جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 32
نویسنده:
عطیه زندیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از فلسفه‌های تعلیم و تربیت در مکتب پراگماتیسم رشد کرده است. پیرس مؤسس مکتب پراگماتیسم است. وی به‌نحو صریح و مستقیم به فلسفة تعلیم و تربیت نپرداخته است، اما یکی از مبانی اصلی فلسفة او نظریة تحقیق است که در آن از شناخت و چگونگی شکل‌گیری عقیده براساس آن بحث می‌شود. عقایدی که عامل ایجاد اعمال و رفتارهای انسانی هستند. وی از چهار روش شکل‌گیری عقیده بحث می‌کند. از نظر او سه روش غیرقابل‌پذیرش است و تنها یک روش شایستگی دارد تا عقاید براساس آن شکل گیرد. پرسش این مقاله این است که آیا می‌توان میان آرای پیرس و نظریه‌های تعلیم و تربیت ارتباط برقرار کرد؟ اگر آری، آیا نتیجه این تطبیق همان است که پیرس به آن رسیده است؟ در تعلیم و تربیت درصددند افراد را طوری آموزش دهند که دارای عقایدی باشند که آنان را به سوی عمل صحیح سوق دهد. در این مقاله روش‌های موردنظر پیرس را با نظریه‌های رایج در تعلیم و تربیت مطابقت داده و به این نتیجه رسیده‌ایم که علاوه بر روش مورد تأیید پیرس، از نظریه‌های دیگر هم می‌توان به طور مفید بهره برد. روش تحقیق در این مقاله، از سویی توصیفی ـ تحلیلی ـ تطبیقی و از سوی دیگر، کتابخانه‌ای است.
صفحات :
از صفحه 220 تا 234
نویسنده:
حسن احمدی ، علی اقبالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده هدف: بررسی ادبیات پژوهش نشان داد که مطالعات بسیار اندکی با تمرکز بر توسعه معلم در رویکرد آموزش فلسفه برای کودکان گزارش شده است. بنابراین با توجه به شکاف تحقیقاتی موجود در داخل کشور، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فلسفه برای کودکان در توسعه حرفه­ ای معلمان می ­باشد.. روش پژوهش: رویکرد این پژوهش استقرایی و از روش کیفی برای انجام آن استفاده شده اسـت. نـوع پـژوهش میدانی و از روش مطالعه موردی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیات علمی و معلمانی بودند که در این حوزه سابقه پژوهش و تدریس داشتند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه­ گیری هدفمند تعداد 12 نفر از اعضاء تحت مصاحبه قرار گرفتند. سپس داده‌های حاصل از آن‌ها از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه‌ و تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از یافته ­های پژوهشی نشان داد که آموزش فلسفه برای کودکان در خودشناسی، احترام به نظر دیگران، تأمل در تدریس خود، شناخت ظرفیت دانش ­آموزان­، دانش­ آموز محوری، انتقال راهبردهای تدریس آموخته شده در آموزش فلسفه برای کودکان به سایر دروس، توسعه تفکر، توسعه تسهیل گری، توسعه تحقیق مشارکتی، بهبود مهارت ارتباطی، توسعه فرهنگ، توسعه آموزش گفتگو، توسعه کار تیمی و به طور کلی در ارتقای پیشرفت حرفه ­ای معلمان نقش تاثیر­گذاری دارد. نتیجه‌گیری: با توجه به مشارکت‌های فردی و اجتماعی روش آموزش فلسفه برای کودکان، واضح است که اجرای این رویکرد در تمامی مقاطع تحصیلی از دوره پیش ­دبستانی تا دانشگاه مفید خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 113 تا 128
نویسنده:
محمد نجفی کلیانی ، سید محمد حسینی ، کاوه بهبهانی ، حسین دباغ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت اخلاق و قانون از جمله موضوعاتی است که مناقشات درازدامنی را برانگیخته و از مهم‌ترین مباحثِ مربوط به پیوند سپهر اخلاق و حقوق به شمار می‌آید. یک نزاع مهم در این میان از این قرار است که آیا پیروی از ”اخلاق متعارف“ در حوزۀ عمومی و/ یا حوزۀ خصوصی باید قانوناً الزام‌آور شود یا نه؟ در این مقاله با نگاهی به مناقشات پیرامون مسئلۀ ”الزام قانونی اخلاق“ در مباحثۀ معروف هِربِرت هارت و پاتریک دِولین، ابتدائاً با عطف نظر به تقسیم‌بندی ریچارد مِروین هِر، سه بخش از اخلاق‌پژوهی را تفکیک می‌کنیم و جایگاه آنچه را دِولین از ”اخلاق متعارف“ مراد می‌کند ایضاح خواهیم کرد. پس از شرح دلالت‌ها و پیامدها و ریشه‌های ”اخلاق متعارف“ در نگاه دِولین، به نسبت قانون با ”اخلاق متعارف“ در نگاه او خواهیم پرداخت. نهایتاً رویکرد دِولین را نقد و آسیب‌شناسی خواهیم کرد و با نشان دادن کاستی‌های برداشت دِولین از ”اخلاق متعارف“ نگاه حقوقی او به اخلاق را به چالش خواهیم کشید.
صفحات :
از صفحه 542 تا 561
نویسنده:
مریم دربانیان ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خاستگاه اندیشه تاریخی ویکو به عنوان پیشگام متفکّران تاریخی‌اندیش طرح انتقادات از روش دکارتی است. تفکّر تاریخی‌اندیش، نحوۀ اندیشیدن را متأثر از شرایط زمانی و تاریخی می‌داند و به تاریخی‌بودن هرگونه فهم، تفکّر و تعقّل قائل است. در مقابل تفکّر غیرتاریخی به همسانی تعقّل در همه شرایط و به عبارتی به یک نوع عقلانیّت قائل است. انتقاد ویکو به تفکّر دکارتی ناظر به همین دیدگاه است. ویکو، تلاش دکارت برای یقینی‌کردن همه علوم با ملاک وضوح و تمایز را مورد نقد قرار می‌دهد و معتقد است که در علوم انسانی و از جمله تاریخ، نمی‌توان به این وضوح و تمایز دست یافت. ویکو - برخلاف دکارت- به صیرورت و تحوّل دائمی ذات و سرشت انسان و به تبع آن تفکّر و تعقّل وی در طول تاریخ معتقد است و این تحوّل را بر اساس دوره‌های مختلف تاریخ و شکل‌های متناظر آن مورد توجّه قرار می‌دهد. ویکو حاصل روش دکارتی را که مبتنی بر تحلیل و انفکاک است، گسست انسان از تاریخ و اجتماع می‌داند. از نظر ویکو معرفت راستین درباره هر چیز، دانش از راه علل یا به عبارتی دانش تاریخی درباره آن است. ویکو گرچه تاریخ را ساخته آدمی می‌داند، امّا هدایتگر آن را مشیّت الهی معرّفی می‌کند. در این مقاله کوشش شده است تا از رهگذر مقایسة تفکر تاریخی ویکو با تفکر ذات‌گرایانه دکارتی و ریاضیاتی‌گرایی وی به فهم بهتری هم از سرشت تفکّر تاریخی و هم تفکّر ذات‌گرایانه و غیر تاریخی نائل شویم.
صفحات :
از صفحه 562 تا 577
نویسنده:
سید امیر قاسم تبار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین و تفسیر رویکرد رجیو امیلیا بر اساس مفروضه­ها و باورهای اساسی فلسفه پست­مدرن انجام شد. روش پژوهش: برای انجام پژوهش از روش تحلیلی- استنتاجی استفاده شد. حیطه پژوهش حاضر تمامی منابع نوشتاری ملی و بین­المللی در زمینه تعلیم و تربیت پست­مدرن و همچنین رویکرد رجیو امیلیا بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونه­برداری هدفمند، معتبرترین منابع انتخاب شدند. یافته‌ها: برای پاسخ به سوال پژوهش، اصول و ویژگی­های اساسی رویکرد رجیو امیلیا بر اساس چهار ویژگی محوری فلسفه پست­مدرن، مورد توصیف، تبیین و تفسیر قرار گرفت. ویژگی اول فلسفه پست­مدرن (انکار محوریت فاعل شناسا) بر اساس مفهوم «پروجِتِتْسیونه»، و توجه به معلم به­عنوان یک همراه، پرورش­دهنده و راهنما و نه یک دانای کل؛ ویژگی دوم فلسفه پست­مدرن (توجه به زبان) بر اساس ایده «صد زبان کودکان»؛ ویژگی سوم فلسفه پست­مدرن (نفی کلیت‌گرایی) بر اساس به­چالش کشیده شدن ایده قابل­انتقال بودن برنامه­درسی، توجه به شایستگی­های معناسازی کودکان، رد اندیشه یکسان­سازی و تفکر دوگانه، و مبتنی بودن بر آموزش و پرورش فراگیر و در نهایت، ویژگی چهارم فلسفه پست­مدرن (توجه به عنصر غیریت) بر اساس دو مفهوم «پداگوژی گوش دادن» و «مستندسازی پداگوژیک»، مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت. نتیجه‌گیری: تقلید، یا کپی کردن رویکرد رجیو امیلیا نه ممکن است و نه مطلوب. با این حال، شناخت و تحلیل ویژگی­ها و ارزش‌های حاکم بر این رویکرد می­تواند درس‌های ارزشمندی برای بازسازی و اصلاح تعلیم و تربیت اوان کودکی کشورمان به­همراه داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 40 تا 58
نویسنده:
وحید نژادمحمد ، گلچهره مرادی باستانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
توماس دو کُنَنک، فیلسوف کانادایی معاصر است که تاکنون کتاب و رسالات بسیاری چاپ کرده و تحقیقات زیادی در زمینه فلسفه و آموزش انجام داده است. آنچه برای توماس دو کُنَنک اهمیت دارد حفظ کرامت انسانی در هر زمینه و جایگاهی است. به عقیده او آنچه اهمیت دارد، بیش از هرچیز حفظ ارزش انسان در هر حیطه‌ای از پزشکی و اقتصاد و سیاست تا تعلیم و تربیت است. فیلسوفان و ادیبان دیگری مانند ارسطو، افلاطون، هگل، دو سنت اگزوپری و شکسپیر از راهنمایان دو کننک در شکل‌گیری و انتشار عقاید فلسفی او هستند. او همچنین به تحقیق در درک فلسفه آموزش و تعلیم و تربیت به‌خصوص درباره کودکان و نوجوانان می‌پردازد. آنچه این فیلسوف به ما نشان می­دهد این است که فلسفه آموزش تنها مربوط به حال حاضر و قرن بیست و یکم نیست بلکه از زمان‌های بسیار دور و از دوران یونان باستان تفکر و تفحص در این امر وجود داشته و ضروری بوده است؛ اما نباید از یاد برد که این امر همواره در تغییر بوده و محیط پیرامون آن بارها و بارها به چالش کشیده است. موارد متعدد و متفاوتی در فلسفه آموزش دخیل هستند. از جسم و بیولوژی انسان گرفته تا روح و عواطف وی. همچنین ابزارهای گوناگونی به جهت تعلیم هرچه بهتر علم وجود دارند مانند موسیقی و هنر و ادبیات. در این تحقیق سعی بر این است تا با شناخت عقاید این فیلسوف معاصر در باب فلسفه آموزش، به این امر پی ببریم که چگونه می‌توان آموزشی عمیق‌تر، تعلیم و تربیتی پایدارتر و مفیدتر برای نسل بشر ارائه کرد. آنچه در این مقاله مطرح می­شود نما و آیینه­ای از اندیشه­های فیلسوف کانادایی، توماس دو کُنَنک، در باب فلسفه و نظام تعلیم و تربیت می­باشد.
صفحات :
از صفحه 166 تا 185
نویسنده:
حمید احمدی هدایت ، محسن فرمهینی فراهانی ، سعید ضرغامی همراه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف: هدف از این پژوهش حاضر، واکاوی رویکرد پساپدیدارشناسی در آموزش مجازی و استلزامات آن برای نظام آموزشی می‌باشد. روش پژوهش: برای دستیابی به این هدف و با توجه به ماهیت پژوهش از روش های تحلیلی و استنتاجی بهره گرفته شده است. یافته‌ها: گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزش و پرورش و از سوی دیگر افزایش انبوه متقاضیان آموزش، چالش‌هایی از جمله برتری آموزش مجازی در برابر آموزش حضوری را به دنبال داشته و باعث ایجاد دگرگونی‌هایی در آموزش و شیوه‌های آن شده است. یکی از جدیدترین نتایج دگرگونی‌های اخیر در این حیطه، آموزش مجازی است. نظام آموزشی به عنوان نهاد رسمی تعلیم و تربیت، نمی‌تواند از این تغییرات غافل باشد و باید در کنار نگاه فنی به گسترش فناوری‌های نوین به کنکاش فلسفی و نحوه دگرگونی ادراک و تجارب مربی و متربیان در هنگام بهره‌گیری از این فناوری‌های نوین بپردازد. پساپدیدارشناسی با تمرکز بر فناوری از رویکردهای امیدبخش کیفی برای شفاف‌سازی در این زمینه است. یافته های پژوهش نشان داد که هر یک از مفاهیم پساپدیدارشناسانه از قبیل روابط فناورانه، چندگانگی و شفافیت در آموزش مجازی استلزاماتی برای نظام آموزشی دارد. نتیجه‌گیری: در نتیجه توجه همزمان به هر دو رویکرد مهندسی و علوم انسانی در طراحی محیط‌های آموزش مجازی از موارد ضروری در نظام آموزشی است. این پژوهش تلاشی در زمینه رویکرد علوم‌انسانی به فناوری‌های نوین در کنار گسترش کمی و فنی آن است.
صفحات :
از صفحه 150 تا 165
نویسنده:
هما رحمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف اولیه آموزش قرن نوزدهم کسب دانش بود. اما اشتاینر والدورف این اصل را نفی کرد و اظهار داشت که دانش تنها یکی از ابزارهایی است که فرد به‌وسیله آن آموزش می‌دهد، لذا یکی از اشکال تغذیه ذهنی و اخلاقی برای تربیت تمام ساحتی کودک توجه به ابعاد فکری، احساسی و ارادی کودک است. با این تفسیر، پژوهش حاضر باهدف واکاوی و تأملی بر فلسفه آموزش ‌و پرورش اشتاینر والدورف با روش کیفی تحلیل محتوا انجام شد. جامعه موردمطالعه؛ اسناد و مدارک کتابخانه‌ای، گزارش‌های پژوهشی و جستجو در شبکه‌های جهانی اینترنت بود که از روش هدفمند در دسترس مرتبط با موضوع استفاده ‌شد. یافته‌ها حاکی از آن است که هدف فلسفه آموزش و پرورش والدورف ایجاد تعادل و هماهنگی بین جنبه‌های مختلف روح (تفکر، احساس و امیال) و جسم است و به همین دلیل بر بازی‌های سازنده خلاق، داستان، ریتم، حرکت و موسیقی تأکید دارد. والدورف ماهیت انسان‌ها را بر انسانیت و رشد معنویت کودک استوار دانسته و به سه دوره رشد سر، قلب و دست‌ها اشاره دارد. رویکرد سر به یادگیری شناختی، رویکرد قلب به درگیری و یادگیری عاطفی و رویکرد دست به فعالیت عملی تأکید دارد که در آن مهارت دستی و قدرت بدنی با عقل سلیم و قدرت اراده در عمل مولد ترکیب می‌شود؛ درنتیجه، با توجه به این معنا بخشی در فلسفه آموزش و پرورش والدورف که تأکید بر عنصر معنویت و اخلاق دارد، هیچ پیشرفت اخلاقی چه از نظر شخصی و چه از نظر اجتماعی نمی‌تواند بدون توجه به عنصر معنویت و اخلاق وجود داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 235 تا 253
نویسنده:
سید محسن موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
متن چکیده شامل: این نوشتار به بررسی منابع یونانی-یونانی‌مآبی دیونوسیوس در باب زیبایی می‌پردازد و هدف آن روشن ساختن میزان تأثیرپذیری زیبایی‌شناسی دیونوسیوس از فلسفة افلاطون، ارسطو،‌ فلوطین و پروکلوس است و سعی می‌شود؛ این هدف به دور از افراط در تطبیق دادن هر امری با امور به‌ظاهر مشابه دیگر صورت گیرد. در محقَق ساختن این هدف از شیوة توصیفی- تحلیلی-تطبیقی و روش گردآوری به صورت اطلاعات کتابخانه‌ای بهره‌ گرفته ‌شده ‌است. نتیجه‌ای که از این بررسی به دست آمد، نشان دهندة غلبة کامل زیبایی‌شناسی یونانی-یونانی‌مآبی بر تفکر این اندیشمند قرون وسطایی است. به ویژه آن بخش از تفکر فلاسفة باستان در باب زیبایی که به نحوی با علت نخستین و یا عالم مُثُل در ارتباط است، در اندیشة‌ دیونوسیوس قابل ردیابی است. هر چند در ساختاری جدید از آن‌ها بهره برده است. از جملة تأثیرات فلسفة یونانی و یونانی‌مآبی بر زیبایی‌شناسی دیونوسیوس می‌توان به تعالی زیبایی، تفاوت زیبایی و زیبا بودن، نزدیکی زیبایی و خیر، منشأ و علت غایی دانستن زیبایی برای همة امور زیبا، نحوه و انواع حرکت در قوس صعود و نزول، نحوة رابطة واحد با خیر و زیبایی، اتحاد زیبایی و زیبا بودن در مرتبة ذات الهی، درهم‌تنیدگی نور و زیبایی، نقش عشق به عنوان عامل پیوند و حرکت به سمت زیبایی راستین اشاره کرد.
صفحات :
از صفحه 480 تا 494
نویسنده:
سمیه چترائی ، مرضیه پیراوی ونک ، نادر شایگانفر ، پریسا داروئی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ادراک ‌بصری نقش بسزایی در دستیابی ما به سطح بالایی از شناخت، ایفا می‌کند و ارتقای آن می‌تواند بیشترین تأثیر را برروی‌کیفیت تجارب زیباشناختی ما داشته باشد. براین‌اساس فهم ماهیت و سازوکار آن درجهت غِنای بیشتر، از الزامات حوزة آموزش‌هنر می‌باشد؛ بسیاری از تلاش‌ها برای فهم چیستی ادراک و پدیده‌های آن، حاصل اندیشه‌های پدیدارشناسان و روان‌شناسان‌گشتالت بوده است و موریس مرلوپونتی و رودلف آرنهایم، دو فیلسوف و نظریه‌پرداز برجسته در این حوزه‌اند که عمده آراء آنها تحت‌تأثیر این مکتب و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفته است؛ نوشتار حاضر سعی دارد با تطبیق آراء این دو فیلسوف به شناخت گسترده‌تری‌ از ماهیت ادراک دست یابد و رهیافت آن‌را در حوزة‌ آموزش هنر واکاوی نماید. این پژوهش‌ با رویکرد پدیدارشناختی، به شیوة تحلیلی-تطبیقی و با بهره‌گیری از اسناد معتبر و منابع کتابخانه‌ای نگاشته شده است؛ یافته‌های این نوشتار نشان می‌دهد مرلوپونتی و آرنهایم در اندیشه‌ای یکسان بر این باورند ‌که در ادراک بصری، جوهر عالم درون و بیرون، برخلاف آموزه‌های دوآلیستی دکارتی، در هیأت بازی میان نیروهای مختلف به شکل یک گشتالت در می‌آید و از خلال همین درهم تنیدگی ارگانیسم با جهان مُدرک است که می‌توان به درک امر واقعی رسید؛ همچنین با اتکا به این هیأت کلی می توان به معانی و مفاهیمی دست یافت که در دیدن و هنرهای دیداری وجود دارد و ابزار ارتباطی هنرمند به شمار می‌آید. بنابراین لازمة آفرینش و درک اثر هنری، توانایی ذهنی در درک همین ساختارهای یکپارچه‌ و معنادار می‌باشد و این ضرورت فهم عالی پدیده‌های بصری را در تربیت هنری دوچندان می‌کند.
صفحات :
از صفحه 354 تا 368
  • تعداد رکورد ها : 32