جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 37
نویسنده:
مهدی عبداللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در خصوص تحلیل کنش ارادی دو نگرش کلی در فلسفه غرب وجود دارد: تبیین علّى و تبیین عقلانی غیرعلّی. دیدگاه نخست، نظریه کلاسیک و رایج در تاریخ فلسفه و اندیشه غربی بوده است، اما دسته دوم در قرن معاصر شکل گرفته است. بنا بر دیگاه نخست، عناصر درونى کنشگر یعنى میل، قصد و باور با کنش وی رابطۀ علّى دارند و تبیین کنش با استناد به آنها مصداقى از تبیین علّى است. جان سرل فیلسوف پرآوازه معاصر از طرفداران دیدگاه دوم، شش پیش‌فرض را برای نظریه نخست برشمرده، آنها را به نقد می‌کشد. این مقاله با استناد به سخنان سرل و طرفداران دیدگاه نخست، پیش‌انگاره‌های شش‌گانه سرل و انتقادات او را تبیین، تحلیل عقلانی و ارزیابی می‌کند. پیش‌فرض‌های یادشده عبارتند از: علیت باورها و امیال برای کنش‌های عقلانی، عقلانیت به‌مثابه پیروی از اصول و قواعد خاص، عقلانیت به‌مثابه یک قوه شناختی مستقل، ضعف اراده معلول اختلال در مقدمات روان‌شناختی کنش، عدم وجود دلایل غیرتمایلی برای کنش و تحقق عقلانیت در فرض سازگاری مجموعه امیال پیشین. سرل معتقد است این پیش‌فرض‌ها ناتمام‌اند. برخی از انتقادات سرل و دیدگاه­های ایجابی وی جای مناقشه دارد، از جمله این که نفس کنشگر علت کنش است، نه باورها و امیالش، ایده دلیل غیرتمایلی برای کنش سرل ناتمام است و در این گونه دلیل نیز پای تمایل در میان است، برخلاف مدعای نظریه‌پردازان الگوی کلاسیک، قلمرو عقلانیت شامل اهداف و باورهای نخستین نیز می‌شود.
صفحات :
از صفحه 597 تا 617
نویسنده:
سیدمحمدمهدی اعتمادالاسلامی بختیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطابق با تیغ اُکام، مفروضات نباید بیش از ضرورت افزوده شوند. اگرچه این تجویز اصلی همه‌­پذیر را پیش می‌­نهد، توجیه آن بحث برانگیز است. به سخن دقیق‌­تر، چه دلیلی داریم که تیغ اُکام راهنمای صدق باشد؟ پژوهش پیش ­رو قصد دارد تا این مسألۀ را در چارچوب نظریۀ ساختارهای دیالکتیکی، منطبق بر دیدگاه بِتس، واکاوی کند. در این راستا، نخست آن اندازه از نظریۀ بِتس که بحث ما در گروی فهم آن است، توضیح داده می­‌شود. سپس تبیین می­‌کنیم که چرا نظریۀ بِتس به جای رویکرد رایج بیزگرایی مبنای مواجهۀ ما قرار گرفته است. در گام بعد استدلال می‌­شود دست کم در وضعیت‌هایی که از پیچیدگی حداقلی برخوردارند، تا تیغ اُکام به میان نیاید دیگر ملاک‌هایی که رقیب بالقوۀ آن به شمار می‌­آیند، نقشی ایفا نمی­‌کنند. پس از آن نشان می­‌دهیم که در وضعیت­‌های یادشده برتری این ملاک­ها تنها در درجۀ توجیه بالاتر قریب­الوقوعی شاهد در پرتو فرضیه نمود می­‌یابد در حالی که برتری تیغ اُکام، افزون بر آن، بالاتر بودن درجۀ توجیه پسین فرضیۀ مربوط را نیز در پی دارد. به نظر می­‌رسد یافتۀ اخیر می‌­تواند تا حدودی تیغ اُکام را توجیه ­کند. این یافته زمانی برجسته­‌تر می­‌شود که می­‌بینیم در چنین شرایطی با وجود اختلاف بیشتر مقبولیت اولیۀ فرضیه‌­­هایی که تیغ اُکام ملاک انتخاب میان آن­هاست، سرانجام فرضیه‌­ای که مقبولیت اولیۀ کمتری دارد درجۀ توجیه پسین بالاتری را به ­دست می­‌آورد.
صفحات :
از صفحه 63 تا 88
نویسنده:
رمضان مهدوی آزادبنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به طور سنتی اعتقاد بر این بود که اخلاق بر دین مبتنی است و بدون دین، اخلاق وجود ندارد. با گسترش انتقادات بر ضد دین در عصر جدید و ظهور نظریه‌های مختلف پیرامون منشاء دین که به دنبال خاستگاه انسانی برای دین بودند تلاش برای یافتن اخلاق بدون دین نیز رشد یافته‌است. مدافعان نظریه استقلال اخلاق از دین انتقادات قابل تاملی را مطرح می‌سازند به نحوی که نظریه ابتناء اخلاق بر دین را به چالش می‌کشاند. هدف پژوهش حاضر پرداختن به مساله نسبت میان اخلاق و دین است. مساله‌ای که در این رابطه در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می‌گیرد این است که اخلاق چه نوع استقلالی می‌تواند نسبت به دین داشته باشد. نویسنده ضمن قابل قبول دانستن مهمترین چالشی که پیروان نظریه استقلال اخلاق از دین مطرح می‌نمایند با تمسک به نظریه اخلاق دو قطبی نسبت میان اخلاق و دین را تبیین می‌کند. بر اساس این نظریه دو جنبه معرفت‌شناختی و روان شناختی را باید در مورد اخلاق تمایز نهاد. در حالی که جنبه معرفت‌شناختی اخلاق از دین استقلال دارد جنبه روان شناختی بر دین مبتنی است. با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و مفروض گرفتن عینیت ارزش‌های اخلاقی مقاله پیش رو به این نتیجه خواهد رسید که ارزش‌های اخلاقی در حالی که از دین استقلال دارند‌‌؛ اما از جهتی متفاوت بر دین مبتنی هستند.
صفحات :
از صفحه 736 تا 750
نویسنده:
عطااله صالحی ، مهدی بالوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قانون دلیل و راهنمای رفتار انسان است، ازاین‌رو یک‌ رویه اجتماعی هنجاری می‌باشد؛ اما یک هنجار بایستی واجد چه شرایطی باشد که به آن بگوییم قانون و نسبت آن با اخلاق چیست؟ آیا معیار قانون بودن، منشأ آن است یا محتوای آن؟ در پاسخ، مکتب حقوق طبیعی و اثبات‌گرایی حقوقی دو نظریه رقیب دیرین هستند. مکتب حقوق طبیعی که توصیه‌ای و باید انگار است بر محتوا اما اثبات‌گرایی که توصیفی و توضیحی است بر منبع قانون تأکید دارد. البته محتوا نزد حقوق طبیعی ابتدا مبتنی بر دین بود؛ اما امروزه متوجه حقوق بشر فردی به‌عنوان موضوع و قرارداد اجتماعی به‌عنوان فرایند شده است. فضای مفهومی اثبات‌گرایی حقوقی از ترکیب دو تز واقعیت اجتماعی و تفکیک‌پذیری شکل گرفته و نظریه تفکیک منکر هرگونه ارتباط مفهومی و محتوایی بین قانون و اخلاق است. ولی دورکین با نقد نظریه تفکیک، اثبات‌گرایی را به دو اردوگاه متخاصم نرم و سخت تقسیم نمود و اثبات‌گرایی نرم نظریه تفکیک را به میزانی کنار گذاشت؛ اما آیا اثبات‌گرایی نرم با ادعای اقتدار قانون و کارکرد هدایتی آن سازگار است؟ آیا اخلاق کشفی یا ابداعی مؤلفه وجودی و ضروری قانون است یا سنجه ارزیابی آن؟ در این مقاله پرسش‌های مذکور مورد واکاوی قرار می‌گیرد تا از این رهگذر موضع اثبات‌گرایی حقوقی سخت و نرم کشف گردد.
صفحات :
از صفحه 488 تا 506
نویسنده:
روح اله عشریه ، عباس بخشنده بالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عشق از معدود مباحث مشترکِ موثر در فلسفه‌‌،‌‌ هنر‌‌،‌‌ عرفان می‌باشد. می­توان باور داشت بزرگ‌ترین فیلسوف یونان که به جد و وسیع در مورد عشق سخن گفت افلاطون است. نگاه او نه تنها بر فلسفه جهان غرب‌‌،‌‌ بلکه بر فلسفه اسلامی نیز تأثیر مستقیم نهاد. در فلسفه‌ اسلامی نیز عشق‌‌،‌‌ در آثار سهروردی نقش محوری دارد. آنها نقش معرفت‌شناسانه نیز به عشق داده‌اند. اهمیت دیگر این موضوع از این وجه است که عشق در دین و اندیشه‌ غرب و شرق توسط هر دو فیلسوف بسیار وارد گشته و ایفای نقش نموده است. هر دو فیلسوف شهر مطلوبی ارائه نموده‌اند که بدون درک مفاهیمی نظیر عشق‌‌،‌‌ قابل تصور و درک درست نیستند. از سویی دیگر‌‌،‌‌ بخش قابل توجهی از عشق‌ورزی‌های کنونی مسیری انحرافی سپری نموده و موجب فاصله زیاد شهرهای کنونی و شهر مطلوب در منزلت انسان شده که ارائه الگویی صحیح را می‌طلبد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا روشن نماید افلاطون و سهروردی در مبحث عشق به چه می‌اندیشیدند‌‌،‌‌ چگونه می‌اندیشیدند‌‌،‌‌ چه نتیجه می‌گیرند و عشق‌ورزی در شهر مطلوب آنان چگونه است و چه اشتراکات و تفاوت‌هایی دارد؟
صفحات :
از صفحه 618 تا 633
نویسنده:
جواد ربیعی ، یوسف نوظهور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سؤال اصلی‌ای که در این مقاله به آن می‌‏پردازیم چنین است: آیا می‏‌توان براساس آراء فلاسفۀ یونان و قرون وسطا و دکارت در باب جوهر و عرض و نظر آنان در باب خداوند و صفات او، تعریف اسپینوزا در کتاب اخلاق از جوهر، صفت و حالت را بهتر درک کرد؟ ولفسون این‌گونه اسپنوزا را تفسیر کرده است و ما در این مقاله نگاهی نقادانه به تفسیر او داریم. ارسطو و دکارت به تعدد جواهر باور داشتند؛ اما اسپینوزا با تعریف خود از جوهر، نظریۀ وحدت جوهر را مطرح ساخت. از نظر اسپینوزا جوهر، موجودی است که به غیر نیازی ندارد و خودش، خود را تصور می‏‌کند. اسپینوزا با این تعریف وحدت را در جهان و موجودات جهان حاکم کرد. حالت در فلسفۀ اسپینوزا، یک شباهت به عرض در نظام فلسفیِ ارسطو دارد: تصور حالت در فلسفۀ اسپینوزا و عرض در نظام ارسطو بدون جوهر ممکن نیست؛ اما عرض در نظام ارسطویی سببِ تشخصِ جوهر است، اما در فلسفۀ اسپینوزا، جوهر مقدم بر حالت است. درحقیقت حالت نتیجۀ ضروریِ جوهر است. اسپینوزا صفت را به گونه‌‏ای تعریف می‌‏کند که نشان دهد چگونه جوهر به خودش می‌‏اندیشد و خودش را می‌‏یابد. از نظر اسپینوزا، جوهر صفات نامتناهی‌‏ای دارد؛ اما او فقط از دو صفت نام می‌‏برد: بُعد و فکر. اسپینوزا جوهر را با هرکدام از صفات این‏ همان می‏‌داند. از نظر او جوهر همان عقل است که به خودش یعنی جسم می‏اندیشد و خود را می‏یابد. بر این اساس تعدد صفات نیز با بساطت ذات جوهر، ناسازگار نیست.
صفحات :
از صفحه 242 تا 260
نویسنده:
اسماعیل بیوکافی ، احمد فاضلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت اخلاق مراقبت و اخلاق فضیلت یکی از پرسش‌های پیش روی صاحب‌نظران اخلاق مراقبت است که پاسخ به آن ثمرات مهمی برای اخلاق مراقبت دارد. مایکل اسلوت و ویرجینیا هلد دو تن از صاحب‌نظران برجسته اخلاق مراقبت هستند که درباره نسبت آن با اخلاق فضیلت دیدگاهی متفاوت دارند. اسلوت اخلاق مراقبت را شاخه‌ای از اخلاق فضیلت می‌داند، اما هلد با وجود اذعان به برخی شباهت‌ها بین این دو، اخلاق مراقبت را یک نظام اخلاقی متمایز ارزیابی می‌کند. برای داوری میان دیدگاه این دو ابتدا تلاش شده است معیاری برای اخلاق فضیلت ارائه گردد؛ سپس رویکردی که این دو صاحب‌نظر نسبت به اخلاق مراقبت دارند واکاوی شود تا انطباق یا عدم انطباق آن با معیار بیان‌شده مشخص گردد؛ اما با توجه به این که اسلوت عنصر «همدلی» و هلد عنصر «روابط مراقبتی» را ارزش پایه در اخلاق مراقبت دانسته‌اند، با یک اختلاف بنیادین مواجه هستیم که پاسخ به پرسش «نسبت اخلاق مراقبت با اخلاق فضیلت» را منوط به بررسی دیدگاه آنها درباره عنصر محوری در اخلاق مراقبت می‌نماید. با وجود بررسی استدلال‌های طرفین درباره این امر، بررسی میزان انطباق این دو دیدگاه با طرز تلقی غالب از اخلاق مراقبت به عنوان راهکار نهایی پاسخ به پرسش مذکور و داوری بین اسلوت و هلد به نظر می‌رسد. بررسی دیدگاه غالب نشان می‌دهد که ارزش پایه در اخلاق مراقبت عموماً «عمل مراقبتی» یا «روابط مراقبتی» دانسته شده است نه فضایلی مثل «مراقبت» و «همدلی» و بر همین اساس، باید اخلاق مراقبت را آنطور که هلد می‌گوید نظامی متمایز از اخلاق فضیلت دانست.
صفحات :
از صفحه 130 تا 149
نویسنده:
معصومه محمودی ، عبداله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آلستون با تمایز دو دیدگاه توجیهی تجربه حسی؛ یعنی دیدگاه توجیهی مستقیم و غیر مستقیم بر این باور است که تجربه حسی متعلقات خودش را به صورت مستقیم توجیه می‌کند؛ یعنی در تجربه حسی ما مستقیما با عین خارجی در ارتباطیم. آلستون به تبع تجربه حسی، تجربه دینی را نیز از همین سنخ می‌داند و در نتیجه بر این باور است تجربه دینی نیز مستقیم متعلق خودش را توجیه‌پذیر می‌کند. با توجه به دیدگاه آلستون در باب توجیه‌پذیری تجربه حسی و تجربه دینی، چه اشکالات و مناقشاتی در این زمینه مطرح است؟ از دیدگاه آلستون با توجه به تشابهات موجود میان ادراک حسی و ادراک دینی، تجربه حسی و تجربه دینی هر دو از یک ماهیت در نقش معرفتی و توجیهی خودشان برخوردارند، اما در این زمینه مناقشاتی مطرح شده است که به آنها پاسخ داده شده است، مناقشاتی مانند: تجربه حسی نمی‌تواند هیچ باوری را به طور مستقیم توجیه کند. بنا بر نظریه پدیدار، تجربه‌های حسی ما برخی باورهای ما را به طور مستقیم توجیه می‌کند. کسی که قبلا هیچ گونه تجربه‌ای از خداوند نداشته است، چگونه می‌فهمد که متعلق ادراک او خداوند است؟
صفحات :
از صفحه 695 تا 716
نویسنده:
مهرداد احمدی ، محمدرضا اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو عمل را وقتی به راستی عمل می‌دانست که برای خود عمل و نه غایتی مترتب بر آن انجام بگیرد. از این‌رو او میان عمل (پراکسیس) و تولید از این نظر که یکی خود، غایت خویش است و دیگری نه و با نظر محض هم از این جهت که عمل خودآیین نیست، فرقی قائل می‌شود. هیدگر معتقد است که گرچه تمایز ایجاد شده از سوی ارسطو مفید است ولی کافی نیست؛ چون ممکن است بواسطه عدم تعینِ جایگاه خود در برابر موجودات و مشخصاً در میدان عمل، پدیدار این خود همراه با میدان انضمامی عمل، از رهگذرِ مفاهیمی چون خودآگاهیِ بازنمودی، به ذیل نظر فروغلتد و این وضعیتی است که از دیدگاه هیدگر می‌تواند پدیدار اصیل عمل و میدان آن را بپوشاند. ما در این مقاله کوشیده‌ایم نشان دهیم که چگونه می‌توان با تبیین پدیدار نابازنمودیِ خود و از رهگذر طرحِ مفهومِ بازتاب، مانع از درکِ پیشینیِ عمل و میدان‌های آن، از رهگذر بازنمایی‌هایِ صوری-منطقی شده و به جای آن فهمی پدیدارشناسانه از پراکسیس را به دست داد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
نویسنده:
منیره پنج‌تنی ، مهدی محمدزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهشِ حاضر کوشیده است به یاریِ رویکردِ پدیدارشناسانه-هرمنوتیکی هانری کربن به جهانِ معنایِ پنج نمونه از نقاشی‌های تمثیلی گلچین اشعار به تاریخ 801 ه.ق متعلق به مکتب شیراز-بهبهان راه‌یابد. سه پرسش اصلی این پژوهش عبارتند از: چه ارتباطی میان حکمتِ زمین (جغرافیایِ شهودی) با فضای نقاشی‌های تمثیلی وجود دارد؟ دستگاه فکری هانری کربن برای خوانش نگارگری ایرانی –به‌طور ویژه نقاشی‌های مکتب شیراز-بهبهان- چه امکاناتی دارد؟ نقاشی‌های گلچین اشعار به تاریخ 801 ه.ق متعلق به مکتب شیراز-بهبهان چه جهانِ معنایی را آشکار می‌سازند؟ هدف مقاله استفاده از امکانات دستگاه فکری هانری کربن در خوانشِ نگاره‌های مکتب شیراز- بهبهان است. رویکرد این پژوهش توصیفی-تحلیلی و برگرفته از فلسفۀ پدیدارشناسانه-هرمنوتیکی هانری کربن است. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که برای نشان‌دادن حکمتِ زمین/جغرافیایِ شهودی می‌توان به‌جای استفاده از روش‌هایِ ترسیم‌های متداول در نقاشی، از شیوه‌های بازنمایی نقاشی‌های تمثیلی (نگارگری ایرانی) بهره‌مند شد. تاریخ و جغرافیای شهودی نه در ارضِ ناسوت بلکه در ارض ملکوت رخ می‌دهند و راه وصول به آن‌ها از طریق قوۀ خیال است. اگر بنا شد چنین عالمی –ارض ملکوت- ترسیم شود، نقاشی‌های تمثیلی مانند نگارگری ایرانی قادر به چنین کاری هستند. دستگاه فکری و آرای هانری کربن در «مواقعی»–مانند نقاشی‌های گلچین مذکور- برای «گونه‌»ای از تفسیرِ نگارگری ایرانی راه‌گشاست. اندیشۀ او امکان تأویل و رمزگشایی دیداری و محتوایی «برخی» از آثار نگارگری ایرانی را فراهم می‌کند. بر اساس اندیشۀ پدیدارشناسانه-هرمنوتیکی هانری کربن و با ارجاعات و اشاراتی به متون مزدایی ایران باستان، می‌توان گفت، نقاشی‌های گلچین اشعار به تاریخ 801 ه.ق می‌توانند حکمتِ زمین -را که در آن پرسش از «چیستیِ» زمین به «کیستی» و تصاویر زمین طبیعیِ به زمین شهودی تبدیل می‌شود- تجسم ببخشند. همچنین در انتهای مقاله به نقد رویکرد کربن و محدودیت‌های آن اشارۀ مختصری کردیم.
صفحات :
از صفحه 150 تا 178
  • تعداد رکورد ها : 37