جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 28
نویسنده:
مهدی منزه ، محمد مهدوی ، محمد عظیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«فلسفه پویشی» وایتهد به‌عنوان یک نگرش نوین و تأثیرگذار در حوزه فلسفه معاصر، به بررسی روابط اندام‌وار و پیوسته میان عناصر مختلف هستی و فرآیندها می‌پردازد. این رویکرد، که برخاسته از بینش‌های فلسفی و علمی است، معتقد است که واقعیت، به‌هیچ وجه به عنوان یک مجموعه ثابت و ایستا از موجودات قابل درک نیست، بلکه به‌عنوان شبکه‌ای درهم تنیده و پویا از رویدادها و تغییرات بی‌پایان درک می‌شود. این تغییرات مداوم نشان‌دهنده یک دگرگونی دائمی در طبیعت هستی است. در این راستا، مفهومِ «شدن» به‌عنوان بنیادی‌ترین اصل در تفکر ارگانیسمی وایتهد به تصویر کشیده می‌شود. اهمیت این موضوع به‌ویژه در فهم تغییرات پیوسته در هستی و تعاملات میان رویدادها و موجودات به وضوح قابل مشاهده است و همچنین تأثیر این تغییرات بر دیدگاه‌های الهیاتی و تصورات انسان از خداوند و جهان به‌طور کلی بسیار قابل تأمل است. پژوهش حاضر به‌دنبال آن است که با استفاده از روش تحلیلی، تأثیر فلسفه پویشی را در شکل‌گیری و گسترش الهیات پویشی مورد بررسی قرار دهد. از منظر الهیات پویشی، تصورات و دیدگاه‌های مربوط به خداوند به‌عنوان موجودی که در حال پویش و دگرگونی است، به وضوح با رویکرد سنتی که خدا را به‌عنوان موجودی ثابت و غیرقابل تغییر می‌شناسد، ناسازگار است. این تناقض می‌تواند تبعات و تحولات مهمی در اندیشه دینی معاصر و در فهم ما از روابط بین انسان و خداوند به همراه داشته باشد و به‌طور کلی، عرصه‌های جدید و چالش‌های جدی برای ایمان سنّتی به وجود آورد.
صفحات :
از صفحه 489 تا 506
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله نگارنده سعی در توضیح امری کمتر دیده شده در اندیشه اخلاقی و سیاسی ارسطو را دارد که همان بعد حقوقی است که ارسطو اتفاقاً بین اخلاق و سیاست در جهت پیوند این دو در فصل پنجم کتاب اخلاق نیکوماخوس بیان کرده است. ارسطو در این فصل از عدالت به معنای اخلاقی فاصله می‌گیرد و با وارد کردن دیگری در نظریه خود به عدالت به معنای حقوقی تحت نظریه حق طبیعی که خود مبتنی بر نظریه طبیعت یونانی است وارد می‌شود. با این فصل از کتاب مذکور ارسطو معنای قانون، شهروندی و زندگی ذیل دولت سیاسی را کاملا متحول می‌کند. به نوعی که کاملا سیاست از این لحظه تحت تأثیر حق یا حقوق غیر سوبژکتیو انسان قرار می‌گیرد و در اینجا ارسطو میان تدبیر منزل، نسبت خدایگانی و بندگی و وضع سیاسی تفاوت ایجاد می‌کند و سیاست را مکانی برای تحقق بخشی کسب فضایل اخلاقی و تضمین قوانین مبتنی بر عدالت توزیعی و تصحیحی و سایر حقوق طبیعی شهروندان قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 529 تا 549
نویسنده:
سعید ناجی ، سمانه عسکری نودهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ضرورت ورود بازی‌ها به محتواهای آموزشی در مدارس، اخیراً روشن شده است. قابلیت‌هایی در بازی‌ها شناخته شده که می‌تواند موجب تسهیل آموزش و ترغیب دانش‌آموزان به مشارکت در فعالیت‌های آموزشی شود. برنامه فلسفه برای کودکان یکی از برنامه‌های پیشرو در این زمینه است که تلاش می‌­کند محتواهای آموزشی را در راستای آموزش‌وپرورش مهارت‌های مختلفِ لازم برای زندگی حاضر و نیز رشد دانش‌­آموزان به لحاظ نگرش و هویت و معنای زندگی به کار برد. بازی‌های مدنظر این برنامه تفاوتی اساسی با سایر بازی‌های سرگرم­کننده یا ورزشی دارد. در این مقاله تلاش شد ویژگی این بازی­‌ها و نیز کارکرد مهارتی آنها شناسایی شود و برای شناسایی این ویژگی­‌ها دو گام برداشته شده است. در گام اول استخراج ویژگی‌­ها با روش بررسی استقراییِ بازی­های ارائه شده توسط بنیان‌گذاران فبک صورت‌گرفته است. در گام دوم که تحت عنوان «بازی‌های مدنظر فبک» ارائه می‌شود، با روش تحلیل مفهومی و محتوایی به استخراج بایدها و نبایدهای فبک (نقش و هدف از بازی­‌های فلسفی در فبک) برای بازی­های فلسفی پرداخته شده است. نهایتاً با مقایسه و تلفیق ویژگی‌هایی حاصل از دو طریق پنج ویژگی استخراج شد که بازی‌­های فکری - فلسفی را از بازی­‌های معمولی جدا می‌­کند. این بازی‌­ها علاوه بر اینکه باید تناسب روان‌شناختی و ویژگی بازیایی داشته باشند، باید مهارت­‌های سه­‌گانه شامل مهارت‌های منطقی، هیجانی و اجتماعی و سه نوع تفکر خلاق، مراقبتی و انتقادی را تقویت کرده و شرایط کندوکاو فلسفی را مهیا کنند.
صفحات :
از صفحه 506 تا 528
نویسنده:
علیرضا ضمیری ، احمد فاضلی ، حسن فتح زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آگاهی غیرقصدی و بی‌واسطه پیشاپیش هیچ نسبتی با دیگری ندارد. در حالی که آزادی همواره با دیگری در نسبت است و نسبت نداشتن با دیگری اساسا پای آزادی را به میان نمی‌کشد. از این رو آزادی هیچ‌گاه مسئله آگاهی نمی‌شود. این رویکرد آگاهی محور اساسا نگاهی به بیرون از خود ندارد چه این‌که منشا و ایده حقیقت را در درون و بدون وساطت دیگری پی می‌گیرد. دیگری در تمام اشکال آن رقیب آزادی است به این مفهوم که اجازه نمی‌دهد هر گونه مفصل‌بندی زبانی خارج از محدوده آن شکل بگیرد و همه عناصرِ توهمی خودآیین را در خود فرو می‌بلعد. در عین حال نسبت به نوعی آگاهی بازتابی و شناخت خود به مثابه ایگو راهی جز مواجهه با دیگری نیست. مضافا پیوند آزادی و مسئولیت اخلاقی نیز یکی از بنیادی‌ترین و دیرینه‌ترین مباحث اخلاق است که پیوندی میان سوژه، دیگری و عاملیت برقرار می‌کند. آزادی استعلایی کانت فضایی را به مثابه پشتیبان آزادی تجربی و به عنوان شرایط امکان تجربه آزادی برمی‌سازد. آزادی استعلایی و ناخودآگاه از این منظر نقش یکسانی در نسبت با مسئولیت اخلاقی ایفا می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
نویسنده:
محسن کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف: موضوع اصلی جستار حاضر یافتن متعلّقات نقد اخلاقی در دنیای هنر است. این پژوهش می‌کوشد تا نشان دهد که دامنه نقد اخلاقی فراتر از آثار هنری است، که سنّتاً مهمّ‌ترین موضوع نقد اخلاقی بوده است. بنابراین، در پی کشف سایر متعلّقات نقد اخلاقی در دنیای هنر، تبیین چگونگی نقد در هر کدام از این حوزه‌ها، و اهمّیّت آن برمی‌آید، تا به طریقی چارچوبی جامع برای ارزیابیِ اخلاقیِ کلّ دنیای هنر عرضه کند. روش پژوهش: پژوهش با رویکردی کیفی و تحلیلی، از روش تحلیل مفهومی و استقرایی بهره می‌برد. داده‌ها از متون تاریخی، نظریه‌های فلسفی و مطالعات موردی در هنر استخراج شده است. این روش ترکیبی از بررسی‌های نظری و عملی را به کار می‌گیرد تا چارچوبی مستحکم ارائه دهد. یافته‌ها: پژوهش یازده متعلق اصلی برای نقد اخلاقی در دنیای هنر شناسایی می‌کند و در هر مورد به تبیین چگونگی نقد از طریق آوردن مثال‌هایی می‌پردازد و در نهایت توضیح می‌دهد که چرا نقد اخلاقیِ حیطة مذکور اهمّیّت دارد: (1) آثار هنری، (2) فرآیند هنرآفرینی، (3) هنرمند، (4) مخاطب، (5) فرآیند ادراک هنری، (6) فراوردة نقد هنری، (7) منتقد، (8) فرایند عرضة هنر، (9) عرضه‌کنندگان هنر، (10) فرآیند تعلیم ‌و تربیت هنری، (11) معلّمان و مربّیان هنر. نتیجه‌گیری: این جستار، با ارائة چارچوبی نظری و عملی، نشان می‌دهد که گسترش نقد اخلاقی به تمامی این ابعاد نه‌تنها ضروری است، بل نقشی اساسی در ارتقای استانداردهای اخلاقی در دنیای هنر و جامعه دارد. در مقابل، نادیده گرفتن این جنبه‌ها، فرصت هنر برای ایفای نقش مثبت اخلاقی را محدود خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 41 تا 58
نویسنده:
محسن جاپانی ، مسعود سیف ، محمدحسن حیدری ، محمد رعایت جهرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برنتانو در تأملات خویش تلاش کرد تا با طرح «تداعی اولیه» مسائل مربوط به ادراک اشیای زمانی را حل کند، اما هوسرل با انتقاد از برنتانو تأملات او را ناکافی دانست و در تلاشی پیگیر سعی کرد تا در دوران‌های مختلف فکری خود پاسخی برای حل مسائل مربوط به زمان ارائه کند. او ابتدا مسئلۀ زمان را به مسئلۀ آگاهی از زمان تبدیل کرد و با پیشرفت اندیشه‌اش کوشید تا سطوح عمیق‌تر زمان را کشف کند. وی نخست به آگاهی ما از ابژه‌های زمانی پرداخت، سپس آگاهی زمانی از این آگاهی اخیر را بررسی کرد و درنهایت به جریان مطلق آگاهی پرداخت. سیر اندیشۀ هوسرل در باب زمان، علی‌رغم اینکه آگاهانه چنین سیری را در پیش نگرفته بود، در جهتی بود که تفوق اکنونِ بالفعل حاضر در فهم زمان را به چالش ‌کشید و با طرح مفاهیمی چون «حافظۀ اولیه» و «انتظار اولیه» و بعدها «بازیازی» و «پس‌یازی»، از حضورمحوری و اکنون‌محوری که اساس متافیزیک حضور است، فاصله گرفت. با‌این‌حال سیر او در جایی که به آگاهی مطلق ‌رسید متوقف شد. هوسرل علی‌رغم اینکه گام بزرگی برای گذر از متافیزیک حضور برداشت، در واپسین گام، یعنی در عبور از آگاهی مطلقاً حاضر، از حرکت بازایستاد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 98
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی ، مسعود الوند
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ظهور منطق‌های غیرکلاسیک در چند دهۀ اخیر، مسأله گزینش معقول میان منطق‌ها را به میان کشیده است. در این مقاله با این فرض که نظریه‌های منطقی از نظریات علمی مستثنی نیستند و بر اساس روش‌شناسی پسینی استنتاج بهترین تبیین، نظریه‌ای به عنوان نظریة مرجح گزینش می‌شود که نسبت به بقیه نظریات علمی تبیین بهتری از شواهد ارایه ‌کند، به شناسایی معیارهای ترجیح یک نظریه علمی بر نظریه‌های علمی دیگر در وادی منطق پرداخته و معیارهای قدرت بیان و تفکیک جمله‌ها، قدرت تبیین و تفکیک استنتاج‌ها، سازگاری و انسجام درونی، سازگاری با شواهد (کفایت داده‌ها) وضوح و سادگی، وحدت‌بخشی را به عنوان معیار ترجیح یک نظریة منطقی بر نظریه‌های منطقی دیگر معرفی می‌شوند. سپس با توجه به اینکه در این روش، پذیرش یا رد نظریۀ منطقی فقط از طریق ارائه شواهد موافق یا مخالف انجام می‌شود، به بیان دیدگاه‌های گراهام پریست و تیموتی ویلیامسون منطق‌دانان معاصر دربارۀ موضوع و شاهد منطقی پرداخته و با این فرض که وفق نظر پریست، موضوع علم منطق، مفهوم زبانی «درستی و اعتبار استدلال» باشد و استنتاج‌های جزئی و شهودات ما دربارۀ درستی یا نادرستی این استنتاج‌ها، شواهد نظریات منطقی را تشکیل دهند، به مقایسة موردی نظریۀ منطق ربط و نظریۀ نظام تابع‌ارزشی منطق پایۀ گزاره‌ها بر اساس معیارهای فوق پرداخته و نمایۀ معقولیت هر نظریه را به دست می‌آوریم و نشان خواهیم داد که نظریة نظام تابع‌ارزشی منطق پایۀ گزاره‌ها نسبت به نظریة منطق ربط نمایۀ معقولیت بالاتری را کسب می‌کند و با فاصلة قابل توجهی از این منطق پیشی می‌گیرد..
صفحات :
از صفحه 99 تا 118
نویسنده:
زهرا زرگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فناوری‌های هوش مصنوعی، در مقایسه با مصنوعات پیشین دارای قابلیت‌هایی جدید هستند که مسائل اخلاقی متفاوتی را مطرح می‌کند. از جمله این مسائل، بحث درباره عاملیت اخلاقی هوش مصنوعی است. مسئله عاملیت اخلاقی مصنوعی، پرسش‌های نظری و عملیاتی مختلفی را مطرح می‌سازد؛ مانند این که شروط لازم و کافی برای عاملیت اخلاقی چیست، چطور می‌توان برقراری این شروط را در مصنوعات بررسی کرد، عاملیت اخلاقی دارای چه سطوح و درجاتی است و هر سطح از عاملیت اخلاقی برای واگذاری چه نوع وظایفی مناسب است. یکی از موضوعات پرتکرار در بحث حول عاملیت اخلاقی مصنوعی، عواطف است. فیلسوفان مختلفی به عواطف به‌عنوان عاملی اشاره کرده‌‌اند که در وجود یا عدم و میزان ظرفیت اخلاقی مصنوعات مدخلیت دارد. در این مقاله به رابطه میان عواطف و ظرفیت اخلاقی هوش مصنوعی خواهیم پرداخت. پرسش اصلی این است که عواطف در ارتقاء ظرفیت اخلاقی فناوری‌های هوش مصنوعی نقشی مثبت دارند یا منفی؟ چهار استدلال از جانب موافقین نقش مثبت عواطف در ظرفیت اخلاقی استخراج و صورت‌بندی می‌شود که شامل استدلال از طریق «حساسیت اخلاقی»، «عقلانیت محدود»، «برآورد خطر» و «مجازات‌پذیری» می‌شود. همچنین چهار استدلال از جانب مخالفین نقش مثبت عواطف در ظرفیت اخلاقی هوش مصنوعی ارائه می‌شود که شامل استدلال از طریق «ربایش عاطفی»، «سراب عواطف»، «پارادوکس انسان‌انگاری و انسانیت‌زدایی همزمان» و «مهارت‌زدایی اخلاقی» است. در نهایت، با شفاف‌سازی نقاط نزاع دو طرف بحث، دیدگاه‌های فوق مورد تحلیل قرار گرفته و چالش‌های اخلاقی پیاده‌سازی عواطف در هوش مصنوعی شرح داده‌ می‌شود.
صفحات :
از صفحه 19 تا 40
نویسنده:
عباس مهدوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، استدلال فودور به نفع تفردگرایی روان‌شناختی و واکنش ایگن را بررسی می‌کنم. طبق استدلال علّی فودور روان‌شناسی التفاتی فهم‌عرفی، حالات ذهنی‌ را با توجه به محتوای وسیع متفرد می‌سازد. تفاوت در محتوای وسیع برای تفاوت در نیروهای علّی کافی نیست. بنابراین، روان‌شناسی التفاتی فهم‌عرفی باید حالات‌ را با توجه به محتوای محدود متفرد ‌سازد. فودور دو مثال نقض برای استدلال بالا طرح می‌کند. بروفق مثال نقض (2)، ضدتفردگرا مدعی است که از آن‌جایی‌که رفتار همزادها متمایز نوعی هستند، حالات ذهنی‌شان هم باید متمایز نوعی باشند و به‌تبع نیروهای علّی حالات‌ ذهنی متمایز نوعی، این‌همان نیستند. فودور دو پاسخ به مثال نقض (2) می‌دهد. بروفق (2الف)، فودور می‌‌خواهد اثبات کند که ما نباید رفتار همزادها را متمایز نوعی بینگاریم. در نتیجه، حالات‌ ذهنی همزادها متمایز نوعی نیستند. ایگان در پاسخ به (2 الف) مدعی است استدلال فودور، بر این فرض غیرموجه مبتنی است که نوع‌های رفتاری بر نوع‌های مغزی مترتب می‌شوند. بروفق (2ب)، فودور از طریق تشبیه «روان‌شناسی ضدتفردگرا» به «نظریۀ ذرۀ H و T»، دو استدلال مشابه به‌دست می‌دهد؛ یکی برای تمیز نوعی حالت ذهنی اسکار و همزاد اسکار؛ دومی برای تمیز نهادن بین ذر«ات-H» و «ذرات-T». ایگن در پاسخ به (2ب) مدعی است فودور در هر دو استدلال‌، آموزۀ ناموجه ترتب را از پیش فرض می‌کند، بی‌آن‌که برای این پیش‌فرض استدلالی به‌دست دهد. در نهایت، نتیجه گرفتم که اگر فودور هیچ استدلال خوبی برای آموزۀ ترتب نیروهای علّی روان‌شناختی ندارد، پس او هیچ دلیلی ندارد که بین محتواهای وسیع و سایر ویژگی‌های نسبت‌مند فرق بگذارد.
صفحات :
از صفحه 119 تا 134
نویسنده:
نیره سادات میرموسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی سه گزاره ظاهراً متعارض در کتاب وجود و زمان می‌پردازد که به ارتباط میان موجودات، وجود و دازاین اشاره دارند. این تعارض از آنجا ناشی می‌شود که هایدگر از یک سو موجودات را مستقل از دازاین می‌داند و از سوی دیگر وجود را وابسته به فهم دازاین می‌پندارد. در این مقاله تلاش شده است تا با معرفی و تحلیل تمایز انتولوژیکال میان وجود و موجود که یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه هایدگر است، به رفع این تعارض ظاهری پرداخته شود. از طریق بررسی نقدهای هایدگر به رویکردهای رئالیستی و ایدئالیستی سنتی و با تکیه بر تحلیل فلسفی او از مفهوم دازاین، نشان داده می‌شود که این سه گزاره در چارچوب فلسفه وجودشناسانه هایدگر کاملاً سازگار هستند. از آنجا که نحوۀ وجودِ دازاین به مثابه فرارویِ بنیاد تمایز انتولوژیکال است، فهم همه انحاء وجودِ موجودات (و نه خودِ موجودات) من جمله مستقل بودن و وابسته بودن در دازاین ریشه دارد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 78
  • تعداد رکورد ها : 28