جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
مصاحبه شونده: ناصر فکوهی ، مصاحبه کننده: امیر تاکی
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ما امروز یعنی «اینجا و اکنون» (یا همان ریشه واژه مدرن) خود را باید در سطح زبان خویش و زبان های دیگر که در سطح ملی یا بین المللی با آن ارتباط داریم، یعنی در سطح و عمق معناشاسانه زیستی و اجتماعی به موقعیتی از نوعی هم معنایی یا دست کم به نوعی طیف نسبی معنایی برسانیم تا بر اساس آن، هم زیستی بینمان و هم زیستی ما با جهان بیرون از سرزمین خودمان ممکن شود.وقتی افراد سقوط اخلاقی خود و رفتارها و ذهنیات های خود را به رسمیت نشناخته و حتی فراتر از آن به جای درمان آن ها به سراغ تفسیر آن ها، یا گوشمالی دادن به کسانی که وجود آن ها را مطرح می کنند، می روند و بدین ترتیب اجازه می دهند جامعه به دلیل سقوط و بحران اخلاقی از درون بپوسد و بر سر ساکنانش آوار شود.اگر معتقد به نسبی نبودنِ اخلاق باشیم، گاه این عنوان می شود که باید به مطلق بودن آن باور داشته باشیم. این مطلق بودن، اگر زاویه دیدمان، حوزه هایی چون دین و باورهای متافیزیک باشد، از همان دیدگاه ها قابل دفاع بوده و بسته به آنکه چه کسی در چه شرایطی بیانشان می کند، قابل دفاع هستند. اما علوم اجتماعی به مسائل به این گونه نگاه نمی کند.جامعه ای که اخلاقی تر می شود یا ضد اخلاقی تر، با تعاریف دقیقی که از این پدیده ها می دهیم، در هر دو مورد بر اساس زنجیره های بی نهایتی از کنش ها و واکنش های اجتماعی و هستی شناسانه به این نقاط رسیده است. آنچه برای جامعه شناس اهمیت دارد، پیداکردن، شناخت و تحلیل و تفسیر این کنش های اجتماعی است یا به عبارت دیگر، درک اجتماعی گسترش یا نابودی اخلاق در یک جامعه.بی آنکه بخواهیم مطلق صحبت کنیم، ارزش ها و دین و سنت، سازوکارهایی بوده اند که عمدتا نه برای محدودکردن انسان ها د رذات خود، بلکه برای کنترل و مدیریت آن ها با هدف رسیدن به حداقل تنش میانشان به وجود آمده و تداوم یافته اند. ازاین رو وقتی دینِ مهربانی به دینِ نفرت و دینِ ایجابی به دینِ سلبی، تبدیل می شود آن هم در ادیانی که جهان شمول و فراتر از اقوام و دسته بندی های انسانی بوده اند، نباید شگفت زده شد که چرا سقوط اخلاقی اتفاق می افتد.ایدئولوژی در حقیقت یک شکل هنجارمندشدن عقلانیت و شناخت و علم است و نه چیز دیگری. ما علم یا عقلانیت یا هنر غیرایدئولوژیک یا خنثی نداریم. تفاوت در درجه ایدئولوژیک شدن است و نه در اصل مطلق وجود یا عدم وجود ایدئولوژی.اینکه فرض بگیریم یک جامعه سنتی لزوما یک جامعه اخلاقی است که یکی از پیش فرض های انسان شناسی قرن نوزدهمی نیز بود و از آن با عنوان «وحشی نیک» صحبت می شد و حتی متفکری همچون ژان ژاک روسو از آن دفاع می کرد، با مطالعات بعدی که بر جوامع گوناگون در سراسر جهان انجام شد، انطباق ندارد.گذشت زمان به خودی خود، نیست که اخلاق را متحول می کند، بلکه گذشت زمان سبب تغییرات گسترده ای در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، هنری و شناختی در یک جامعه می شود که این عوامل اخلاق آن جامعه را همچون شکل ظاهری اش، ارزش هایش، باورهایش و شیوه های زندگی اش تغییر می دهد.هویت اما، اگر مثبت و در جهتی سازگار با دگردوستی و سازگاری با پیرامون شکل گرفته و تداوم یافته باشد، می تواند ما را به اخلاق اجتماعی نزدیک کند. افزون بر این، خطر بی هویتی را نیز نباید نادیده گرفت. ما البته چیزی به نام بی هویتی مطلق جز در موقعیت های بیمارگونه نداریم. اما کم رنگ شدن هویت یا به وجودآمدن ترکیب های منفی هویتی از عناصری ناهمگن، نیز می توانند به همان اندازه خطرناک و نافی اخلاق اجتماعی باشند.
نویسنده:
مصاحبه شونده: ناصر مهدوی ، مصاحبه کننده: امیر تاکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نظام های ایدئولوژیک حقیقت وارونه می شود و در اختیار قدرت قرار می گیرد. حقیقت آن چیزی نیست که در جریان زندگی پیش می رود؛ بلکه آن چیزی است که قدرت می پندارد. در مقابل، جامعه ای داریم که به آن جامعه اخلاقی می گوییم؛ یعنی جامعه ای که به شهروندانش فرصت می دهد قدرت آزادی، قدرت خلاقیت، قدرت مبارزه و حتی فرصت شکست داشته باشند.در جامعه ایدئولوژیک تقریبا نباید انتظار داشته باشیم که آن جامعه خودش اخلاقی باشد و امکان بروز، ظهور و رشد اخلاقی زیستن را به مجموعه خودش و افرادی که تحت سلطه آن قدرت هستند، بدهد.جامعه ایدئولوژیک؛ یکسانی، غریزی بودن و گله وار زندگی کردن را می خواهد. در سیستمی که افراد گله وار زندگی می کنند، دیگر نمی توانند اخلاقی شوند؛ لذا می بینید هر کسی ممکن است دست به تخلف بزند.جامعه اخلاقی دو ویژگی و معنا دارد: یکی اینکه، فرم اخلاقی و دوم اینکه، محتوای اخلاقی دارد. در اینجا فرم یا همان ساختار شفاف است.ما سه نوع تئوری اخلاقی داریم: یکی، اخلاق فضیلت است؛ یعنی آنجایی که امکان بلوغ و رشد عاطفی انسانی فراهم می شود؛ به طوری که انسان ها می توانند عواطف و احساسات خودشان را به درستی کنترل و از بروز یک احساس منفی جلوگیری کنند و از درونشان احساسات مثبت و سازنده بروز دهند.وقتی جامعه اخلاقی باشد، امکان محتوا را باید به شهروندانش بسپارد؛ یعنی محتوا باید انتخاب کند وقتی می خواهد اخلاقی رفتار کند، آیا صرفا با قالب هایی که عقل تعیین می کند، همراه می شود یا قالب هایی که دیگری تعیین می کند.در اخلاق فضیلت فقط، فعل نیکو نیست، بلکه فاعل نیکو می شود. کانت با اینکه می گوید ما آزاد هستیم و آزادی اساس و مبنای اخلاقی زندگی کردن است، اما بیشتر به دنبال این است که به فعل ما انضباط ببخشد. در اینجا عقل به فعل ما فرم و جهت می دهد.
نویسنده:
مصاحبه شونده: عماد افروغ ، مصاحبه کننده: امیر تاکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بسیاری از نظریه پردازان معاصر اخلاق بر این باورند که آن قدر ما به وجوه وجودی اخلاق بی اعتنا بوده ایم و آن قدر اخلاق را از زندگی خود دور کرده ایم که اگر بعضا بحث اخلاق مطرح شود، بلافاصله ذهن ما به سوی یک امر آرمانی سوق داده می شود و امر آرمانی را هم امری انتزاعی تفسیر و تعبیر می کنیم، در حالی که کاملا وجودی هستند. منتها ما از یک نگرش وجودی غافل شده ایم و اسیر پاره پاره های مختلفی از جمله مدرنیته و پست مدرنیته شده ایم که وقتی بحثی از یک حقیقت وجودی یا اخلاق به میان می آید، برچسبی آرمانی به آن ها می زنیم. در حالی که اخلاق همین جاست و وجود دارد.اگر ما ریشه ها و پایه های وجودی برای اخلاق قائل باشیم، جامعه آرمانی همان جامعه اخلاقی است؛ البته با این تفسیر که آرمان ها خیالی نیستند.شما نمی توانید نامی از بشر ببرید بدون اینکه برای او حیث وجودی و نیازهای واقعی قائل نشوید. آزادی، عدالت و اخلاق و معنویت جزو نیازهای واقعی بشر هستند. آنچه که به آن آرمان می گوییم، مرتبط با وجود بشر است. منظور از وجود بشر، ذات بشر است و منظور از ذات بشر هم یک ذات منبسط است که شامل وجه فردی، طبیعی، گروهی و اجتماعی می شود.ما دو زبان داریم: یکی زبان دلیل یا باید و نبایدها و دیگری زبان علیت یا تأثیر و تأثرات. انسان های خاص تحت هر شرایطی با همان زبان بایدونباید خاص خود عمل می کنند. اما انسان های معمولی تحت تأثیر روابط متقابل علّی هم هستند.واقعیت این است که مردم ذیل اخلاقی بودن یا اخلاقی نبودن حکمرانان عمل می کنند. این یک واقعیت است هرچند مطلوب نیست. چون واقعیت است باید به آن توجه داشت که اگر حکمرانان اخلاقی باشند، جامعه نیز اخلاقی می شود.
نویسنده:
فیروزه صابر
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جریان جامعه پذیری متأثر از درونی شدن عقاید و ارزش ها و هنجارهایی است که اخلاق اجتماعی را شکل می دهد و به میزان تأثیر پذیری آن، جزئی از شخصیت فرد شکل می گیرد و به عبارتی تعیین کننده رفتار جامعه است.به طور کلی این سرمایه دو دسته قوانین را در درون خود می پروراند. قوانین بیرونی که توسط دولت ها تنظیم و اعمال می شود و دیگری قوانین درونی ناشی از ارزش های اخلاقی و اجتماعی پذیرفته شده ای است که به رفتار تبدیل می شود.مطالعه نزدیک به بیست شاخص در ایران (نظیر روند سالیانه تعداد پرونده های چک های برگشت خورده، تعداد پرونده های تشکیل شده در دادگستری در مورد بزه ها و جرائم عمدی، روند طلاق، خودکشی، نزاع های جمعی، نسبت معاملات نقدی به غیر مادی، حجم مطالبات مجهول الوصول بانک ها به کل مطالبات آن ها و...) نشان می دهد که سرمایه اجتماعی در ایران در سال های پس از جنگ عمدتا رو به کاهش داشته است (چرخه های افول اخلاق و اقتصاد، رنانی و مویدفر، ۱۲۹).با آنکه در چنین محیطی، جامعه مدنی نیز با محدودیت های جدی روبه رو است و بازدارندگی ها برای بقا و توسعه آن زیاد است، اما می تواند با قابلیت های درونی خود که بر مبنای خیرو انتفاع اجتماعی و کمک به توسعه ملی شکل یافته، نقش محوری برای بازسازی سرمایه اجتماعی ایفا کند؛ چرا که جامعه مدنی می تواند با همه مختصات وجودی خود، عامل مؤثری در راهگشایی مسیر اصلاح و نیز تغییر ساختارهای اجتماعی شود. همچنین با عناصر درونی خود و پیوند و درهم تنیدگی با جامعه می تواند مشارکت اجتماعی را در سطوح تأثیر گذار هدایت کند.جامعه مدنی می تواند با همه مختصات وجودی خود، عامل مؤثری در راهگشایی مسیر اصلاح و نیز تغییر ساختارهای اجتماعی شود.
نویسنده:
نعمت الله فاضلی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از ابرچالش ها یا ابربحران های ایران، بحران محیط زیست است. این را تقریبا بدون شواهد و استدلال تجربی می توان پذیرفت.اکنون پرسش این است که برای رویارویی با این بحران نظام حکمرانی و جامعه ایران چه سیاست مؤثر و فراگیری انجام داده است؟ سیاستی که حداقل از تداوم و گسترش این بحران جلوگیری کند.با درنظرگرفتن وضعیت بحرانی محیط زیست ایران، نیاز است که تمام رشته ها به ویژه علوم انسانی برپایه آموزش های زیست محیطی طراحی شوند. دانشجویان هم در جایگاه شهروند و هم در جایگاه نیروی انسانی که در آینده در نظام حکمرانی کشور سهیم می شوند، نیازمند درگیر و دغدغه مندشدن زیست محیطی هستند. یکی از بایسته ها در این زمینه توجه به گسترش و ارتقا و آموزش اخلاق زیست محیطی است. ایجاد «حساسیت زیست محیطی» و «آگاهی زیست محیطی» را از بایسته های معرفتی و اخلاقی برای جامعه امروز می دانم.دانش و آگاهی که از ابعاد و گستردگی بحران زیست محیطی و زیست بوم ایران در میان دانشجویان و دانشگاهیان وجود دارد اغلب در حد اطلاع کلی است. ریشه ها و علل این بحران، نقش سیاست ها و نظام حکمرانی، پیامدهای این بحران، نقش دانش و دانشگاه در این بحران و دیگر جنبه های آن به ندرت در فضای عمومی دانشگاه به شیوه ای مستمر، مؤثر و فراگیر مطرح و پیگیری می شود.ایجاد حساسیت و آگاهی زیست محیطی می تواند بخشی از برنامه درسی پنهان دانشگاه ها و رشته ها و دروس باشد. تا زمانی که نظام آموزش عالی تلاش فراگیر، اثربخش و نظام مند برای پرورش شهروند زیست محیطی ندارد، تنها امید موجود، تلاش شخصی مدرسان برای گسترش دغدغه مندی زیست محیطی است. ایده معلم زیست محیطی ناظر به همین دیدگاه است.معلمی کردن و تدریس در دانشگاه نیازمند «یادگیری دانش» و «یادگیری زندگی» است. در علوم انسانی این دو درهم تنیده اند. ازاین روست که تدریس دانشگاهی نیازمند بنیان ها و «جهت گیری های معرفتی» و هم هنگام «جهت گیری های اخلاقی» است. یکی از این بنیان ها برای علوم انسانی و اجتماعی، دگرخواهی است.لازمه دگرخواهی اخلاق مراقبت است، اخلاقی که در آن درک ما از آب، خاک، گیاهان، جانوران و طبیعت «دیگرستیزانه» نباشد و آن را هستی متمایزی از خود ندانیم و برای مراقبت از سلامت و پایداری آن همان گونه تلاش کنیم که برای سلامت خودمان می کوشیم. لازمه این کار داشتن بینشی مادرانه از هستی و جهان است.اتفاقاتی که در دوران کرونا رخ داد، واقعیت های بسیاری را آشکار کرد. یکی از این واقعیت ها، تولید و مصرف غیرضروری است. به دلیل قرنطینه و تعطیل و تعلیق شدن بسیاری فعالیت ها، تولید نیز در برخی زمینه ها محدود شده است. کاهش تولیدات نیز لطمه ای به زندگی و بقای انسان نزده است.آیا معلم بوم شناختی و دگرخواه ممکن است؟ اگر واقع بینانه موقعیت کنونی دانشگاه در ایران را در نظر بگیریم، آشکارا چنین سلوکی را نمی توان برای همه مدرسان دانشگاهی ممکن دانست. حتی دقیق تر بگویم، شمار اندکی از مدرسان حتی آن ها که دغدغه های زیست محیطی دارند می توانند معلم بوم شناختی باشند.