جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 23
نویسنده:
بیان کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فوکو و لویناس از برجسته‌ترین و مهم‌ترین متفکرانی هستند که بر ضرورت انتقاد بنیادی از سوبژکتیویسم عقلانی تأکید کرده‌اند. جریانی که به زعم این دو متفکر از زمان دکارت تا عصر حاضر، توانایی اخلاقی بدن را به نفع آگاهی سرکوب کرده است. فوکو و لویناس به بررسی و تحلیل معیار اخلاقی سوژة بدن‌مند پرداخته‌ و در همین راستا توصیف اساسی و بدیعی از بدن و اخلاق ارائه کرده‌اند. بر همین اساس پیوند سوژه و دیگری را از منظری نو واسازی کرده‌اند. پرسش‌های راهبر ما در ‌این مقاله عبارتند از: لویناس و فوکو چگونه بر پایة مختصات اندیشه-شان، سوبژکتیوتة بدن‌مند اخلاقی را ترسیم کرده‌اند؟ وجوه اشتراک و اختلاف این دو در باب سوبژکتیوتة بدن‌مند اخلاقی چیست؟ مدعای اصلی مقاله این است که اگرچه فوکو و لویناس روش‌ها و دریافت‌های متفاوتی از اخلاقی بودن ارائه کرده‌اند، اما هر دو بر اهمیت بدن به عنوان شرط ضروری و ذاتی بازسازی سوبژکتیوته اخلاقی تأکید دارند. هر دومعنای خاصی از اخلاق ارائه کرده‌اند و به نقد نظریه‌های مربوط به عمل اخلاقی و مجموعة قوانین کلی پرداخته‌اند. همچنین با تأکید بر اهمیت توانایی اخلاقی زبان، به تبیین رابطة اساسی بین سوژه و دیگری پرداخته‌اند و با انتقادهای جدی به زبان سوبژکتیوسم عقلانی به تولد سوژة حقیقت‌گو و سوژة پاسخ‌گو همت گماشته‌اند. به‌طور کلی سوژه بدن‌مند اخلاقی فوکو و لویناس دارای جنبه‌های مشترک اخلاقی، جسمانی، زبانی، زیبایی‌شناختی و تاریخی است.
صفحات :
از صفحه 354 تا 369
نویسنده:
پریسا شکورزاده ، علی فتح طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله با تمرکز بر اصل اندراج در فلسفه لایب‌نیتس و خوانش ژیل دلوز از آن بر این ادعا است که نقد فلسفیِ اندیشه لایب‌نیتس به شیوه نقد دلوزی منجر به بازآفرینی مفهوم «تا» و سوژه «تا» در اندیشه لایب‌نیتسی می‌شود. برای رسیدن به این مقصد ابتدا به اصل مزبور و اصول مرتبط با آن در فلسفه لایب‌نیتس پرداخته و بر جنبه هستی‌شناختی این اصول تأکید کرده‌ایم، سپس خوانش دلوز از فلسفه لایب‌نیتس را حول این اصل سامان داده و جهان تاخوردگی‌ها را که ماحصل چنین خوانشی است تصویر کرده‌ایم. تلاش کرده‌ایم با بررسی این اصل در فلسفه لایب‌نیتس دریابیم که چگونه خوانش دلوز از فلسفه لایب‌نیتس امکان‌های جدیدی را در این فلسفه گشوده است و سخن گفتن از سوژه لایب‌نیتسی-دلوزی «تا» را به‌عنوان سوژه‌ای نو امکان‌پذیر کرده است. بدین‌ترتیب در گام نهایی بر این سوژه لایب‌نیتسی-دلوزی و ویژگی‌های آن توجه کرده‌ایم که از بسط اصل اندراج حاصل شده است.
صفحات :
از صفحه 230 تا 248
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اهمیت تنوع ادیان، بعنوان واقعیتی عینی و انکارناپذیر مورد توجه است. لازمه چنین زیستی دستیابی به فهمی همدلانه از خودی و دیگری است. چنین فهمی بر بازشناسی متغیرهای مهمی چون اشتراکات و اختلافات انسانی، اخلاقی، فرهنگی و دینیِ خودی و دیگری مبتنی است. به لحاظ نظری، از پرسش­های پیش­روی بازشناسی زیست ما در جهان متنوع دینی، پرسش از حقانیت و نجات و تفاوت­های آن در سنت­های مختلف دینی است. یعنی عطف توجه به دیگری دینی، مساله حقانیت نگاه دینی خودی و دیگری را مطرح می­سازد و اینکه راه نجات و رستگاریِ کدامیک معتبر و اصیل است. لذا ادعای تحقیق آن است که پذیرش واقعیت تنوع ادیان، به لحاظ عملی، ضرورت عینی همزیستی مسالت­آمیز، تکیه بر اخلاق جهانی و توسل به منطق گفتگو را پیش­روی ما قرار می­دهد. نتیجه نظری و عملی توجه به مساله تنوع ادیان، به رسمیت شناختن وجودی دیگری دینی و پایبندی به لوازم عملی و واقعی آن، یعنی اقبال به صلح، مدارا و مشارکت متقابل، و التزام به لوازم نظری آن یعنی دوری از نگرش انحصاری به سنت دینی خود و پذیرش حقانیت و امکان نجات برای دیگری دینی به درجات متفاوت تشکیکی است. نتیجه نظری، منطقی و الهیاتی مربوط به سنت دینی خود نیز می­تواند یافتن افق­های تازه برای بازشناسی نکات ارزشمند نگرش دینی خود و بازیابی روحیه اصلاح در آن دسته از باروهای دینی سنت خودی است که نیازمند بازسازی­اند.
صفحات :
از صفحه 337 تا 353
نویسنده:
ابوتراب یغمائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مشکلات فراراهِ واقع‌گرایی ساختاری هستی‌شناختی حذف‌گرا مسألۀ رابطۀ بدون مربوط است: از یک‌سو، مطابقِ این نوع واقع‌گرایی، جهان صرفاً از ساختارها و روابط قوام یافته و تهی از اشیاء منفرد است، و از سوی دیگر، مطابق با فهم برآمده از ریاضیات، ساختارها و روابط به اشیاء منفرد به‌مثابۀ مربوط تکیه دارند. استیون فرنچ در مقام مدافع این نوع واقع‌‌گرایی چنین پاسخ می‌دهد که فرضِ وابستگی رابطه به مربوط به منبع بازنمایی باز می‌گردد، در حالی‌که واقع‌گرایی فوق مدعی‌ست که رابطه در هدف بازنمایی موجودی خودایستاست. در این مقاله نشان داده خواهد شد که این پاسخ همراه با نظر وی در مورد معناشناسی جملاتِ ظاهراً ناظر بر اشیاء منفرد نامنسجم است.
صفحات :
از صفحه 404 تا 425
نویسنده:
پروانه عادل زاده ، کامران پاشایی فخری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«خوان هشتم» اخوان ثالث، بازسازی فضای ایران باستان است و در آن توجّه ویژه­ای به فلسفه زردشت شعر شده است. اخوان در این شعر، به سرانجام زندگی و فلسفه اصالت وجود قهرمانان نگاهی متفاوت از نگاه معمول فلسفه اصالت وجود و پوچ­گراییِ غرب دارد؛ وی درصدد احیای فرهنگِ ایران باستان و فلسفه و آیین زرتشت و مزدک است تا با این دیدگاه به عدالت اجتماعی، دادگری حال و گذشته معنایی متفاوت بدهد. از نظر اخوان، دیدگاه، اندیشه، هستی و مرگ قهرمان داستان با دید معمول غرب­ فرق دارد. از سویی دیگر، هم‌ریشه بودن اسطوره­های دینی- فلسفی هند و اروپایی و ایرانی سبب گردیده است تا رگه­هایی از فلسفة غرب نیز در شعر وی برجسته شود؛ از دیدگاه قهرمانان شعر، هستی، جاوید و وابسته به اهورامزداست و آنان «زندگی» را در برابر «نا- زندگی» قرار می­دهند که آن هم بخشی از هستی است، برخلاف اگزیستانسیالیست­های غربی و پوچ­گرایان که انسان را به «خود رها شده» و زندگی را پوچ می‌انگارند. وی این­گونه بر پوچی روزگار خویش غلبه می­کنند و به زندگی معنا می­دهد. در این پژوهش، تناقض­گویی­های اخوان در خصوص گذشته ایران باستان نیز مورد مداقّه قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 268 تا 288
نویسنده:
سید محمد امین مداین
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله چیستی روان انسان که بازگوی هویت آدمی است از مباحث مهم فلسفه به شمار می‌‌‌‌آید. در مقاله حاضر روان انسان یا به عبارت بهتر اگو «ego» از منظر تجربه‌گرایی و به ویژه از منظر روانشناسی‌گرایی1 مورد بحث قرار‌‌‌‌ می‌‌گیرد. پس از تعریف روانشناسایی‌گرایی، روانشناسی‌گرایی از منظر برنتانو و هوسرل اول مورد بحث قرارمی گیرد. پس از این نوبت می‌‌‌‌رسد به اگو از منظر روانشناسی‌گرایی برنتانو و هوسرل (اول) و مطالعه جزیی آن. البته برای انجام بهتر بحث اشاره‌‌ای به پدیدار‌گرایی هیوم و من اندیشه «cogito» دکارت خواهد شد با این تفاوت که هیوم بالمال در تجربه‌گرایی قرار دارد ولی بنابر عقیده هوسرل کوژیتو یا من اندیشه دکارت بر اثر اشتباهاتی از حیطه استعلایی به حیطه طبیعی و تجربی تنزل‌‌‌‌ می‌کند. در نهایت با تعریف اجمالی نگرش طبیعی، ویژگی‌‌‌‌های عمده اگوی تجربی که مد نظر برنتانو و هوسرل نخستین بوده احصاء می‌‌‌‌شود.
صفحات :
از صفحه 370 تا 385
نویسنده:
علی علیشیر ، سید محمد علی دیباجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دوره‌ معاصر که علم تجربی، همه اطوار وجود را منحصر در طور حس نموده و به معنازدایی از جهان­هستی و اشیا موجود در آن مشغول­است، آیا تامل در میراث معماری مقدس بجای­مانده از تمدن­های سنتی میتواند طریق برون‌رفت از نیهیلیسم بی­معنایی‌ را نشان دهد که انسان امروزین گرفتار آن آمده­است؟ پاسخ مولفان مقاله بدین سوال مثبت است؛ لذا بر آن شدند تا با بررسی کیفیت آشکارگی امر قدسی در معماری مقدس اسلام و هندوئیزم، به­عنوان دو فرهنگ بزرگ سنتی، در جستجوی معنای از دست­ رفته‌ای بکوشند که گمشده انسان معاصر است. روش تحقیق در این مقاله مطالعه­ای تطبیقی در معماری مساجد اسلام و معابد هندوئیسم بر اساس پدیدارشناسی است. البته نویسندگان مقاله عقیده دارند که پدیدارشناسی برای فهم کیفیت تجلی امر قدسی در معماری مقدس، نابسنده است لذا در مقابل تحلیل­های پدیدارشناختی و سمبلیسم، رابطه وجودی با معماری مقدس را مطرح می‌کنند و آن را روشی مناسب برای فهم کیفیت تجلی امر قدسی می‌دانند.
صفحات :
از صفحه 289 تا 318
نویسنده:
ابراهیم قدرتی نوشهر ، محمد رضا عدلی ، عبدالحسین طریقی ، بخشعلی قنبری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف از این مقاله، بررسی مسأله شر از دیدگاه ابن‌میمون در دین یهود و امام محمد غزالی در دین اسلام است. ابن‌میمون شر را صادره از خدا نمی‌داند؛ چون معتقد است که ضد وجود، فعلیت ندارد و همه شرور عدم هستند که هیچ فعلی به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. ابن میمون خداوند را از شر مبرا و همیشه خداوند را خیر محض می­داند. او جهان خیر و شری را که انسان در آن قرار می­گیرد را ناشی از وجود انسان می­داند. غزالی نیز تأکید دارد که خیر و شر از جانب خداست و کسی که شر را از جانب خدا نداند، جاهل است؛ به این معنا که خداوند شر را برای شر نمی‌آفریند، و غرض خداوند از ایجاد شر، در واقع نیل به یک خیر بزرگ‌تر است. به نظر غزالی ابهام در باب سازگاری رحمت خدا و وجود شرور ناشی از درک نادرست معنای حقیقی رحمت است. نتیجه اینکه ابن میمون شر را صادره از خدا نمی‌داند؛ او شر را عدمی می‌داند؛ و اصل وجود آن را ناشی از عواملی چون جهل و قدرت محدود انسان می‌داند و شر را به واسطه انسان بودن افراد می‌داند؛ در حالی که غزّالی شرّ و خیر را با هم آفریدۀ خدا دانسته و اصل وجود شر را عاملی برای رسیدن به خیر بزرگتر و نامعلوم می‌داند.
صفحات :
از صفحه 319 تا 336
نویسنده:
عبدالرضا صفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مراد از تحول هرمنوتیکی مفهوم پیشینی، تحلیل بنیادها و زمینه‌‌های عبور از رویکرد ریاضی مفهوم پیشینی و پایه‌گذاری فهم هرمنوتیکی آن در تفکر هیدگر است. بر اساس یک خوانش تفسیری میان این دو گونه مفهوم پیشینی نزد هیدگر گونه‌ای همپوشانی و تداخل دیده می‌‌شود. اما مقاله حاضر خلاف آن خوانش تفسیری نشان می‌‌دهد که مفهوم هرمنوتیک پیشینی بنیادهای متفاوتی دارد. در رویکرد ریاضی که میراث افلاطون برای تفکر کانتی است در اساس مفاهیم پیشینی، فاهمه‌ای با مفاهیم بکلی ایستا قرار دارد که مفاهیم باید بر اساس صور پیشینی از آن استنتاج شود. ولی هیدگر از یک سو آنجا-بودن را بجای فاهمه تفسیر می‌‌کند تا مقولات را بر بنیادی وجودی-هرمنوتیکی استوار سازد. پس فهم پیشینی وجود موجودات، جایگزین یافتن مفاهیم پیشینی در صور مکان و زمان می‌‌شود. همچنین درک مفهوم پیشینی به معنای هرمنوتیکی، مستلزم فهم افکندگی وجود انسان در عالم یعنی هرمنوتیک واقع بودگی است. این عالم به سبب ساختمان زمانی‌اش ساختاری پویا دارد لذا پیشینی هم پویا است چون بنابر مفهوم کارکردی چیزها شکل می‌‌گیرد. از سوی دیگر هیدگر با تأکید بر سنت و زبان به عنوان عوامل معنا دادن این عالم، جایگاه پدیدار معنا را به حقیقت وجود انتقال می‌‌دهد و آن را پیشینی همه پیشینی‌‌ها می‌‌نامد.
صفحات :
از صفحه 249 تا 267
نویسنده:
علی اصغر مروت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این قولِ کانت که «فاهمه بدون شهود بی‌محتوی است و شهود بدون فاهمه کور است» عبارتی کلیدی در فلسفه اوست. کانت در شرح این عبارت به گونه­ای سخن گفته است که عده‌ای از محققان معاصر مانند استراوسن، وارنوک، یوئینگ و ... او را پیشرو فلسفه­هایی چون پوزیتیویسم منطقی و فلسفه زبان متعارف- که در آنها مابعدالطبیعه متعالی به‌عنوان مجموعه­ای از تعبیرهای مهمل، طرد می­شود- دانسته­اند. در این مقاله کوشش خواهد شد اولاً نشان داده شود که در فلسفه کانت، عبارات کلیدی دیگری چون "متعلق ایمان بودن" ایده‌های عقل و "اندیشیدنی بودن" آنها و همچنین "قابلیت استفاده تنظیمی" از این ایده‌ها و نیز قول به معنای استعلایی مقولات وجود دارد که می­توان معناداری مابعدالطبیعه متعالی را به‌عنوان لازمه­ای از آنها بیرون کشید و ثانیاً نشان داده می­شود که با فرض قبول این گفته که "فاهمه بدون شهود بی محتوی است"، همچنان می­توان به معناداری مابعدالطبیعه متعالی باور داشت.
صفحات :
از صفحه 386 تا 403
  • تعداد رکورد ها : 23