جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهش های فلسفی - کلامی > 1402- دوره 25- شماره 4
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
سیاوش مزداپور ، مصطفی تقوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده در مطبوعات فلسفۀ علم مناقشۀ واقع‌گرایی و پادواقع‌گرایی علمی است. همچنین در سال‌های اخیر ادبیات نسبتاً مفصلی در خصوص رویکردهای تبیین‌کنندۀ پیشرفت علم به وجود آمده است. هدف این مقاله بررسی نسبت واقع‌گرایی/پادواقع‌گرایی علمی با رویکردهای تبیین‌کنندۀ پیشرفت علم است. در این مقاله منظور از واقع‌گرایی علمی واقع‌گرایی معرفتی است، که ادعا می‌کند نظریات علمیِ بالغ و موفق توصیفی (تقریباً) صادق از جهان ارائه می‌دهند. در مقابل، مدافعان پادواقع‌گرایی معرفتی امکان کسب معرفت از هویات مشاهده‌ناپذیر را رد می‌کنند. رویکردهای تبیین‌کنندۀ پیشرفت علم با توجه به هدفی که برای علم در نظر گرفته‌اند، در این چهار دسته ارائه شده‌اند: رویکرد معرفتی، رویکرد معنایی، رویکرد حل مسئله (کارکردی) و رویکرد مبتنی بر فهم. در این مقاله استدلال می‌شود که دو رویکرد معرفتی و معنایی با توسل به مفهوم صدق در زمرۀ دیدگاه‌های واقع‌گرایانه قرار می‌گیرند. رویکرد حل مسئله نیز به دلیل جایگزینی معیار توانایی حل مسائل با صدق، رویکردی پادواقع‌گرایانه به شمار می‌آید. ادعای اصلی مقاله این است که گرچه در ابتدای امر به نظر می‌رسد که رویکرد مبتنی بر فهم از مفهوم صدق در شرح دیدگاه خود استفاده کرده، اما نشان داده می‌شود که این رویکرد در تعیین اولویت میان صدق و فهم، فهم را اولویت خود قرار می‌دهد. این ادعا بدان معناست که در این رویکرد ملاک انتخاب نظریۀ ارجح نه تقرب به حقیقت، بلکه چگونگی فهم آن است. بنابراین رویکرد مبتنی بر فهم رویکردی پادواقع‌گرایانه است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 134
نویسنده:
طاهره کمالی زاده ، محمد کمالی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه‌ورزی و تأملات نظری پیرامون «انسان کامل» در بین متفکران جهان اسلام، اعم از نظریه‌پردازی پیرامون حقیقت انسان و سعادت قصوای او یا توصیف ویژگی‌های حکمران آرمانی و خلیفه الهی، در حضور یا غیاب خلافت حاکم حقیقی و خلیفه الهی، یکی از مهم‌ترین مباحث مورد مطالعه در حوزه فلسفه است که با نام بزرگانی چون فارابی، خواجه نظام الملک، سهروردی، ملاصدرا و دیگران پیوند خورده است. در همین زمینه، این پژوهش در رهیافتی تطبیقی به دنبال بررسی و تحلیل آرای فارابی و سهروردی در مورد انسان کامل و حاکم آرمانی با رویکردی حِکمی است. بر مبنای چنین رویکردی، فارابی سعادت حقیقی و غایت قصوای کمال انسانی را در تجرد عقلی و اتصال به عقل فعال می‌داند، و سهروردی در مقام حکیمی متأله از تأله و خداگونگی و تجرد از ماده و توانایی بر خلع بدن سخن می‌گوید. نزد هر دو اندیشمند، توانایی عقل انسانی در غلبه بر وجود مادی معیار سعادت و کمال است. اتصال به عقل فعال یا اشراق عقل فعال، علاوه بر افاضه معرفت حقیقی، سبب و علت غلبه بر بدن عنصری و سلطه بر جهان عناصر است. لذا اشراقات انوار الهی اکسیر علم و قدرت است. همچنین سعادت غایی نیل به مرتبه عقل فعال است. «حاکم آرمانی» و «قطب» هر دو به این مقام نائل می‌شوند. بر مبنای نتایج این پژوهش، به رغم تفاوت در روش و رویکرد فلسفی این دو حکیم مسلمان، هر دو در صدد ارائه حقیقت واحدی هستند، یکی به اجمال و دیگری به تفصیل. این امر حاکی از سیر تکاملی اندیشه‌های فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی است. مهم‌ترین وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه را باید در مضامین و مفاهیمی چون نسبت حکمت نظری و عملی، سعادت قصوا، انسان کامل و حاکم آرمانی جستجو کرد.
صفحات :
از صفحه 135 تا 162
نویسنده:
نیره سادات میرموسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نظر کانت، ترکیبْ ساختاری زمانمند دارد. اما منِ استعلایی، که بنیادِ زمانمندی ترکیب است، بیرون از زمان است. در قیاسات تجربه، منِ استعلایی در هیچ یک از حالات زمان (استمرار، توالی و هم‌زمانی) قرار نمی‌گیرد. منِ استعلایی چگونه می‌تواند مبنای حکم ترکیبی باشد و در عین حال بیرون از زمان قرار گیرد؟ در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی بحث ترکیب و همچنین قیاسات تجربه، نشان دهیم که در زمان نبودنِ منِ استعلایی به معنای قطع پیوند با زمان نیست، زیرا عدم پیوند با زمانْ استعلایی بودنِ من یا سوژۀ شناسا را در فلسفۀ کانت بی‌معنا خواهد کرد. بنابراین، منِ استعلایی، اگرچه «در» زمان نیست، اما همواره «با» زمان است. «با» زمان بودن به معنای این است که سوژه، به مثابۀ خودانگیختگی محض، برابربودگی را به واسطۀ زمان وضع می‌کند. زیرا فقط در این برابربودگی یعنی تعیّن‌یافتگی در زمان است که وجود پدیدارها و در نتیجه شناخت عینی آنها ممکن می‌شود. بنابراین، سوژۀ استعلایی به نحو پیشینی با اعطای زمان (زمان به مثابۀ قاعدۀ شهود) به خود بر خود تأثیر می‌گذارد. بدین معنا، سوژۀ استعلایی، در عینِ خودانگیختگیِ محض، منفعل از زمان و در نتیجه متناهی است. این تناهی، به مثابۀ معیت دائمی با زمان، تضمین‌کنندۀ استعلای سوژه است.
صفحات :
از صفحه 163 تا 187
نویسنده:
علیرضا مازاریان
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیلسوفان ذهن فیزیکالیست در قرن بیستم سیاهه‌ای دراز دامن از نظریاتی رنگارنگ در دفاع از تبیینی مادی از ذهن و رویدادها و حالات ذهنی پیش کشیدند. نظریات این‌همانی تنها پاره‌ای از این فهرست طویل بود. سول کریپکی، با طرح چند استدلال، نظریات این‌همانی و تبعاً فیلسوفان ذهن فیزیکالیست را به چالش کشید. در این مقاله به بررسی مجزای نقدهای کریپکی بر دو نظریۀ «این‌همانی شخص و بدن» و «این‌همانی مصداقی» می‌پردازم. کریپکی علیه چند تقریر از نظریات مادی‌انگارانۀ این‌همانی در فلسفۀ ذهن استدلال آورده است: در نظریۀ نخست اعا می‌شود هر شخصی با بدنش این‌همان است؛ در دومی، هر رویداد یا حالت ذهنی جزئی (یا مصداق حالت ذهنی) با یک رویداد یا حالت فیزیکی جزئی (یا مصداق حالت فیزیکی) این‌همان دانسته می‌شود. دیدگاه‌های متمایز و متفاوت کریپکی دربارۀ جهان‌های ممکن، دال‌های صلب و ویژگی‌های ذاتی در شکل‌گیری و پیش‌بُرد دوگانه‌انگاریِ ویژۀ او نقشی تعیین‌کننده دارد. من نخست به این پیش‌زمینه‌های مفهومی و بعد به استدلال‌های او می‌پردازم. سپس نقد مفصل و موشکافانۀ فلدمن را بر این دو تقریر، نقل، واکاوی و نقد می‌کنم. به نظر می‌رسد دفاع فلدمن از این‌همانی شخص- بدن در برابر نقد کریپکی، دست‌کم دو اشکال دارد و می‌کوشم با طرح یک استدلال شهودی و نیز یک مثال نقض آن دو اشکال را توضیح دهم. سپس به طرح جایگزین لویس و نظریۀ همتای او در برابر استدلال کریپکی و باز به نقدهای فلدمن می‌پردازم. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا استدلال‌های دوگانه‌انگارانۀ کریپکی در برابر حملات مادی‌انگارانۀ فلدمن تاب و توانی دارند یا نه. خواهم کوشید نشان دهم از چه رو ادعاهای مادی‌انگارانۀ فلدمن در نقد استدلال‌های کریپکی صائب نیست و همچنان ضدمادی‌انگاری یا دوگانه‌انگاری از قوت تبیینی و جاذبۀ نظری برخوردار خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 79 تا 108
نویسنده:
محمد ابراهیم مقصودی ، سید حسن حسینی سروری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سازگاری‌گرایی موضعی است که نظریۀ تکامل و خداباوری مداخله‌گرا را جمع‌پذیر می‌داند. سازگاری‌گرایان هدایت‌شده بودن اجزاء یا ویژگی‌های زیست‌کره را با شانسی بودن فرایند تکاملی جمع‌پذیر می‌دانند. پرسش مهم پیش روی سازگاری‌گرا این است که آیا معنای شانس و هدایت‌شدگی جمع‌پذیرند؟ واژۀ «شانس» به چه معناست؟ آیا شانسی بودن به معنای غیرهدایت‌شده بودن است؟ هدف ما در این نوشتار ارائۀ پاسخی به این پرسش‌ها است. در بررسی این پرسش‌ها، بر پاسخ ون‌اینواگن متمرکز می‌شویم. او متذکر می‌شود که (1) واژۀ «شانس» معانی متعددی دارد که (2) برخی از این معانی با هدایت‌شده بودن جمع‌پذیر هستند و (3) معنایی از واژۀ «شانس» که در نظریۀ تکامل مد نظر است در این دسته قرار می‌گیرد. بحث خواهیم کرد که در هر سه مورد حق با ون‌اینواگن است، اما او موفق نشده است که معنای مطلوب سازگاری‌گرا را ارائه کند. ون‌اینواگن علت نداشتن را با غایت نداشتن خلط کرده است، اما رویکرد او ترمیم‌پذیر است. استدلال خواهیم کرد که معنای شانس و هدایت‌شدگی جمع‌پذیر هستند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 32
نویسنده:
جواد قلی پور ، یوسف دانشور نیلو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الهیات علمی یکی از شاخه‌های الهیات مسیحی است که بر خلاف رویکردهای سنتی در الهیات، تنها راه دفاع از الهیات و باورهای الهیاتی را توسل جستن به روش، مبانی و یافته‌های علم می‌داند. پاننبرگ، الهی‌دان آلمانی، یکی از اولین الهی‌دانانی است که طرحی را برای الهیات علمی ارائه داده است. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات از دیدگاه او چه ویژگی‌هایی دارد و چه نقدهایی بر آن وارد است. به سبب آن که الهی‌دانان مسیحی پیش از مسلمانان با برخی از چالش‌ها مواجهه شده و در صدد رفع آن‌ها برآمده‌اند، استفاده از یافته‌های آن‌ها سودمند خواهد بود. برای پاسخ به مسئله اصلی از روش توصیفی- تحلیلی بهره خواهیم برد. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که پاننبرگ چهار شرط را برای علمی شدن الهیات برمی‌شمرد، اما مهم‌ترین شرط آن را اثبات شناختی بودن گزاره‌های الهیاتی می‌داند. از نگاه او، اثبات شناختی بودن آن‌ها در گرو استفاده از روش علمی است. طرح پاننبرگ، با وجود نقاط قوتش، توان پاسخگویی به همه چالش‌های الهیات را ندارد.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
نویسنده:
حسین رفیعی ، سید علی طالقانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شانس اخلاقی یکی از مسائل جذاب و تأثیرگذار در فلسفۀ اخلاق معاصر است. سؤال اصلی این بحث را می‌توان چنین تقریر کرد: آیا امور خارج از اختیار و کنترل فاعلِ اخلاقی در جایگاه اخلاقی او یا میزانِ شایستگیِ او برای ستایش یا سرزنشِ اخلاقی تأثیرگذار است؟ «اصل کنترل» پاسخ منفی به این سؤال می‌دهد، و «شانس اخلاقی» پاسخ مثبت. در نخستین مواجهه با سنت اصولی پس از شیخ انصاری به نظر می‌رسد در این رابطه مواضع دوگانه‌ای وجود دارد. نویسندگان تلاش کرده‌اند با بررسیِ تحلیلیِ این سنت اصولی، دیدگاه‌های مطرح در این سنت فکری را شناسایی، بازخوانی و تبیین کنند. تأکید اصولیان بر این که فعل غیراختیاری از دایرۀ تکلیف خارج است، دست‌کم در ظاهر امر، تأیید اصل کنترل است؛ اما خواهیم دید که اصلِ کنترلِ مستخرج از اصول فقه، با اصل کنترل مطرح در فلسفۀ اخلاق معاصر متفاوت است. از سوی دیگر، دیدگاه برخی از اصولیان در مباحث تجرّی و اجتهاد و تفسیر برخی از آن‌ها از پاره‌ای از روایات، مؤید پذیرش شانس اخلاقی است. مقایسۀ مجموعه دیدگاه‌های رایج در اصول فقه متأخرِ امامیه ما را به این نتیجه می‌رساند که موضع بسیاری از آنها پذیرش شانس اخلاقی همراه با خوانشی خاص و سازگار از اصل کنترل است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 78
  • تعداد رکورد ها : 7