جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 19
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری، بیتا نخعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مفاهیم مورد بحث در فرا اخلاق مفهوم خوبی است که در سیاق­ های اخلاقی بسیار به کار می­رود و نقش مهمی در صدور داوری اخلاقی دارد از فیلسوفانی که به این مفهوم پرداخت و آن را غیرقابل تقلیل به دیگر مفاهیم اخلاقی می­دانست، ویلیام دیوید راس است. با این حال پیشینیان وی از جمله کانت و مور هم در باب خوبی نظریه پردازی کرده­ اند که نظرات آن­ها بر او تأثیر داشته است. نوشتار حاضر در صدد است تا دیدگاه فرا اخلاقی او را در پرتو دو نظریه مور و کانت به روش تطبیقی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ­ای مورد مداقه قرار دهد که در چه مواردی راس از این دو فیلسوف تاثیر پذیرفته است و آیا می توان به رغم این تاثیرها نظر راس را دیدگاهی بدیع محسوب نمود. در نهایت تحقیق حاضر نتیجه­ گیری می­نماید راس علیرغم تأثیری که از پیشینیان پذیرفته سعی کرده تا مشکلات آن­ها را برطرف کند و با ترکیب نظرات کانت و مور و اضافه کردن عناصر دیگر به آن­­ها نظریه شخصیت خوب اخلاقی را ارائه نماید.
صفحات :
از صفحه 339 تا 360
نویسنده:
احمدعلی حیدری، علی عزیزیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تعادل تراژیک در فلسفه هنر نیچه عبارت از جمع و تعادل بین امر دیونیزوسی و آپولونی است. امر دیونیزوسی نیرو و میل به یگانگی با امر خاستگاهی و آری­گویی به آن و امر آپولونی همین آری­گویی در قالب زندگی ا­ست. حرکت به سمت یکی شدن با اراده خاستگاهی به نحو دیونیزوسی در شعر حافظ و سنت عرفانی همان حالت سکر عارفانه است که با نماد می و ساقی معین می­شود. به نحو سنتی در عرفان حرکت به سمت یکی شدن با امر خاستگاهی و فنای در آن همواره ارزش مطلق است، اما امر تراژیک با این متفاوت است. امر تراژیک ضمن حفظ این میل، امر خاستگاهی را در تجلیات آن یعنی در طبیعت و زندگی و فردیت نیز جویا می­شود. تعادل تراژیک را باید آری­گویی به تمام ابعاد هستی دانست که این امر در شعر حافظ معادل «رضا» و حاصل «رندی» است. حافظ بر خلاف سنت عرفانی که یکسره سُکری یا صحوی یعنی در جهت فنای در خدا یا زهدِ ریایی یا آمیزه­ای بیروح از آنها قرار داشت راه حلی برای ماندن در عرصه­ تراژیک هستی ارائه داد تا نه در فنا، بلکه در رضا بر اساس «رندی»، از سرمستی حضور وجود بهره گیرد.
صفحات :
از صفحه 123 تا 146
نویسنده:
فریده آفرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله این پژوهش پرسش از چیستی عملکرد و جایگاه نماد در مکانیسم شناخت کانتی است. در نمادگرایی کانتی نوع متفاوتی از تصور یا قاعده تأمل القا می‌شود که روی انواع مفاهیم اثر تازه‌ای می‌گذارد. برای اثبات کردن چنین ادعایی، پیشروی تحقیق با تکیه به برخی از جنبه‌های چارچوب نظری دلوز در درسگفتارهایش درباره کانت و به دو روش ایجابی و سلبی صورت گرفته است. در اولین مرحله به معرفی انواع روابط و تصورات یا حالت‌های ارایه بین انواع شهود و مفهوم می‌پردازیم. در این میان به دلیل قرابت­های معنای شاکله و نماد به توضیح شاکله‌سازی مبادرت می‌کنیم. در ادامه برای فهم ابعاد نماد به زیباشناسی و هنر تکیه می‌شود. در نتیجه چگونگی تکوین نماد با تأکید بر دو نوع نمادگرایی طبیعی و هنری روشن می‌گردد. به علاوه رابطه نمادین زیبایی و اخلاق در زیباشناسی کانت به بحث گذاشته می‌شود. نتیجه مطالعه بخش‌های مختلف مقاله نشان می‌دهد، نماد؛ نشانه، نمونه و شاکله نیست. نماد نوعی تصور یا حالت نمایش و قاعده‌ی تأمل است که از بن‌بست و ورای شاکله‌سازی در تفکر کانت زاده می‌شود. ایده‌های عقل، ایده‌های زیباشناختی و امر والا و هنر بازنمودی با واسطه نماد به توسع معنایی مفاهیم منجر می‌شوند و در مواردی مصادیق بیشتری از شهود اولیه به واسطه آنها فراخوانده می‌شود. نمادهای کانتی بنیاد مکانیسم شناخت را تشکیل نمی‌دهد به این دلیل که شاکله سازنده این بنیاد است. کانت به نقش نمادها با توجه به شاکله مفاهیم و بن‌بست شاکله‌سازی در شناخت پرداخته و در نمادگرایی طبیعی و هنری با تکیه به ایده زیباشناختی به نقش نمادها اشاره کرده است. در تفکر و زیباشناسی این فیلسوف نماد، نحوه‌ای از نمایشیا تصور است که بر اساس قاعده تأمل و اصل تقویم‌گر بر ابعاد اندیشیدن به انواع مفهوم می‌افزاید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
نویسنده:
علی سلمانی، داوود میرزایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیاز به استنتاج در نقد سوم ناشی از ادعای اعتبار کلی و ضروری حکمی است که ابژکتیو نیست، بلکه سوبژکتیو و شخصی است. کانت در بخش استنتاج نقد قوه حکم در صدد پاسخگویی به این مساله است که چگونه یک حکم شخصی می­تواند ضرورتاً برای همگان معتبر باشد؟ به عبارت دیگر حکم زیباشناسی که اساسا سوبژکتیو است چگونه می­تواند همانند احکام عینی ادعای اعتبار کلیت داشته باشد؟ عده­ای از مفسران کانتی با اعتقاد به عدم رضایت بخشی مباحث کانت در مورد استنتاج در بندهای رسمی بر آن شده­اند تا با پیوند دادن زیبایی با اخلاق مبنایی عینی و قابل سنجش برای حکم زیباشناختی فراهم سازند و از این طریق ادعای کلیت احکام زیباشناختی را تبیین نمایند. این مقاله ابتدا بر آن است تا ضمن بیان مباحث اصلی کانت در مورد استنتاج به بررسی قرائت­های مختلف تفسیر اخلاقی (از استنتاج) و نقد آن بپردازد. به نظر می­رسد که اعتقاد به دیدگاه اخلاقی در بحث از استنتاج با نقض خودآیینی حکم و در نتیجه مشروط نمودن احکام ذوقی همراه خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 213 تا 232
نویسنده:
علی اکبری، مهدیه نیرومند شیشوان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده با اوج‌گیری پیشرفت‌های انسان در عصر انقلاب فناوری دیجیتال، تصویرگرایی در تمام ارکان زندگی اصالت یافته است. این امر در فرایند طراحی و خلق فضا و فرم معماری به نحوی گسترش یافته که دیدن تصاویر سه‌بعدی از پروژه، برای قضاوت و ساخت آن کفایت می‌کند. غفلت از سایر حواس موجب تقلیل سطح ادراک و آگاهی انسان از فضای ساخته‌شده گشته است. بنابراین می‌توان پرسید: بدن چه نسبتی با فضا دارد و چگونه به آن پیوند می‌خورد؟ تجربة زیسته چه جایگاهی در فرایند خلق مکان دارد؟ در این پژوهش بر مبنای فلسفی تفسیرگرایی در پژوهش و با رویکرد کیفی به پرسش‌های تحقیق پاسخ داده شده است. نتایج بحث نشان می‌دهد مؤلفه‌های سازندة فرایند طراحی و خلق مکان، زمانی اصالت وجودی می‌یابد که مبتنی بر «ابعاد وجودیِ ازلی-ابدی آدمی» ازجمله «تجربة زیستة» او «صور خیالین محفوظ در حافظة بدن‌مند» و «خاطرات جمعی و فردی» وی باشد. در ترسیم مدل فرایند طراحی، ارائة راه‌حل‌های مسألة طراحی می‌باید پس از فهم دقیق برنامة عملکردی، سایت، برنامه‌ریزی فیزیکی، بی‌درنگ عزیمت خود به عالم خیال، خیال بین‌الاذهانی، اسطوره‌ها و معنای استعاری حضور انسان را که در ضمیرناخودآگاه خود حسب تجربة زیسته‌اش نهفته دارد، آغاز کند.
صفحات :
از صفحه 25 تا 52
نویسنده:
سحر کاوندی، مریم احمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرونسیس، واژه­ای بنیادین در سنت فلسفی یونان باستان است. این واژه را می توان اساس تفکر «حکیم-حاکم» در جمهوری و «قانون گذار – فیلسوف» افلاطون در قوانین دانست . اکثر فلاسفه و شارحان آثار ارسطو، استفاده روشمند از این واژه را به ارسطو نسبت داده­اند که به نظر می رسد این امر ناشی از شیوه بیان این دو فیلسوف باشد؛ گرچه مبهم بودن محاورات افلاطونی را نمی توان دلیلی بر اهمیت اندکِ فرونسیس در سنت فکری وی دانست. افلاطون در جمهوری جایگاه هستی ­شناسانه فرونسیس را ضمن توجه به قلمرو مثال خیر بررسی می­کند. فرونسیس در جمهوری، روشن­بینیِ حاصل از ادراکِ مثال خیر است. اما در قوانین - آخرین اثر افلاطون- فرونسیس دیگر تنها دارای منشأ الهی نیست، بلکه در معنای حزم­اندیشی و معرفت سیاسی، مکمل سوفیا وبالاترین هماهنگی بین عقل و میل در روح است. فرونسیس در قوانین عهده­دار ساخت قوانین فلسفی حکومتی و قضاوت­ های عملی از طریق تجربه و شورا است. از این طریق صاحبان فرونسیس می­توانند حکمت را با سیاست توأم نموده و بسیار بهتر از دیگران همه چیز را درک کرده و ببینند. بر این اساس سوفیا و فرونسیس افلاطون هرچند در قوانین واژگانی مترادف نیستند، ولی کاربرد مفهومی آن دو کاملاً وابسته به یکدیگر است؛ به گونه­ای که صاحب فرونسیس الزاماً دارای حکمت نظری - سوفیا در تفکر ارسطویی - است.
صفحات :
از صفحه 317 تا 337
نویسنده:
رضا ماحوزی، زهره سعیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نظریه اخلاق کانت با دو سطح فوق محسوس (معقول) و محسوس (قابل تحقق) از خیر اعلا روبرو هستیم. کانت در تمام آثار خود به این دو سطح اشاره کرده است، بی‌آنکه به تعارض و نزاع بنیادی موجود در هم ‌زمانی آن دو پرداخته باشد. مطابق با سطح نخست این مفهوم که اصطلاحاً به عنوان خوانش خداشناختی از مفهوم خیر اعلا شناخته شده است، مطابقت و هم‌سویی دو مؤلفه‌ خیر اعلا، یعنی سعادت و فضیلت، تنها به کمک خداوند و در جهانی دیگر حاصل می‌آید؛ موضوعی که علاوه ‌بر اصل موضوعه‌ خداوند، نیازمند دو اید‌ه معقول دیگر، یعنی بقاء نفس و اختیار نیز هست. از سوی دیگر، مطابق با سطح دوم این مفهوم که اصطلاحاً به‌ عنوان خوانش سکولار و سیاسی شناخته شده است، مطابقت مذکور به‌‌ مدد تلاش این‌جهانی خود انسان‌ها در قالب جامعه‌ مدنی حاصل می‌آید. این تعارض محتوایی، برخلاف دیدگاه برخی از محققان، ناظر به دو وجه مکمل در اندیشه‌ کانت است و با اصول کلی اندیشه نقدی وی مطابقت دارد. این نوشتار تلاش دارد، ضمن تشریح مواضع دوگانه‌ کانت دربار‌ه‌ خیر اعلا، نشان دهد چگونه در گستره کلی حرکت غایت‌مندانه‌ آدمی در طول تاریخ، هر یک از این دو وجه نیازمند دیگری است و بدون آن، وجه مکمل نمی‌تواند تبیین گردد.
صفحات :
از صفحه 361 تا 380
نویسنده:
احمد علی اکبر مسگری، آرش جمشیدپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«نظریّۀ حکم» موضوعی است که در چارچوب طیف گسترده‌ای از حوزه‌های فلسفی قرار می‌گیرد. معرفت‌شناسی، منطق، معناشناسی و روان‌شناسی شناختی حوزه‌های فلسفی مهمّی هستند که با مباحث مربوط به «نظریّۀ حکم» ارتباط وثیقی دارند. یکی از مسائل مهم در کانت‌شناسی معاصر انگلیسی‌زبان، بحث از سرشت نظریّۀ حکم کانت است. تا دهۀ 1970، تصوّر خاصّی از نظریّۀ حکم کانت در میان مفسّران انگلیسی‌زبان رایج بود. امّا از دهۀ 1970، برخی از کانت‌شناسان به این نتیجه رسیدند که نظریّۀ حکم کانت را باید به نحو دیگری تفسیر و صورت‌بندی کرد. این تغییر نظرگاه به ظهور طیف گسترده‌ای از مباحث تفسیری ـ فلسفی در میان کانت‌شناسان دامن زده است. یکی از این مناقشات تفسیری بحث از نظریّۀ حکم کانت است. بنا به تفسیر برخی از کانت‌شناسان معاصر، در آثار کانت ردّ پای دو نظریّۀ حکم متعارض را می‌توان یافت که برخی مفسّران از آن‌ها به «نظریّۀ حمل صریح» و «نظریّۀ حمل ضمنی» تعبیر می‌کنند. در این مقاله، با نظر به تفاسیر برخی کانت‌شناسان، این دو نظریّۀ حمل را در مقابل هم قرار می‌دهیم و تفاوت‌های این دو نظریّه را روشن می‌کنیم. نتیجه‌گیری ما این است که نظریّۀ حکم ضمنی یا پنهان کانت با آثار او و با آرای فلسفی‌اش بیشتر سازگار است. اگر این نتیجه‌گیری درست باشد، باید برداشت‌مان از نظریّۀ حکم کانت را تغییر دهیم و نظریّۀ حکم مختار و اندیشیدۀ کانت را نه در صورت‌بندی‌های صریح وی در نقد عقل محض و تمهیدات، بلکه در نحوۀ استدلال‌های او بجوییم. گذشته از این، یکی از لوازم مهمّ «نظریّۀ حمل ضمنی» این است که اگر این نظریّه را نظریّۀ حکم مختار کانت بدانیم، باید مبحث شاکله‌سازی و ساختار منطقی ـ معناشناختی احکام ترکیبی پیشینی را به شکل متفاوتی تفسیر کنیم.
صفحات :
از صفحه 247 تا 270
نویسنده:
کامران قیوم زاده، سارا خاکی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گزاره­های شرطی به عنوان یکی از وجوه اساسی ساختار منطق رواقی- مگاری­ها، از سوی منطق­ دانان این نحله منطقی به انحاء متفاوتی تعریف شده­ اند و شرایط صدق این گزاره ­ها آنها را با تعابیر معنایی متفاوتی قرین ساخته است. در این مقاله نخست سعی شده است در خصوص تمایز ساختاری منطق رواقی- مگاری با منطق ارسطویی به اجمال، مطالبی ذکر شده و جایگاه گزاره­ های شرطی در این نظام منطقی روشن شود؛ سپس با برشمردن انواع گزاره ­های شرطی و شرایط صدقشان در منطق رواقی-مگاری و تطبیق و مقایسه آنها با تعاریف جدید استلزام در منطق جدید به توصیف معنایی امروزین این گزاره ­ها پرداخته شود. غالب پژوهشگران در این حوزه به ارزیابی استلزام­ های رواقی-مگاری در پرتو تطابق یا عدم تطابقشان با تعاریف استلزام مادی، استلزام اکید و قانون­های طبیعی اهتمام داشته ­اند و ما در این مقاله با استناد بر این آراء و ارزیابی ­ها در پی بررسی و تحلیل معنایی گزاره­ های شرطی رواقی- مگاری برآمده ­ایم.
صفحات :
از صفحه 297 تا 315
نویسنده:
سجاد دهقان زاده، فاطمه احمدیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در تاریخ اندیشۀ هند، فلسفۀ چارواکه (لوکایاتا) تنها مکتبی است که با مبانی نظریِ ماتریالیستی، از رهگذرِ نفی ساحتِ ماوراء حسّ، یگانه واقعیت را ماده و تنها ادراک معتبر را ادراک حسّی می­داند. فلسفۀ اپیکوری، به ­ویژه به دلیلِ بیان جهان­ شناسی اتمیستی، ظاهراً شبیه ­ترین مکتب فکری به چارواکه است. پژوهش پیش­رو به روش مقایسه­ای-تحلیلی و به­منظورِ نشان­دادن فراگیری اندیشه­ های ماتریالیستی انجام گرفته است و یافته­ های آن نشان می­دهند که در نگرش ­های هستی­ شناختی مکتب اپیکوری و فلسفۀ چارواکه هم وجوه اشتراک و هم نقاط افتراق وجود دارند. در این دو مکتب، صرفاً ماده واقعیّت دارد، علل فاعلی و غایی جهان نفی می­شوند، وجود انسان تنها برمبنای بُعد مادی­اش تبیین شده و نیز هر گونه جوهر و هستی پس از مرگ یا آگاهیِ مجزا از بدن، انکار می­گردد. لکن در حالی­که وجود عناصر اولیه مادی و نشأتِ کثرات از آنها در چارواکه تبیینی حسی دارد، در مکتب اپیکوری از وجهی کاملاً عقلی برخوردار است. این دو فلسفه، دربارۀ شمار عناصر مادی تشکیل­دهندۀ عالم هستی، چیستی و انواع آنها، همچنین دربارۀ مشهود یا نامشهود بودن آنها تفاسیر متفاوتی را ارائه می­کنند. برخلاف چارواکه که به نفی خدایان و ارواح می­پردازد، اپیکوریسم خدایان و ارواح را ثمرۀ ترکیب اتم­های ویژه ­ای می­داند.
صفحات :
از صفحه 169 تا 193
  • تعداد رکورد ها : 19