جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 37
نویسنده:
نیما نریمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله پس از تبیین محتوای نظریه تکامل از زمان داروین تا شکل‌گیری سنتز مدرن یا نئوداروینیسم به ابعاد و دلالت‌های فلسفی-الهیاتی آن پرداخته می‌شود. به طور ویژه خوانش نئوداروینیستی از تکامل برای بسیاری از نئوداروینیست‌ها بستری برای پیشبرد اید‌‌‌ه طبیعت‌گرایی است، اما نکته اساسی در دفاع نئوداروینیست‌ها از طبیعت‌گرایی، تاکید ایشان بر تبعیت از شواهد تجربی برای شکل‌دهی هستی‌شناسی و جهان‌بینی خویش است. در ادامه رویکرد دوم به تکامل، یعنی طراحی هوشمند تبیین می‌شود که اگرچه عموما ایشان را با ضدیت با تکامل به معنای نیای مشترک معرفی می‌کنند، اما ایده محوری این جریان اصل نیاز به طراحی در فرآیند تکامل است و ایشان لزوما پیدایش موجودات از نیای مشترک را منکر نیستند. اما جریان غالب نئوداروینیستی به دلیل آنکه معتقد است جریان طراحی هوشمند از روش علمی تخطی کرده و پای عوامل فراطبیعی مانند خداوند را در بستر علم طرح می‌کند آن را غیر علمی دانسته و معتقد به حذف آن از فضای علمی است. رویکرد مهم دیگر به تکامل، جریان سومی است که در ادامه مقاله تبیین می‌شود. این جریان مخالف طراحی هوشمند است اما بر اساس شواهد زیست‌شناختی جدید نقدهای مهمی بر خوانش نئوداروینیستی از تکامل دارد. با این حال به نظر می‌رسد، جریان نئوداروینیسم با وجود ابتناء کامل این جریان بر شواهد تجربی به دلیل تعهد پیشینی به طبیعت‌گرایی با آن مخالت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 271 تا 301
نویسنده:
سمیرا رشیدپور نساری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله نسبت میان زمان و ادبیات از دیرباز مورد توجه و موضوع بحث متفکران مختلف بوده است. یکی از نویسندگانی که می‌توان این نسبت را از حیث فلسفی در آثار داستانی او جستجو کرد، داستان‌نویس، منتقد و متفکر معاصر فرانسوی، موریس بلانشو است. هدف مقاله حاضر پرداختن به همین نسبت در آثار بلانشو است. مطالعه دقیق آثار داستانی او سیر تطوری را نشان می‌دهد که در وهله نخست، در فهم فلسفی او از مسأله زمان به وجود آمده و سپس تلاش پیوسته او را در به چالش کشیدن آرای اندیشمندان دیگر نمایان می‌کند. به نظر می‌رسد همین امر بلانشو را به سوی صورت‌بندی تازه‌ای از مفهوم زمان سوق می‌دهد که ترسیم آن نیازمند یافتن ردّ و اثر به جا مانده از یافته‌ها، تعاریف و مباحثی است که در گفت‌و‌گوی بی‌پایان او با دیگر نویسندگان و اندیشمندان (مخصوصا با اندیشه دوست و همراه معاصرش امانوئل لویناس)، متجلی گشته است.
نویسنده:
حسین آزادمنجیری ، مجید ملایوسفی ، محمدحسن حیدری ، محمد صادق زاهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر با بازتعریف فوسیس(φυσις) و پسوخه(Ψυχη) ارسطویی در مقام انتقاد از علم تجربی (Science) و علم‌گرایی(Scientism) برمی‌آید که بر تمام ساحات زندگی انسان و از جمله فلسفه سایه افکنده بود. از خلال این تفسیر‌ها و انتقادات، می‌توان نظرات وی را درباره آگاهی(Consciousness) استخراج کرد. در نظر وی، معنای فوسیس در زبان یونانی «وجود به ما هو وجود» است و درμορφη (صورت) که تغییر پیوستار را نشان می‌دهد، رخ عیان می‌کند. صورت که خلاء دوگانه علت فاعلی و علت غایی را برای فوسیس پر می‌کند در حقیقت همان آگاهی است. آگاهی که هایدگر از آن با «تجربه زیسته‌»(lived experience) یاد می‌کند، دارای لایه‌های مختلف رفتاری-ادراکی، اجتماعی و پیشا-شخصیِ از قبل معنادار است. هایدگر در تفسیر پسوخه به عنوان آگاهی از اصطلاحات مختلفی همچون صورت، Truth(حق)، لوگوس و مقوله استفاده و بیان می‌کند که آگاهی در تمام این اصطلاحات شامل یک دوگانگی است که همواره ارتباط آن با امر خارجی حفظ می‌شود. آگاهی برای هایدگر با هستی گره خورده است و وی همواره بر این نکته تاکید می‌کند که آگاهی همان ارتباط انسان یا دازاین(Dasein) با خارج است و هر چه از این ارتباط برداشت شود، در مرحله دومی است که ممکن است انتزاع یا علم یا هر چیز دیگر نام بگیرد.
صفحات :
از صفحه 326 تا 347
نویسنده:
سیدجمال قریشی خوراسگانی ، علی کرباسی‌زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله به بحث درباره چگونگی نقش‌آفرینی بدن در شناسایی می‌پردازیم. بدین منظور، دو رویکرد تقویمی و علّی در علوم شناختی مطرح می‌شود. این بحث معضلاتی را به پیش کشیده است، ازجمله اینکه هر دو رویکرد، درنهایت، فهمی دکارتی-فرادستی از نسبت بدن و شناسایی فراپیش می‌نهند و بدن را به امری فیزیکال فرومی‌کاهند. افزون‌براین، تقویم‌گرایانی همچون کلارک نمی‌توانند صورت‌بندی پدیدارشناسی از تقویم را در سطح علوم شناختی بدن‌مند بازسازی کنند که نتیجۀ ‌آن بازگشت موضع دکارتی در قبال شناسایی است. با توجه به رهیافت پدیدارشناسانه هایدگر این معضلات را تبیین و راهی برای گذار از برخی معضلات این بحث مطرح کنیم. مبانی هایدگری کمک می‌کند دو انگاره از بدن‌مندی یعنی بدن‌مندی تودستی و بدن‌مندی بنیادین را طرح کنیم؛ هر دو انگاره از بدن‌مندی در برابر فهم فیزیکالیستیِ برخی نحله‌های علوم شناختی از بدن‌مندی قرار می‌گیرد. در مرحلۀ ‌بعد با توجه به اشاراتی که هایدگر در هستی و زمان درباره بحث بدن‌مندی مطرح کرده است، تلاش وی برای گذار به سطحی بنیادی‌تر در تحلیل هستی را بررسی می‌کنیم و توضیح می‌دهیم چرا هایدگر در سطح تحلیلی بدن‌مند از هستی نمی‌ماند.
صفحات :
از صفحه 348 تا 374
نویسنده:
امیر متشرعی ، مصطفی تقوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ون‌فراسن با مطرح کردن استدلال گروه بد، نقدی مهم به استنتاج به قصد بهترین تبیین وارد کرده و واقع‌گرایی علمی را با چالش مواجه ساخته است. گذشته از واقع‌گرایی علمی و با توجه به اتکای روش‌های علمی امروز به استنتاج به قصد بهترین تبیین، این نقد در سطحی عمیق‌تر تهدیدی جدی برای اعتبار کاوش علمی ایجاد می‌کند. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با توجه به ساختار جامعه علمی، راهی برای مقابله با این تهدید ارائه دهیم. برخی ویژگی‌های ساختاری جامعه علمی معاصر باعث محدود شدن کاوش علمی به علمِ برآمده از سنت غربی و محرومیت آن از امکانات نظری موجود در سنت‌های گوناگون شده است. ادعای اصلی مقاله این است که برای توسعه علم، توجه به سنت‌های گوناگون می‌‌تواند راه مناسبی جهت گسترش کاوش علمی و مقابله با تهدید مذکور در پیش روی جامعه علمی قرار دهد. در بخش اول نشان خواهیم داد که استدلال گروه بد از چه رهگذری اعتبار کاوش علمی را مورد تهدید قرار می‌دهد. در بخش دوم درخصوص ارتباط تنگاتنگ میان علم و سنت بحث می‌کنیم و سپس وضعیت این ارتباط را در جامعه علمی معاصر مورد بررسی قرار می‌دهیم. بخش نهایی به مطرح کردن ایده کثرت‌گرایی درخصوص بهره‌مندی از امکانات نظری سنت‌های گوناگون در کاوش علمی، به عنوان راه حل پیشنهادی برای مقابله با این تهدید اختصاص یافته است.
صفحات :
از صفحه 242 تا 270
نویسنده:
محمدمهدی حاتمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وحدت یا عدم وحدت علم یکی از مسائل مهم فلسفی در قرن بیستم بوده‌‌است. یکی از مهم‌‌ترین پاسخ‌‌ها به مسئله وحدت علم از سوی تقلیل‌‌گرایان پیشنهاد شده‌‌است. مقاله پیش‌‌رو بر دو نمونه برجسته از چنین رویکردهایی متمرکز شده‌‌است. نمونه اول از جنبش فلسفی پوزیتیویسم منطقی و نمونه دوم از جنبش‌‌های فلسفی پساپوزیتیویستی انتخاب شده‌‌است. نشان داده‌‌ایم که تقلیل‌‌های علی‌‌الادعا موفق در علم، موجب پیدایش این ایده شده‌‌است که پاسخ مسئله وحدت علم از طریقِ تقلیل امکان‌‌پذیر است. سپس استدلال کرده‌‌ایم که رویکرد تقلیل‌‌گرا اساساً ناکارآمد، نابسنده و نادرست است. تقلیل‌‌گرایی ناکارآمد است زیرا به ساده‌‌سازی مفهومی و هستی‌‌شناختی کمک نمی‌‌کند. نابسنده است زیرا اولاً تنوع هستی‌‌شناختی فعالیت‌‌های علمیِ اساساً متفاوت را پوشش نمی‌‌دهد، و ثانیاً پاسخ مناسبی به نیازِ تبیینی در خصوصِ چرایی بنیادی بودنِ یک لایه هستی‌‌شناختی و معرفت‌‌شناختی نسبت به سایر لایه‌‌ها را ارائه نمی‌‌دهد. تقلیل‌‌گرایی غلط است زیرا اولاً با تاریخ تحوّل نظریه‌هایی علمی سازگار نیست؛ ثانیاً رابطه بین شواهد و نظریه‌‌ها را به‌‌درستی توضیح نمی‌‌دهد؛ ثالثاً طبق استدلال فودر از عهده مشکل تحقق‌‌پذیری چندگانه برنمی‌‌آید؛ رابعاً طبقِ استدلال فایرابند اگر قیاس‌‌ناپذیری نظریه‌‌های علمی درست باشد آن‌‌گاه امکانِ هر نوع ارتباط از جمله ارتباط تقلیلی منتفی است. شکستِ تقلیل‌‌گرایی نشان می‌‌دهد مدل‌‌هایی از سنخ مدل‌‌های نیگل و اپنهایم-پاتنم پاسخ مناسبی برای مسئله وحدت علم فراهم نمی‌‌کنند. لذا پیشنهاد می‌‌شود که پاسخ مسئله وحدت علم از طریق رویکردی غیرتقلیل‌‌گرا، دنبال گردد..
صفحات :
از صفحه 216 تا 241
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح ساختار دیالکتیکی تاریخ آگاهی انسان اروپایی را به تصویر کشیده است. او در تمام گذارهای آگاهی به برآیند‌های مختلف، ضرورت و نسبتی دیالکتیکی تشخیص داده است و آن را در تمامی ساحات تاریخ و ساحات اندیشه در جریان‌های مختلف دنبال می‌کند. در فصل روح با دو جریان بسیار مهم در تاریخ اجتماعی یعنی انقلاب فرانسه و در تاریخ اندیشه یعنی فلسفه اخلاق کانت مواجهیم که در طی دو بخش به‌طور متوالی ظاهر می‌شوند و گویی که هگل نسبتی تنگاتنگ بین حکومت ترورِ روبسپیر و فلسفه اخلاق کانتی یافته است. جایی که آزادی انتزاعی روبسپیر در جهت ایجاد آزادی مطلق در تحقق اراده‌ی جزئیِ عام یافته خود، هرگونه نهاد یا جزئیتی را به‌عنوان عامل اخلال تحقق آزادی اراده‌ی خویش نابود می‌سازد و دوره‌ای از استبداد و وحشت آغاز می‌کند. گویی که چنین ادعای اراده عامی که تحمل هیچ جزئیت و مخالفی را ندارد به استبداد درونی قانون کلی اخلاق کانتی (که تحقق آن یگانه راه دستیابی به آزادی است) در جهت نابودیِ طبیعت، امیال، آداب‌ و رسوم و نهادهای عینی و غیره تبدیل می‌شود و وحشت و اضطراب به دلیل تناقضات بی‌پایان ایجاد می‌کند و فرد اخلاقی همچون فرد انقلابی با رفع همه‌جانبه عینیت، درون اراده انتزاعی خود اسیر می‌شود که این امر به اعتقاد هگل تبعات خطرناکی خواهد داشت.
صفحات :
از صفحه 627 تا 653
نویسنده:
احسان کریمی ترشیزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
استعاره‌ها در رویکرد جدید به دلیل ظرفیت‌های درونی‌ همانند برجسته‌سازی و تنوع نگاشت‌ها از حوزه‌های منبع، امکان فهم اخلاقی و زیست اخلاقی بهتری را برای ما فراهم می‌کنند. به تعبیر برخی، استعاره‌ها نه منحصر در استعاره‌های متعارف هستند و نه صرفاً امر شناختی، بلکه ما برای تفکر عمیق و ملاحظات فرهنگی سنجیده، نیازمند استعاره‌های پیچیده و نامتعارف هستیم. از سویی دیگر، سلول‌های بنیادی ویژگی‌های فوق‌العاده‌ای برای حوزة منبع در استعارة نامتعارف و پیچیدة اخلاقی دارند. از این‌رو، نگارنده، از استعارة مفهومی سلول برای اخلاق بهره برده است. پرسش اساسی این جُستار این است: استعارة مفهومی سلول در اخلاق چه زوایایی از اخلاق را برای ما برجسته می‌کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: استعارة مفهومی سلول برای اخلاق، برخلاف اکثر استعاره‌های اخلاقی که استعاره‌های ساده و متداولی هستند و طبیعتاً قدرت کمتری برای زیست اخلاقی دارند، استعاره‌ای پرتوان، نامتعارف و پیچیده‌ای است که بخوبی می‌تواند از عهده تحلیل مراتب اخلاق برآید؛ استعارة یادشده در اخلاق، پدیدارهای اخلاقی شکل گرفته و تمایزیافته در محیط دین و عرفان را به رسمیت می‌شناسد؛ در پرتو استعارة سلولی اخلاق، تفاوت عملکرد اخلاقی در موقعیت‌ها و کنشگران اخلاقی مختلف بهتر تبیین می‌شود؛ این استعاره، برخلاف دیگر استعاره‌ها، آیدوس اخلاق را برجسته می‌کند نه یک ویژگی یا چند ویژگی اخلاقی را.
صفحات :
از صفحه 580 تا 606
نویسنده:
سیدصابر سیدی فضل اللهی ، محمد اکوان ، امیر محبیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
جان دیویی قصد داشت تا بر اساس نظریۀ تکاملی داروین، نحوۀ نگرش ما را نسبت به جهان پیرامونمان متحول سازد. او در روزهای پیشامدرن برای رسیدن به وعدۀ مدرنیته که همانا ترقی و پیشرفت در تمام زمینه‌ها بود تلاش می‌کرد. دیویی نه‌تنها چنین مرحله و گذاری را پیش‌بینی نمود بلکه راه و روش عبور از آن را نیز مورد مطالعه قرار داد. در این مقاله از سال‌هایی که دیویی یک مسیحی پر شور بود آغاز کرده ایم و به زمانی‌که او مجذوب علوم تکاملی گشت و با رویکردی عقل‌گرایانه به بسط نظریۀ «تجربۀ» خود رسید، پرداخته‌ایم. طبق رویکرد طبیعت‌گرایانۀ دیویی به انسان، ما با تجربه‌های دینی روبرو هستیم که در فرایند تکاملی، پاسخی به نیازهای اولیۀ انسان بوده و در بستر فرهنگ‌های مختلف در قالب ادیان متفاوتی ظاهر شده‌اند. تجربۀ‌دینی مدنظر دیویی، همان آرزوها و رؤیاهای شخصی انسان است. خدا، آخرت، دین و امور فراطبیعی از این جنس بوده و زادۀ تبادل و سازگاری-های انسان با محیط‌زیست او می‌‌باشند. پس سخنی از عوالم دیگر و جهان‌هایی با سطح‌های مختلف و یا جهان‌هایی موازی که جدیداً بر‌اساس فرضیه‌های علمی مطرح شده نیست. معنویت، دین و اخلاق، همگی طبیعی، تجربی، واقعی و البته با‌ارزش هستند. دیویی انسان را به‌عنوان یک ارگانیزم در بین میلیون‌ها‌ جاندار دیگر و در پیوند و پیوستگی با آن‌ها در‌نظر می‌گیرد و به کاربرد و کارکرد تجربه‌های دینی در زندگی روزمره می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 302 تا 325
نویسنده:
سعید حیرانی ، محمود فیروزی مقدم ، مهیار علوی مقدم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
داستان نقش حیاتی در شکل‌‌گیری مهارت‌‌های تفکر انتقادی دارد. هدف از پژوهش حاضر، کشف امکانات بالقوه داستان‌‌های معمولی در تقویت و شکل‌‌گیری مهارت‌‌های تفکر انتقادی در کودکان است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا، میزان مهارت‌‌ها و مولفه‌‌های تفکر انتقادی از دیدگاه ریچارد پل در داستان‌‌های تالیفی برای کودکان گروه سنی «ج» که در فاصله سال‌‌های 1340 تا 1385 در فهرست کتاب‌‌های مناسب شورای کتاب کودک به ثبت رسیده‌‌اند، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می‌‌دهد که مولفه‌‌های استلزامات و پیامدها، اطلاعات، داده، شاهد، تجربه، هدف، قابلیت‌‌های استدلال اخلاقی نسبت به سایر مولفه‌‌ها در وضعیت بهتری قرار دارند. از ضعیف‌ترین مولفه‌‌ها نیز می‌‌توان به پیش فرض‌‌ها، اطمینان در تفکر، نظرات و استنباط‌‌ها و تفاسیر اشاره کرد. همچنین عمده رشد متوالی داستان‌‌ها به لحاظ مولفه‌‌های تفکر انتقادی صرف نظر از رشد مقطعی دهة چهل در آثار متاخر و در دهة هشتاد روی داده است.
صفحات :
از صفحه 397 تا 417
  • تعداد رکورد ها : 37