جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهش های فلسفی - کلامی > 1402- دوره 25- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
فاطمه مشکی باف ، زهرا خزاعی ، محمد لگنهاوزن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بخت معرفتی برای توصیف مواقعی به کار می‌رود که فرد باور صادقی داشته باشد، اما باور او به طور اتفاقی صادق باشد. تا پیش از گتیه، اعتقاد بر این بود که عنصر توجیه برای داشتن معرفت کافی است، اما او نشان داد که می‌توان باور صادق موجهی داشت که چون صدق آن به دلیل دخالت بخت بوده، مصداق معرفت نباشد. دانکن پریچارد، فیلسوف تحلیلی معاصر، اخیراً به شکل مبسوط و مدون به تحلیل بخت معرفتی پرداخته است. در مقایسه با دیگر تبیین‌ها (از جمله تصادف و عدم کنترل)، او تبیین وجهی را در تحلیل‌های خود ترجیح داده که مبتنی بر دو اصل جهان‌های ممکن و اصل اهمیت است. بخت معرفتی «تأملی» و «راستین» دو قسم بخت ناسازگار با معرفت هستند که پریچارد به آنها می‌پردازد؛ دغدغه اصلی او قسم دوم است. پریچارد در تلاش است تا یک نوع معرفت‌شناسی ضد بخت ارائه کند که از اشکالات گتیه و مانند آن در امان بماند. در نهایت، او معرفت‌شناسی فضیلت ضد بخت را پیشنهاد می‌کند، که بر دو اصل مصونیت و قوای شناختی استوار است. در این مقاله، پس از توصیف و تحلیل تبیین وجهی و توضیح نظریه معرفتی ضد بخت پریچارد، به ارزیابی دیدگاه وی خواهیم پرداخت. علاوه بر نقدهایی که بر اصل مصونیت و دیگر مؤلفه‌های دیدگاه وی وارد شده، ابهام در مفهوم جهان‌های ممکن و دیگر عناصر نظریه معرفتی او موجب می‌شود دیدگاهش در وضعیت ممتازی قرار نداشته باشد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 32
نویسنده:
محبوبه پاکدل ، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
جان شلنبرگ در تقریر جدیدی از مسئلۀ منطقی شر می‌کوشد از راه ناسازگاری منطقی ترکیب مدعیات خداباوری با وجود شر، روایت جدیدی از صورتِ منطقی مسئلۀ شر ارائه دهد. سه ادعای خداباورانۀ تقریر وی شامل برتری تفوّق‌ناپذیر، استقلال وجود‌شناختی و خلوص پیشین است. شلنبرگ برای نشان دادن ناسازگاری منطقی ترکیب وجود خدا و وجود شر، دو رویکرد الگوگرایانه و انگیزه‌گرایانه را در پیش می‌گیرد. هدف او از به‌کارگیری این دو رویکرد بسط استدلال برای افزودن گزاره‌های تکمیلی ضروری به چهار گزارۀ اصلی استدلال است. بنابراین، آنچه از مجموع سه لازمۀ خداباوری و گزاره‌های تکمیلی به دست می‌آید این است که در جهان شر وجود نداشته باشد، و این منطقاً با وجود شر در جهان ناسازگار است. این مقاله با روشی انتقادی در صدد نشان دادن نادرستی استدلال شلنبرگ است. بر این اساس، از طریق اشکالاتی تلاش شده کذب مقدمۀ (8) به عنوان مقدمۀ محوری استدلال شلنبرگ نشان داده شود. با نشان دادن کذب مقدمه (8)، مصونیت استدلال شلنبرگ نسبت به دفاع مبتنی بر اختیار نیز نقض می‌شود. از این رو، در مقاله حاضر، افزون بر نقدهای جِروم گِلمن بر مقدمه (8)، نقد دیگری از طریق قیاس ذوحدین بر مقدمه (8) مطرح شده است، که نادرستی استدلال شلنبرگ و ضعف استدلال وی نسبت به کارکرد دفاع پلنتینگا نشان داده می‌شود.
صفحات :
از صفحه 33 تا 56
نویسنده:
مهدی خیاط زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رابطۀ عقل و ایمان یکی از مسائل مهم در فلسفۀ دین است. این مسئله از جنبه‌های متعددی بررسی شده است. یکی از این جنبه‌ها رابطۀ عمل و باور دینی است. جان کاتینگهام، فیلسوف تحلیلی معاصر انگلیسی‌زبان، با تأکید بر تقدم عمل دینی بر باور، و نیز ارادی نبودن باور، راه شناخت مسائل دینی را قرائن قلبی می‌داند. از نظر او، عاملی که باعث دین‌داری مردم است بحث‌های فکری دربارۀ خدا نیست، بلکه جنبه‌های درونی خود دین و قدرت دگرگون‌کنندۀ اعمال دینی در زندگی و تجربیات انسان است. در اثر پیش رو با شیوه‌ای تبیینی-انتقادی مروری انتقادی بر دیدگاه وی شده است. مهم‌ترین نقدهایی که دیدگاه وی با آن روبروست بدین قرار است: نخست آن که باور حاصل از مسیر عملی تنها یقینی روان‌شناختی است و چنین یقینی فراتر از منطق تأیید است. دوم آن که شناخت خدا و یک سیستم عملی شرط ورود به آن است و بر آن تقدم دارد. نقد سوم، مسئلۀ تکثر ادیان و سیستم‌های عملی‌ای است که باعث بی‌اعتمادی انسان نسبت به دلائل قلبی می‌شود. نقد چهارم آن است که ورود به یک سیستم عملی فرع تصدیق به فایدۀ آن است و کسی که چنین باوری ندارد دلیلی برای ورود به چنین سیستمی نخواهد داشت.
صفحات :
از صفحه 57 تا 80
نویسنده:
محمدمهدی مقدس ، سید محمد حکاک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله می‌کوشیم با بیانِ معانی گوناگونِ «گرایش تلویحی» (Implicit Bias) تبیین دقیقی از مفهوم و انواع آن به دست دهیم. این گرایش‌ها به واسطه انجام آزمون‌های تجربی و به نحو غیرمستقیم در هر فردی می‌توانند مشخص شوند. چنین گرایش‌هایی دارای پیامدهای معرفتی متفاوتی هستند که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به شکاکیت اشاره کرد. جنیفر سول استدلال کرده است که ما دلایل بسیار خوبی در دست داریم که نشان می‌دهد داوری‌ها، تصمیم‌ها و ارزیابی‌های ما درباره گزاره‌ها و استدلال‌ها تحت تأثیر گروه‌های اجتماعی‌ای قرار دارد که فرد اقامه‌کننده آن استدلال یا گزاره عضوی از آن است، و چنین تأثیری به قدری زیان‌آور است که می‌تواند در اکثر موارد ما را به اشتباه دچار کند. بدین ترتیب، او اشاره می‌کند ما در اکثر داوری‌های روزمره خودمان دچار اشتباه می‌شویم، و این شکاکیتی را در پی دارد که برای مقابله با آن به اقدامی عملی نیازمندیم. ما استدلال می‌کنیم که دیدگاه سول از جهات گوناگونی دارای ابهام است: (1) تقریر وی از شکاکیت بسته به اتخاذ نوع خاصی از معنا برای گرایش تلویحی است و لزوماً شامل معانی دیگر نمی‌شود. (2) دیدگاه سول بر خوانش خاصی از تجربه‌گرایی استوار است که در پی آن ذهن در ساختن باور هیچ مشارکتی ندارد و مانند ماشینی خنثی عمل می‌کند. (3) استدلال سول یک استدلال خودویرانگر است. (4) او هیچ معیار و سازوکار دقیق و کلی برای اَثرپذیری افراد از گرایش‌های تلویحی بیان نکرده است. (5) ارزیابی او از عدم تأثیر شکاکیت سنتی در زندگی عملی نادرست است. (۶) در نهایت، این اثرپذیری در هر فردی متفاوت از فرد دیگر است و شدت و ضعف آن در افراد مختلف روشن نیست.
صفحات :
از صفحه 109 تا 132
نویسنده:
بهرام علیزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابرازگرایی اخلاقی مدعی است (1) جملات اخلاقی فاقد شرایط صدق هستند و (2) هدف ما از بیان جملات اخلاقی ابراز طرزتلقی‌های اخلاقی مثل تمایلات، خشنودی‌ها و ناخشنودی‌هایمان است که سرشتی ناشناختی‌گرایانه دارند. این دیدگاه با مشکل مهمی روبروست که به معضل فرگه-گیچ شهرت یافته است. جملات اخلاقی بخشی از معناشناسی جملات مرکب هستند؛ P (یک جمله اخلاقی) در تناقض با P⁓ قرار می‌گیرد و منطقاً می‌توان Q را از P و «اگر P آنگاه Q» استنتاج کرد (استدلال وضع مقدم). ناشناختی‌گرایان منکر آنند که معنای جملات اخلاقی در جملات مرکب و جملات اتمی یکی است. اگر معنای P در قالب جمله مفرد با معنای آن در مقدمِ جملۀ شرطیه یکی نباشد، استدلال مذکور نامعتبر خواهد شد، در حالی که می‌دانیم استدلالی معتبر است. بلکبرن مدعی است جملات مرکب بیانگرِ طرزتلقی‌های مرتبه بالاتر نسبت به طرزتلقی‌های مطرح‌شده در جملاتِ کوچک‌ترِ تشکیل‌دهندۀ آنها هستند. لذا اگر مقدمات یک استدلال معتبر را تأیید و نتیجه آن را انکار کنیم، طرزتلقی‌های ما دچار تعارض می‌شوند، همان طور که اگر همزمان به P و P⁓ باور داشته باشیم دچار تناقض می‌شویم. رویکردِ طرزتلقی‌های مرتبه بالاتر مشکلات متعددی دارد. پذیرش مقدمات یک استدلال اخلاقی و انکار نتیجۀ آن، با رویکرد ابرازگرایانه نهایتاً شخص را به تناقض اخلاقی می‌رساند، نه تناقض منطقی. علاوه بر این، ابرازگرایی از تبیین تناقض آشکارِ حاصل از بیانِ P و P⁓ نیز ناتوان است. راه‌حل بلکبرن برای ایجاد یک طرزتلقی جدید، مثل مدارا، نیز قادر به حل مشکل نیست.
صفحات :
از صفحه 133 تا 159
نویسنده:
سید احمد فاضلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وین‌رایت مناسبات اخلاق و عرفان را در دو گونه احتمالی در نظر می‌گیرد: (1) اضمحلال اخلاق در بستر عرفان، (2) تقویت اخلاق توسط عرفان. او برای هر یک از این دو گونه، دلایلی را ذکر و تحلیل کرده و سپس دیدگاه خود را بیان کرده و در نهایت به این نتیجه دست یافته که اخلاق و عرفان از یکدیگر منفک‌اند. به زعم او، این انفکاک نه باعث تقویت آن‌ها توسط یکدیگر می‌شود و نه موجب اضمحلال آن‌ها. این نوشتار، با نقد استدلال‌های وین‌رایت و برشماری و توضیح مدل‌های پنجگانه مناسبات اخلاق و عرفان بر اساس دیدگاه عرفان اسلامی، به این نتیجه می‌رسد که بر خلاف دیدگاه او، ارتباط اخلاق و عرفان در دو گونه یادشده خلاصه نمی‌شود و فروکاستن این ارتباط به آن دو گونه، ظرفیت‌های بسیارِ دخیل در بحث را مغفول می‌نهد. با این بررسی‌ها نشان داده می‌شود که استدلال‌های اصلی برای اثبات ناکارآمدی عرفان در شکل‌دهی به نوعی اخلاق، موجه نیست، بلکه استدلال‌های عارفان در این راستا که عرفان، هم در مرحله فرااخلاق و هم در مرحله هنجاری، موجب تقرر اخلاق می‌شود، کافی به نظر می‌رسد. در پایان، با توجه به آنچه گفته می‌شود خواهیم دید که باید به این دیدگاه ملتزم شویم که نگرش عرفانی برای زیستی کاملاً اخلاقی (در مراحل نهایی اخلاق) ضروری است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 108
  • تعداد رکورد ها : 6