ساختارشکنی (شکلی از تحلیل فلسفی و ادبی) عمدتاً برگرفته از کارهای ژاک دریدا است که تمایزات مفهومی اساسی یا «تضادها» را از طریق بررسی دقیق زبان و منطق فلسفی بررس
... سی میکند. این روش برای بررسی متون، رویکرد و شیوه نویسندگان استفاده میشود. تفسیر تأویل الآیات الظاهره یکی از تفاسیرِ بهنوعی باطنی و با رویکرد اخباری است که در مواردی رویکرد نوآورانه دارد. باتوجه به این دو مطلب، این سؤال مطرح میشود: «با بررسی روش استرآبادی در تأویل الآیات الظاهره بر اساس روش ساختارشکنی دریدا آیا نویسنده دست به ساختشکنی معنا زده است؟». با بررسی انجامشده مشخص شد که استرآبادی با این نگرش که باطن قرآن فرازمانی است، وحدت معنایی ظاهر قرآن را زیر سؤال برده و با آشکار ساختن معنای باطن قرآن تفسیری نو از ظاهر آن پدید آورده که در آن، بر خلاف تفاسیر قرآن به قرآن، اولویت با حاشیه فرامتنی قرآن است؛ او در این نگاه، همراه با دریدا قدم برداشته است. اما در نگاه انسانی به معنا، بر خلاف دریدا و با تمسک به امر قدسی، نوعی جدید از ساختارشکنی را ارائه داده که در مقابل عرفگرایی ظاهر قرآن قابل ارزیابی است. وی دیالکتیک جدید را روشنکننده معنای باطنی میخواند، با این تفاوت نسبت به دریدا که تفسیر این دیالکتیک را تنها در حیطه معصومان میداند. وی در مواردی معانی را با بهرهگیری از پدیده جانشینی تفسیر میکند، ازاینرو برخلاف روش ساختارگرایی، همنشینی را معیار معناداری نمیداند؛ چیزی که دریدا نیز بر آن تأکید دارد.
بیشتر