جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > ادبيات عرفانی > 1402- دوره 15- شماره 35
  • تعداد رکورد ها : 5
نویسنده:
سیده زهرا میرنژاد ، محمد تقوی ، مریم صالحی نیا
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
مفهوم «وحدت» یکی از مفاهیم انتزاعی، مبهم و بنیادی در حوزة عرفان و فلسفه است و استعاره عمده‌ترین و مهم‌ترین محملی است که شعرای عارف، از جمله بیدل دهلوی و مولانا، برای ملموس­کردن مفاهیم انتزاعیِ عرفانی همچون «وحدت» از آن بهره برده‌اند. در این پژوهش تلاش شده است تا بر اساس نظریة استعارة شناختی، مفهوم «وحدت» در مثنوی‌های این دو شاعر بزرگ (عرفان، طلسم حیرت، محیط اعظم، طور معرفت و مثنوی معنوی) بررسی و تحلیل شود و پس از شناخت انواع و کارکردهای شناختی استعاره‌ها، دیدگاه و اندیشة بیدل و مولانا از خلال آن­ها تبیین شود. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که مولانا بیشتر از استعاره‌های مربوط به امور طبیعی، در دسترس و مذهبی استفاده کرده‌است؛ اما بیدل از استعاره‌های مربوط به مصنوعات بشری بیشتر بهره برده‌ است. بر این اساس هدف اصلی مولانا مطابق با اغراض تعلیمی او از به‌کارگیری استعاره، بیشتر تفهیم «وحدت» به مخاطب است؛ اما بیدل در کنار آن به دنبال هنرنمایی و مضمون‌پردازی نیز بوده است. هر دو شاعر تحت تأثیر محیط جغرافیایی، شیوة زندگی و تجربیات زندگی خود تأکید بیشتری بر استفاده از برخی استعاره‌ها داشته‌اند.
نویسنده:
میثم احمدی ، یوسف کرمی‌ چمه
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
رسالة «وصال احمدی» یا «اواخر حیات مجدّدِ ألْفِ ثانی» درحقیقت تکملة تذکره‌‌ای موسوم به «زبدة‌المقامات» یا «برکات احمدیة باقیه» است که در بابِ زندگی، آثار، احوال و ملفوظات شیخ احمد سرهندی، ملقّب به امام ربّانی و مجدّد ألْفِ ثانی و برخی از خلفا و فرزندان او نگاشته شده است. نویسندة این رساله بدرُالدّین سِرهندی، صوفی و سیره‌نویس مشهور طریقت نقشبندیه در قرن یازدهم هجری است. بدرُالدّین، این رسالة کوتاه و مختصر را در تکمیل و اتمامِ کتاب «زبدة‌المقامات» اثر خواجه محمّدهاشم کِشْمی تحریر کرد که به‌ناچار از به‌پایان‌رساندنِ این کتاب و نَقلِ وقایع و حوادث روزهای پایانی حیاتِ شیخ احمد، بازمانده بود. رسالة «وصال احمدی» حاوی اطّلاعاتی موثّق، بی‌بدیل و گران‌مایه از آخرین روزهای حیات شیخ احمد سرهندی است که دست‌اوّل و بی‌‌واسطه‌ نقل می‌شود و برای شناختِ دقیق‌تر احوال و عقاید او ضروری است. این رساله علی‌رغم شهرتش نزد مجدّدیان و اهمیّتش در تحقیقات، کم‌یاب و مکتوم و مغفول مانده است. در این پژوهش تلاش شده تا علاوه‌بر تصحیح نسخه و افزودن تعلیقات و توضیحات سبک‌شناسانه، به معرّفی، تحلیل و تبیین جایگاه آن و مؤلّفش در طریقت نقشبندیة مجددیّه پرداخته شود. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای انجام شده است.
نویسنده:
حسین عبدی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
دورة «صفویه» از حیث جدال کانون­های قدرت بر سر عامل مشروعیت سیاسی - دینی، از دوره­های خاص تاریخ ایران است. در این دوره شاهد تلاش نهادهای روحانیت شیعی، سلطنت صفوی و تصوف برای تثبیت مشروعیت خود و به حاشیه­راندن جریان­های رقیب هستیم و در این میان نهاد سلطنت به روحانیت گرایش بیش­تری دارد. نزاع کانون­های قدرت در آن دوره به­ویژه با توجه به مشروعیت تاریخی تصوف و زعامت روحانیت در جامعه و نظامِ تازه­تأسیس شیعی، ابعاد و جوانب خاصی داشته است و نوشتن متون ردیه بر تصوف از جانب روحانیت را با توجه به این افق تاریخی باید بررسی کرد. ردیه­های بر تصوف بین دو قطب نقد و تخریب در نوسان بوده­اند؛ اما فضای عمومی این متون غالباً متأثر از منطق و بیان جدلی مؤلف است و نوع نقد جنبه­های نظری تصوف در این متون نیز از این شرایط مستثنا نیست. در این نوشتار تلاش شده با کاربرد روش تحلیل گفتمانی و با استفاده از ابزارهای سبک­شناسی انتقادی، رابطة تخریب جدلی حوزة عرفان نظری با مؤلفه­های سیاسی - دینی عمده دورة صفویه را در هفت ردیه بر تصوف در آن دوران بررسی شود. از دیدگاه این پژوهش و با توجه به داده­های متنی و فرامتنی، ردیه­های مورد بررسی تحت تأثیر جدال بر سر عامل مشروعیت سیاسی - دینی در دورة صفویه، به تخریب جدلی جنبة نظری تصوف پرداخته­اند و به این دلیل منابع معتبری برای کشف رابطة جنبه­های نظری تصوف و گفتمان­های حوزة تشیع به شمار نمی­روند.
نویسنده:
حامد رحمانی کرویق ، محمد پاشایی ، ویدا دستمالچی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
«کمال­طلبی» به معنای تعیین استانداردها و معیارهای بسیار بالا و مطلق­اندیشانه در ساحت­های مختلف زندگی و فعالیت‌های انسانی است که برای نائل­شدن به هدفی مشخص، در مسیری از پیش تعیین­شده تعریف می­شود. حرکت در مسیر سلوک عرفانی، مستلزم رعایت ضوابط و اصول مشخصی است تا کیفیت لازم برای رسیدن به فنا و حقیقت مطلق فراهم شود. عطار استانداردها و انتظارات بسیار بالا و دشواری برای سالک مشخص می­کند و این حالت، تا ساحت زندگی فردی و اجتماعی سالک نیز گسترش می­یابد. «اضطراب» و «کمال­طلبی» ارتباط دوسویه و متقابل دارند و ریشة آن را می­توان در اضطرابِ وجودیِ شاعر در برخورد با مسیر کیفی و انتزاعیِ سلوک دنبال کرد. «اضطراب» حاصل از هبوط، مطلق­بودن ذاتی و همه­جانبة خداوند، ناکامی آدمی در حفظ جایگاهش در بهشت و اضطرابِ وابستگی به پست‌ترین نقطة ممکن، به­صورت تلاش برای جبران حدأکثری و اعادة حیثیت انسان در ساحتِ اندیشة عطار منعکس می­شود. مهم­ترین نتیجة «کمال­طلبی» عطار، نگاه مقوله­ای یا «همه یا هیچ» است که قرار گرفتن در میانة مسیر سلوک را نمی­پذیرد و صرفاً رسیدن به نهایت سلوک را قبول دارد. وسواس مذهبی و تأکید بر اعمال عبادی که فراتر از احکام دینی است، از دیگر نتایج «کمال­طلبی» است. عطار با روایت داستانِ «کمال­طلبی» بزرگان عرفان و تصوف، دیدگاه اصلی خود را در کیفیت سلوک و چگونگی حرکت سالک، بازآفرینی می­کند.
نویسنده:
محسن صادقی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
«اید» یکی از کلمات دشوار و ناشناخته در «طبقات‌الصوفیه» است. این فعل حدود 300 بار در این کتاب به‌کار رفته و تاکنون تحقیقی پیرامونِ آن انجام نشده است. در نوشتار حاضر، با بررسی دقیقِ کتاب مذکور و جست­وجوی اجمالی در برخی متون دیگر، تدقیق در قصه‌های شفاهی ضبط شده از استان‌های‌ خراسان‌ جنوبی و رضوی، و همین‌طور مراجعه به منابع مکتوب گویشی‌، زوایای مختلف این فعل به‌شیوة توصیفی‌ ـ ‌تحلیلی مورد بحث‌ و بررسی قرار گرفته است. براین اساس، «اید» ـ‌که در برخی منابع موثق به‌صورت «آید» هم دیده می‌شودرـ در طبقات‌الصوفیه سوم شخص مفرد مضارع است؛ دوم شخص مفرد و اول شخص جمع این فعل نیز در آثار خواجه عبدالله انصاری به‌کار رفته است. برخی صورت‌های صرفی این فعل، با معانی مختلف، در برخی متون دیگر، نظیرِ «هدایة‌المتعلمین‌فی‌الطب»، «شیرزاد و گلشاد»، «کشف‌المحجوب»، «شاهنامه»، «دیوان ناصرخسرو»، «ویس‌ و رامین»، «مثنوی معنوی» و «دیوان جمال اصفهانی» نیز دیده می‌شود. بن مضارع این فعل ربطی، در برخی گویش‌های ایرانی نیز با صورت‌های آواییِ ’āy- ، ’ay-، ’ây-، hāy-، hay- و ’ey- ‌کاربرد دارد و در هر شش شخص صرف می‌شود. افزون‌بر این‌ها، فعل مورد بررسی با تلفظ ay با همین معنی و کاربرد در برخی جملات برجای‌مانده از زبان پارتی (پهلوی اشکانی) هم دیده می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 5