان را از ورطه مشغولیات روزمره رها می‌سازد. بعلاوه، با درون ‌گرایی اندیشه مرگ، انسان از ابعاد محدود کننده مرگ در زندگی رهایی می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 17 تا 30