جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 20
نویسنده:
مسعود علیزاده اقدم ، محمد رضا عبداله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، بخشی است از تحقیقی درباره رابطه سه نقد در فلسفه کانت، مبتنی بر مفاهیم اساسی فلسفه انتقادی. یکی از این مفاهیم، طبیعت است. طبیعت در فلسفه انتقادی، مجموعۀ متعلَقهای فعالیت حکم‌کردن است، و چون این فعالیت، بنحو خودآیین یعنی مطابق اصول استعلایی انجام می‌گیرد طبیعت نیز افقی است که با این اصول تقویم می‌شود. طبیعت در نقد اول، قلمرو متعلَقهای شناختِ متناهی از جهت صورتشان است، و توسط اصول استعلایی فاهمه تقویم می‌شود. تقویم ماتقدم صورت عین و نه ماده‌اش، متوقف است به تناهی شناخت انسان. طبیعت در نقد دوم، قلمرو متعلَقهای عقل عملی است که اراده‌های آزادند و توسط قانون اخلاقی تقویم می‌شود. غایت‌بودن این طبیعت، نشان تناهی عمل انسان است. طبیعت در نقد سوم، افقِ ماتقدمِ گشوده‌شده توسط اصل استعلایی حکم تأملی است یعنی حوزه‌ای است که در آن انسان به تأمل در متعلَقهای شناخت از جهت کثرت و عدم ضرورتشان می‌پردازد، که این نیز وجه دیگری از تناهی در شناخت انسان است. بدین‌سان سیر تحلیل طبیعت در سه نقد، سیر تحلیل تناهی انسان است. این تحلیل در تمامیتش نشان می‌دهد که انسان، یعنی موجود آزاد متناهی در جهان محسوس، به چه معناست. چنین است که تحلیل کانت از مفهوم طبیعت در سه نقد، بخشی از تلاش اوست در جهت پاسخ‌دادن به آن سؤال واحد که به گفته او مسئله اصلی فلسفه انتقادی است: «انسان چیست؟»، و چنانکه می‌بینیم فهم این پاسخ، و ازین‌رو فهم فلسفه انتقادی، فقط با درنظرآوردن هر سه نقد ممکن می‌شود.
صفحات :
از صفحه 363 تا 385
نویسنده:
حسن خسروی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروزه زیست جمعی و نیازهای متقابل اساس زندگی بشر را تشکیل داده و حفظ تعادل آن، مستلزم همکاری مشترک در عرصه جهانی است. لذا انسان به تنهایی قادر به حل بحران­ها و چالش­های پیرموان خود نخواهد بود. با گسترش بیماری کرونا­ویروس یا کووید 19، به عنوان یک «اپیدمی جهانی»، همکاری­های متقابل و نوع دوستی بیشتر اهمیت یافته و مهار بیماری، درمان مبتلایان و پوشش نیازهای آسیب­­دیدگان و تامین حقوق انسانی، نیازمند مبنایی اساسی جهت الزامی شدن «اصل حمایت از حقوق انسانی دیگران»، می­باشد. هدف اساسی مقاله، موجه­سازی این الزام بر بنیاد اخلاق وظیفه­گرای کانتی با رویکرد توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می­دهد که متاثر از کووید 19 حقوق انسانی افراد زیادی در معرض آسیب قرار گرفته و اخلاق وظیفه­گرا به جهت نهادینه­سازی قانون الزامی عمل به تکلیف ناشی از فاعل اخلاقی و خودآیین، خرد خودبنیاد و اراده نیک و آزاد، می­تواند منشا حرکت افراد اخلاقی برای تضمین اصل حمایت از سایرین در برابر این بیماری شود. انسان متصف به اخلاق وظیفه­گرا در کمک به سایر افراد، صرفا به اصل عمل اخلاقی «حمایت از دیگری»، توجه می­نماید، لذا در کمال بی­طرفی، عدالت، برابری، عدم تبعیض و بدون دخالت دادن انطباعات حسی، به افراد نیازمند، آسیب­دیده، مبتلا و بیمار کمک می­نماید.
صفحات :
از صفحه 195 تا 219
نویسنده:
عبدالمجید مبلغی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این نوشتار به بررسی ظرفیت نظریه­های فلسفه سیاسی معاصر در مواجهه با ویروس کووید-19‌ می‌پردازد. جهت انجام این مهم نویسنده به پیشهاد طبقه بندی ویژه‌‌ای برای فهم تنوع حاکم بر منطق اقدام و عمل در حوزه عمومی بر اساس نظریه­های فلسفه سیاسی همت می‌گمارد و سپس، از منظر آگاهی ناشی از این طبقه‌بندی مفهوم پردازانه، سطوح مختلف درک موقعیت به لحاظ فلسفی را در مواجهه با این ویروس همه‌‌گیر به بحث می‌گذارد. بر این اساس چهار گروه نظریه‌پردازی عدالت- محور، سنت- محور، نتیجه-محور و آزادی-محور معرفی می‌گردد. نوشتار می‌کوشد، در تلاشی ابتدائا معرفت‌شناسانه و سپس ظرفیت‌سنجانه بر پایه نظام هنجاری ناشی از هر یک از نظریه­های فلسفه سیاسی، امکان­های پیش روی این دیسیپلین­های نظری را جهت فهم موقعیت همه‌‌گیری ویروس کرونا و سپس مواجهه با آن توضیح دهد. مقاله قادر به شناسایی طیفی از امکان­ها، بر اساس رویکردی انتقادی و تحلیلی، می‌گردد. فرضیه پژوهش آن است که به میزانی که نظریات فلسفه سیاسی از سمت معرفت‌شناسی کل نگر متعین پیرامون عدالت‌گرایی به سمت معرفت‌شناسی جزءنگر نامتعین پیرامون آزادی‌گرایی تغییر موقعیت می‌یابند، استعداد سیاست‌گذاری کنترل پایه و محدودیت‌گرا در جامعه کاهش می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 137 تا 161
نویسنده:
مجید دهقان ، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خودآیینی از کانت به بعد فضیلتی عقلانی ‌به شمار می‌آید که فرد را مستقل از دیگری دارای توانایی انتخاب و تصمیم‌گیری در حوزه‌هایی مانند اخلاق، سیاست و معرفت فرض می‌کند. شخص خودآیین با این تعریف در مقابل هر آتوریته شامل آتوریته دینی مقاومت نشان می‌دهد. به همین دلیل همواره خودآیینی مانع از پذیرش آموزه‌های دینی بدون شاهد مستقل قلمداد می‌شود. در این تصویر، دوراهی بین باور دینی و عقلانیت انتخاب سختی را پیش روی انسان مدرن دیندار قرار داده است. انسان مدرن ناگزیر است عقلانیت را به کنار نهاده و متعبدانه به دین باور داشته باشد یا باورهای دینی خود را محدود به گزارهای اندکی کند که برای آن شاهدی داشته باشد. فیلسوفانی مانند زاگزبسکی، کُدی و رابرت و وود در تلاشند با تحلیل دوباره مفهوم خودآیینی تفسیری از آن ارائه کنند که با پذیرش آتوریته معرفتی از جمله آتوریته دینی ناسازگاری نداشته باشد. در این مقاله پس از مرور تعریف خودآیینی و تاریخچه آن بر چرایی تنافی این مفهوم با آتوریته تمرکز می‌شود. سپس به رابطة این مفهوم با مفاهیمی مانند استقلال و آتوریته پرداخته می‌شود. در ادامه با ارائه تفسیری سازگار از این مفهوم با آتوریته رابطة این مفهوم جدید با آتوریته دینی تحلیل می‌گردد و صورت‌هایی از سازگاری خودآیینی و آتوریته دینی ارائه می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 437 تا 458
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف ، مصطفی عابدی ، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این پژوهش درصدد توضیح این موضوع هستیم که چگونه نیککولو ماکیاوللی، مبانی اندیشه سیاسی کلاسیک را به صورت بنیادین مورد نقد قرار می‌دهد و در گسست از آن مبانی، راه را برای ایجاد نگرشی جدید به سیاست و همچنین تأسیس علم سیاست هموار می‌کند. در این جستار، فلسفه سیاسی ارسطو به عنوان نماینده منطق اندیشیدن سیاسی کلاسیک مطرح شده است و این اندیشه‌ را بر اساس سه اصطلاح استراتژیکِ طبیعت، بخت و فضیلت و همچنین نسبت پیچیده میان‌ آن‌ها و ارتباطشان به سیاست در منظر ارسطو، مورد تفسیر و بررسی قرار می‌دهیم و نشان خواهیم داد که سیاست دنباله نگاه طبیعت محور و اخلاق محور ارسطوست. همچنین به صورت همزمان می‌پردازیم به اینکه چگونه ماکیاوللی با سه اصطلاحی که در مقابل اصطلاحات ارسطو وضع می‌کند (که عبارتند از قدرت، ویرتو و میهن) مبانی اندیشه سیاسی ارسطو و همچنین به تبع آن اندیشه سیاسی کلاسیک را بی‌اعتبار می‌کند و راه را برای ایجاد اندیشه سیاسی جدید که در بیرون میدان جاذبه قدرت طبیعت، قدرت اخلاق و قدرت بخت شکل می‌گیرد، باز می‌کند. جایی که آدمی تنها با اتکا به اراده خود و ویرتو و بدون نیاز به نیروی طبیعت و بخت، منطق مناسبات سیاسی را به نفع خود بر هم می‌زند.
صفحات :
از صفحه 333 تا 361
نویسنده:
حسین مصباحیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این نوشته تلاش کرده است وجوهی از پدیدار کرونا که در دام مستوری افتاده‌اند را مورد مطالعه قرار دهد و به آنها مجال دهد تا خود را بنمایانند‌.‌ در چنین جهتی‌،‌ مقاله بحث کوتاهی عرضه کرده است درباره ابعاد وضعیت بحرانی ناشی از بیماری‌های همه‌گیر با تاکید بر کرونا و نشان داده است که بحران مذکور سبب شده است که بحران‌های ناشی از کنش انسانی از پستوی خود خارج شوند و انسان را مجبور سازند تا وضعیت بحرانی خود را دریابد و درگیر آن شود‌.‌ مقاله بحث کرده است که پاندمی کووید ۱۹‌،‌ شش سطح بحران رابطه انسان با خود‌،‌ با فرهنگ ملی‌،‌ با طبیعت‌،‌ با دیگری‌،‌ با خدا‌،‌ و با علم را از پستو درآورده است و انسان را مجبور کرده است که در خود و در رابطه خود با غیر خود توقف کند‌.‌ گرچه پدیدارشناسی پاندومی کووید ۱۹ زمانی به سرانجامی می‌رسد که سطوح شش‌گانه بحران مذکور به ترتیب از طریق وام‌گیری مفاهیم فلسفی«موقعیت‌های مرزی»‌،‌ «نزاع برای ارج‌شناسی»‌،‌ «گشتل»‌،‌ «دیگری»‌،‌ «نام خدا» و «بحران علم» مورد مطالعه قرار گیرند‌،‌ مقاله به دلایل روش‌شناختی ترجیح داده است‌،‌ درآمد آن را برگزار کند و به کمک واضع اصطلاح موقعیت‌های مرزی‌،‌ کارل یاسپرس‌،‌ منحصرا بر سطح نخست بحران توقف کند و به ایضاح آن بپردازد‌.‌ مقاله بدین ترتیب با برشمردن دو خصلت اصلی موقعیت‌های مرزی یعنی تعارض و شکست‌،‌ و چهار موقعیت مشخص مرزی یعنی رنج‌،‌ جدال‌،‌ گناه و مرگ تلاش کرده است شرحی از بحران‌های ناشی از کرونا فراهم آورد و نشان دهد که بحران مذکور‌،‌ نقش‌های موقعیت‌های کلی و موقعیت‌های مرزی را جا به جا کرده است‌.‌ اگر موقعیت‌های مرزی در شرایط عادی حاشیه‌ای بر متن موقعیت‌های کلی بوده است‌،‌ در شرایط کرونایی جاری این موقعیت‌های کلی مبتنی بر آگاهی است که حاشیه‌ای بر متن درگیری‌های وجودی در موقعیت‌های مرزی شده است و چون چنین است ضرورت دارد که نحوه مواجهه با آن از سطح اگزیستانسیل به سطح اگزیستانسیال و از خاستگاهی ناشی از اگزیستانس آدمی به موقعیت‌های کلی رودرروی دازاین تغییر جهت دهد‌.
صفحات :
از صفحه 305 تا 331
نویسنده:
منصور ایمانپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ماجرای اخیر «کرونا ویروس» در عصر جدید، یادآور یکی از مسائل همیشگی در تاریخِ فلسفه و کلام است.فیلسوفان و متفکرین حوزه دین­پژوهی، این قبیل امور را تحت عنوان «شرور» مورد بحث و موشکافی قرار داده­اند. این مقاله نیز بحران ناشی از رفتار این ویروس را تحت همین عنوان بررسی کرده و ابعاد مختف آن را در ساحت باورها و عواطف تحلیل نموده­است. در حوزه معرفتی و فکری، راه­حلّ­های مختلفی در این خصوص ارائه شده است. هیچ یک از این راه­حلّ­ها به تنهایی قادر به پاسخگویی به همه اشکالات و توجیه­کننده همه اقسام شرور نیستند؛ لکن به نظر می­رسد در تبیین شرور رایج، ترکیبی از آن­ها را در چارچوب یک جهان­بینی جامع، می­توان به­کار برد. در حوزه عاطفی و وجودی نیز که براساس آن، فرد پدیده شرّ یعنی درد و رنج را با تمام وجودش تجربه می­کند، هم تحلیل­ها و تبیین­های ناظر به حوزهباورهادر جهت معنا بخشی بهاین درد و رنج­ها، کارساز هستند و هم مراقبت­های اخلاقی و عاطفی و روان­شناختی، مفید و اثربخش­اند و به تسکین و تقلیلِ درد و رنج افرادِ گرفتار کمک می­کنند. پدیده «کروناویروس»، از منظری دیگر نیز دارای آثار و پیامدهای مختلف و مخرّب در حوزه­های مختلف فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی و جهان­گردی است که حلّ آن­ها، نیازمند تدابیر هوشمندانه و هماهنگ است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 75
نویسنده:
رضا رسولی شربیانی ، ابراهیم امرانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأمّل در منطق ارسطو و تحلیل مبانی متافیزیکی آن، ارتباط تنگاتنگ میان منطق و متافیزیک در اندیشه او را نشان می­دهد. امّا با دقّت در تمایزات این منطق با منطق ابن­سینا، شاهد کم­رنگ شدن ارتباط متافیزیک و منطق نزد ابن­سینا و به‌تبع آن پر­رنگ­تر شدن گرایش صوری در این منطق می‌شویم. پرداختن به تمایزاتی که نشان­دهنده گرایش صوریِ منطق ابن­سینا نسبت به منطق ارسطو است، نیازمند نوشتار دیگری است و ما در این مقاله تنها به بیان علل کلامی و معرفت­شناختی این گرایش نزد ابن­سینا می‌پردازیم. او در کتاب اشارات و تنبیهات، منطق را علم بررسی اشکال تفکّر معرفی می‌کند و تفکّر شرطی را نیز قسمی از تفکّر دانسته و در مورد آن به‌تفصیل بحث می‌کند. این توجه به تفکّر شرطی، ناشی از دغدغه­ها و مسائلی است که ابن‌سینا با آن‌ها درگیر بوده و برای تبیین آن‌ها از منطق بهره جسته است. ابن­سینا در شرایطی از مکان و زمان زندگی می‌کرد که اندیشه کلامی، تفکّر غالب زمانه وی بود و ازآنجاکه در مباحث کلامی از واقعیت­های جهان و مصادیق باورهای دینی و روابط آن‌ها بحث می‌شود نه از مفاهیم و امور ذاتی و اندراج آن‌ها، لذا ابن­سینا به منطق شرطی که روابط میان امور واقع را تبیین می­کند التفات بیشتری داشت و چون منطق ارسطو را با توجه به مبانی خاص فلسفی آن در تبیین این قسم از تفکّر ناتوان می­یافت، سعی درکمرنگ کردن رابطه منطق و متافیزیک و درنتیجه صوری­تر کردن منطق ارسطویی نمود.
صفحات :
از صفحه 459 تا 477
نویسنده:
میکاییل جمال پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از کلمات پرکاربردی که اخیراً در سطح جهان رواج پیداکرده، بی‌گمان کلمه کروناویروس است که تنها در چند ماه اندک توانست سایه خود را بر جهان بگستراند. پیامدهای این پدیده از آن‌چنان حساسیت و اهمیتی برخوردار است که از یک‌سوی، موجب تغییر زاویه دید انسان نسبت به مقوله‌هایی از قبیل حیات، امید، مرگ و اجتماع شده و از سوی دیگر موجب ظهور ادبیات واژگانی جدید مانند زندگی مجازی، رزمایش کمک مؤمنانه، تمدن بی جامعه و مدافعان سلامت شده است. آنچه در این مقاله موردتوجه واقع‌شده، نه خود کروناست و نه خود فلسفه، بلکه همه مباحث مطرح‌شده، معطوف به این مسئله است که آیا فلسفه می‌تواند در مقابله با این رخداد ناگوار چاره‌اندیشی کند؟ این تحقیق با استفاده از روش کتابخانه‌ای تدوین‌شده و می‌خواهد این نکته محوری را به اثبات رساند که علاوه از راهکارهایی که در متون سنتی فلسفه اسلامی برای حل معضل شرّ ارائه‌شده است، می‌توان با تمسک به نظریه‌ای که از پیشینه آن سال‌های چندانی نمی‌گذرد با کرونا نیز مواجه شده، آن را بررسی و تحلیل کرد و آن عبارت است از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی که به باور آشنایان توان ایجاد تحول در علوم انسانی را داشته و در تبیین مقولات مهمی مثل فرهنگ، اخلاق، زندگی و تمدن، از موقعیت موفقی برخوردار است. یافته‌های این مقاله بدین قرار است: 1ـ فلسفه و پاره‌ای از مباحث آن با کرونا دو مقوله مجزا از هم نبوده و بین آن دو ارتباط وجود دارد؛ 2 ـ رابطه فلسفه و کرونا نه رابطه درمانگری است و نه رابطه آرام‌بخشی، بلکه می‌توان رابطه آن دو را تبیینی نامید؛ ۳ ـ بر اساس نظریه اعتباریات، می‌توان با خلق مفاهیم و ادبیات مناسب، به نحوه برخورد خردمندانه با این ویروس و یا هر پدیده مشابه دیگر نائل آمد؛ ۴ ـ هم‌چنین نظریه اعتباریات، انسان را در اتخاذ سبک زندگی جدید و اعطاء راه استمرار رضایت‌بخش حیات یاری می‌رساند.
صفحات :
از صفحه 109 تا 135
نویسنده:
فریده آفرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف مقاله این است که از نحوه طرح مفاهیم هایدگر در «هستی و زمان» برای شرح نسبت‌ها، یافت‌حال و حال‌های دازاین در مواجهه با کوید 19 استفاده کند. با روش تحلیلی-تطبیقی و رویکرد اگزیستانسیالیسم کاربردی در این مواجهه نسبت‌هایی چون علمی و پدیدارشناختی ضمن معرفی نسبت‌های القایی سرمایه‌داری شرح داده شده‌اند. ضمن مطالعه یافت‌حال و حال برسانده‌ی آن، متوجه اهمیت در-جهان-هستن دازاین در پرتوی مفهوم بدن‌زیسته می‌شویم. یافت‌حال به‌طور خلاصه احساس درونی نیست، بلکه در نسبت‌ها و رابطه‌ها شکل می‌گیرد و امکان‌هایی را پدیدار می‌کند. نسبت‌های پدیدارشناختی، مواجهه با کوید 19، وجوه مختلف رویارویی، یافت‌حال‌ها و در نتیجه حال‌هایی را در بدن‌زیسته به‌وجود می‌آورد. ترس و اضطراب بسته به نوع مواجهه و رویارویی دو نوع یافت‌حال است که از حالت ضعیف به قوی حال‌های متفاوتی را رقم می‌زند. دازاین در ترس، حال‌هایی چون فرار، بی‌تفاوتی، بیماری‌هراسی، ترس‌دائمی از کوید 19، دیگرترسی، دیگری‌هراسی، ترس از مرگ را تجربه می‌کند. اضطراب در حالت قرنطینه مطلق و نیز برای برخی افراد مبتلای بستری در بیمارستان، قریب به فوت روی‌ می‌دهد. اضطراب حاکی از خنثی‌شدن همه امکان‌ها و سربرآوردن پرسش از کیستی و چیستی دازاین است. نحوه زیستن اضطراب در قرنطینه مطلق یا مرگ تدریجی در بیمارستان، تجربه مرگ به معنای هایدگری، است. تحلیل یافت‌حال‌های دازاین در این شرایط به روشن‌سازی عملکرد دازاین می‌انجامد که می‌تواند به بهبود اقدامات بشر در بحران‌های مربوط به حوزه بهداشت و سلامت منجر شود.
صفحات :
از صفحه 247 تا 278
  • تعداد رکورد ها : 20