جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > مطالعات عرفانی > 1400- دوره 1- شماره 34
  • تعداد رکورد ها : 14
نویسنده:
طارق ذاکر، سید اسماعیل قافله باشی، قربان ولیئی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حیرت، از رویارویی با امور ناشناخته و خلاف توقع بر افراد انسانی عارض می‌شود. حیرت عارفان از تجلیات ناگهانی باری‌تعالی ناشی می‌گردد؛ بر این اساس، حیرت از حالات مهم عارفان صاحب‌حال است. عارفان با تکیه بر تجربیات عرفانی‌شان دربارۀ حیرت و ویژگی‌های آن سخنانی ارائه کرده‌اند که مولانا هم از این امر مستثنا نیست. مولانا مانند سایر عارفان در آثار خود به‌ویژه مثنوی که جنبۀ تعیلمی دارد، حیرت را به مذموم (فلسفی) و ممدوح (معرفت‌بخش) تقسیم کرده است. وی منشأ حیرت عارفان را تجلیات ظاهراً متضاد باری‌تعالی می‌داند و باورمند است که حیرت عارفانه سبب شناخت حضرت حق می‌گردد. اما در برخی از غزل‌های مولانا تصویر واقعی حالات حیرت‌انگیزی که در نتیجۀ تجارب ناب عرفانی عارض گردیده، به‌شکل طبیعی آن بازتاب یافته است که بررسی و تحلیل آن در شناخت حالات باطنی و درونی مولانا ما را یاری می‌رساند. جستار حاضر به‌شیوۀ توصیفی‌تحلیلی تلاش کرده است تا علل، انواع، درجۀ شدت و چگونگی بیان حیرت مولانا را آشکار سازد. نتیجۀ این پژوهش نشان می‌دهد که مولانا در ابراز حیرت از واژه‌های متعارف زبان و شگردهای بلاغی سود جسته است؛ انواع مختلف موسیقی شعر هم در القای حیرت نقش بسزایی دارد. در این غزل‌ها حیرت از نظر درجۀ شدت آن در نوسان است. علاوه بر این محتوای برخی از غزل‌های مولانا کاملاً حیرت است و دیگر هیچ عاطفه‌ای به نظر نمی‌رسد؛ اما در تعدادی از غزل‌ها علاوه بر حیرت، عشق، وجد، شادی، پذیرش و... هم بیان گردیده است که از این میان در بعضی‌ها حیرت بر دیگر عواطف غلبه دارد و در برخی هم دیگر عواطف بر حیرت غالب بوده و حیرت در یک یا چند بیت به‌گونۀ عاطفۀ درجه دو و ثانوی در کنار دیگر عواطف ابراز شده است.
صفحات :
از صفحه 143 تا 174
نویسنده:
سید محمد دشتی، اسما حسینی، محمد امین احسانی اصطهباناتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بدبینی یکی از کلیدواژه‌های مهم در فلسفه، روان‌‌‌‌شناسی و جامعه‌شناسی است که خود، محصول زمان، مکان، شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. مولانابه‌عنوان شاعری عارف و منتقدی اجتماعی که به تعالی روح و اندیشۀ انسانی نظر دارد، همواره می‌کوشد تا در قالب مصلحی اجتماعی، به نقد جامعه و اوضاع و احوال پیرامون خویش بپردازد. در عصر و زمانۀ مولانا، مشکلات و مصائب سیاسی و فرقه‌ای، آشوب‌های ناشی از حملۀ مغول، سلطۀ زاهدان و صوفیان دغل‌کار و قاضیان رشوه‌گیر، همه و همه، سبب شده است که مولوی نه به‌عنوان شخصی بدبین و منفی‌نگر از لحاظ روان‌شناسی (پارانویید)، بلکه در هیئت منتقدی واقع‌بین، فساد و تباهی جامعۀ خویش را به تصویر بکشد. در این پژوهش، نگاه مولانا را به هریک از عوامل زمینه‌ساز بدبینی، از منظرجامعه‌شناختی و عرفانی مورد توجه قرار خواهیم داد. نتایج این جستار که با رهیافتی توصیفی‌تحلیلی به مطالعۀ مثنوی معنوی پرداخته است، نشان می‌دهد که مولانا به بسیاری از پدیده‌های اجتماعی و سیاسی و مذهبی عصر خویش، اعم از حاکمان و شاهان، زاهدان ریاکار و صوفیان و دیگر اقشار جامعه، دید بدبینانه‌ای دارد که البته با توجه به شرایط جامعه در آن روزگار، طبیعی به نظر می‌رسد.
صفحات :
از صفحه 123 تا 142
نویسنده:
علی اکبر باقری خلیلی، عارفه طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زبان‌شناسان شناختی معتقدند ذهن با تکیه بر تجربه به مفهوم‌سازیِ استعاری پدیده‌ها می‌پردازد و استعارۀ مفهومی محصول دو حوزۀ ذهنی و عینی است. فرایند عینی‌سازی در استعارۀ مفهومی بر اساس انطباق یک‌به‌یک دو حوزۀ عینی (مبدأ) و ذهنی (مقصد) که «انگاشت یا انگاره» نامیده ‌می‌شود، انجام می‌شود و به‌کمک طرح‌واره‌های تصویری بازتاب می‌یابد. طرح‌وارۀ حرکتی از نوع استعارۀ ساختاری و دارای سه جهت مبدأ و مسیر و مقصد است. منطق‌ الطیر به‌دلیل ماهیت رواییِ مبتنی بر سفر، قابلیت فوق‌العاده‌ای برای تحلیل از دیدگاه طرح‌وارۀ حرکتی دارد. پرسش این است که انگیزه‌ها و اهداف طرح‌وارۀ حرکتی با تکیه بر مبدأ و مسیر و مقصد در منطق‌ الطیر چیست؟ استعارۀ «سلوک، حرکت است»، استعارۀ بنیادین یا کلان‌استعارۀ عرفانی منطق‌ الطیر است و هدف آن «بازگشت به اصل». با توجه به نتایج تحقیق، در این طرح‌واره، خود، مبدأ حرکت است؛ هفت وادی، مسیر حرکت است و درگاه سیمرغ/ حق، مقصد حرکت. طرح‌وارۀ مبدأ ماهیت ارادی و انگیزشی دارد؛‌ حرکت در طرح‌وارۀ مسیر عینیت می‌یابد و مقصد نتیجۀ حرکت را نشان می‌دهد. عطار برای تبیینِ سفر بازگشت به اصل بیش از همه به توصیف «مسیرِ» می‌پردازد و هفت وادی را گذرگاه‌های اصلی آن می‌داند. مبدأ سفر در منطق‌ الطیر، «خودِ سایه‌ای» است و مقصد آن «خودِ مینوی یا خویشتنِ خویش» که به سیمرغ حقیقت تعبیر می‌شود. رسیدن به مقصد برابر با بازگشت به اصل، کمال اولیه، وحدت و جاودانگی است.
صفحات :
از صفحه 67 تا 94
نویسنده:
زهرا افتخار، حسین آقاحسینی، مسعود آلگونه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از دلایل اهمیت روزبهان، بازتاب گستردۀ تجربۀ‌ سلوک در آثار اوست. تحلیل زبان عرفانیِ ویژۀ او در تجربۀ صیرورت با استفاده از الگوی گفتمان پویا و فرایند تحولی کلام میسر است. این الگو نشان می‌دهد زبان عرفانی گفتمانی ایستا نیست. هدف این پژوهش تحلیل چگونگی پویایی تجربۀ عرفانی در بستر زبان است؛ بر این اساس «هویت‌های خودهمانی و خودغیری» و «شدن» سالک بررسی خواهد شد. با استفاده از مربع معناشناسی که بر اساس حرکت از یک مقولۀ متضاد با نفی خود به‌سوی متضادش تعریف می‌شود، بخش‌هایی از فرایند پویایی در کلام تفسیر می‌شود. چنین مطالعه‌ای آشکار می‌کند که در گفتمان عرفانی روزبهان، «هویت خودغیریِ» سالک عبارت از «فقر و فنا»ست. فنای «هویت خود همان» راه را بر سیر به‌سوی «هویت خودغیری» می‌گشاید؛ هویتی که به‌طور مداوم در حال بازسازی است، تا آنجا که در فرایندی استعلایی به هویت حق متصل می‌شود. در این فرایند رابطۀ «اتیک» سبب انفصال سوژه از «خود» می‌شود و تعامل پیوستۀ او با «فراخود» و در مرکز قرار دادن او، تداوم معنا را تضمین می‌کند. واژگانی همچون «فنا» و «فراموشی خود» از انفصال سوژه از خود حکایت می‌کند. همچنین واژگانی چون «یاد حق، دیدن به نور او»، «توحید قِدَمی، خورشید ذات ازلی» موجب تضمین تداوم معنا می‌شود. تحولی که موجب می‌شود کنشگر یا «من خردگرا» سیری را در خویشتن آغاز کند، آگاهی از آفات «داشتن» است؛ بنابراین او به هویت‌هایی که «واجد بودن» به او می‌بخشد، «نه» می‌گوید، سپس در سلوکی عرفانی به شوش‌گری ممتاز دگرگون می‌شود که هویت او با فقر و فنا تعریف می‌شود. افعال مؤثر «خواستن» در گفتمان عرفانی با طلب و «بایستن» که با رهنمودهای پیر برابر است، مقدمات تشکیل فاعل را فراهم می‌آورند. در نهایت آنچه سالک را به «فاعل توانشی» تبدیل می‌کند، فضل و رحمت حق‌تعالی است.
صفحات :
از صفحه 35 تا 66
نویسنده:
مهدی رضایی، مهدی گراشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین واژگان، مفاهیم و ارکان علم عرفان، عشق است. این پدیده در نزد عرفا و روان‌شناسان به‌عنوان عامل رفتار و معرفت محسوب می‌شود. چنین اعتباری باعث برقراری پیوندهای عاطفی متنوع و شگفت‌انگیزی بین شاعران و عارفان با پدیدۀ عشق و با سایر پدیده‌ها شده است. از آنجا که بسامد واژۀ عشق در آثار مولوی بیش از سایر عرفای شاعر‌ است، بدین خاطر از سوی قاطبۀ ادبا و مولوی‌‌پژوهان مبنای اندیشه، تخیل و رفتار او همین پیوند عاطفی شدید و عمیق او با عشق پنداشته و فرض می‌شود. حال این پژوهش درصدد برآمد که بر اساس الگوی پیوندهای عاطفی بین شاعر و شیء فتوحی، به تحلیل این پنداشت و فرض در آینۀ دیوان شمس تبریزی بپردازد و بررسی کند که در واقع آیا مبنای رفتارهای مولوی همین پیوند عاطفی او با عشق است یا پیوندی از جنس دیگر است؟ سرانجام یافته‌ها و داده‌های پژوهش حاکی از این شد که اولاً الگوی فتوحی در اثبات وجود یا عدم پیوند عاطفی بین شاعران و اشیا (پدیده‌ها) و تبیین انواع آن کاربرد مفیدی دارد؛ ثانیاً اثبات شد که آن چهار پیوند اصلی الگوی فتوحی بین مولوی و عشق وجود دارد و حتی پیوندهای فرعی دیگری نیز بین این دو، غیر از پیوندهای الگوی فتوحی برقرار شده است؛ اما از بین این پیوندها، بیشترین پیوندی که بین مولوی و پدیده عشق برقرار شده، پیوند «وصف شیء» است و از چشم‌انداز الگوی پژوهش، پیوند وصف شیء ضعیف‌ترین، نازل‌ترین و پایین‌ترین سطح پیوند بین شاعر و یک شیء است و این پیوند، اساساً عاطفی نیست؛ پس پیوند بین مولوی و عشق، عاطفی نیست.
صفحات :
از صفحه 175 تا 206
نویسنده:
محمد نیک بخت نصرآبادی، احمد امین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شرح تعرف نوشتۀ مستملی بخاری یکی از قدیمی‌ترین کتاب‌های تصوف در زبان فارسی است که اهالی این علم اهمیت ویژه‌ای برای آن قائل بوده‌اند. از آنجا که مؤلف این کتاب، مفسر قرآن است، تأویلات عرفانی ـ ربع اول شرح التعرف ـ که برای آیات بیان کرده، از خود او نیست؛ این امر از مقایسۀ اثرش با نوبت الثالث کشف الاسرار روشن می‌شود. همچنین از آنجا که مفاهیم هر دو تأویل یکسان و نزدیک به هم می‌باشد و یکی دیگر از شارحان کتاب التعرف کلابادی، خواجه عبدالله انصاری است، نتیجۀ تحقیق حاضر نشان می‌دهد که این دو شارح از یکدیگر تأثیر پذیرفته‌اند.
صفحات :
از صفحه 361 تا 382
نویسنده:
اصغر طارمی، مهدی فیاض، رضا سمیع زاده، رضا چهرقانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زبان عرفان زبانی سمبولیک است. عرفا برای بیان تجربه‌ها و اندیشه‌های خویش از نمادهای طبیعی بیش از دیگر نمادها بهره برده‌اند. «سیمرغ» و «هما» دو نماد طبیعی هستند که به اسطوره‌‌ها راه یافته‌ و از آنجا نیز به ادب عرفانی فارسی منتقل شده‌اند. پرندۀ «عنقا» نیز از افسانه‌های عرب جاهلی به ادب عرفانی فارسی ورود کرده است. این پرندگان در گذر از متون اساطیری و حماسی به عالم عرفان، دچار تحولات فراوانی شده‌اند. آن‌ها در زبان عرفان کارکردهای بیشتری داشته و به‌عنوان نماد، معانی مختلفی را برمی‌تابند. جستار پیش رو بر آن است تا به‌شیوۀ تحلیلی‌توصیفی، کارکردهای این پرندگان را در بیان کلان اندیشه‌های عرفانی، با تکیه بر اشعار برجستۀ عرفانی فارسی واکاوی کند. نتیجۀ تحقیق نشان می‌دهد که اولاً دو پرندۀ سیمرغ و هما دو پرندۀ طبیعی و زمینی هستند که جنبۀ اساطیری پیدا کرده‌اند؛ ثانیاً به‌رغم اینکه سه پرندۀ سیمرغ، هما و عنقا در شعر عرفانی، سمبلی برای بیان حقیقتی والاتر بوده و اغلب به‌جای هم به کار رفته‌اند، تفاوت‌های آشکاری دارند؛ ثالثاً کاربرد سمبلیک پرندگان با رویکرد زیست‌محیطی از سه منظر زبان، اندیشه و اخلاق قابل بررسی است که طرح این موضوع می‌تواند در دگرگونی زیرساخت‌های اندیشگی جامعه نسبت به محیط‌‌زیست تأثیرگذار باشد.
صفحات :
از صفحه 281 تا 304
نویسنده:
فاطمه سادات طاهری، سعیده بیرجندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کشف‌ المحجوب هجویری یکی از قدیمی‌ترین کتاب‌های عرفانی فارسی است که همواره از جنبه‌های مختلف به‌ویژه تعلیم مبانی عرفانی اهمیت داشته و دارد؛ توجه به این اثر تا اندازۀ بسیاری تحت‌تأثیر قدرت نویسنده در اقناع مخاطب است. مقالۀ حاضر با هدف بررسی روش‌های اقناع مخاطب در کشف‌ المحجوب هجویری با تکیه بر نقد رتوریکی و به روش کیفی و با کاربست شیوۀ توصیفی‌تحلیلی نوشته شده و به‌دنبال پاسخ به این پرسش‌ است که هجویری از کدام شیوه‌ها برای اقناع مخاطب استفاده کرده و کدام‌یک از عناصر موجود در کشف‌ المحجوب بر پذیرش خواننده اثرگذار بوده است؟ نتیجۀ تحقیق نشان می‌دهد که هجویری با به‌کارگیری روش‌هایی مانند ارائۀ مطالب اخلاقی و انسانی، استفاده از زبانی آشنا، سبکی دوسویه و تعاملی، استدلال، استشهاد و استناد، استفاده از داستان و حکایت و نیز استفاده از صنایع ادبی مانند تمثیل، تشبیه، کنایه و استعاره، برای اقناع مخاطب خود بهره برده است.
صفحات :
از صفحه 305 تا 332
نویسنده:
سمیه صابری، ایوب مرادی، فاطمه کوپا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق، دو نظریۀ ادبی است که هارولد بلوم آن‌ها را راجع به تأثیر و تأثرات شاعرانه مطرح می‌کند. پژوهش پیش رو می‌کوشد با بومی‌سازی نظریۀ غربی، به روش اسنادی و تحلیلی به مقایسۀ حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریۀ اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار و مولانا بپردازد. بررسی‌ها نشان می‌دهد مولانا برای رهایی از دلهرۀ اجتناب‌نا‎پذیرِ قرار گرفتن در سایۀ عطار به تکاپو می‎افتد اثر خود را به شگردهایی خلاقانه مجهز کند تا آن را از آنِ خود کند و با طرزی نو به آفرینش‎گری‎هایی در ارائۀ بیان مطالب عرفانی بپردازد به‌شکلی که به اثر خود هویتی جدید داده و آن را به استقلال برساند؛ نمادسازی، بهره‌گیری به‎جا از اصطلاحات عرفانی، به‌کارگیری متمایز عناصر داستانی برای پرورش مطالب عرفانی، کاربست صنایع ادبی برای عمق بخشیدن به مضمون و معانی صوفیانه، تأکید بر کرامت اولیا در جهت بزرگداشت مرشد طریقت و توجه به صنعت التفات، شگردهایی است که مولانا ناخودآگاهانه با تمسک به آن‌ها تلاش دارد به برتری‌جوییِ کلامی پرداخته و اثری متفاوت ارائه کند. نتیجۀ تحقیق نشان می‌دهد که مولانا عمیقاً مؤید عطار و مفتخر به تأسی از اوست؛ بنابراین، با وجود بازخوانی خلاقانه و دستیابی به عینیت مستقل در برخی مواضع، با تکرار ویژگی‌های سبکیِ فکری‌عرفانیِ عطار، تسلیم پدر می‌شود و در نهایت روایت عطارِ پدر در هیئتی جوان‌تر و متفاوت‌تر از پیش در روایت مولانایِ پسر ظاهر می‌شود.
نویسنده:
مجید فرحانی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش درصدد تحلیل استعاره‌هایی است که در پیوند با احساس شرم در مثنوی و دیوان مولوی به ‌کار رفته‌اند. بنیاد نظری پژوهش، استعاره‌های مفهومی است که استعاره را از کارکرد بلاغی به رویکردی برای شناخت برتری داده‌ است. این پژوهش که با شیوه‌ای توصیفی‌تحلیلی انجام شده، سعی دارد پیوند میان استعاره با زیست‌جهان عرفانی مولوی را کشف و تبیین کند. برایند این پژوهش گویای آن است که مفهوم انتزاعی شرم در اشعار مولوی در حوزه‌های عینی و ملموسِ «اشیا و پدیده‌های طبیعی»، «انسان»، «خوراک»، «گیاه» و «حیوان» نمود یافته ‌است، ازاین‌رو فرایند انتقال مفاهیم استعاری از حوزۀ مبدأ به مقصد، در قالب گزاره‌هایی نظیر «شرم شیء است»، «شرم انسان است»، «شرم خوراک است»، «شرم گیاه است»، «شرم حیوان است» قابل درک می‌باشد. بیشترین بسامد کلان‌استعارۀ شرم، مربوط به حوزۀ اشیاست که گویای اهمیت اشیا و پدیده‌های طبیعی در نظام ذهنی مولوی نسبت به دیگر حوزه‌هاست. همچنین الگوهای استعاری شرم در اشعار مولوی به‌واسطۀ حواس پنج‌گانۀ ظاهری، ملموس و قابل درک شده‌اند ازاین‌رو این احساس در نظام ذهنی مولوی امری «لمس‌کردنی»، «دیدنی»، «چشیدنی» و «شنیدنی» است. فراوان‌ترین بسامد تجربۀ حسی مربوط به حس لامسه است که گویای نقش ویژۀ تجربۀ بساوایی در عینی‌سازی مفهوم شرم در نظام فکری مولوی نسبت به دیگر تجارب حسی است. با این ‌اوصاف، می‌توان اذعان کرد که بررسی استعاره به روش شناختی، مفهوم انتزاعی شرم را در نگرش عرفانی مولوی، به‌صورت امری عینی، محسوس و به‌شکل تجربه‌ای زیستی قابل درک کرده‌ است. همچنین این رویکرد، به‌عنوان الگویی مناسب، نظریۀ وصف‌پذیر بودن دریافت‌های عرفانی را تقویت کرده‌ است.
صفحات :
از صفحه 333 تا 360
  • تعداد رکورد ها : 14