جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهش های علم و دين > 1401- دوره 13- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 12
نویسنده:
حمید حسنی ، بابک داداشپور ، کامران قیوم زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
مهدی گلشنی در تلاش برای تبیین «علم دینی» می‌گوید که علم نه تنها از نظر جهت-گیری و کاربرد، بلکه از نظر چارچوب متافیزیکی حاکم بر نظریه‌ها، به دینی و سکولار تقسیم می‌شود. وی چنین استدلال می‌کند که چون علم بی‌طرف ـ در مرحله داوری ـ غیرواقع‌گرایانه و دشوار است، پس علم باید غیربی‌طرف (و در طرف دین) باشد. «مایکل استنمارک» معتقد است که علم دینی به معنای «دارای تعلق دینی» (Religiously Partisan) در مرحله تعیین مسأله و کاربرد کاملا ممکن و حتی اجتناب‌ناپذیر است، اما استدلال گلشنی بر غیرواقع‌گرایانه بودن علم بی‌طرف (Impartial) در مرحله داوری نظریه را ناکافی می‌داند. گلشنی در پاسخ به استنمارک، تأکید می‌کند که سخن وی اختصاص به نظریه‌های بنیادین مثل منشأ عالم و منشأ حیات داشته است. وی همچنین می‌گوید بعضی از این مثال‌های نقض ناشی از تفسیر متفاوت دانشمندان مسلمان از اعتقادات دینی است. استنمارک با ذکر مثال‌های نقض دیگری شواهد گلشنی درباره‌ی غیرواقع‌گرایانه بودن بی‌طرفی در نظریه‌های بنیادین را نیز به چالش می‌کشد. در این مقاله، با روش تحلیلی ـ توصیفی این مباحثه را بررسی می‌کنیم. سپس استدلال جدیدی علیه نظریه علم دینی گلشنی اقامه می‌کنیم تا نشان دهیم پیشفرض‌های متافیزیکی مورد نظر گلشنی به دلیل «معقولیت‌شان» دخالت داده می‌شوند، نه «دینی بودنشان».
نویسنده:
حسن باقریان ، علیرضا دل افکار ، سید علی علم الهدی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ناکارآمدی هندسه اقلیدسی در مدل سازی طبیعت، ماندلبروت را برآن داشت که هندسه هستی را هندسه ای با ساختارهای خودمتشابه معرفی نماید. او این ساختارها را که در درجات مختلف هستی خودنمایی می کنند، فرکتال نامید. فرکتالیتی یا هم برخگی در مطالعه فازی نمایی پدیده های هستی به عنوان یکی از اصول سه گانه معرفی گردید. الگوی فرکتال، در بازطراحی جهانبینی، فهم و تفسیر ما از هستی می تواند نقش آفرین و الهام بخش دانسته شده است. این نوشتار به دنبال بهره گیری از این الگو در مدل سازی فهم معنا و زبان قرآن است. از این رو ابتدا مبانی هندسه فرکتال و جریان یابی آن در نظام فکری فازی با ابزار کتابخانه ای تشریح گردید. همچنین با روشی توصیفی (تحلیل محتوا) رهاوردی را که اصل فرکتالیتی در فازی شناسی می تواند در فهم زبان ارائه نماید؛ بیان گردید. به عنوان مطالعه موردی آیات 32 سوره مائده و 262 سوره بقره مورد بررسی قرار گرفت. برابر نتایج این پژوهش، مدل استفاده شده در این آیات، تناسب و هماهنگی قابل توجهی را با مدل هندسه فرکتالی از خود نشان داده و مدل سازی فرکتال در فهم این آیات می تواند رهاوردهای متعددی را برای پژوهشگران داشته باشد.
نویسنده:
حسین اجتهادیان
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
بسیاری از تعارض‌های علم و دین، مبتنی بر تعارض میان تبیین علمی از یک سو و تبیین دینی یا متافیزیکی از سوی دیگر هستند. اغلب دانشمندان علوم طبیعی مدعی هستند که وقتی ما تبیین چیزی را در علم یافتیم همه تبیین‌های دیگر بی‌فایده می‌شوند و تبیین‌های متافیزیکی و دینی را متعلق به دورة پیش از علم مدرن می‌دانند. بعضی از فیلسوفان علم، منطق تبیین علمی را منطق استنتاجی می‌دانند و بسیاری نیز مدعی هستند که هدف ما در علم یافتن بهترین تبیین است و یافتن بهترین تبیین به معنای تضعیف یا رد تبیین‌های رقیب است و لذا تبیین‌های دینی و متافیزیکی را بی اعتبار می‌سازد. اوج این استدلال را می‌توان در نزاع تکامل داروینی و ایدة خلقت در الهیات دید. هدف ما در این مقاله بررسی منطق استدلال‌هایی است که از قدرت تبیین‌کنندگی نظریه‌ها برای ترجیح یک متافیزیک یا جهان‌بینی‌ بر دیگری استفاده می‌کنند. در این مقاله پس از معرفی بعضی از خطاها در استدلال‌های مبتنی بر تبیین، نشان خواهم داد که توسل به تبیین علمی نمی‌تواند رابطة علم و دین را به تعارض جدی بکشاند.
نویسنده:
روح الله شهیدی ، محسن میر باقری ، داود آتشگاهی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در باب جهان‌شناسی کلامی، آموزه هفت آسمان از محوری‌ترین آموزه‌هاست که عالمان مسلمان و از جمله دانشیان امامیه بدان توجّه کرده‌اند. در باب این آموزه تاکنون هفت نظریه‌ی اصلی مطرح شده است که به نظر می‌رسد هریک از آنها دارای ابهام‌ها و ضعف‌هایی است که نتوانسته‌اند دیدگاهی جامع، منسجم و در ارتباط با دیگر آموزه‌های دینی عرضه نمایند. در این پژوهش کاستی‌ها و ابهامهای این دیدگاه‌ها برنموده شده و آنگاه با منبع قراردادن قرآن و روایات و بهره‌گیری از یافته‌های مسلم علوم تجربی و با استفاده از روش ترکیبی تفسیر علمی و تفسیر قرآن به قرآن، دیدگاهی جدید با عنوان «جهان مربوط و جهان‌های نامربوط» مطرح می‌شود که ابهامات و اشکالات نظریات پیشین را ندارد. این نظریه‌ی جدید مبتنی بر تحلیلی نوین از ساختار منظومه شمسی است و در آن ادعا شده است که هر یک از آسمان‌های هفت‌گانه دارای عنوانی خاص در قرآن بوده که بر مصادیق مشخص عینی و خارجی در منظومه شمسی قابل تطبیق است و از این جهت دارای امتیاز و نیز ابتکار در مقایسه با دیگر دیدگاه‌ها است.
نویسنده:
مجتبی زارعی ، سیدابراهیم سرپرست سادات
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
اگر مهم‌ترین دغدغه جامعه علمیِ پسا انقلابی ایران، دست یازیدن به پیشرفت و بسترسازی برای تمدن‌آفرینی به عنوان غایتِ حرکت های علمی و پیشرفت مدار بوده است، پرسش این نوشتار از جریان شناسیِ مبتنی بر علم و مدعیان غایتِ پیشرفت، یعنی ظرفیت های دو راه، دو جریان و دو دستگاه فکریِ «فقاهتِ حکیمانه» و «روشنفکری- تکنوکراسی لیبرال» است که با یک پیشینه تاریخی قابل ‌‌‌‌‌‌‌اعتنا، مخصوصاً از اوان مشروطیت تاکنون، در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده‌اند. هدف این پژوهش، با اشاره کوتاه به ویژگی‌های کلی هر کدام از آنها در حوزه علم و فناوری(از سخت افزاری تا نرم افزاری و انسانی آن)، ترسیم و برجسته‌سازی هماوردیِ این دو جریان در یک چشم انداز تمدنی است. بررسی‌های این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و در یک مطالعه‌ی اسنادی، نشان داد که با انقلاب اسلامی و اندیشه‌های فقاهت حکیمانه و پیوستگی کوشش‌ها و مجاهدت‌های بسیار و مقاومت در برابر جریان متمایل به غرب، تغییرات پارادایمی مهمی در حوزه علم و فناوری صورت گرفته است؛ مشخصه کانونی آن برجسته شدن یک «مسیر متمایز» و جریانِ «علم نافع» و «مولد» در برابر جبهه پیرو تمدن هژمون جهانی، و هموار سازی و ریل گذاری راه «رستاخیز علمی»، با تلاش در بسط و تعمیق نظریه «العلم السلطان»، تحول علوم انسانی، تبدیل نظام دانایی به توانایی، حرکت در مرز علم و گام نهادن در مسیر نیازهای کشور و رهایی از تقلیل گرایی، یک سونگری و یک جانبه گراییِ توسعه مادی و این جهانی غربگرایان است، و البته غلبه گفتمانی و فراگیری آن در سطح ملی، با تداوم مجاهدت‌های مومنانه اصحابِ دانشگاه ایرانی-اسلامی، و همچنین کاربست عملیاتی توصیه های اهل نقد و نظر و پیشنهادات مطرح شده در این نوشتار نیز، ممکن و نزاع دو سده اخیر را تعیین تکلیف می‌کند.
نویسنده:
سیداکبر حسینی قلعه بهمن
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرن‌ها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین می‌تواند در عرصة اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانة اخلاقی است. سامانة اخلاقی، براساس این نوشتار، دارای عناصر و مؤلفه‌هایی همانند نظریة ارزش، اصول بنیادین، قواعد استنتاجی، مشوق‌ها و ضمانت‌های اجراست. نظریة ارزش مهم‌ترین عنصر نظام اخلاقی است. بر مبنای یافته‌های این نوشتار با استفاده از روش تحلیل منابع دینی، دین و منابع معرفت دینی، دست‌کم به دو صورت می‌توانند در شکل دادن به نظریة ارزش نقش ایفا نمایند: الف. با تدارک دیدن مبانی‌ای که براساس آن مبانی نظریة ارزش و نظام اخلاقی سامان می‌یابند و ب. با تعیین مستقیم نظریة ارزش و نشان دادن صریح نظریة ارزش صحیح. لازم به ذکر است، توجه دادن به اخلاق به مثابه یک نظام و نیز، اشاره به نقش دین در شکل دادن به مهم‌ترین عنصر نظام اخلاقی، یعنی نظریة ارزش اخلاقی، دو نوآوری مهم این نوشتار تلقی می‌گردد.
نویسنده:
امیر عبدالهی خلج ، عباس ایزدپناه
نوع منبع :
نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این پژوهش با رویکرد مفهوم‎پردازی‌ با افزودن روش ترکیبی به بررسی دو مفهوم تعامل‎گرایی و انـسجام‎گرایی در مـقام مـفاهیمی مـوجود در بافت ساختارهای‌ معرفتی‌، در زمـینه فلسفه معرفت دینی می‎پردازد و می‎کوشد بـا ملاحظۀ محدودیت‎های معرفت دینی و با کاوش‌ در‌ ابرگرایش تعامل‎گرایی و سـاختار مـعرفتی‌ انسجام‎گرایی، پیشنهادی‌ را‌ برای توجیه گزاره ها و نوع ارتباط‌ آنها‌ در حوزه معرفت دینی ارائه دهـد. ضروری است پس از بازخوانی دو مفهوم تعامل‎گرایی و انـسجام‎گرایی در فلسفه معرفت دینی، مفاهیم متناظر با آنها با توجه بـه مـلاحظات ساختاری بافت جدید بیان‌ ‎شود‌. با در نظر‌ گرفتن ماهیت ساختارهای تعاملی و انسجام‎گرا و نیز با لحاظ کردن چیستی معرفت دینی و الزامات آن‌، می‎توان‌ الگوی سـاختار مـطلوب را معرفت دینی عقلانی اعتدالی منسجم تعامل‎گرا با حفظ و حوزة به کارگیری هر یک در نظر گرفت. سـاختار معرفت دینی عقلانی اعتدالی، برای تقویت توجیه‎پذیری و بـسط مـبانی از متن به خارج از آن و همچنین به منظور پایش روشمند انسجام ساختار، به صورت دائم از حـلقه‌هـای انسجامی و سازوارهای تعاملی بهره‌ می‎برد و در سطحی مماس بـا عمل نیز برای پاسـخ بـه‎هنگام به چالشها و پرسشهای نظری و عـملی، بـه صورت موقت، آنها را به کار می‎گیرد تا مجددا ساختار بازسازی شود.
نویسنده:
علی رضا فارسی نژاد ، امید ارجمند
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مطهری با بهره گیری از میراث قرآنی، فلسفی، عرفانی و علوم و فلسفه‌های جدید کامل‌ترین تقریر از نظریه فطرت را ارائه می‌دهد. وی در ابتدا سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت را برای انسان در نظر می‌گیرد. مرتبه فطرت را به دو بخش فطرت شناخت و فطرت گرایش تقسیم می‌کند و برای فظرت گرایش، گرایش‌های پنج گانه‌ای را ذکر می‌کند. یونگ تحت تاثیر دیگر روان‌شناسان و سنت‌های فلسفی و عرفانی، نظریه ناهشیار را مطرح می‌نماید. او در ابتدا روان انسان را به دو بخش روان خودآگاه و روان ناخودآگاه تقسیم می‌کند. سپس روان ناخودآگاه را به دو قسم ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم می‌کند و برای ناخودآگاه جمعی کهن الگوهای مختلفی ذکر می‌کند. هدف این پژوهش بررسی و تطبیق چارچوب کلی این دو نظریه می‌باشد که به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی این هدف دنبال شده است. انسان شناسانه بودن هر دو نظریه، تناظر فطرت شناخت با خودآگاه، و فطرت گرایش با ناخودآگاه، همسنگی فطرت فردی با ناخودآگاه فردی و فطرت عمومی با ناخودآگاه جمعی، شباهت گرایش‌های پنج گانه فطری با کهن الگوها، محمل قرار گرفتن هر دو نظریه برای تبیین پدیده‌های دینی از شباهت‌های این دو نظریه است. اختصاص نظریه فطرت به جنبه‌های مثبت و متعالی و پرداختن نظریه ناهشیار به جنبه‌های مثبت و منفیِ نفس از تفاوت‌های این دو نظریه می‌باشد.
نویسنده:
اسماعیل علی‌خانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
انکار خداوند ناشی از دو گونه عوامل معرفتی یا برهانی و غیرمعرفتی یا غیراستدلالی است. خود عوامل غیرمعرفتی الحاد در گونه‌های مختلف روان‌شناختی،‌ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بروز می‌یابد. پرسش پیش روی این نوشتار این است که آیا فقدان فیزیکی پدر یا ناکارآمدی و فساد او، به عنوان یک عامل غیرمعرفتی، نقشی در انکار خداوند از سوی فرزندان در سنین بزرگ‌سالی ایفا می‌کند یا خیر. این پژوهش با کمک روش توصیفی تحلیلی، یعنی با استناد به دیدگاه‌های مختلف مربوط به این ایده، علت پیوند میان آن دو را از ابعاد گوناگون مورد کندوکاو قرار داده است و شواهدی بر این باور ذکر کرده است و در نهایت با روش تحلیلی انتقادی به ارزیابی و نقد آن پرداخته است. حاصل این پژوهش این است که: الف) بسیاری از رد و انکارهای خداوند در سنین بزرگ‌سالی، به‌ویژه در جوامع مسیحی غرب، ریشه در کودکی شخص و عوامل ناخودآگاه، از جمله فقدان پدر یا پدر خوب دارد؛ ب) اما نمی‌توان از عوامل دیگر و نیز، بی‌تأثیر یا کم‌تأثیر بودن این عامل در جوامع و فرهنگ‌های دیگر غافل بود.
نویسنده:
امرالله قلی زاده
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
چکیده :
ریچارد داوکینز با رویکرد الحادی به تبیین تکاملیِ منشأ دین پرداخته است. وی در این راستا از فرضیه «دین به مثابه یک امر فرعی» و همچنین فرضیه «مم» سود جسته است. در مقابل آلیستر مک‌گراث به نقد رویکرد الحادی وی پرداخته و ادله وی را عمیقا ناکافی و ناموجه می‌داند. به نظر مک‌گراث تبیینِ صرفا زیست‌شناختی از منشأ دین، نادرست بوده و ناشی از خلط میان تکامل زیستی و تکامل فرهنگی است. ناسازواری، فقدان دلیل، سوگیری شناختی، عدم تمایز میان گزاره های دین، عدم مشابهت میان ژن و مم از جمله اشکالات وی به دو فرضیه مزبور است. مسأله تحقیق پیش‌رو آن است که تقابل این دو رویکرد را به تصویر کشد و به سنجش گذارد. در این ارزیابی به لحاظ گردآوری از روش کتابخانه‌ای – اسنادی و به لحاظ مقام داوری از روش تحلیلی سود جسته‌ایم. دستاورد تحقیق نشان می‌دهد که اگر چه در مجموع، اشکالات مک‌گراث، مفید و اثر بخش است؛ اما در برخی موارد، تبیین کافی و جامعی از سوی وی صورت نپذیرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 12