جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
سهیلا بهرمانی ، حسین اردلانی ، نفیسه نمدیان‌پور ، پرناز گودرزپروری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جریان اندیشه پست‌مدرنیستی در اواسط قرن بیستم جوانه زده و تا به امروز رشد کرده و تکامل یافته است. ژان فرانسوا لیوتار (98-1925) فیلسوف فرانسوی نوعی حساسیت بصری پست‌مدرنیستی را در برابر حساسیت گفتاری مدرنیستی می‌نشاند. او دارای اندیشه‌های انتقادی است و شیوه‌های نوینی را برای نقادی وضعیت فکری و فرهنگی معاصر در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و هنری ارائه می‌دهد. ملاک‌های کلی حقیقت و کذب، به شدت در چهارچوب نظری اندیشه لیوتار مسئله‌دار هستند و نمی‌تواند آن‌ها را مسلم و یقینی بپذیرد، اما در فقدان چنین قواعدی به دنبال اندیشه و عملی مسئولانه است. این فیلسوف پست مدرن، با نگاهی به آثار دوشان به بزرگداشت دیدن و چشم و حساسیت بصری در وضعیت پست مدرن می‌پردازد. لذا در این مقاله که به شیوه‏ توصیفی تحلیلی و با مطالعه منابع کتابخانه‌ای صورت گرفته است، در وهله نخست به مرور چیستی گفتمان زبانی مدرنیستی در تفکرات لیوتار پرداخته خواهد شد و در مرحله بعد حساسیت بصری پست مدرنیستی در تفکرات وی مورد کنکاش قرار می‌گیرد و از این رهگذر ضمن بررسی آثار دوشان به ارائه قرائت جدیدی که لیوتار از امر والا مطرح می‌کند، خواهیم پرداخت که منجر به تعریف جدیدی از امروالا خواهد شد و می‌توان آن‌ را والای پست‌مدرنیستی لیوتاری نام نهاد.
صفحات :
از صفحه 450 تا 468
نویسنده:
سید هدایت سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف از این مقاله صورت‌بندی رهیافت‌های فلسفی هایزنبرگ در خلال شکل‌ گیری مکانیک کوانتومی با تعبیرکپنهاگی است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا می‌توان رهیافت‌هایی فلسفی را در فرآیند شکل‌ گیری مکانیک‌کوانتومی در آثار هایزنبرگ صورت‌بندی نمود؟ برای پاسخ به این پرسش، دو مقاله کلیدی و مهم هایزنبرگ(1925و 1927) بررسی می‌شوند. روش پژوهش در این مقاله براساس تحلیل محتوای متن مقالات هایزنبرگ است که در واقع به جای فیزیکدان‌محوری از روش متن(فیزیک) محوری بهره گرفته شده است. پس از تحلیل و بررسی مقالات، برخی اصول و آموزه‌های مفهومی استنباط و از خلال آن‌ها رهیافت‌هایی فلسفی صورت‌بندی شده‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که از مقاله 1925 هایزنبرگ سه اصل اساسی مشاهده‌پذیری، همخوانی و مماثلت نقش کلیدی در شکل‌ گیری بنیان‌های مکانیک ماتریسی دارند و همچنین آموزه‌هایی از قبیل فهم و رابطه کلاسیک-کوانتوم، نقش تجربه و اندازه‌گیری، موضوع علیت و واقعیت در مقاله 1927 وی مورد توجه قرار گرفته‌اند. در نهایت این پژوهش نشان می‌دهد که از خلال این آثار هایزنبرگ، چهار رهیافت کلی تجربه‌گرایی، وحدت‌گرایی، ضدعلیتی و ضدموجبیتی و نیز ضدواقع‌گرایانه قابل صورت‌بندی است.
صفحات :
از صفحه 100 تا 130
نویسنده:
محمدابراهیم مقصودی ، مهدی گلشنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیا فلسفه برای فیزیک مفید است؟ پاسخ بسیاری از فیزیک‌دانان و فلاسفه مثبت است؛ اما هستند کسانی که مفید بودن فلسفه برای علم را به چالش می‌کشند. سه اعتراض عمده را می‌توان در خط‌فکری این دسته تشخیص داد: 1. اعلام مرگ فلسفه، که بیان می‌دارد فلسفه مرده است و چیز جدیدی به ما نخواهد آموخت؛ 2. استدلال یا چالش تاریخی-ندانم‌گرایانه، که بیان می‌دارد هیچ شاهد تاریخی مبنی بر مفیدبودن فلسفه برای علم وجود ندارد، یا دست‌کم شناخته‌شده نیست. 3. استدلال «جداکردن حساب»، که بیان می‌دارد فلسفه و علم دو حوزۀ کاملاً جداگانه هستند. هدف این مقاله پاسخ‌دادن به این سه اعتراض است؛ اما برای این‌کار مطالعۀ موردی ارتباط نسبیت عام و فلسفه را اساس قرار می‌دهد. با نظر کردن به تاریخچۀ شکل‌گیری و بسط نسبیت عام، استدلال خواهیم کرد که: 1. فلسفه‌ورزی سبب تدقیق و فهم مفاهیم اساسی «هموردایی» و «ناوردایی» شده است. 2. شواهد تاریخی روشنی له تاثیرگذاری مثبت فلسفه بر بسط مفاهیم نسبیت عام، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نظریه‌های فیزیکی و همچنین، شواهد انکارناپذیری له نقش‌آفرینی برخی فلاسفه در تکامل این نظریه وجود دارد. 3. فیزیک و فلسفه، در بحث از پرسش‌های بنیادی، دو حوزۀ به‌شدت درهم‌تنیده هستند.
صفحات :
از صفحه 42 تا 69
نویسنده:
صمد حسینی ، عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موفقیت‌ انکارناپذیر علم عصب‌شناسی‌ ‌در توضیح حالات روانی انسان که در گذشته بر اساس مفاهیم فراطبیعی تبیین می‌شدند، بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان عصر جدید را به دفاع از روش‌های فیزیکالیستی در توضیح ماهیت انسان‌ سوق داده است. بر طبق این دیدگاه، علم با شناخت ساختارهای فیزیولوژی انسان به‌ویژه مغز و کارکرد‌های آن، سرانجام قادر خواهد بود از طریق مفاهیم فیزیکیِ صرف، سرشت انسان با همۀ ویژگی‌هایش را تبیین کند. مهم‌ترین چالشی که همواره متوجه این دیدگاه بوده است، مسئلۀ آگاهی و یا به تعبیر سنتی آن چگونگی رابطۀ ذهن و بدن است. با این حال، دانشمندان معاصر با ارائۀ نظریه‌ها و مفاهیم جدید علمی دربارۀ سازوکارهای مغز و نسبت آن با حالات ذهنی کوشش می‌کنند تا از طریق علوم فیزیکی پدیدۀ آگاهی را تبیین کنند. هدف این مقاله نشان دادن این است که آگاهی پدیداری مهم‌ترین چالش در برابر فیزیکالیسم و نظریه-های طبیعت‌گرایانه است. با بررسی مفهوم آگاهی و تقسیم این مفهوم به دو بخش «آگاهی ادراکی» و «آگاهی پدیداری»، استدلال کرده‌ایم که نظریه‌های علمی در بهترین حالت صرفاً تبیینی از آگاهی ادراکی‌ به ‌دست می‌دهند، در حالی که چالش اصلی علوم طبیعی، تبیین آگاهی پدیداری است، لیکن آگاهی پدیداری به‌ جهت ویژگی ذاتیِ ذهنیت، خارج از دسترس علوم فیزیکی قرار دارد، مگر اینکه علم منظر اول شخص را به رسمیت بشناسد.
صفحات :
از صفحه 607 تا 626
نویسنده:
علیرضا منجمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با گذر از نیمه قرن بیستم میلادی وقایعی رخ داد و پدیده‌هایی برآمد که در مجموع آنها را «بحران پزشکی» خواندند. این بحران سبب شد فلسفه که از نیمۀ قرن نوزدهم از پزشکی منتزع شده بود مجالی برای حضور مجدد بیابد. فیلسوفان پزشکی، بحران را به فربه‌شدن وجوه علمی و تکنیکی و نحیف شدن جنبه‌های انسانی طبابت نسبت دادند. از همین رو، تأمل در باب اینکه پزشکی چیست و چگونه باید میان وجوه علمی-تکنیکی و انسانی آن توازن برقرار کرد به یکی از مسائل محوری فلسفۀ پزشکی بدل شد. سرشت پزشکی معمولاً در غالب دوگانۀ علم-هنر صورت‌بندی می‌شود. در این مقاله ابتدا این صورت‌بندی را تشریح می‌کنم و سپس نابسندگی آن را نشان خواهم داد. در پایان الگویی پیشنهاد می‌دهم که بتوان سرشت پزشکی را بیرون از دایرۀ دوگانۀ علم/هنر فهم کرد. در این الگو پزشکی پرکتیسی است علمی، مبتنی بر قضاوت، گفتگو، مفاهمه و استوار بر سامانی اجتماعی. این الگو با چالش‌های غایت‌شناختی، معرفت‌شناختی، علم‌شناختی، سیاست‌گذارانه و حرفه‌مندی روبروست که نیازمند تأملات جدی و پیوسته در سرشت پزشکی است.
صفحات :
از صفحه 153 تا 177
نویسنده:
محمد ظهرابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معنا بر آنچه که یک زبان در مورد جهانی -که ما در آن زندگی می‌کنیم- و یا هر گونه جهان احتمالی و خیالی -که در موردش توصیف می‌کند-، اشاره دارد. مطالعه و بررسی معنا(meaning) و زوایای مختلف آن معناشناسی(semantics) نامیده می‌شود. معناشناسی معمولا به تجزیه و تحلیل معنی کلمات، عبارات یا جملات و بعضا به معنی گفتارها(utterances) در کلام یا معنی کل یک متن اشاره دارد. برای مطالعه معنا در زبان رویکردهای مختلف زیادی وجود دارد. برای مثال، فلاسفه رابطه بین عبارات زبانی مانند کلمات یک زبان و اشخاص، اشیا و رویدادها را در جهانی که این کلمات به آنها اشاره می‌کنند، بررسی می‌کنند؛ برای نمونه ارجاعات(references) و نشانه‌ها(signs). از طرف دیگر زبانشناسان روشی را که در آن معنی در یک زبان شکل می‌گیرد، بررسی می‌کنند و بین انواع مختلف معانی تمایز قایل می‌شوند. مطالعاتی نیز در مورد ساختار معانی جملات (گزاره‌ها) وجود دارد. در این مقاله معناشناسی از ابعاد و زوایای مختلف فلسفی مورد بررسی و کنکاش قرار می‌گیرد. امید بر آن است که مطالعه حاضر کاربردهای مفید و موثری برای حوزه فلسفه داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 375 تا 396
نویسنده:
فلورا بیابانی ، محمدجواد صافیان ، شیرین طغیانی ، مینا سادات طباطبایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکان بنیادی‎ترین مفهوم در معماری و شناخت ماهیت مکان از ضروریات امر طراحی معماری است و از‎ آنجا‎که طی دوره مدرن با تغییراتی در فهم معنای مکان مواجهیم و این تغییرات بر طراحی‎های دوران مدرن و پس از آن، تأثیرات عمیق و گاه ناخوشایندی گذارده ‎‎‎به‎شکلی‎که معماری، وظیفه اصلی خود یعنی ساخت مکان زندگی آدمی به‎نحو اصیل و پاسخگویی به وجه سکنی‎گزیدن آدمی را تا حدود زیادی فرو‎‎گذاشته است، لذا در این پژوهش سعی بر آن ‎شده تا با شناخت مفاهیم مکان در یونان باستان(خاستگاه تفکرات غربی بعدی ‎‎‎به‎ویژه تفکر مدرن) تا عصر مدرن و یافتن ریشه‎های تحوّل ماهیت و تطوّر معنای آن، به این پرسش‎ها پاسخ دهیم که مفهوم مکان نزد متفکران باستان و نیز علل تغییر فهم مکان در عصر مدرن چه بوده‎است و این دگرگونی، چه تأثیری بر فهم مکان در معماری عصر مدرن گذارده‎است. از یافته‎های این پژوهش دگرگونی معنایی عظیم مکان در عصر مدرن و جایگزینی آن با مفهوم فضا در معماری مدرن است که حاصل توجه عمده به ویژگی امتداد‎داری مکان، ظهور کار‎کردگرایی در افول مکان به مفهوم سایت و نگاه به مکان به عنوان کالا می‎باشد.
صفحات :
از صفحه 418 تا 449