جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > فلسفه (دانشگاه تهران) > 1401- دوره 20- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 14
نویسنده:
پیمان جباری ، محسن جوادی ، محمد لگنهاوسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبی‌انگاری اخلاقی یکی از مکاتب کهن فرااخلاقی است که به وجود ویژگی‌های اخلاقی، و صدق و توجیه احکام اخلاقی می‌پردازد. با این حال، بخشی از بحث‌های مربوط به نسبی‌انگاری متوجّه معناشناسی جملات نسبی است. نظریات نسبی‌انگارانۀ سنّتی زمینه‌گرا هستند، به این معنا که احکام اخلاقی را دارای عنصری می‌دانند که به نحوی ارجاع به گوینده دارد. این دیدگاه نسبی‌انگاری را با چالش‌هایی مواجه می‌کند، از جمله این‌که اختلاف نظر که یکی از اسباب عمدۀ گرایش به نسبی‌انگاری است، به سوء تفاهم فروکاسته می‌شود. برخی نسبی‌انگاران اخیراً تلاش کرده‌اند تا نظریاتی ارائه دهند که با ثابت دانستن محتوای احکام، دچار مشکلات زمینه‌گرایی سنتی نباشد. یکی از این تلاش‌ها، نظریۀ نسبی‌انگاریِ دربارۀ خود (de se relativism) اندی ایگن است. ایگن با ترکیب نظریۀ دیوید لویس درباب محتوای باور، نظریۀ رابرت استالنیکر درباب اظهار، و نظریۀ استعدادی دیوید لویس درباب ارزش، بر آن است که نظریه‌ای نسبی‌انگارانه دربارۀ ارزش ارائه کند که با طبیعی‌انگاری، درونی‌انگاری احکام اخلاقی، و شناختی‌انگاری سازگار باشد، و از اشکالات دیگری که خودِ او بر زمینه‌گرایی وارد می‌کند مبرّا باشد. در این مقاله نظریۀ ایگن بررسی می‌شود و نشان داده می‌شود که نظریۀ او نه‌تنها از اشکالات وارد بر زمینه‌گرایی رها نیست، بلکه به دلیل پذیرش نظریۀ لویس در باب محتوای باور بار بیشتری بر دوش دارد که آن را نسبت به دیگر نظریات نسبی‌انگارانه مرجوح می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 35 تا 56
نویسنده:
اشکان احدی ، محمدتقی طباطبایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ژیل دلوز همواره از طریقِ خوانشِ فیلسوفانِ دیگر، به­دنبال طرح و بسطِ مسئله­‌ای در فلسفۀ خویش بوده است. بدین جهت، بسیار پیش می­‌آید که در نسبت با مسئلۀ خویش، بر مفهومی در اندیشۀ یک فیلسوف تأکید گذارد، که با وجود اهمیتش، در نظامِ فکری آن فیلسوف چندان برجسته نشده باشد. مفهومِ اکسپرسیون، که دلوز آن را مبتنی بر خوانشِ اسپینوزا در کتابِ اکسپرسیونیسم در فلسفه: اسپینوزا طرح کرده، از جملۀ چنین مفاهیمی است، که دامنه و وجوه گسترده­ای دارد. از آن­جا که نوشتۀ حاضر در پرتوِ مسئلۀ نسبتِ یگانگی و بسگانگی این مفهوم را بررسی می‌کند، لذا وجه منطقیِ این مفهوم در آن برجسته می­‌گردد. این مقاله می­‌کوشد نشان دهد که چگونه دلوز با استفاده از منطقِ اکسپرسیون، اصالتِ یگانگی یا اصالتِ بسگانگی را کنار زده، و نسبتی درون­ ماندگار میانِ این دو مفهوم برقرار می­‌سازد. برای این منظور، ابتدا تمایز و درعین­ حال هم­بستگیِ مؤلفه­‌های سه‌­تایی این منطق، از سه جهتِ متفاوت شرح می­‌گردد. سپس نشان داده می­‌شود که چگونه این هم­بستگی مبنایی برای برقراری نسبتی درون­‌ماندگار میانِ مفاهیمِ یگانگی و بسگانگی، فراهم می­‌سازد. بخش آخر نیز با درنظرگرفتنِ این منطق، به ­صورت تحلیلی، تفسیرِ دلوز از مفاهیم جوهر ِمطلق و تمایز واقعیِ صفات را بازسازی می­‌کند، تا به­ صورت انضمامی نمونه­‌ای از لوازم و نتایجِ دگرگون‌­کنندۀ آن را آشکار سازد.
صفحات :
از صفحه 17 تا 34
نویسنده:
علیرضا آرام ، بهاره گراوندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ایده‌پردازانِ دیالکتیک روشنگری با وضع اصطلاحِ اینک مشهورِ صنعت فرهنگ آن را به عنوان وصفی جامع از فریبِ توده‌ای، رایج و البته مکتوم در نظام سرمایه‌داری مطرح کرده‌اند؛ صنعتی فراگیر، با ملغمه‌ای از حبس، تحریک و انحراف افکار عمومی در جامعۀ به ظاهر عقلانی و هوادار آزادی. با پیگیری راه علاج از دو مجرای هنر و اخلاق، طرحی استنباط می‌شود که می‌تواند امید به مهار امواجِ صنعت فرهنگ، یا ایمنی در برابر سیطرۀ فراگیرش را برانگیزد. مقالۀ حاضر ضمن تحلیل این مسیر مطلوب و امیدبخش، از منظر موسسان مکتب فرانکفورت، ابتدائا رابطۀ آرمانی میان هنر و اخلاق را با چشم‌انداز خروجِ موفق از حصارِ صنعت فرهنگ تشریح می‌کند. اما، و از پی ملاحظۀ انتقادی در خصوص پیامدهای اخلاقی- هنری مورد بحث، به نظر می‌رسد مسیری که در تأملات طولانی آدورنو و هورکهایمر به عنوان راه رهایی از صنعت فرهنگ ترسیم شده در مقام عمل ناموفق مانده و حتی از جهتی که انتظار آن نمی‌رود، خودشکن یا متناقض است. چرا که: الف) پناه جستن به اخلاق سلبی و هنرِ مفهومی به قطع ارتباط با فرهنگ عمومی خواهد رسید. ب) ثمره این گوشه‌نشینیْ به جنبش‌های محفلی محدود می‌ماند. ج) این زیست‌جهانِ ایمن، همچون جزئی منفصل از صنعت فرهنگ، همچنان مدیون مناسبات سرمایه‌داری است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 15
نویسنده:
طاهره حبیبی ، سیدحمید طالب زاده ، احمد رجبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در وجود و زمان، به طریقی مشابه استدلال کانت در نقد عقل محض که منطق استعلایی را شرط امکان علم تجربی می­دانست، تاریخمندی را شرط استعلایی تاریخ‌­نگاری می‌داند. او پرسش معرفت‌­شناسانه و روش‌­شناسانه دربارۀ علوم تاریخی را به پرسش هستی­‌شناسانه تبدیل می‌کند؛ یعنی به جای اینکه بپرسد «تحت چه شرایطی می‌توان عینیتِ امر تاریخی را تأیید کرد»؟ می­‌پرسد «دازاین چه شیوه­ای از هستی دارد که امکان داشتن دغدغۀ خویش و درک معنای گذشتۀ خویش را دارد؟ و اصلاً چگونه چیزی به نام تاریخ وجود دارد»؟ اهمیت تاریخمندی در طرح کلی وجود و زمان، هنگامی آشکار می‌شود که نسبت آن را با پرسش اصلی اثر، یعنی مسئلۀ معنای وجود، مورد توجه قرار دهیم. سیر بحثِ اثر از فهم پیشانظریِ دازاین به مثابۀ اگزیستانس، به سمتِ کشف ساختارِ واحد اگزیستانسیال­‌ها به مثابۀ دغدغه، نشان می‌دهد که آنچه معناداریِ وجود و موجودات را ممکن می­سازد، فرایندی است که هایدگر آن را زمانمندیِ اصیل می­نامد. به این ترتیب تمایز هستی­‌شناختی میان موجود و وجود بدین معناست که وجود را نباید مطابق سنت متافیزیکی، امری مقولی و در ردیف سایر موجودات لحاظ کرد، بلکه وجود فرایندِ معنابخشی است که خود را به مثابۀ فعل «زمانیدن» و «تاریخیدن» در برون­‌خویشی­‌های سه گانۀ گذشته-حال-آینده و میراث-تقدیر-حوالت فرامی­‌گسترد.
صفحات :
از صفحه 57 تا 72
نویسنده:
فاطمه شهیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فارابی در مباحث زبان‌شناسانۀ رایج در محافل علمی جامعۀ اسلامی با لحاظ کردن مسائل فلسفی-زبان‌شناختی پیشین منظر جدیدی اتخاذ کرد و برای مسائل پدید آمده پاسخهایی فلسفی یافت. منازعۀ میان منطق و دستور‌زبان عربی پیشتر و در پی ترجمۀ آثار منطقی و فلسفی یونانیان در جامعۀ اسلامی درگرفته بود. فارابی در این نزاع موضع سومی برگزید که احتمالا آن را با تأمل در مباحث زبان‌شناسانۀ دوران باستان و قرون وسطای متقدم پیش از دورۀ اسلامی به‌ویژه وارو و پریسکیانوس اتخاذ کرده بود. او به وجود گونه‌ای علم اللسان مشترک میان همه امتها نظر داد که به دلیل این اشتراک، هم‌سنخ منطق و چه بسا جزئی از آن به‌شمار می‌رود. بدین ترتیب منطق و دستور‌زبان دارای جزء مشترکی شدند که برای همۀ زبان‌ها مشترک است. قوانین این گونه از علم اللسان که بیش از همه در قواعد صرف و اشتقاق نمایانده می‌شود دال بر روابط معانی و مقولاتی است که خود برگرفته از موجودات عالم هستی هستند و از همین‌رو می‌توانند دستور‌زبانی جهان‌شمول را رقم بزنند. بدین‌ترتیب می‌توان فارابی را در قول به وحدت وجوه هستی، وجوه معانی و وجوه دلالت و همچنین قول به دستور‌زبان جهان‌شمول مقدم بر وجوهیان دانست؛ مشربی زبان شناختی در قرون وسطای متأخر که بیش از همه در تاریخ اندیشه متأثر از پریسکیانوس هستند و تفکرشان تا دوران معاصر ادامه داشته است.
صفحات :
از صفحه 135 تا 158
نویسنده:
محمد حسین طالبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سومین و آخرین مرحلۀ احیای اندیشه غربی قانون طبیعی در دورۀ پساتجدد از سومین دهه پایانی قرن بیستم با توجه فیلسوفان و حقوق­دانان به مسئله حقوق بشر شروع شد. در این مقاله آخرین نظریه­های غربی قانون طبیعی درخلال دو گفتار تبیین و ارزیابی شده­اند. گفتار نخست اندیشه غیرنوتومیستی قانون طبیعی را در آن دوره بررسی کرده است. در این راستا، فولر نظریه اخلاقی بودن درونی قانون را مطرح کرد. یکی از اشکالات نظریه او آن است که اخلاقی بودن درونی قانون چیزی بیش از ابداع لفظ نیست. دورکین که طرفدار نظریه­های تفسیری قانون بود، همواره نظریه­های معنایی (سمانتیک) را نقد می­کرد. افزون بر آنکه لازمه سخن او تن دادن به نسبیت گرایی در جهان حقوق و اخلاق است، نظریه او در مورد آن دسته از کارهای بشر که دربارۀ آنها قانون موضوعه وجود ندارد، ناصحیح است. گفتار دوم نظریه فینیس را به عنوان جدیدترین خوانش نوتومیستی قانون طبیعی ارزیابی کرده است. او پنج ویژگی خیرهای اصیل را بداهت، ذاتی بودن، عدم ارتباط آنها با یکدیگر، تساوی آنها در اهمیت و بی­ارتباط بودن آنها با هست­ها می­داند. نظریه فینیس کاستی­های گوناگون دارد، از جمله اینکه هیچ‌یک از این اوصاف خصوصیت­های خیرهای اصیل نیستند. روش تحقیق دراین مقاله روشی ترکیبی(نقلی-عقلی-انتقادی) است.
صفحات :
از صفحه 173 تا 191
نویسنده:
احمد عبادی ، الهام السادات کریمی دورکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش‌های فلسفی در باب ذاتِ آزادی انسان[1] (1809)، که به رسالۀ آزادی[2] نامبردار است، تلاش شلینگ برای بنیان‌گذاریِ نظام آزادی است. دغدغۀ اصلی شلینگ در این رساله رفع تقابلِ آزادی و ضرورت است، تقابلی که به نظر او مدار و محور فلسفه است. اصلی که در جستجوی بنیادی برای شکل‌گیریِ نظام و راه‌حلی برای سازگاری نظام و آزادی به آن تمسک می‌جوید «این‌همانی» ‌به‌معنای صحیح آن است که در همه‌خداانگاری به‌مثابۀ تنها نظام ممکنِ عقل ممکن می‌گردد. او با طرح و رد تعابیر ممکن و البته جبرگرایانه از همه‌خداانگاری به‌ویژه در نظام اسپینوزا و لایب‌نیتس، نه‌تنها به تصحیح آنها می‌پردازد، بلکه نشان می‌دهد که منجرشدنِ نظام همه‌خداانگاری به جبرگرایی نتیجۀ فهم نادرستِ هستی‌شناختی و سوءفهم‌های حاصل از آن است. به دیگر سخن، زمینۀ نادرستی که ریشۀ چنین سوءفهم‌هایی شده، سوءتفسیر در معنای واقعیِ «است» و نقش رابط در گزاره است. در این پژوهش نشان داده می‌شود که بنابر نظر شلینگ چگونه سوءتفسیر از این اصل، امکان ناسازگاری نظام و آزادی را در تعریف‌های مختلف از همه‌خداانگاری فراهم می‌آورد و تفسیر شلینگ از ضرورت توجه به «است» چگونه راه به پرسش هستی‌شناختی از معنا و حقیقتِ هستی در اندیشۀ ایدئالیسم آلمانی می‌بَرَد. خوانش انتقادیِ تلاش شلینگ برای رفع سوءتفسیرهای ممکن از این‌همانی، با اولویت مسائل هستی‌شناختی در موضوعات الهیاتی همچون همه‌خداانگاری و تبیین اصل اساسیِ واحدی برای برپایی یک نظام به‌مثابۀ ساختار نظام‌مندِ هستی معنا می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 193 تا 211
نویسنده:
محسن ساربان نژاد ، محمد اکوان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله با تمرکز بر اندیشه‌های حکمی – عرفانیِ ابن عربی، عارف بلندآوازۀ مسلمان، و سورن کیرکگور، فیلسوف و متأله دانمارکی، که از او در مقام بانیِ اگزیستانسیالیسم یاد می‌شود، مقایسۀ ابتلای ابراهیم به قربانیِ فرزند در روایت مسیحی و اسلامی را محور پژوهش خویش قرار داده است. ابن عربی در فَصِّ اسحاقیِ فصوص‌الحکم و کیرکگور در کتاب ترس و لرز دست به تأویل و تفسیر آزمون ابراهیم زده‌اند. پرسش اصلی تحقیق، مبانی و مبادیِ مؤثّر بر اندیشۀ ابن عربی و کیرکگور در تأویلِ روایت مذکور است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهند وجه افتراقِ دیدگاه‌ ابن عربی و کیرکگور در نوع نگاهی است که هر یک به انسان و جایگاه او در نظام آفرینش دارند. اختلاف دیدگاهی که بر بنیاد آن، ابراهیم شهسوار ایمان و مؤمنِ به لطفِ محال در دیدگاه کیرکگور و مردود در تأویل صورتِ اسحاق به گوسفند به روایت ابن عربی است. در دیدگاه کیرکگور، انسان، فردِ تنها و مسئول در پیشگاه خداوند و در عرفان ابن عربی، رؤیای ابراهیم در ذبحِ فرزند، از یک‌طرف مدخلی برای ورود به عرصۀ مباحث رؤیا و خیال و از طرف دیگر دست‌آویزی برای شرح و بسط مباحث وحدت وجودی و جایگاه انسان کامل در عالَم است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی و با اتکاء به داده‌هایی که از طریق منابع کتابخانه‌ای گرد آمده‌اند، ابتدا به مقایسۀ جایگاه انسان در نظام فکری ابن عربی و کیرکگور پرداخته و سپس آراء آن دو در باب روایتِ قربانیِ اسحاق را مورد مطالعه قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 133
نویسنده:
محمد دانش نهاد ، محمد حسن وکیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تقسیم معقولات به معقول اولی و معقول ثانی یکی از تقسیمات مشهور فلسفی است که در حکمت مشاء و متعالیه با تعبیرات متفاوت مورد قبول قرار گرفته است. این تحقیق با روش کتابخانه‌ای، جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات و مقارنه آرا در پی آن است که نادرستی تقسیم معقولات را اثبات نماید و ثمرات هستی‌شناسانه چنین اشکالی را برشمارد. بر این اساس ابتدا تقسیم‌بندی معقولات بر دو مبنای اصالت ماهیه و اصالت وجود مورد بررسی قرار می‌گیرد پس از آن علل نادرستی تقسیم‌بندی معقولات تبیین و در نهایت ثمرات هستی‌شناسانه اشکال به تقسیم معقولات اولی و ثانی بیان می‌‌شود. از جمله نتایج تحقیق آن که در پرتوی مابه‌ازا داشتن مفاهیم کلی در عالم کلیات و مجردات و مبنای اصالت وجود تقسیم معقولات به معقول اولی و ثانی ممکن نیست؛ اتحاد ماهوی در حمل جایگاهی سست دارد و مفاهیم وجودی بر اساس ارتباطی که میان آنها برقرار است بر یکدیگر حمل می‌شود؛ تقسیم امور به واقعی و اعتباری نادرست است و تمام امور به میزان بهره‌مندی از وجود دارای واقعیت هستند؛ تقسیم امور به ذاتی و عرضی نادرست است چرا که مبتنی بر اصالت ماهیت است در حالی که بر مبنای اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت جایگاهی برای آن باقی نمی‌ماند؛ تقسیم مرکبات به حقیقی و اعتباری نیز صحیح نیست و تمام مرکبات حقیقی هستند و به عبارت ادق تمام وجودات بسیط هستند؛ ملاک حمل اتحاد و این همانی نیست بلکه ارتباط میان ادراکات وجودی است.
صفحات :
از صفحه 91 تا 112
نویسنده:
جواد صوفی ، علیرضا کهنسال
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مشهور است در مقابل حکمت متعالیه که قائل به ترکیب اتحادی ماده و صورت است مشائیان، قائل به ترکیب انضمامی این دو هستند. شهرت انتساب این نظر به مشائیان به حدی است که هیچ‌کس شکی در قائل بودن آنان به ترکیب انضمامی ندارد، درحالی‌که تحقیق در این مسئله نشان می‌دهد که امر به این وضوح نیست و با چنین جزم و یقینی نمی‌توان به مشائیان چنین نسبتی داد. مسئله ترکیب اتحادی و انضمامی از ابداعات صدرالدین دشتکی در قرن نهم هجری است و پیش از آن مطرح نبوده است بنابراین در کتب ابن ‌سینا و فارابی و بهمنیار و دیگر مشائیان پیش از دشتکی مطرح نبوده و آن‌ها در این مسئله بحثی نداشته‌اند اما بسیاری از حکمای هم‌زمان با صدرالدین دشتکی و پس از او که اکثراً مشائی بوده‌اند همچون میرداماد و فیاض لاهیجی در این مسئله با دشتکی مخالفت کرده‌اند. اگر این مسئله را بر مشائیان پیش از دشتکی عرضه کنیم در کلمات آنان، هم به نفع ترکیب اتحادی و هم انضمامی می‌توان شواهدی یافت بنابراین نمی‌توان یکی از این دو را به آنان نسبت داد و تنها شاید با تسامح بتوان اتباع مشائیان را قائل به ترکیب انضمامی دانست.
صفحات :
از صفحه 159 تا 172
  • تعداد رکورد ها : 14