جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 36
نویسنده:
میثم قائیدوند ، محمد صادق زاهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ذات‌باوری و این‌باوری نظریه‌‌هایی برای تبیین مسئله فردیت در اشیاء هستند. برخی فیلسوفان این دو مکتب فلسفی را یکی در نظر می‌گیرند و برخی دیگر با این ایده مخالف هستند. در این میان به نظر می‌رسد نمی‌توان ذات‌باوری و این‌باوری را یکی پنداشت چراکه ذات‌باروی در اشکال قوی خود مانند ذات‌باوری منشاء به دنبال حل مسئله‌ فردیت در اشیاء از طریق ویژگی ذات‌فردی است و این‌باوری به دنبال تبیین این مسئله به وسیله‌ ویژگی این‌بودگی است. هر دو دیدگاه برای تبین ادعای خود توضیحاتی ارائه می‌کنند و نقطه نظرات و دیدگاه مقابل را با چالش‌هایی مواجه می‌کنند. در این مقاله با توضیح و نقد دیدگاه‌های پیروان ذات‌باوری و این‌باوری به این ارزیابی کلی رسیده که به نظر می‌رسد این‌باوری با ارائه استدلال‌های بیشتر و قوی‌تر چه در زمینه‌ اثبات رویکرد خود و چه در زمینه‌ نقد ذات‌باوری موفق‌تر عمل کرده و در توجیه فردیت برای اشیاء قابل پذیرش‌تر است.
صفحات :
از صفحه 650 تا 673
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی ، مجتبی جلیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چنین می‌نماید که با توجه به مبانی فکری دکارت، به‌سادگی نمی‌توان دربارة امکان تجربه در فلسفة او سخن گفت چراکه او در شاهکار فلسفی‌اش، تأملات در فلسفة اولی، از همان آغاز با طرح شک افراطی بساط عالم حس را که موضوع اصلی تجربه و پیش‌شرط امکان آن است، چنان فراهم می‌‌چیند، که تا «تأمل ششم»، محسوسات در محاق هستند و در آنجا نیز به شیوه‌ای کلامی و با استناد به نافریبکاری خداوند می‌کوشد عالم حس را سرجای خود بازگرداند. اما در اینکه تا چه اندازه در این راه کامیاب بوده است میان دکارت‌شناسان اختلاف‌نظر بسیاری هست. ما در پژوهش پیشِ رو می‌کوشیم نشان دهیم که اگر غایت فلسفة دکارت را ‌ــ چنان‌که خود بدان تصریح دارد‌ ــ سیطرة آدمی بر طبیعت بدانیم تا جایی‌که او فلسفه‌اش را «فلسفة عملی» در برابر «فلسفة نظری» مدرسیان می‌نامد، چاره‌ای جز این نداریم که نه‌تنها به امکان که به ضرورت تبیین تجربه در اندیشة دکارت اذعان کنیم. توضیح اینکه این سیطره و تسخیر آدمی بر طبیعت در فلسفة عملی دکارت، تنها در تجربه است که تحقق می‌یابد، بدین معنا که واپسین حلقة رابط فاعل شناسا با طبیعت همانا تجربه است که عالم را در زیر سیطره و چیرگی او درمی‌آورد و از این رهگذر، قرار است علم دکارتی سروسامان گیرد. حال اگر نتوانیم تجربه را در اندیشة او تبیین کنیم و توضیح دهیم، غایت آشکار فلسفة او، یعنی تبدیل ما به «اربابان و مالکان طبیعت» تبیین‌ناپذیر می‌ماند.
صفحات :
از صفحه 634 تا 649
نویسنده:
معصومه بهاری جویباری ، علی ستاری ، مریم بناهان قمی ، افسانه نراقی زاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این پژوهش، مقایسه زمینه‌های فلسفی موجود در داستان حی‌بن‌یقظان‌‌ و رابینسون کروزو ‌‌می‌باشد. روش پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی با بهره‌گیری از شیوه تحلیل محتوا همراه با رویکرد استقرایی است. در بررسی داستان‌ها، جمله بعنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شد. در این راستا، جمله‌های همسو با نظام مقوله بندی مشخص و در فهرست وارسی ثبت شدند. مقوله‌های اصلی شامل هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و ارزش‌شناسی تعیین شدند. زیر مقوله‌‌ها در ذیل مقوله‌های اصلی با رویکردهای فکری و فلسفی مفهوم پردازی شدند. یافته‌های حاصل از پژوهش، وجوه اشتراک و افتراق در زمینه‌های فلسفی دو داستان را نشان ‌‌می‌دهد. مهم‌ترین وجه اشتراک دو داستان در آگاهی رساندن و بیداری انسان از میزان قدرت و توانایی درونی خود در دستیابی به اهداف مادی و معنوی، حتی در صورت وجود مشکلات بسیار بر سر راه و در شرایط بحران است. مهمترین وجه افتراق دو داستان در بعد هستی‌شناسی قابل شناسایی است. در حالی که هدف غایی در داستان حی‌بن‌یقظان‌‌ به شناخت خداوند واحد منتهی می‌گردد؛ اما در داستان رابینسون کروزو، خداوند هدف غایی نیست و هدف غایی در سطح زندگی مادی باقی‌ می‌‌ماند. از اینرو زمینه‌های فلسفی در ارتباط با شناخت، انسان و ارزش‌‌ها در سایه هدف غایی یاد شده در دو داستان شکل ‌‌می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 674 تا 694
نویسنده:
شیدا نصیری ، مرضیه پیراوی ونک
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هنگامی که ایمانوئل کانت در دقیقه سوم نقد قوه حکم از امر زیبا به مثابه امری که صورت و فرم آن از غایت­مندی بدون غایت برخوردار باشد بحث نمود، راه برای طرح نظریات متعددی در قلمرو هنر گشوده شد. یکی از این نظریات فرمالیسم است که بر آموزه فرم هنری و طرح هارمونیک اثر هنری که به چیزی غیر از خود اشاره ندارد تاکید دارد. فرمالیست­ها که بر پایه آراء کانت در حوزه کمپوزیسیون و طرح گشتالتی یک اثر هنری، آراء خود را طرح نمودند به زودی با سیر در صورت و فرم اثر هنری نظریات خود را مطرح ساختند. مفهوم فرم دلالتگر که توسط یکی از منتفذترین فرمالیست­ها، کلایو بل، مطرح شد پایه و اساس تحلیل‌‌های فرمالیستی را شکل داده است. در مقاله پیش­رو ضمن معرفی و تحلیل روش نگرش فرمالیستی به هنر، به نقد و آسیب­شناسی چنین نگرشی به هنر پرداخته خواهد شد. از آنجا که در جهان معاصر حتی در کشور‌‌هایی با پیشینه فرهنگی قوی مانند ایران، در مواجهه با هنر، دیدگاه فرمالیستی به نحوی از انحاء خودنمایی می­کند، ضرورت شناخت و نقد این روش در جهت آشنایی محققان حوزه هنر امری ضروری است.
نویسنده:
لیلا خدامی ، یوسف شاقول ، رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معمولا در بیان دیدگاه هیوم از علّیت بر ابعاد سلبی و نتایج شکاکانه آن متمرکز می‌شوند. در حالی که طبق تفسیر طبیعت‌گرایانه، دغدغه هیوم تبیین ماهیت انسان و تعیین محدوده فهم بشر است. هدف او این نیست که رابطه علّیت را به لحاظ فلسفی انکار کند، بلکه منتقد آن نوع تفکر فلسفی است که ادعای عقلانی‌کردن باورها را دارد. هدف اول نویسنده در این مقاله آن است که با تکیه بر تفسیر بی‌سابقه کمپ‌اسمیت، تبیین طبیعت‌گرایانه‌ای از بحث علّیت نزد هیوم ارائه دهد. در مکانیزمی که اسمیت از کارکرد ذهن انسان ارائه می‌دهد، منشأ تصور پیوند ضروری، احساسی درونی است که به واقعیت تعمیم می‌یابد و باور به علّیت با هیچ استدلالی قابل اثبات نیست. نشأت‌گرفتن باور به علّیت از احساس درون ذهن که مبتنی برعقل هم نیست، چالش جدی در پذیرش و توجیه آن ایجاد کرده‌ است. هدف ثانوی و اصلی مقاله بررسی و تبیین ذهنی‌بودن منشأ پیوند ضروری است، سپس مفهوم عقل از دیدگاه هیوم مورد ارزیابی قرارمی‌گیرد تا روشن شود که به چه معنا باور به علّیت نمی‌تواند مبتنی بر عقل باشد.
صفحات :
از صفحه 695 تا 714
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کتاب تاریخ فلسفه اسلامی حدود یک ربع قرن پیش از این، با ویرایش دو چهره سرشناس در زمینه فلسفه اسلامی یعنی سید حسین نصر و اولیور لیمن، از سوی انتشارات راتلج (Routledge) منتشر شد. جمعی از پژوهشگران در نگارش اثر به زبان انگلیسی دخیل بوده‌‌اند؛ در ترجمه فارسی اثر نیز پژوهشگران و استادانی حضور داشته و همه اثر در پنج جلد از سوی انتشارات حکمت طی سال­های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸ به چاپ رسیده است. موضوع این نوشته بررسی موردی ترجمه فارسی دو فصل از جلد نخست است؛ منظور فصل­‌های یازدهم و دوازدهم است که به ترتیب به گزارش فیلسوف عرب یعنی کِندی و ابونصر فارابی می‌پردازند. مترجم فارسی هر دو فصل نامبرده استاد فلسفه، روح‌الله عالمی است. در این بررسی پس از بیان مسأله و معرفی اثر (اعم از اصل انگلیسی و ترجمه فارسی)، روی ترجمه فارسی دو فصل کِندی و فارابی، متمرکز شده و کوشیده‌­ایم موارد گوناگونی از ایراد­های ویرایشی و محتوائی آن­ها را گزارش کنیم. در ادامه به تحلیل و نتیجه‌گیری پرداخته‌ایم. به طور کوتاه می‌­توان گفت، مترجم در ترجمه فارسی دچار برخی سهوهای جدّی شده است. سهوهایی که البته می‌­توانست بسی کمتر باشد. ریشه‌های امر بیشتر عبارتند از دقت نکردن در معانی برخی اصطلاحات یا عبارت­ها، عدم تخصص در موضوع بحث و مراجعه نکردن به متون اصلی مربوطه (در اینجا متون خود کِندی و فارابی)، بهره نگرفتن ناشر از ویرایش علمی برای بررسی صوری و محتوائی ترجمه فارسی جلد نخست. نشر چنین آثاری با کیفیت محتوائی مخدوش، نشان می‌دهد که کار فکری و فرهنگی چه بسا از سوی خود ما که بدین امور می‌پردازیم، کم­ارزش گرفته می‌شود! و سپس همین آفت فکری، به سطح جامعه نیز سرایت می­‌‌یابد. امیدواریم نوشته‌­هائی از این دست که به بررسی انتقادی پرداخته است، جدّی گرفته شده و برخی از کسانی را که مستقیم یا غیرمستقیم عهده‌­دار فعالیت­‌های فکری - فرهنگی‌اند، بکار آید. باشد که از این راه و مانند آن، شأن و وضع تألیف و ترجمه متون فلسفی نسبت به وضع کنونی، اندکی بهبود یابد.
صفحات :
از صفحه 715 تا 741
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حس چشایی و بویایی از حواسی است که مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب چشایی و بویایی وسیله­ای برای درک بوها و مزه­ها است. در مورد چگونگی درک بو و مزه با نگاه به داده­ها و استدلال­های این علوم، این تبیین­ها مکمل همدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب محرک‌های شیمیایی در مراتب حس چشایی و بویایی فرآیند پیچیده­ای را در سیستم چشایی و بویایی پشت سر می‌گذارند که در نهایت منجر به ادراک بو و مزه می­شود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از این حواس را مخدوش می‌داند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء می­کند. بر این اساس در این پژوهش به مقایسه دیدگاه علوم اعصاب و ملاصدرا در مورد ادراک چشایی و بویایی پرداخته می­شود. هم­چنین طبیعیات استفاده شده در نظریات ملاصدرا با استفاده از علوم نوین مورد بازبینی قرار می­گیرد. بدین ترتیب به نظر می­رسد با توجه به نظریات علوم اعصاب در زمینه­ انواع مزه­ها، باید تغییری در این زمینه در حکمت متعالیه انجام شود.
صفحات :
از صفحه 418 تا 435
نویسنده:
طیبه شاددل ، حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم­گرایی راه­حلی برای حل مشکلی است که افلاطون­گرایی برای خداباوری ایجاد می­کند. این دیدگاه که توسط آلوین پلانتینگا و گِرِگ ولتی، دو فیلسوف معاصر آمریکائی، ارائه شده است، معتقد به واقع­گرایی ناافلاطونی در مورد کیفیت وجودی قضایا، جهان­های ممکن و اعیان ریاضی است؛ یعنی این امور را گرچه موجود می‌داند، لکن برای آنها وجود انضمامی و نه انتزاعی قائل است و جهت تلائم با خداباوری، این امور را به مثابۀ اندیشه­های خداوند در نظر می‌گیرد. کریگ، فیلسوفِ خداباور معاصر آمریکائی، معتقد است این دیدگاه نمی­تواند به عنوان راه‌کاری مناسب در نظر گرفته شود؛ چراکه انضمامی انگاشتن اموری مثل اعیان ریاضی قابل پذیرش نیست؛ علاوه بر اینکه مفهوم­­گرایی در توجیه قضایای کاذب با مشکل مواجه است. همچنین مفهوم­گرایی مستلزم اتصاف خداوند به اندیشه­های سخیف است و در تقریر ولتی از مفهوم­گرایی، چالش افلاطون­گرایی همچنان به قوت خود باقی است. با بررسی که انجام شد به نظر می­رسد برخی از اشکالات کریگ به دیدگاه ولتی و پلانتینگا از مفهوم­گرایی وارد است. همچنین می­توان اشکال جدّی­تری به مفهوم­گرایی به تقریر ولتی و پلانتینگا وارد نمود. پلانتینگا و ولتی از علم شهودی غفلت نموده­اند و علم خداوند را به علم حصولی فروکاسته­اند؛ چرا که اگر علم خداوند به نحو شهودی در نظر گرفته شود، در عین قائل شدن به واقع­گرایی نسبت به اعیان ریاضی، قضایا و جهان­های ممکن، این امور به نحو بسیط در وجود حق حضور دارند؛ نه به نحو مفاهیم جداگانه.
نویسنده:
فرهاد برندک ، فریدون بابایی اقدم ، حسن محمودزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با ظهور آنچه که انقلاب فلسفی خوانده شده ‌است، روشن ‌است که بدون رویه‌ها و مسائل اندیشه­ای لازم، هر علمی صرفاً تداوم جهان پذیرفته‌شده در وضعیت فعلی است، و نقش اصلی خود به عنوان عمل انتقادی را در برابر عمل علمی انکار می‌کند. ما در این‌جا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه مدرن و فلسفه شهر گرد هم می‌آوریم. ما در اینجا این اصطلاح را ابتدائاً در فلسفه مدرن بررسی و سپس برای تدقیق یا باز تفسیر آن در فلسفه شهر، به تحلیل آثار دست اول در جهت تعریف شهر انسان‌محور مدرن می‌پردازیم. لذا سوال اصلی پژوهش این‌گونه مطرح می‌گردد که شهر انسان‌محور در فلسفه مدرن چیست؟ مطابق نتایج، همانطور که کانت، طرح انسانی‌کردن علم را با جدا کردن انسان از ساحت غیرمادی شناخت انجام می‌دهد؛ شهرسازان مدرنیست نیز طرح انسانی‌کردن شهر یا همان شهر انسان‌محور را با جدا کردن آن از ساحت و ‌جهان اصلی‌ا‌‌ش انجام می‌دهند. طرح استعلائی شهرسازان مدرنیست با شناخت پسینی، آنچه برای انسان در شهر مناسب بوده را دریافت و سپس به صورت یکسان در امر پیشینی یعنی جهانشمول و محض در یک امر کلی برای تمام انسان‌ها و تمام‌ شهرها اعمال می‌کند. این در حالی‌ست که فهم انسان در شرایط یکسان، ما را به این نکته می‌رساند که انگار هیچ انسانی وجود ندارد؛ چرا که مشخصه‌های شخصیتی، فرهنگ و تجربه زیستی انسان قربانی ویژگی‌های انتزاعی و کلی می‌گردد و این همان انسانی کردن شهر مدرن با حذف انسان از شهر می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 338 تا 363
نویسنده:
توحید هادی نژاد ، مهدی بهنیافر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رویکرد «کارکردگرا» رویکردی معیار در دهه‎های اخیر در فلسفة ذهن و علوم ‎شناختی است که با الهام از علوم کامپیوتر و در مقابل انتقادهای وارد بر نظریات پیشین شکل گرفت و مغز را سامانه پردازشگری می‌داند که داده‎های حاصل از اشیاء و رویدادها را دریافت و به‌ کمک مفاهیم پیشینیِ ذهن انسان، آنها را در قالب علائم و نمادهایی با کارکرد بازنمایانه ترجمه و ذخیره می‌کند؛ اما این رویکرد به ‌لحاظ فلسفی با مشکلاتی همچون توجیه معناداری مفاهیم روبه‌روست. این مقاله با نگاهی تحلیلی می‌کوشد رویکرد «بدن‌مند» را به ‌عنوان رویکردی جایگزین ناظر به حل این مشکلات ارائه کند. نگاه بدن‌مند، مشکلات کارکردگرایی را ناشی از نگاه ماشین‎وار، منفعل و فرمان‌بَرِ آن به بدن می‌داند و به‌جای آن، ذهن بدن‌مند را با سه جزء معرفی می‌کند: 1. سامانه «ادراکی-حرکتی» که به ‌نوعی حضور مابازائی از اشیای خارجی را در ذهن معنادار می‌سازد؛ 2. سامانه «مفهوم‎سازی» که اطلاعات حاصل از سامانه ادراکی-حرکتی را به هم مرتبط و متحد می‌سازد. 3. فرایند «ساخت استعاره»‌هایی که حاصل سامانه مفهوم‎سازی هستند و در زبان روزمره، فرازبان و مفاهیم ریاضی به ‌وفور دیده می‎شوند. این سه فرایند شناختی ذهن ما اغلب ناآگاهانه‌اند. نشان داده‌ایم که نگاه بدن‌مند به ذهن، آن را به مغز فرو نمی‌کاهد، بدن را صرفاً سخت‌افزاری فرمان‌بر و مغز را فرمانده و پردازشگر داده‎های ادراکی نمی‌بیند و مفاهیم را هم نه بازنمایی‎های نمادین از جهان بلکه شبیه‎سازهایی ذهنی از کیفیات حاصل از «تعامل بدن با جهان» می‌بیند. انسان (با تمام جنبه‎های وجودی‎اش) موجودی «در جهان» است و به ‌عنوان «بخشی از جهان» با پیرامون خود در تعامل است و شکل‌گیری هر معنایی در ذهن محصول همین تعامل است.
صفحات :
از صفحه 153 تا 175
  • تعداد رکورد ها : 36