جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > فلسفه غرب > 1404- دوره 4- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 5
نویسنده:
حمیدرضا آیت اللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دوران مدرن در غرب رویکردهای الحادی مختلفی، متناسب با دیدگاه‌های فلسفی هر دوره وجود داشته است. در این مقاله در نظر است روند این رویکردهای مختلف بازنموده شود و نشان داده شود که هر کدام چه چالشی را برای خداباوری ایجاد کرده‌اند. این چالش‌ها معمولاً فرصتی برای خداباوری بوده‌اند تا به پیرایش دیدگاه‌های خود و بازسازی منطقی‌تر باورهای خود بپردازد. سپس نشان داده می‌شود که چگونه خداباوری در این مسیر رشد کرده است. من این روند را نُه مرحله‌ای می‌دانم که هر کدام را در این مقاله تبیین خواهم کرد. در نهایت، بیان خواهد شد که چگونه هر یک از این چالش‌ها عنوان فصلی در فلسفة دین شده‌اند و مباحث فلسفة دین در چه زمینه‌هایی شکل گرفته‌اند. در نتیجه، سیزده محور اصلی فلسفة دین که در نتیجة این چالش‌ها شکل گرفته، نشان داده می‌شود.
صفحات :
از صفحه 13 تا 28
نویسنده:
مهدی دشت بزرگی ،حسن احمدی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از دلمشغولی‌های اصلی فیلسوفان دوره جدید بویژه پس از عصر روشنگری، چالش‌های معرفت‌شناختی مهمی بود که ریشه در دیدگاه‌های فیلسوفان پیش از آنها درباب فاهمه آدمی و حدود و ثغور آن دارد. هگل در آثار مختلف خود، بویژه در پدیدارشناسیِ روح، به‌تناسب مباحث فلسفی و با ادبیات متافیزیکیِ خاص خودش، به برخی از این چالش‌ها توجه کرده و سعی دارد برون‌رفتی برای آنها بیابد. او در این اثر، به دشواریِ یافتن معیار گزاره صادق از کاذب و نیز یافتن معیار حقیقت از ناحقیقت اشاره می‌کند و پیامدهای معرفت‌شناختیِ آن ـ‌مانند شکاکیت‌ـ را متذکر می‌گردد. هگل برای فائق آمدن بر این شکاکیت معرفتی‌ای که از افلاطون به وی به ارث رسیده بود، تلاش می‌کند از عقلانی‌بودنِ واقعیت کمک بگیرد. مراد او از اینکه واقعیت عقلانی است، در درجه اول این‌است که در خود واقعیت چیزی نیست که برای عقل، شک‌برانگیز، حقیقتاً غیرقابل فهم، متناقض یا تبیین‌ناپذیر باشد. از نظر او، این را باید فلسفه به ما بیاموزاند وگرنه دچار شکاکیت و ناامیدیِ حاصل از تئوری‌های معرفت‌شناختی خواهیم شد که از گذشته به ما رسیده‌اند. در جستار حاضر، سعی خواهیم نمود با توجه به تبیین‌های هگل در مقدمه پدیدارشناسیِ روح، چالش‌های معرفت‌شناختی و برخی نگاه‌های انتقادی او به فیلسوفان گذشته را بیان کنیم.
صفحات :
از صفحه 69 تا 80
نویسنده:
محمود درستی ، محدثه رضائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی مبانی هستی‌شناختی مفهوم ایمان فلسفی کارل یاسپرس می‌پردازد. چنانکه مقایسه با هستی‌شناسی وجودی هایدگر روشن می‌کند، یاسپرس بسیار بیشتر بر عمل فلسفه‌ورزی تأکید می‌کند تا خود فلسفه. از یک منظر، فلسفه یاسپرس جنبه‌ای اخلاقی و گشوده دارد؛ از سوی دیگر، این گشودگی به‌واسطه نظریه او درباره فراگیر و درک جزمی او از ابزارهای نظری کانت تهدید می‌شود. فلسفه وجودی یاسپرس و به‌ویژه مفهوم ایمان فلسفی او را می‌توان با رویارویی با فلسفه وجودی همکارش، هاینریش بارث، روشن کرد. فلسفه وجودی کارل یاسپرس از ایده‌های اساسی «مکتب ماربورگ»، به‌ویژه دو فیلسوف آلمانی به‌نام‌های هرمان کوهن و پل ناتورپ سرچشمه می‌گیرد. بعد از جنگ جهانی دوم، وقتی هایدگر با دیدگاه‌های هستی‌شناسانه‌اش بر فلسفه آلمان سایه انداخته بود، یاسپرس و هاینریش بارث که هر دو به کانت اعتقاد داشتند و مخالف ایده‌های اصلی هایدگر بودند، می‌توانستند همکاری مثمر ثمری داشته باشند، اما این همکاری هرگز محقق نشد. فلسفه وجودی یاسپرس او را به‌سمت یک حالت نبوی سوق داد، اما مفهوم او از ایمان فلسفی که از کتاب اتم او در سال 1959 به‌طور عمومی شناخته شده است، همچنان توجه جهانی را به خود جلب می‌کند. نویسنده در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل مفهومی از نوع تفسیر و بسط مفهوم، به روشن‌سازی مفهوم ایمان فلسفی یاسپرس پرداخته و سعی کرده است درک بهتری از فلسفه وجودی وی ارائه دهد.
صفحات :
از صفحه 49 تا 68
نویسنده:
سید نعیم صدری ، محمد اکوان ، محمدرضا شریف زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله تلاش می‌کنیم ذیل یک پژوهش تطبیقی میان نظام فلسفی کروچه و دیویی، به مفاهیم و آرای کلیدی آنها در زمینه زیبایی‌شناسی وضوح ببخشیم. فرضیه اصلی پژوهش آن است که ایده کلیدی فلسفه دیویی، تحت عنوان «تجربه بی‌واسطه»، تقریری پراگماتیستی از ایده نزدیک «شهود» در زیبایی‌شناسیِ کروچه است. بدین ترتیب، هر دو فیلسوف بر نقش زیبایی‌شناسی به‌عنوان نوعی کیفیت پیشینی که وحدت و انسجام تجربه و معرفت را تأمین می‌کند، تأکید دارند. تمایز تعین‌گر در آن است که کروچه در قالب ایده «شهود‌ـبیان» بر وجه معرفت‌شناختیِ زیبایی‌شناسی‌ تأکید کرده و دیویی همین کیفیت پیشینی را در زمینه اونتولوژیکال (فرایند تکوین تجربه) افاده می‌کند. به دیگر سخن، زیبایی‌شناسی به‌عنوان یک کیفیت پیشینی ناظر بر شرط وحدت و کلیت در فرآیند تکوین ادراک است و ضامن حصول تجربه شهودی. به‌عبارتی، تنها با فرض نوعی غایتِ زیبایی‌شناختی (غائیتِ بدونِ غایت) است که ماهیت بس‌گانه و پویای ادراک در تجربه‌ای بی‌واسطه و شهودی وحدت یافته و امکان «زیستن» میسر می‌شود. مقایسه آرای دیویی و کروچه ـ‌که به دو سنت فکری متضاد تعلق دارند‌ـ نشان می‌دهد که فرضیه مذکور ـ‌یعنی فرضیه‌ای که بر نقش زیبایی‌شناسی به‌عنوان یک کیفیت پیشینی در فرایند شهود و تکوین تجربه تأکید دارد‌ـ فارغ از اینکه عزیمت‌گاهِ آن قلمرو عین (تجربه) باشد یا قلمرو ذهن (شهود)، به نتیجه‌ای واحد ختم شده و می‌توان با اطمینان درباره صدق آن سخن گفت.
صفحات :
از صفحه 29 تا 48
نویسنده:
علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آرای افلاطون به‌شدت هم در درون فلسفة دینی مسیحیت رخنه کرده و هم در آرای غیردینی فیلسوفان قاره‌ایک به‌ویژه فلسفة هایدگر تأثیر زیادی داشته است. این مقاله به بررسی این تأثیرات پرداخته و آرای گوناگون در این‌باره را بررسی کرده است. هدف از این نوشتار این‌است که نشان دهد تأثیر افلاطون فقط محدود بر دورة قرون وسطی نبوده، بلکه در دورة معاصر نیز تأثیرگذار بوده و در شکل‌گیری فلسفة هایدگری سهم داشته است. دربارة اینکه آیا هایدگر دیالوگی سازنده با افلاطون داشته، یا برعکس، در مورد افلاطون دچار نوعی سوء فهم شده است، میان مفسران و منتقدان هایدگر اختلاف نظر وجود دارد که در این مقاله به آنها اشاره می‌شود. به نظر نگارنده این مقاله، روح حاکم بر فلسفة مسیحیت در قرون وسطی بیشتر افلاطونی بوده، به‌طوری که برخی از آبای کلیسا، افلاطون را یک مسیحی قبل از مسیحت می‌دانستند. در مورد هایدگر نیز اعتقاد بر این‌است که او دیالوگی سازنده با افلاطون داشته و در تکوین آرای خود، متأثر از وی بوده است. در این مقاله برای بررسی دیالوگ هایدگر با افلاطون، به آثار هایدگر درباره افلاطون ـ‌مانند سوفیست افلاطون، ذات حقیقت، و پارمنیدس اشاره شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 12
  • تعداد رکورد ها : 5