جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > شناخت > 1399- دوره 13- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 13
نویسنده:
عارف دانیالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله با روش تحلیل گفتمان انتقادیِ لاکلاو و موفه به بررسی مجموعه برنامه­های پرگار(شبکه بی­بی­سی فارسی) می­پردازد و می­خواهد نشان دهد که چگونه در این برنامه­ها نوعی «پلورالیسمِ اجماع-بنیاد» پیش­فرض گرفته می­شود که به ترس از تفاوت­ها منتهی می­شود. مسأله مقالۀ حاضر این است: چرا پلورالیسم آنتاگونیستی به روایت لاکلاو و موفه در برنامه­های پرگار مسکوت گذاشته شده است؟ پلورالیسم اجماع-بنیاد بر «شباهت های فرهنگی» تاکید می­کند، اما پلورالیسم آنتاگونیستی به «تفاوت­ها» معطوف است. یافته­های پژوهش حاضر نشان داد که در برنامه­های پرگار با تاکید بر شباهت­محوری، ادیان ابراهیمی در برابر ادیان شرقی جایگاه فروتری می­یابد؛ «توحید» در برابر «شرک» به ضد ارزش تبدیل می­شود و اسلام با مفهوم «شهروند جهانی» در تعارض قرار می­گیرد. اسلام­هراسی جایگزین کمونیسم­هراسی در جنگ سرد می­شود. لاکلاو و موفه معتقدند که پلورالیسمِ اجماع-بنیاد همچون فراروایت پاسخگوی جهان پیچیدۀ معاصر نیست. باید بجای یکدست­سازیِ صوری، به تفاوت­ها اجازۀ ظهور داد.قاطبۀ کارشناسان پرگار رویکردی یکجانبه به مفهوم پلورالیسم دارند و چندان به پیش­فرض­های خویش همچون باور به چندصدایی، حرمت­نهادن به ادیان و فرهنگ­های بومی پایبند نیستند. در تمامی این برنامه­ها هژمونی لیبرالیسم غربی مسلم گرفته شده است.نگارنده، فراسوی دوقطبی لیبرالیسم-کمونیسم، راه سومی را پیشنهاد می­کند که از آن به پلورالیسمِ آنتاگونیستی تعبیر می­شود.
صفحات :
از صفحه 33 تا 58
نویسنده:
امیر حاجی زاده ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با ظهور نظریة نسبیّت خاص، که در آن مفاهیم زمان و فضای مطلق کنار گذاشته می‌شوند و نسبیّت عام، که با تعبیرِ تجربی از هندسه و توجه به هندسة نااُقلیدسی همراه است، برخی عناصر مبنایی در نقد اول کانت، از جمله مفاهیم زمان و فضای مطلق و جایگاه هندسة اُقلیدسی به‌عنوان گنجانیدة شهودِ فضاییِ محض، متزلزل گشتند و همین امر واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت. نظریة نسبیّت اینشتین از سه بابت در فلسفة کاسیرر ثمربخش ظاهر می‎‌شود. الف) اندراج نظریة نسبیّت اینشتین به‌عنوان تاییدی بر معرفت‌شناسی عمومی وی، ب) اثبات کارایی اصول معرفت‌شناسانۀ کانت - ایدئالیسم انتقادی - در تحلیل نظریة نسبیّت، ج) کاربستِ اصل نسبیّت بر خودِ «نقد شناخت» و تبیین پروژۀ فلسفۀ صورت‌های سمبولیک. کاسیرر در فلسفة کانت «قاعدة فهم» را دارای نقشی بنیادی در ایجاد نسبت‌های زمانی و فضایی می‌داند و هندسة اُقلیدسی را همبستة ضروری صورتِ پیشینیِ ادراکِ فضایی در فلسفة کانت نمی‌داند. همچنین از دید کاسیرر به دلیل وجود ضروریِ صورت‌های مفهومی ناوردا (مانند زمان، مکان، عدد و تابع) در نظریه‌ها، مقایسه بین نظریه‌ها امکان‌پذیر می‎‌شود و می‌توان نتیجه گرفت که با پیشروی علم، نظریات علمیِ جامع‌تر (به‌لحاظ گسترۀ تبیینی) و پالوده‌تر (به‌لحاظ کنار گذاشتنِ دیدگاه‌های جوهری) می‌شوند. در نتیجه گذار از نظریات علمی متقدم به متأخر به شکلی تصادفی و اختیاری صورت نمی‌گیرد و تابع ضرورتی عینی ست؛ اگرچه نظریۀ فیزیکی عالی‌ترین صورت شناخت نیست و در کنار سایر صورت‌های نمادین بخشی از فعالیت نمادپردازی انسان محسوب می‎‌شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 32
نویسنده:
زهرا عسلی ، حسن بلخاری قهی ، مهدی حسینی ، عباس ذهبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الم مُثُلِ معلّقه به‌عنوان رابط میان دو عالم معقول و عالم محسوس در حکمت اشراق از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. سهروردی اولین حکیمی است که در فلسفۀ اسلامی از عالم مثال سخن می‌گوید. این عالم در فلسفۀ سهروردی کارکردهای زیادی دارد و بسیاری از عجایب عالم از جمله قیامت و رستاخیز، معجزات پیامبران و کرامات اولیا را توجیه می‌کند. در این تحقیق، که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، ابتدا به شرح و بسط تقسیم‌بندی عوالم بر مبنای نور در حکمت اشراق و سپس به بررسی جایگاه مثل معلّقه در نظام نوری سهروردی پرداخته شده است. سهروردی در کتاب حکمت الاشراق علاوه بر عالم معقول و عالم محسوس (یا سه عالم عقل و نفس و جسم)، از عالم چهارمی سخن می‌گوید که جایگاه صور معلّقه ظلمانیّه و مستنیر است. عالم مثال مانند عالمی واسطه میان عالم معقول و عالم محسوس قرار گرفته و عالمی است که در آن حوادث نفس اتفاق می‌افتد. صعود به این عالم با اَبدان عنصری ممکن نیست، بلکه با بدن هورقلیایی که لطیف و روحانی است ممکن است، و درک و مشاهدۀ آن نیز با حواس لطیف روحانی امکان‌پذیر است.
صفحات :
از صفحه 117 تا 130
نویسنده:
محمدمهدی میثمی ، اصغر واعظی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر با نقد رویکرد نظری بر تجربۀ زیستن به‌مثابه موضوع اساسی فلسفه تاکید می‌کند. در این میان، تحلیل زندگی مسیحی، الگویی برای خصلت‌نمایی واقع‌بودگی به دست می‌دهد که هایدگر در هستی و زمان از آن بهره می‌برد. زندگی مسیحی با تأکید بر ورود به حوزۀ عملی به‌عنوان اساس ایمان در مقابل متافیزیک نظریه‌محور یونانی قرار می‌گیرد. ورود به این حوزۀ عمل مستلزم پذیرش کلمۀ خدا یعنی اعتماد به آن‌چه او از آن خبر داده و انتظار برای بازگشت دوبارۀ مسیح است. در این‌جا با دانش و تجربۀ متفاوتی از زمان‌مندی روبه‌رو هستیم که در غلبۀ مفهوم‌پردازی متافیزیکی از دست رفته است. هایدگر تحلیل‌اش از واقع‌بودگی مسیحی را با مطالعۀ موقعیت پولس بر اساس نامه‌های وی به غلاطیان و تسالونیکیان و نیز اعترافات آگوستین پی می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 203 تا 226
نویسنده:
مقداد قاری ، سید علی کلانتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنا بر نظریۀ هنجارینگیِ باور در معرفت‌شناسی، باور حالت ذهنی هنجارین می‌باشد. نسخه‌های متعددی از این نظریه در متون فلسفی موجود است که در این مقاله به بررسی دو نسخۀ معروف از آن‌ها خواهیم پرداخت. نسخۀ اول ناظر به هنجاری است که اصطلاحا «هنجار صدق» نامیده می‎‌شود؛ بر اساس این هنجار «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد» (Shah 2003, 2009). بر اساس نسخۀ دیگر «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و تنها اگر p را بداند» (Williamson 2000, Brown 2010). بحث در باب این نظریات، مبحثی است گسترده که طبعاً بررسی تمامیِ آن‌ها خارج از محدوده و هدف مقالۀ پیش رو است. تمرکز ما در این مقاله، ناظر به انتقادات مهمی است که شاکِل (Shackel) مطرح ساخته است. بر اساس این انتقاد، گزاره‌های خودارجاعی وجود دارند که هنجارهای معرفی شده در ارت.باط با آن‌ها دچار تناقض می‌گردند. در این مقاله به نقد و بررسی انتقادات شاکل خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 153 تا 160
نویسنده:
ابوالفضل صبرآمیز ، مهدی ذاکری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیا تجربۀ شنیداری ما از اصوات زبانی در زبانی که می‌شناسیم، شامل ویژگی‌های معنایی است یا خیر. برخی از فلاسفه از این دیدگاه دفاع کرده‌اند که تجربۀ ادراک شنیداری ما شامل ویژگی سطح بالایی همچون معنا یا ساختار معنایی است. نقدهای مختلفی به این رویکرد وارد شده است که دو تا از مهم‌ترین این نقدها، یکی نقد مبتنی بر شنیدن کلمات هم‌آوا با معانی مختلف و دیگری، نقد مبتنی بر فهمیدن عبارت‌های زبانی حساس به بافت است. ما در این مقاله ضمن بررسی این نقدها، پاسخ‌هایی جهت دفاع از این رویکرد فراهم می‌کنیم. در پاسخ به نقد شنیدن کلمات هم‌آوا با معانی مختلف، با استفاده از شهود عرفی و مثال‌های زبانی سعی می‌کنیم نشان بدهیم که هنگام شنیدن کلمات هم‌آوا ولی با معانی مختلف، واقعاً تجربۀ پدیداری متفاوتی داریم. در نقد حساسیت به بافت زبانی نیز نشان می‌دهیم که این نقد، ویژگی عمومیت معنا را نادیده می‌گیرد. علاوه بر این، با دفاع از فرآیند بالا به پایین می‌توان پاسخی برای نقد مبتنی بر حساسیت به بافت، فراهم نمود.
صفحات :
از صفحه 95 تا 116
نویسنده:
علیرضا فاضلی ، سید مصطفی موسوی اعظم ، محمد علی عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل اختلافی میان عالمان سنت اسلامی در حوزۀ تفسیر قرآن، که از دیرباز تاکنون همواره محل نزاع بوده، اختلاف در ریشۀ واژۀ «نبی» است. برخی این واژه را برآمده از «نبأ» به معنای خبر می‌دانند و برخی از «نبو» به معنی بلندی و رفعت. ابن‌عربی هر دو ریشه را در مادۀ نبی پذیرفته است و طبق نظریۀ او «نبی مهموز» فرع و متولد از «نبی واوی» است. به‌عبارتی «نبأ» مشتق از «نبو» است. از شروط تحقق اشتقاق اکبر مناسبت معنایی است که ابن‌عربی در راستای دفاع از دیدگاه خود تبیینی ارائه نکرده است. با وجود این به باور نگارندگان بر اساس مبانی وجودشناسی ابن‌عربی می‌توان مناسبت معنایی میان دو ریشۀ واژۀ «نبی» یافت. «نبی واوی» اشاره به نبوت در معنای باطنی آن دارد که همان حقیقت محمدیه به‌مثابه صادر نخستین است، که دارای شریف‌ترین و عالی‌ترین شأن و رفعت در عالم آفرینش است. اما «نبی مهموز» بازگشت به جنبۀ ظاهری نبوت دارد که از آن تعبیر به نبوت تشریعی می‎‌شود که قوام آن به ابلاغ خبر است. بدین معنا «نبی مهموز» (نبی به معنای خبر) فرع بر «نبی واوی» (نبی به معنای رفعت) است که پس از شهود باطن نبوت از سوی نبی، او بار دیگر به سوی خلق باز می‌گردد و از اسمی که خود مظهر آن است خبر می‌دهد. از این‌رو از حیث وجودشناسانه اطلاق هر دو معنا بر واژۀ نبی توجیه‌پذیر و صادق است.
صفحات :
از صفحه 131 تا 151
نویسنده:
نفیسه مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ملاصدرا به هنرها با عنوان «صنایع لطیفه» امعان نظر داشته و گونه‌ای از شعر را «شعر حکمی» می‌نامد. وی برخی از هنرمندان را در زمرۀ حکما نام می‌برد که این دو رویکرد، اساس تعمیم شعر حکمی به هنر حکمی در این تحقیق است. آشنایی با مراتب حکمت، معرفی موانع نیل به آن و تبیین مشخصات بارز هنرهای حکمی از مباحثی ست که در این مجال بدان پرداخته شده است. بنا بر اصل درهم تنیدگی اجزای نفس، جویای هنرِ حکمی هر یک از ساحات قوای حسّی، تخیل، عاطفه، عقل نظری و عملی را در خدمت وصول به حکمت قرار می‌دهد و با پرورش ذوق استحسانی، کسب مهارت هنری، شناخت قواعد مدرسی و تصفیۀ روح، ترجمان حکمت در آثاری فاخر و جاودانه می‌گردد. شرح ارتباط هنرهای حکمی با حرّیت، عشق و مبادی الهام مساعی این جستار است.
صفحات :
از صفحه 181 تا 201
نویسنده:
یاسمن سلمانی ، علی سنایی ، قربان علمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار جایگاه تجارب عرفانی در روان‌شناسی فرافردی استانیسلاو گراف از منظر فلسفه ذهن بررسی و تحلیل می‎‌شود. گراف برخلاف دیدگاه رایج در روان‌شناسی آکادمیک، تجارب عرفانی را زمینه‌ای برای دسترسی به سطوح عمیق‌تر روان و آگاهی می‌داند. او از الگوی هولوگرافیک در فیزیک بوهم برای تبیین ظهور آگاهی در تمام مراتب هستی استفاده می‌کند و معتقد است که فیزیک نوین در تقابل با جهان‌بینی نیوتنی-دکارتی، امکان دفاع از واقع‌نمایی تجربه عرفانی و دسترسی به نظم مستتر جهان را فراهم می‌سازد. گراف با توجه به نابسندگی‌های تفکر فیزیکالیستی، یک الگوی هولوگرافیک از آگاهی ارائه می‌دهد. به نظر گراف وحدت ارگانیک با عالم یکی از ویژگی‌های تجربه عرفانی است. گراف شرایطی مثل بیماری و کم‌خوابی را نیز زمینه‌ساز تجربه عرفانی می‌داند که این امر در قالب تقلیل تبیینی قرار می‌گیرد که لزوماً مورد قبول صاحبان تجربه عرفانی نیست. گراف توصیفات عرفا از تجربه عرفانی را صرفاً با رجوع به مقولات و چارچوب فرهنگی آن‌ها تبیین می‌کند. لازمۀ چنین دیدگاهی ایجاد تمایز بین تجربۀ محض و تفسیر آن است که با آزمون فکری شفافیت در فلسفه ذهن قابل نقد می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 73 تا 93
نویسنده:
رضا میرمبین ، علی مرادخانی ، سیدعبدالمجید شریف زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفۀ صورت‌های سمبلیک ارنست کاسیرر امکانی ویژه را برای بازخوانی نحوۀ تکوین شناخت انسان به‌ویژه در اذهان بدوی بشر و دربارۀ اندیشۀ اسطوره‌ای عرضه می‌کند. مراحل شناخت طبق این فلسفه، از تفکر مبتنی بر اسطوره آغاز شده و با گذر از دین و عرفان به هنر و علم و دیدگاه استعلایی کانت می‌رسد. لیکن علی‌رغم تأکید او بر اهمیت هنر در جای‌جای آثار خویش، تبیینی مشخص در خصوص شناخت متکی بر هنر انجام نگرفته است. مقالۀ حاضر بر آن است با بررسی ویژگی‌های اندیشۀ اسطوره‌ای شامل مقولات و فُرم‌های ادراکیِ آن و تمرکز بر آرای پراکندۀ کاسیرر در خصوص هنر، تبیینی از هنر در جایگاه یکی از صورت‌های سمبلیک مورد نظر فیلسوف به دست دهد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و از طریق فیش‌برداری کتابخانه‌ای-اِسنادی در چارچوب نظری فلسفۀ صورت‌های سمبلیک نوشته شده و می‌کوشد از طریق تشریح و تطبیق داده‌ها احتمال تداوم مقولات و فُرم‌های ادراکی اسطوره‌ای در اندیشۀ هنری یا امکان بازسازی آن‌ها را مورد تحقیق قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 227 تا 243
  • تعداد رکورد ها : 13