جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > تاریخ فلسفه > 1397- دوره 9- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
مهدی گنجور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت «خردورزي فلسفي» و «دينداري وحي¬باور» يا بتعبيري، گستره و کارکرد عقل در نسبت با وحي و سهم آن در هدايت و سعادت انسان، همواره يکي از مهمترين دغدغه¬هاي انديشمندان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر با رويکردي مسئله¬محور و روش توصيفي ـ تحليلي، با بررسي دو سنخ متفاوت از انديشه¬ورزي فلسفي و ديني دو حکيم ايراني محمد بن زکرياي رازي(م.313هـ .ق) و ابوحاتم عبدالرحمن رازي(م.322 هـ .ق)، به تبيين نحوة تلاقي دو جريان فکر فلسفي و انديشه کلامي در قرن چهارم هجري پرداخته است. اهميت اين پژوهش از آنروست که در تناظر و گفتمان نزاع¬گونة اين دو سنخ از انديشه¬ورزي، رابطه بين عقل و وحي و نيازهاي متقابل فلسفه و دين به هم بهتر آشکار ميشود. گونه¬شناسي عقلانيت اين دو انديشمند و تبيين آراء و مواضع آنها در مسئله عقل و وحي، تساوي و عدم‌تساوي عقل در ميان انسانها و سهم خردورزي در سعادت شناسي اين دو حکيم رازي، از مهمترين مسائل و يافته‌هاي پژوهش حاضر محسوب ميشود.
صفحات :
از صفحه 119 تا 152
نویسنده:
عبدالرسول حسنی فر، سجاد چيت فروش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رفتار و کنش انسان در هر دوره بطور مستقيم متأثر از نگاه هستي‌شناسانه و مباني فکري و اعتقادي آن دوره ميباشد؛ به طوري كه براي فهم رفتار و کنش انسان و چرايي آن در يک دوره، بايد به شناخت مباني هستي‌شناسي و معرفتي آن دوره پرداخت. يکي از اين مباني هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه که در فهم رفتار و کنش انسان در هر دوره ضروري مينمايد نوع نگاه به هستي و خداست که بطور مستقيم بر رفتار انسان در جامعه تأثير دارد. با توجه به ضرورت شناخت بين فرهنگي در دوره معاصر و تأثير و رابطه عميقي که بين يونانيان و ايرانيان وجود داشته است، شناخت مباني فکري و رفتاري يونانيان ميتواند در بررسي اين رابطه فرهنگي نقش کليدي داشته باشد. بر اين اساس، نوشتار حاضر در جهت شناخت مباني فکري و رفتاري يونانيان به بررسي نوع نگاه هستي‌شناسانه و مباني فکري آنها و بطور خاص نگاه يونانيان به خدا و نفس و تأثير اين نوع نگاه در رفتار و كنش انسان يوناني پرداخته است و بر اين مبنا سه انديشمند دوره يوناني يعني هومر، سقراط و افلاطون با روش تفسيري مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج تحقيق نشان ميدهد نگاه يونانيان به خدا با تأثير انديشمندان هر دوره متفاوت بوده، بطوري که نگاه هومر، سقراط و افلاطون از جهتي از همديگر قابل تفکيک است. در نگاه اسطوره¬يي هومري، خدايان بسان قهرمانان بشري داراي صفات انساني و در معامله با انسان هستند، اما در نگاه سقراط، خدا موجودي است که بدنبال هدايت و راهنمايي انسانها بوده و از طريق دايمونها با مردم ارتباط دارد. در تفکر افلاطون که تکثر خدايان بسمت وحدت ميگرايد، خدا بعنوان ايده خير، موجودي متعالي است که سرنوشت و مبناي قانون گذاري در زندگي فردي و اجتماعي انسان قرار ميگيرد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 118
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش از تاريخ فلسفه و ديدگاههاي فيلسوفان درخصوص آن، از آن جهت اهميت دارد که مهمترين منبع فلسفه‌ورزي و دانش فلسفه، همانا تاريخ فلسفه است. جريان فلسفه جديد خواه در قالب عقل‌گرايي و خواه تجربه‌گرايي، عموماً بدون اظهار نياز به تاريخ فلسفه و موضوعيت دادن بدان و بدون منظري تاريخي در باب آن شکل گرفته است؛ مثلاً دکارت براي تدوين فلسفه خويش تنها به ظرفيتهاي خودِ انديشنده و جهان ممتد نگريست. تجربه‌گرايان نيز با دَلو تجربه‌گرايي از چشمه طبيعت آدمي و جهان کيفيات و کميات به استخراج معرفت پرداختند. اما نزد کانت، هر چند آغازگاه کتاب نقد عقل محض تمرکز بر امکانات شناختاري سوژه است، ولي پايان بخش آن، عنوان تاريخ عقل محض ميباشد. حتي مطلع و برخي مضامين تمهيدات وي مشتمل بر چشم‌اندازها و نکته‌هايي در باب تاريخ ‌فلسفه است. بنابرين ميتوان گفت که وي نيم‌نگاهي به جريان تاريخ فلسفه نيز داشته است و حتي تدوين و تثبيت فلسفه خود را وامدار فهم ماهيت و تاريخ متافيزيک و علوم و درسها و عبرتهاي آن ميدانسته است. کانت دريافت که بدون نگريستن به تاريخ متافيزيک و ديگر علوم فلسفي و تجربي، درک ماهيت فلسفه و نيز انکشاف و اکتشاف فلسفي مقدور نيست. ظهور نظريه سوژه و کشف ماهيت استعلايي آن بدون لحاظ تاريخ فلسفه و علوم و داشتن منظري تاريخي در باب معارفِ نظام‌مند آدمي، مقدور نبود. البته نزد کانت با تاريخ فلسفه في‌نفسه سروکار نداريم، بلکه با تاريخ فلسفه‌شناسي سروکار داريم. بعلاوه، در همين حد هم نسبت تاريخ فلسفه‌شناسي يا منظر تاريخي به تعريف و تحديد و تعيين سوژه، از نوع معرفتزاي تقويمي نيست، بلکه ميتواند از سنخ کارکردي تنظيمي باشد. تاريخ فلسفه‌شناسي ميتواند در حکم يک اصل راهنما براي فهم و کار فلسفي باشد؛ ميتواند نشانه‌ها و ردپاي سوژه را نشان دهد ولي نميتواند في‌نفسه عهده‌دار تعريف يا تکوين آن باشد. اين امر به اين مبنا برميگردد که سوژه کانتي داراي وجه تاريخي است، اما نه آنکه تاريخمند باشد. به بيان ديگر سوژه، تاريخ‌شناس و منظردار و تاريخبند است، ولي نه تاريخمند. تاريخ فلسفه، شرط وقوعي سوژه است و نه شرط استعلايي آن. شرايط استعلايي سوژه، دروني است و در تعريف آن گنجانيده شده است و نه آنکه بيروني و تاريخي و عارض بر آن باشند. اين نوشتار متکفل پرسش از تأملات کانتي در باب تاريخ فلسفه است تا شايد از اين طريق اين وجه مهجور و مسکوت انديشه اين فيلسوف تا حدي مکشوف گردد. از اينرو اين نوشتار به مسائلي از قبيل معنا و تعريف تاريخ فلسفه، تاريخ فلسفه‌گرايي، پايان تاريخ ‌فلسفه، تمايز و تشابه با تاريخ علم، تقسيمبندي تاريخ فلسفه، نسبت فلسفه و تاريخ‌فلسفه، رابطه فلسفه تاريخ و تاريخ فلسفه و... از نظر وي ميپردازد.
صفحات :
از صفحه 57 تا 80
نویسنده:
ايرج نيک سرشت، رسول جعفريان، عبدالله فرهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رازي در جستجوي گوهر هستي با گرايشي پيشيني انگار به جواهر پنجگانه باري (خالق)، نفس ناطقه، هيولا (ماده)، زمان مطلق (دهر) و مکان مطلق (خلاء) اعتقاد داشت. او در تبيين فرايند خلقت بواسطه چهار قديم در کنار خداوند، با پيش کشيدن نقش جهل نفس در تمايل به ماده تعلق اراده الهي را بر امر خلقت توجيه نمود و اثبات کرد که آفرينش جهان به اراده است نه به طبع. به باور وي، اين تنها انسان است که ميتواند بمدد فلسفه باواسطة عقل دوباره نفس را از آلام و آفات ماده رهايي بخشد و به سعادت و فلاح بازرساند؛ ولي با اين تفاوت که ديگر نفس به ماده ميلي پيدا نخواهد کرد. رازي قائل به امکان فساد و تغيير در اجسام و درنتيجه، جهان خلقت بود؛ حتي اگر اين جسم گوهري زميني يا گوهري فلکي باشد. او اجسام را متشکل از دو جوهر هيولا و خلاء ميشمرد و معتقد بود که جواهر داراي حجم و ازلي هستند. بر همين اساس، وي به ترکيب و بي¬نهايت بودن ذرات باور داشت و منكر ابداع و خلق از عدم بود. کيفيات عناصر اربعه و افلاک سماوي از قبيل سبکي و سنگيني، روشني و تاريکي، نرمي و سفتي و مانند آن هم از نگاه وي، ناشي از ميزان حجم و شمار اجزاء خلائي بود که در ميان جواهر هيولا نفوذ ميكرد. در ضمن، او به مرکزيت و سکونت زمين اعتقاد داشت و فلک و بتبع آن خورشيد و ديگر کواکب را بواسطة توازن اجزاء هيولا و خلاء درون آنها داراي حرکتي دوراني ميدانست. رازي جهان را حادث و وجود جهانهايي ديگر را هم ممکن ميشمرد. او خلاء و ملاء را در قالب مفهوم مکان کلي بيکرانه يي که وابسته به جهان نيست، توضيح ميداد و وراي آن را هم فضا معرفي ميكرد.
صفحات :
از صفحه 81 تا 102
نویسنده:
رضا باذلی، مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وجودشناسي و مسئله هستي اصيل و غيراصيل از يونان باستان تاکنون همواره مورد بحث و بررسي فلاسفه بوده است. در ميان فلاسفه يونان، هراکليتوس، پارمنيدس و افلاطون بجهت نظريات خاصشان از اهميت خاصي برخوردارند. هراکليتوس معتقد به سيلان و تغيير دائم اشياء بود و منکر ثبات در هستي، اما پارمنيدس برخلاف او، منکر تغيير و معتقد به ثبات و تغييرناپذيري هستي بود. اين دو نظريه متضاد در نظريه مُثُل افلاطون تبلور و ظهور پيدا کرد و او با بهره¬مندي از آن دو نظريه و بکارگيري سيلان دائم هراکليتوس در جهان محسوسات و ثبات هستي پارمنيدس در عالم مُثُل، نظريه اختصاصي خود را سامان داد. نوشتار حاضر مسئله وجود را از منظر اين سه فيلسوف، مورد بررسي تطبيقي قرار داده تا هم¬سويي افلاطون با دو فيلسوف سلف خود را روشن و تبيين سازد. با تطبيق وجودشناسي اين سه فيلسوف يوناني، روشن شد که ميتوان نظريه ثبات پارمنيدس (راه حقيقت) و نظريه وحدت هراکليتوس را با عالم مُثُل افلاطون تطبيق داد و نظريه سيلان هراکليتوس و راه گمان پارمنيدس با جهان محسوسات افلاطون، هم سويي و قرابت دارند.
صفحات :
از صفحه 33 تا 56
نویسنده:
محمد حسین مدد الهی، حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
يونانيان از مدتها پيش از ظهور تالس در قرن ششم قبل از ميلاد، با فرهنگ مصر آشنايي نزديک داشته و از دانش آنها بخصوص در حوزه رياضيات بهره فراوان برده¬اند. در حوزه فلسفه نيز مطالعات اخير نشان ميدهد که تالس از نزديک با تفکر مصر باستان آشنا بوده و در مباحث فلسفي خود متأثر از انديشه‌هاي مصريان باستان بوده است. در تفکر مصريان باستان برغم بهره‌گيري از اسطوره‌ها براي تحليل و تبيين حقايق جهان هستي، رگه‌هايي از تفکر فلسفي به معني خاص آن نيز ديده ميشود. در تفکر مصر باستان در مباحثي همچون هستي‌شناسي، سياست و جامعه و انسان‌شناسي رگه‌هايي از تفکر ناب فلسفي مشاهده ميشود؛ تفکري که بر محور مفهوم عميق و ذو ابعاد «مآت» شکل ميگيرد. مآت در عرصه هستي‌شناسي بمعناي نظم، در عرصه سياست و جامعه بمعناي عدالت و در عرصه انسان‌شناسي بمعناي راستي و درستي است. در عرصه انسان‌شناسي بطور خاص مصريان باستان بر اين عقيده‌اند که وجود انسان داراي ابعاد و مراتب نه‌گانه‌يي است که در بين اين ابعاد و مراتب نوعي وحدت حاکم است. آنچه باعث ظهور تام اين مراتب و بخصوص آخرين مرتبه آن يعني تفکر و انديشه و بتبع آن جاودانگي انسان است، تبعيت از مآت يا قوانين حاکم بر نظام هستي است. بدين شکل، ايشان بين انسان‌شناسي و هستي‌شناسي خود ارتباطي نزديک ايجاد ميکنند.
صفحات :
از صفحه 153 تا 176
نویسنده:
محمدمهدي گرجيان، مجتبی افشارپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظريه الهيات تمثيلي قديس توماس آکويناس بخصوص با تأکيدي که بر متن کتاب مقدس دارد، از تأثيرگذارترين و پردامنه‌دارترين نظريات در باب شناخت خدا و تحليل اسماء و صفات باريتعالي است. تلاش اصلي آکويناس در اين بخش مشترکِ هر دو اثر سترگ وي، يعني جامع الهيات و جامع در رد گمراهان، بر اين است که بتوان صفات کمالي مخلوقات و از جمله انسان بعنوان کاملترين آنها را بر خداوند نيز حمل کرد ـ البته به روش حمل تمثيلي در مقابل حمل اشتراک معني و حمل اشتراک لفظ ـ و بدينصورت به شناختي از اسماء و صفات حق رسيد تا در الهيات سلبي قرون وسطي متوقف نشد و البته در دام تشبيه حق به خلق نيز نيفتاد. عنصر اساسي در الهيات تمثيلي آکويناس «قاعده کمالات علت و معلول» است. کمالات معلول از قبل بنحو برتر و عاليتر در علت محققند. در آثار آکويناس علاوه بر اين عنصر، دو مبدأ ديگر بنام «برهان درجات کمال» و «اصل تقدم علت بر معلول» نيز بچشم ميخورد. وي اصرار دارد که اين هر سه را به ارسطو و ابن‌رشد اسناد دهد تا بدينوسيله حمل تمثيلي خود را ريشه‌دار در حکمت ارسطويي معرفي نمايد. اما حقيقت اين است که ارسطو به هيچکدام از اين مواردي که آکويناس ادعا ميکند، تصريحي نداشته است، بلکه فوق تام بودن و خير محض بودن خداوند بدين معني که آن کمالِ محض، مفيد کمالات ساير اشياء است، از دستاوردها و نوآوريهاي ابن‌سينا در مباحث الهيات است. سخنان ابن‌رشد نيز در اين زمينه در حقيقت شرح نظريات ابن‌سيناست هر چند که ابن‌رشد آنها را در شرح عبارات ارسطو نگاشته است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 32
  • تعداد رکورد ها : 7