جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
حمیده بهمن پور ، مرتضی حاج حسینی ، غلامرضا زکیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
منطق ارسطو، قدیمی‌ترین ساختار نظام‌مند استدلالی، همواره در کانون توجه بوده است. پیرامون قیاس و رابطه فی‌مابین مقدمات و نتیجه بیش از سایر موضوعات در طول قرن‌ها بحث و جدل شکل گرفته است. در قرن بیستم پس از گسترش منطق کلاسیک، مجالی دست داد تا قیاس و به ویژه رابطه‌ بین مقدمات و نتیجه با دقت نظر بیشتری در چهارچوب مبانی منطق جدید مورد ارزیابی قرار گیرند. در نیمه قرن بیستم ژان لوکاسیاویچ تقریر شرطی-استلزامی از قیاس را در چهارچوب نظام اصل موضوعی ارائه کرد. بنا بر نظر لوکاسیاویچ بهترین تبین از قیاس، تعبیر آن به تک گزاره‌ای شرطی متشکل از دو مقدمه عطف شده در جایگاه مقدم و نتیجه در جایگاه تالی است. بیست سال بعد، تیموتی اسمایلی و جان کرکوران مستقل از یکدیگر به نقد دیدگاه لوکاسیاویچ پرداختند. بنا بر نظر این دو منطق‌دان قیاس استنتاج است و می‌بایست در چهارچوب نظام استنتاجی و به ویژه استنتاج طبیعی ارزیابی شود. در دهه هشتاد، پل ثام، تبین سومی از قیاس به نام استلزام سه‌تایی را معرفی کرد. بنا بر نظر ثام قیاس گزاره‌ای شرطی بدون مقدم عطفی است. در این مقاله سعی بر آن است پس از معرفی اجمالی هر یک از سه نظریه، به بررسی تلقی استلزامی و استنتاجی و نسبت بین این دو رویکرد با قیاس ارسطویی پرداخته شود.
صفحات :
از صفحه 20 تا 46
نویسنده:
احمد عبادی ، محمدمهدی عموسلطانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف علم، تبیین واقعیت و جهان است و هدف فلسفه نیز هستی‌شناسی. دیدگاه‌های فلسفی بر نظریات علمی و نظریات علمی بر نحوه جهان‌بینی و هستی‌شناسی تأثیر مستقیم داشته است. از اوایل قرن بیستم هیمنۀ جریان علمیِ فروکاهش‌گرایی بر علومی چون منطق و فلسفه و روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و حتی الهیات و دین‌شناسی تأثیر گذاشته است. از طرفی جریان نوخاستۀ نوخاسته‌گرایی در تقابل با فروکاهش‌گرایی در اواخر قرن بیستم باز رویش یافت. صحت‌سنجیِ فلسفی و تحلیلیِ این دو دیدگاهِ ظاهراً متقابل موجب ارتقای سطح روش‌ها و رویکردهای علمی و نیز نظریات فلسفی خصوصاً در فلسفه‌های مضافی چون فلسفه دین، فلسفه روان‌شناسی و فلسفه جامعه‌شناسی می‌شود. روش فروکاهش‌گرایی تلاش می‌کند هماهنگ با وحدت هستی، وحدت علوم را محقق سازد، نظریه‌های زائد علوم را حذف کند و با انسجام نظریات، امکان توجیه قوی‌تری را فراهم سازد. در طرف مقابل، جریان نوخاسته‌گرا کثرت سلسله مراتبیِ موجودات عالم را مستلزم طبقه‌بندی علوم می‌داند. هر سطح و طبقه‌ای قوانین و مفاهیم غیرقابل فروکاهشی دارد. فروکاهش‌گرایی در تبیین کثرت حقایق وجودی فروکاهش‌ناپذیر فرومی‌ماند؛ اما نوخاسته‌گرایی با چهارچوب نظری خود علاوه بر تبیین پیوستار و وحدت هستی، کثرت سلسله‌مراتبیِ واقعیت را نیز تبیین می‌کند. فروکاهش صرفاً گامی ضروری برای فهم و کشف علیّتِ پایین به بالا، به‌عنوان یکی از مفاهیم نظری نوخاسته‌گرایی، مورد استفاده قرار می‌گیرد و تا حدودی علت ارتباط لایه‌های وجودی را تبیین می‌کند. ولی راهبردی موفق در شناخت و تبیین لایه‌های متکثر وجود و طبقات علوم نیست. فروکاهش‌گرایی با نگاه پیشینی به واقعیت، مبتلا به داوری و ترجیح فردی می‌شود ولی در نوخاسته‌گرایی، واقعیت و هستی‌شناسی است که به روش‌شناسی و معرفت‌شناسی تعیّن و تشخص می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 89 تا 111
نویسنده:
شکوفه دارابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هنری کُربن فیلسوف فرانسوی است که پدیدارشناسی هوسرل را با فلسفه اسلامی و به خصوص حکمت شیخ اشراق و ملاصدرا پیوند زد. عالم خیال منفصلی که از این پیوند حاصل شد، دنیای برزخی است که حوادث و رویدادها در آن بین دو دنیای مادّی و خیالی قرار می­گیرند. از جمله متونی که می­توان با معیارهای عالم خیال منفصل به بررسی آن پرداخت، داستان سورنا و جلیقة آتش از مسلم ناصری است که داستان او در ردة ادبیّات کودک و نوجوان قرار می­گیرد. داستان سورنا و جلیقة آتش داستانی فانتزی است که موضوع آن فراواقعی بوده و در عین حال پُر از تازگی و پویایی تصویر و حاصل ذهن خلّاق نویسنده است و تناسب و همانندی­های بسیاری با ویژگی­های عالم خیال منفصل دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عالم خیال منفصل در داستان سورنا و جلیقة آتش است. از این رو در جستار حاضر با روش توصیفی_ تحلیلی و با بهره‌گیری از منابع کتابخانه ­ای، پدیدارشناسی هنری کُربن و ویژگی­های عالم خیال منفصل در داستان سورنا و جلیقة آتش استخراج شد و مفاهیم مشترک واکاوی گردید. نتایج نشان داد که ویژگی­های عالم خیال منفصل در لا­به­لای تصویرها و مفاهیم داستان کاملاً حضور دارد و بر سراسر آن، مانند فکری مسلط سایه افکنده است.
صفحات :
از صفحه 596 تا 613
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت در نظریه‏ معرفتش، روشی انحصاری برای حصول«علم» ارائه می‏کند: «علم = اطلاق مقولات بر داده‏ های شهود حسی». محصول اطلاق مقولات بر داده ‏های شهود حسی، قضایای تألیفی پیشینی است؛ قضایایی که ملاک انحصاری کانت در تشخیص علم ‏اند. کانت مدعی است: فقط و فقط علومِ واجد قضایای تألیفی پیشینی، که الزاماً واجد «داده‏ های شهود حسی» هستند، علم ‏اند و قضایایی که فاقد «داده ‏های شهود حسی» باشند، علم ‏نمایی بیش نیستند. او با همین استدلال «مابعدالطبیعه» را از جَرگه‏ علم بیرون راند. بر این اساس تلاش این مقاله بر آن است تا خودِ نظریه‏ معرفت کانت را با این ملاک بسنجد که آیا واجد قضایای تألیفی پیشینی هست یا نه؟ به عبارت دقیق‏تر: آیا قضایایی که کانت از طریق آنها نظریه‏ معرفت خود را تبیین نموده، واجدِ «داده‏ های شهود حسی» هستند یا نه؟ اگر واجد این داده‏ها باشند، علم‏ اند وگرنه، نه. بررسی‏های صورت گرفته در این مقاله، که بر قضایای مهم و کلیدی کانت در «حسیات استعلایی» و «تحلیل استعلایی» متمرکز است، نشان می‏دهد: این قضایا که مُعَرّف و مُبَیّن اساس نظریه‏ معرفت کانت می‏باشند، فاقد «داده ‏های شهود حسی­ اند» و علم نیستند. بنابراین: «نظریه‏ معرفت کانت» قادر به اخذ اعتبارنامه‏ مورد نظر خودش نمی‏ باشد و وفق نظر خودِ کانت یک علم معتبر نیست.
صفحات :
از صفحه 299 تا 319
نویسنده:
عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیا تبیین‌های خداناباورانه می‌توانند جهان و انسان را تبیین کنند؟ آیا استدلال‌های قیاسی خداباورانه می‌توانند تبیین معقولی از جهان ارائه نمایند؟ بسیاری از فیلسوفان دین معاصر براین باورند که استدلال‌های قیاسی بر اثبات وجود خدا نامعتبرند، چون یا از نظر صورت قیاسی، نامعتبرند یا مبتنی بر یک یا چند مقدمه کاذب یا غیریقینی هستند. از این رو، به استدلالات غیرقیاسی در باب وجود خدا روی آوردند. هدف این نوشتار بررسی و ارزیابی یکی از این استدلال‌های جالب توجه جدید، یعنی استدلال استقرائی سوئینبرن است. روش این تحقیق کتابخانه‌ای و استدلالی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزاره‌ها و استدلال‌ها انجام می‌گیرد. ادعای سوئینبرن این است که تبیین‌های انسان‌انگارانه و ماده‌انگارانه نمی‌توانند جهان و انسان را تبیین کنند. در مقابل، وی سه استدلال از وجود جهان، وجود قوانین علمی و قوانین فرایند تکامل؛ برای وجود خدا به عنوان سه استدلال استقرائی تأییدی استفاده می‌کند و از انباشت آنها خداباوری را به عنوان استنتاج بهترین تبیین نتیجه می‌گیرد. نتیجه چنین استدلالاتی این است که خداباوری می‌تواند بهترین تبیین نهایی جهان باشد. همچنین نشان داده خواهد شد که این‌گونه استدلال‌ها با چالش‌های کمتری مواجه بوده و می‌توانند احتمال وجود خدا را به مراتب افزایش دهند.
صفحات :
از صفحه 468 تا 488
نویسنده:
محمد صادق قیصری ، امیر مازیار
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطالعۀ تخیل همواره در حوزۀ هنر و زیبایی‌شناسی دارای اهمیت خاصی بوده و این امر در نظام فلسفی ریکور نقشی محوری ایفا می‌کند که مطالعۀ مجزای این بخش از فلسفۀ او کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ریکور با ارائۀ یک خوانش انتقادی از تاریخ فلسفه سعی داشت تا جنبه‌های زایا و تولیدی تخیل را مجدد به متن اصلی فلسفه بازگرداند، هدفی که او با استعانت از تحلیل تخیل نزد کانت ابعاد گستردۀ آن را در حوزۀ ادراک بازیابی کرد تا به یک نظریۀ جامع از تخیل تولیدی دست یابد. در این مقاله تلاش شده با بررسی مسیری که ریکور برای ارائۀ یک نظریۀ تخیل تولیدی طی کرده، به اهمیت مقولۀ اثر بودگیِ نقاشی و ارتباط آن با امر حقیقی پرداخته شود. در همین راستا با تبیین نقش مفهوم افزونگی شمایلی که یکی از شاخصه‌های نهفته در بعد خلاق و تولیدی تخیل به شمار می‌رود، کنشِ موجود در تصویر و هم‌چنین موقعیت دیالکتیکی بین زبان و تصویر بهتر مشخص می‌شود. در نهایت نتیجه آن که نقاشی به مثابۀ یک برساختۀ تخیل تولیدی گویی هرچه خیالی‌تر یعنی مرجع ایدۀ آن صرفاً یک ابژۀ بازنمودی نباشد، حقیقی‌تر است. پیامدی که می‌تواند برای تبیین ماهیت اثر هنری (نقاشی) رویکرد تازه‌ای را پیش روی ما قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 436 تا 451