جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 32
نویسنده:
احد گنجعلی خانی ، مهدی مشکی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ارتباط علم با مبانی و تأثیرپذیری آن از اندیشه و جهان‌بینی و چگونگی تأثیرپذیری علم از مبانی از مسائل مهم در فلسفه علم است. در دهه‌های اخیر به جهت بحثهای جدی در فلسفه علم و تأکید برخی فلاسفه علم بر جهت‌دار بودن علم و نیز تغییرات ارزشی در جوامع دینی‌،‌ این سئوال (ارتباط علم با جهان بینی) بصورت جدی‌تری مطرح شد و سخن از علم دینی در مقابل علم سکولار به میان آمد و نقش سکولاریسم در تولید علم طبیعی مدرن آشکارتر گردید. سکولاریسم که نوعی انحصارگرایی در حوزة هستی و شناخت‌ است با ورود به هر یک از حوزه‌های علمی‌،‌ تعریفی متفاوت از موضوع‌،‌ روش و هدف برای آن علم به ارمغان می‌آورد. بی‌شک این مکتب بر اساس جهان‌بینی خود‌،‌ مبانی و پیش‌فرض‌های علوم را تعریف می‌کند. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی نقش مبانی‌ و پیش‌فرض‌های سکولاریسم در جریان تکامل علم نوین را تبیین و بررسی کرده و تلاش نموده تا ماهیت سکولاریستی آن. را در موضوع‌،‌ روش‌،‌ ماهیت و در نتیجه پیامدهای سکولار آن بیان کند و نشان دهد که علم تنها امری برخاسته از تجربه نیست؛ بلکه تفکرات دانشمندان در جهت‌داری علم تأثیرگذارند.
نویسنده:
سید مهدی سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلاسفه تعلیم و تربیت امروزه با این پرسش اساسی مواجه‌اند که چگونه می‌توان از یک نظام فلسفه تعلیم و تربیت کارآمد سخن گفت و چگونه می‌توان آن را از وضعیت بی‌عملی رخوت‌آمیزی که اکنون بدان گرفتار است نجات داد، تا این نظام بتواند نقش موثرتر و کارآمدتری در هدایت نظام تربیتی چنانکه از آن انتظار می‌رود، ایفا نماید. یکی از معضلاتی که باید در این ارتباط بدان اشاره نمود، کم‌توجهی فلاسفه تعلیم و تربیت به تحولاتی است که در عصر حاضر و در عرصه فلسفه‌ورزی و همچنین در عرصه فناوری در حال پدیدآیی است. این یک واقعیت است که امروزه فلسفه‌ورزی بدون توجه به ملاحظات فناورانه آن و همچنین پرداختن به فناوری بدون توجه به ابعاد فلسفی آن (چنانکه در رویکرد سنتی به فلسفه‌ورزی حاکم است)، منسوخ شده است. دیگر نه می‌توان به تفلسف منتزع از واقعیات فناورانه پرداخت و نه به پژوهش‌های فناورانه و بدون تامل پیرامون ملاحظات فلسفی آن. این مقاله در پی بررسی چرایی ضرورت اتخاذ رویکرد نوین در فلسفه‌ورزی تربیتی است که غفلت از آن موجبات بی‌عملی فلسفه تعلیم و تربیت و دور ماندن از نقش‌آفرینی‌های واقعی و اصیلی است که از فلسفه و فلاسفه تعلیم و تربیت در عصر حاضر انتظار می‌رود
صفحات :
از صفحه 27 تا 39
نویسنده:
اسداله خدیوی ، مسعود خنجرخانی ، رسول رضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این پژوهش طراحی الگویی برای ارزشیابی تحصیلی بدون تخلف و درعین‌حال رشد دهنده، با استناد به اندیشه هانس گئورگ گادامر و بنجامین بلوم است. این پژوهش که تحلیلی استنتاجی و از نوع پژوهش‌های کیفی است، قصد دارد، با استناد به سطوح یادگیری بلوم و رخداد فهم در اندیشه گادامر، روشی ارائه دهد که هم رسالت آموزش را برآورد سازد و هم در ایامی که آموزش به‌صورت آنلاین است، احتمال تخلف را کم نماید. ارزشیابی تحصیلی یکی از مراحل مهم فرآیند تدریس و آموزش هست که در سطوح یادگیری مدنظر بلوم بیشترین تأمل را می‌طلبد. در اندیشه گادامر نیز فهم یک رخداد، صرفاً به بازآفرینی محدود نشده و در اتفاقی بدیع در اثر تأملات تأملی فرد با غیر رخ می‌دهد. محقق با استناد به این دو نظریه و ترکیب سازوار این دو نوعی از ارزشیابی را تعریف می‌کند که بالاترین حد تفکر و تأمل و آفرینش رخ می‌دهد که هدف اصلی ارزشیابی است. در این نگاه هدف ارزشیابی صرفاً جواز پاس نیست، بلکه ابزار و تکنیکی برای رشد می‌باشد. الگو بدین‌صورت است که طراحی و پاسخ به سؤالات توسط خود فراگیر رخ می‌دهد و بخشی از امتیاز به طراحی سؤال اختصاص می‌یابد و به هر میزان سطح بالا و تأملی باشد امتیاز بالاتر از این بخش دریافت می‌نماید. طرح سؤال سطح بالاتر نیاز به تسلط طراح به محتوا و پیام متن دارد. با این اوصاف فراگیر ناگزیر از طرح این‌گونه سؤالات است و درنهایت یافتن پاسخ بدان‌هاست. به نظر در این حالت تخلف به حداقل رسیده و بازآفرینی جای خود را به تأمل، آفرینش و مطالعه عمیق می‌دهد که هدف نهایی تربیت است.
صفحات :
از صفحه 208 تا 219
نویسنده:
سید محسن موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
متن چکیده شامل: این نوشتار به بررسی منابع یونانی-یونانی‌مآبی دیونوسیوس در باب زیبایی می‌پردازد و هدف آن روشن ساختن میزان تأثیرپذیری زیبایی‌شناسی دیونوسیوس از فلسفة افلاطون، ارسطو،‌ فلوطین و پروکلوس است و سعی می‌شود؛ این هدف به دور از افراط در تطبیق دادن هر امری با امور به‌ظاهر مشابه دیگر صورت گیرد. در محقَق ساختن این هدف از شیوة توصیفی- تحلیلی-تطبیقی و روش گردآوری به صورت اطلاعات کتابخانه‌ای بهره‌ گرفته ‌شده ‌است. نتیجه‌ای که از این بررسی به دست آمد، نشان دهندة غلبة کامل زیبایی‌شناسی یونانی-یونانی‌مآبی بر تفکر این اندیشمند قرون وسطایی است. به ویژه آن بخش از تفکر فلاسفة باستان در باب زیبایی که به نحوی با علت نخستین و یا عالم مُثُل در ارتباط است، در اندیشة‌ دیونوسیوس قابل ردیابی است. هر چند در ساختاری جدید از آن‌ها بهره برده است. از جملة تأثیرات فلسفة یونانی و یونانی‌مآبی بر زیبایی‌شناسی دیونوسیوس می‌توان به تعالی زیبایی، تفاوت زیبایی و زیبا بودن، نزدیکی زیبایی و خیر، منشأ و علت غایی دانستن زیبایی برای همة امور زیبا، نحوه و انواع حرکت در قوس صعود و نزول، نحوة رابطة واحد با خیر و زیبایی، اتحاد زیبایی و زیبا بودن در مرتبة ذات الهی، درهم‌تنیدگی نور و زیبایی، نقش عشق به عنوان عامل پیوند و حرکت به سمت زیبایی راستین اشاره کرد.
صفحات :
از صفحه 480 تا 494
نویسنده:
هما رحمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف اولیه آموزش قرن نوزدهم کسب دانش بود. اما اشتاینر والدورف این اصل را نفی کرد و اظهار داشت که دانش تنها یکی از ابزارهایی است که فرد به‌وسیله آن آموزش می‌دهد، لذا یکی از اشکال تغذیه ذهنی و اخلاقی برای تربیت تمام ساحتی کودک توجه به ابعاد فکری، احساسی و ارادی کودک است. با این تفسیر، پژوهش حاضر باهدف واکاوی و تأملی بر فلسفه آموزش ‌و پرورش اشتاینر والدورف با روش کیفی تحلیل محتوا انجام شد. جامعه موردمطالعه؛ اسناد و مدارک کتابخانه‌ای، گزارش‌های پژوهشی و جستجو در شبکه‌های جهانی اینترنت بود که از روش هدفمند در دسترس مرتبط با موضوع استفاده ‌شد. یافته‌ها حاکی از آن است که هدف فلسفه آموزش و پرورش والدورف ایجاد تعادل و هماهنگی بین جنبه‌های مختلف روح (تفکر، احساس و امیال) و جسم است و به همین دلیل بر بازی‌های سازنده خلاق، داستان، ریتم، حرکت و موسیقی تأکید دارد. والدورف ماهیت انسان‌ها را بر انسانیت و رشد معنویت کودک استوار دانسته و به سه دوره رشد سر، قلب و دست‌ها اشاره دارد. رویکرد سر به یادگیری شناختی، رویکرد قلب به درگیری و یادگیری عاطفی و رویکرد دست به فعالیت عملی تأکید دارد که در آن مهارت دستی و قدرت بدنی با عقل سلیم و قدرت اراده در عمل مولد ترکیب می‌شود؛ درنتیجه، با توجه به این معنا بخشی در فلسفه آموزش و پرورش والدورف که تأکید بر عنصر معنویت و اخلاق دارد، هیچ پیشرفت اخلاقی چه از نظر شخصی و چه از نظر اجتماعی نمی‌تواند بدون توجه به عنصر معنویت و اخلاق وجود داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 235 تا 253
نویسنده:
محمد محمدی‌آغداش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آغاز دهۀ پنجاه در سدۀ بیستم میلادی تولد ادبیات نمایشی (اوژن یونسکو، 1950، آوازه‌خوان طاس) از جنس دگر و تفسیرگریزی‌است که رویکردی تازه به ادبیات و نمایش‌نامه‌نویسی دارد. این جریان ادبی مدرن، ضمن گسست عمیق با تئاتر بورژوایی سنتی، بیش از آنکه به بازنمود خود واقعیت بسنده‌کند، سعی در ترجمان قهقرا و ابتذال زبانِ بیان آن را داشت. البته این مسئله متاثر از نابودی ارزش‌های کهن انسانی- اومانیستی بود که در محافل ادبی (بویژه دایرۀ تئاتر آبزورد) منجر به طرح سئوال اساسی و فلسفی زیر گردید: آیا هستی نامفهوم و بی‌معنا شده و زندگی دیگر ارزش زیستن ندارد؟ شایان ذکر است، اتفاقات تکان‌دهنده سیاسی – اجتماعی و بینشی در فاصله سالهای 1945 - 1939 در ممالک غربی اندیشۀ انسان معاصر را عمیقاً تحت تاثیر قرار‌داده و سمت و سویی بسی متفاوت‌تر از قبل در ساختار فکری- ادبی و فلسفی او بوجود آورد. در این میان، ساموئل بکت، ادیب شهیر فرانسوی زبان ایرلندی الاصل، در آثار نمایشی خود از دیگر درام‌نویس دورۀ یاد‌شده (اوژن یونسکو، آرتور آداموف و ژان ژنه) پا فراتر گذاشته و با نگاهی عمیقاً فلسفی موضوع کلان ذات بنیادین «بشر در هستی» را نشانه رفته و همه دغدغه او گواه این امر مهم معرفت‌شناختی است که انسان در زندگی «احساس تنهایی و بی‌چیزی» می‌کند. در این پژوهش بر آن هستیم تا در موضوع ساختار‌شکنی و استحالۀ زبان و پرسوناژ در آثار نمایشی ساموئل بِکت، از ورای سه اثر شهیر در انتظار گودو، پایان بازی و روزهای خوش تأملی داشته باشیم؛ ادبیاتی که از هر ابزار زبانی و نمایشی ممکن بهره جسته تا مسئله پدیدارشناختیِ بی‌معنایی هستی را با بیانی مضحک و طنز‌آمیز، ولی دردناک به روی صحنه نمایش ببرد..
صفحات :
از صفحه 466 تا 479
نویسنده:
علی وحدتی دانشمند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در عالم فلسفه، بحث‌ها دربارۀ مناقشۀ گادامر با هابرماس بر سر موضوع سنّت همچنان جاری است. اما در عرصۀ فلسفۀ تعلیم و تربیت معمولاً هرمنوتیک فلسفی گادامر از سوی مدافعان پداگوژی انتقادی، به محافظه‌کاری متّهم شده و پژوهش‌های اندکی در دفاع از توان انتقادی هرمنوتیک گادامر به چشم می‌خورد. در اسناد رسمی نظام آموزشی ایران نیز اگرچه بر پاسبانی و در عین حال بازسازی سنّت‌ها تأکید می‌شود، اما در عمل نوعی سرگشتگی در توجه متوازن به این دو مشهود است. این پژوهش در پی آن است تا با بازخوانی جایگاه سنّت در هرمنوتیک گادامر، عناصر انتقادی آن را واکاوی کند و به این ترتیب هم دفاعیه‌ای از تعلیم و تربیت بر مبنای هرمنوتیک فلسفی در برابر پداگوژی انتقادی ارائه داده و هم الگویی برای مواجهه با سنّت‌ها در تعلیم و تربیت فراهم آورد. مدّعای اصلی این پژوهش آن است که تلّقی گادامر از سنّت هم‌زمان واجد بیان توصیفی به عنوان مبنای تربیتی و بیان هنجارین به عنوان اصل تربیتی است و بستر تحقق هر دوی آنها «یادگیری از مسیر منفیّت» است. در چنین بستری، «تأثیر و تأثّر آگاهی و تاریخ‌»، «در نظر گرفتن سنّت به عنوان پاسخی برای یک پرسش»، «فاصله‌گیری انتقادی از سنّت» و «کاربست سنّت» مهمترین عناصر انتقادی خواهند بود که هرمنوتیک گادامر را از یک هرمنوتیک محافظه‌کار و سنّت‌گرا متمایز خواهند ساخت.
صفحات :
از صفحه 418 تا 431
نویسنده:
حسن احمدی ، علی اقبالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده هدف: بررسی ادبیات پژوهش نشان داد که مطالعات بسیار اندکی با تمرکز بر توسعه معلم در رویکرد آموزش فلسفه برای کودکان گزارش شده است. بنابراین با توجه به شکاف تحقیقاتی موجود در داخل کشور، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فلسفه برای کودکان در توسعه حرفه­ ای معلمان می ­باشد.. روش پژوهش: رویکرد این پژوهش استقرایی و از روش کیفی برای انجام آن استفاده شده اسـت. نـوع پـژوهش میدانی و از روش مطالعه موردی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیات علمی و معلمانی بودند که در این حوزه سابقه پژوهش و تدریس داشتند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه­ گیری هدفمند تعداد 12 نفر از اعضاء تحت مصاحبه قرار گرفتند. سپس داده‌های حاصل از آن‌ها از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه‌ و تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از یافته ­های پژوهشی نشان داد که آموزش فلسفه برای کودکان در خودشناسی، احترام به نظر دیگران، تأمل در تدریس خود، شناخت ظرفیت دانش ­آموزان­، دانش­ آموز محوری، انتقال راهبردهای تدریس آموخته شده در آموزش فلسفه برای کودکان به سایر دروس، توسعه تفکر، توسعه تسهیل گری، توسعه تحقیق مشارکتی، بهبود مهارت ارتباطی، توسعه فرهنگ، توسعه آموزش گفتگو، توسعه کار تیمی و به طور کلی در ارتقای پیشرفت حرفه ­ای معلمان نقش تاثیر­گذاری دارد. نتیجه‌گیری: با توجه به مشارکت‌های فردی و اجتماعی روش آموزش فلسفه برای کودکان، واضح است که اجرای این رویکرد در تمامی مقاطع تحصیلی از دوره پیش ­دبستانی تا دانشگاه مفید خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 113 تا 128
نویسنده:
وحید نژادمحمد ، گلچهره مرادی باستانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
توماس دو کُنَنک، فیلسوف کانادایی معاصر است که تاکنون کتاب و رسالات بسیاری چاپ کرده و تحقیقات زیادی در زمینه فلسفه و آموزش انجام داده است. آنچه برای توماس دو کُنَنک اهمیت دارد حفظ کرامت انسانی در هر زمینه و جایگاهی است. به عقیده او آنچه اهمیت دارد، بیش از هرچیز حفظ ارزش انسان در هر حیطه‌ای از پزشکی و اقتصاد و سیاست تا تعلیم و تربیت است. فیلسوفان و ادیبان دیگری مانند ارسطو، افلاطون، هگل، دو سنت اگزوپری و شکسپیر از راهنمایان دو کننک در شکل‌گیری و انتشار عقاید فلسفی او هستند. او همچنین به تحقیق در درک فلسفه آموزش و تعلیم و تربیت به‌خصوص درباره کودکان و نوجوانان می‌پردازد. آنچه این فیلسوف به ما نشان می­دهد این است که فلسفه آموزش تنها مربوط به حال حاضر و قرن بیست و یکم نیست بلکه از زمان‌های بسیار دور و از دوران یونان باستان تفکر و تفحص در این امر وجود داشته و ضروری بوده است؛ اما نباید از یاد برد که این امر همواره در تغییر بوده و محیط پیرامون آن بارها و بارها به چالش کشیده است. موارد متعدد و متفاوتی در فلسفه آموزش دخیل هستند. از جسم و بیولوژی انسان گرفته تا روح و عواطف وی. همچنین ابزارهای گوناگونی به جهت تعلیم هرچه بهتر علم وجود دارند مانند موسیقی و هنر و ادبیات. در این تحقیق سعی بر این است تا با شناخت عقاید این فیلسوف معاصر در باب فلسفه آموزش، به این امر پی ببریم که چگونه می‌توان آموزشی عمیق‌تر، تعلیم و تربیتی پایدارتر و مفیدتر برای نسل بشر ارائه کرد. آنچه در این مقاله مطرح می­شود نما و آیینه­ای از اندیشه­های فیلسوف کانادایی، توماس دو کُنَنک، در باب فلسفه و نظام تعلیم و تربیت می­باشد.
صفحات :
از صفحه 166 تا 185
نویسنده:
سیدجواد میری ، حسین روحانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتین هایدگر یکی از شاخص‌ترین متفکران قرن بیستم است که نقدهای بنیادینی را متوجه سوبژکتیویسم مترتب بر جهان مدرن کرده است. هایدگر تاریخ 2500 ساله غرب را به‌مثابه تجلیگاه عقلانیت متافیزیکی به مهمیز نقد می‌کشد و در برابر تفکر محاسبه‌ای دکارتی و کانتی، تفکر ژرفانگر مبتنی بر متافیزیک وصال را مطرح می‌کند. هایدگر بر این باور است که با ظهور و بروز دکارت به‌عنوان مبدع پارادایم مدرنیته، سوبژکتیویسم در جهان سایه می‌گستراند و یکی از نتایج و تبعات گریز‌ناپذیر تفوق سوبژکتیویسم، سیطره عقلانیت تکنولوژیک بر جهان است. از نظر هایدگر، تکنولوژی یک ابزار صرف نیست؛ بلکه نوعی انکشاف و شیوه تفکر خاصی است که منطق متصرفانه و حسابگرانه خود را بر همه‌چیز و همه‌کس تحمیل می‌کند. به‌عبارتی‌دیگر، در پارادایم معرفت بنیاد مدرن، هستی به‌صورت تکنولوژیک آشکار می‌شود که نوع خاصی از عقلانیت را به وجود آورده که تحت عنوان عقلانیت تکنولوژیک از آن یاد می‌شود. مفروض این مقاله بر این نکته استوار است که اگرچه علی شریعتی نیز به‌مثابه متفکری که منتقد جهان مدرن است، علم‌گرایی و ماشینیسم را نقد می‌کند ولی واقعیت این است که نقد شریعتی از تکنولوژی و ماشینیسم، بیشتر سویه و صبغه سیاسی و جامعه‌شناختی دارد و شریعتی هرگز همچون هایدگر قادر به نقد فلسفی، حکمی و هستی‌شناسانه سوبژکتیویسم و عقلانیت تکنولوژیک مترتب بر جهان مدرن نیست.
صفحات :
از صفحه 626 تا 642
  • تعداد رکورد ها : 32