جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 21
نویسنده:
علیرضا صیادمنصور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه پدیدارشناسانه و اخلاقی امانوئل لویناس (فیلسوف یهودی لیتوانیایی­تبار 1995-1906م) –مانند دیگر هم­عصران فرانسوی­اش- برای نقد سنت­های فلسفی پیشین، آکنده از تمثیل­ها و استعاره­های مربوط به حیطه خانواده و نقش­های خانوادگی است. در میان این نقش­ها، لویناس نقش مادری را با توجه به بنیان اخلاقی­ای که در تمامی سنت­های فرهنگی-تربیتی دارد مورد اهتمام قرار می­دهد تا بدین نمط مبنایی انفعالی-انضمامی را برای نظریه مسئولیت اخلاقی خود تدارک ببیند: این مسئولیت پیش از ورود شخص سوم و در نتیجه قدم نهادن به عرصه جامعه و سیاستْ مجال تحقق می­یابد. مادری و زایندگی –در مقام پارادایم ارزش­شناسانه مسلّط در اندیشه لویناس- با پدیده­ بنیادین مسئولیت اخلاقی هم­بسته است زیرا جهت­مندی یا مدالیته ارزش­شناسانه هر دو یکسان است. در مقاله حاضر -که هدف عمده آن تبیین این­همانی ارزش تمثیل مادری با مسئولیت اخلاقی است- نشان داده خواهد شد که نظریه مسئولیت اخلاقی لویناس در قالب تمثیل مادری به­خوبی قابل طرح است و از این رو واجد سویه­ای جنسیتی نیز می­باشد.
صفحات :
از صفحه 317 تا 336
نویسنده:
میکاییل جمال پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند مفهوم «حیثیت» برای مخاطبان و پژوهشگران فلسفه اسلامی ناآشنا نیست، اما به نظر می رسد تا کنون ظرفیت این مفهوم چنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله پس از بیان خاستگاه حیثیت، گزارشی جامع از جایگاه و گره­گشایی­های آن در قلمرو منطق و فلسفه اسلامی، به خصوص در حکمت متعالیه، عرضه شده است. همچنین نسبت میان حیثیت با مقید بودن و اعتباریات نیز در حد امکان مورد بررسی قرار گرفته است. برای این کار مثال­های فراوانی آورده شده است تا از این حیث ابهامی در کار نباشد. سپس نشان داده شده است که این بحث چه قابلیتی دارد و در عین حال برای آنکه به درستی از قابلیت آن استفاده شود به شروطی بایستی مراعات شود. همچنین در پایان به اختصار این ایده مطرح شده است که توجه به مقوله حیثیت می­تواند میان جزمیت و نسبی­گرایی، راهی میانه و مطلوب بگشاید.
صفحات :
از صفحه 145 تا 168
نویسنده:
مریم صمدیه؛ مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در دیدگاه هایدگر، آلثیا مقوله­ای است که به واسطه آن می­توان به رابطه بین فرونسیس و آگاثون پی برد؛ چرا که هایدگر آلثیا را در معنای یونانی آن یعنی کشف و گشودگی و نه صدق و مطابقت با واقع به کار برده است. با پذیرش آلثیا به عنوان کشف و گشودگی از دو جهت رابطه فرونسیس و آگاثون امکان پذیر می­شود. اول اینکه فرونسیس از نظر هایدگر به عنوان نحوه­ای از کشف و گشودگی یا به تعبیر دقیق­تر نحوه­ای از وجود دازاین است که مرتبط با پراکسیس و عمل است و دازاین را به سوی بهترین عمل یعنی نحوه وجود اگزیستانسیال رهنمون می­شود و آگاثون نیز منبع آلثیا یعنی منبع کشف و گشودگی و هم چنین منشأ وجود و حتی خود وجود است. دوم اینکه هایدگر تعالی موجود در آگاثون را نه به موجودی فراتر از زمان و مکان یعنی خداوند بلکه به خود دازاین نسبت می­دهد؛ به این معنا که آگاثون شامل وجود و توانایی­های موجود در خود دازاین است و تعالی دازاین نیز در گذشتن از وضعیت موجود و یا به تعبیری گذشتن از نحوه وجود اگزیستانسیل و رسیدن به نحوه وجود اگزیستانسیال است و این امر با پشت سر گذاشتن عادت­ها و رسیدن به کشف و گشودگی امکان­پذیر می­شود. از این رو آگاثون ملاک برای رفتارهای دازاین است؛ همان چیزی که هایدگر در بحث از فرونسیس به ندای وجدان تعبیه کرده و آن را ملاک برای عمل فرونتیک دانسته است؛ ندایی که از جانب خود دازاین است و او را دعوت می­کند تا به نحوه وجود اگزیستانسیال برسد و بتواند خویشتن را به عنوان دازاین بشناسد و بر اساس آن عمل کند.
صفحات :
از صفحه 299 تا 316
نویسنده:
مسعود زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
"دازاین ما"، "دازاین امروزی ما"، دازاین تاریخی ما" و نظایرشان تعابیری هستند که هایدگر بخصوص در آثار خود در نخستین سال‌های پس از انتشار وجود و زمان در موارد بسیاری به‌ کار می‌برد. تکرار این تعابیر در زبان هایدگر آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنها را به لحاظ فلسفی خنثی و عاری از معنا دانست. کمی جستجو در آثار وی نیز نشان ‌می‌دهد که صرف ‌نظر از دازاین، خودِ ضمیر "ما" نیز در فلسفة او موضوعیت دارد، به طوری‌ که می‌توان سیر "پرسش از ما" را مستقلاً در آثار او دنبال ‌کرد. مقالة پیشِ رو می‌کوشد اولاً موضوعیت این بحث را در فلسفۀ وی نشان بدهد و از این‌ رو از"پرسشِ-ما" نزد هایدگر می‌گوید، ثانیاً معنای مورد نظر هایدگر از آن را حتی ‌الامکان روشن نماید، ثالثاً ارتباط آن با دازاین را به بحث بگذارد که کلیدواژۀ فلسفۀ او است لااقل در وجود و زمان. چون ضمیر "ما" تشخص بالفعل دازاین را رقم می‌زند، آن را در اینجا "تشخّص‌به- ما" یا "تشخّص از طریق ما" می‌نامیم. این نوشته سرانجام به نتایج و تبعات "مسئلة-ما" برای فهم فلسفۀ هایدگر، بخصوص در وجود و زمان می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 239 تا 260
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابن‌سینا هم به هنگام بحث در باب قوای نفس و هم به هنگام بحث در باب مقدمات قیاس­های مختلف گذرا به حکمت عملی می­پردازد. او در ضمن سخنانش در باب قوای نفس اخلاق را حاصل عقل عملی و در ضمن سخنانش در باب مقدمات قیاس­ها اخلاق را برخاسته از نوع خاصی از مشهورات (آراء محموده، که ذائعات هم می­نامند) می­داند که برآمده از عادت و قراردادهای اتفاقی و سنت­های باقی مانده از قدیم و مانند آن هستند. او از سویی با تلفیق این دو دیدگاه، بویژه با توجه به اینکه خود تصریح می­کند که عقل عملی صرفاً بر سبیل اشتراک عقل نامیده می­شود و آراء محموده هیج مبنایی جز شهرت ندارند و عقل انسان چون تنها نگریسته شود در باب آنها متوقف است و هیچ حکمی ندارد، خواننده را آمادۀ این استنباط می­کند که اوصاف اخلاقی مانند خوب و بد اوصاف واقعی اشیا و احکام اخلاقی گزاره­های خبری نیستند، و از سویی دیگر با قول مبهم به صدق و کذب­پذیری آراء محموده و امکان اقامۀ برهان بر آنها آرای خود در این باره را دست کم در ظاهر تیره و مبهم و بنابر این تفسیرپذیر می­سازد. این مقاله دو بخش اصلی دارد. در بخش نخست عقل عملی و کار آن بویژه در باب پیدایش احکام اخلاقی بررسی می­شود، و در بخش دوم دیدگاه ابن‌سینا در باب مقدمات و مواد تشکیل دهندۀ احکام اخلاقی و خاستگاه آنها بحث می­شود. این دو بررسی نشان می­دهد که دیدگاه ابن‌سینا در باب کار عقل عملی و منشأ احکام اخلاقی جایی برای صدق و کذب پذیری آن دسته از مشهورات که آراء محموده محسوب می­شوند باقی نمی­گذارد و اقامۀ برهان برای آنها ممکن نیست و اگر هم پاره­ای از مشهورات صدق و کذب­پذیر باشند در خارج از حدود احکام اخلاقی ناب واقع­اند.
صفحات :
از صفحه 337 تا 360
نویسنده:
عارف دانیالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسألۀ اصلیِ مقالۀ حاضر این است که چه رابطه­ای میان مفهوم فوکویی از قدرت با مفهوم کیچ در رمان بار هستی اثر میلان کوندرا وجود دارد؟ به عبارت دیگر، پرسش محوری این است که چگونه ظهور کیچ ملازم است با مفهوم قدرتِ منتشر در جهان مدرن؟ یکی از اهداف این مطالعۀ تطبیقی که بر خوانشِ فوکویی از رمان بارِ هستی(کوندرا) متمرکز شده، این است که بدون فراروی از مفهوم سنتیِ قدرت نمی­توان پدیدۀ کیچ را در کوندرا توضیح داد. چنین دریافت متفاوتی از قدرت را فوکو در اختیار ما می­نهد. فوکو و کوندرا از قدرتِ بدون سوژه سخن می­گویند: امپراتوری نگاه خیره. در نگاه آنان، مفهوم قدرت/کیچ به فراسوی دوقطبیِ لیبرالیسم-کمونیسم ارجاع دارد. در این مقاله، از تقابل مفهوم قدرتِ مکان­زدایی­شده در برابر قدرت متمرکز، زیبایی شناسیِ اتفاق در برابر زیبایی­شناسی همگانی، امر تکین در برابر یکسانیِ هستی­شناختی، مؤلف­محوری در مقابل مرگ مؤلف، بحث می­شود. این دوقطبی­ها، محصول چرخش مفهوم قدرت در جهان مدرن است. بنابراین، یکی از اهداف پژوهش حاضر، نشان­دادن پیامدهای قدرت مدرن در چهار بُعد سیاست-زیبایی­شناسی-هستی­شناسی-ادبیات است. کاربرد این مقاله، از یکسو، نشان­دادن اهمیت نقد فلسفی در تحلیل رمان و از سوی دیگر، پیوند اندیشۀ پست­مدرن با رمان­های کوندرا است.
صفحات :
از صفحه 217 تا 237
نویسنده:
مهدی کرد نوغانی؛ علی سلمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پُل اسکار کریستلر در سال­های 1951 و 1952 این نظر را مطرح کرد که آنچه به­عنوان هنرهای زیبا می­شناسیم، تا پیش از قرن هژدهم وجود نداشته است. این نظر در اندک زمانی مورد موافقت عمومی بسیاری از نظریه­پردازان قرار گرفت و بعدتر برخی از دیگر نویسندگان همچون لری شاینر نظر او را بسط دادند. با این حال، برخی از نویسندگان نیز با نظر او موافق نبودند و برای مثال این نظر را مطرح کردند که مفهوم «هنرهای تقلیدی» نزد فلاسفۀ یونانی معادل هنرهای زیبای دورۀ مدرن است. از میان این منتقدان می­توان به یانگ – مترجم انگلیسی کتاب شارل باتو- اشاره کرد. این مقاله نخست این دو روایت را مختصرا شرح می­دهد، سپس با ذکر برخی از ملاحظات، از نظر کریستلر دفاع می­کند. این دفاع از دو جنبه مطرح می­شود: یکی توجه به ماهیت هنر در عصر جدید و دیگری اشاره­ای به مفهوم هنرهای زیبا در ایران و سهیم­شدن ما با غرب در مفهوم جدید هنرهای زیبا.
صفحات :
از صفحه 361 تا 388
نویسنده:
حمیدرضا محبوبی آرانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به نظر نیچه هر فرهنگی و هر شکلی از زندگی در هر سطحی که باشد، در تحلیل نهایی بر اساس قسمی توهم‌‌ بنیاد شده است، خواه آن فرهنگ فرهنگ سقراطی باشد، یا آپولونی یا تراژیک. در روزگار مدرن نیز ما همچنان برای اینکه نیروی محرک فرهنگ را در اختیار داشته باشیم به توهم‌ها نیاز داریم. اما در همینجا دچار پارادوکس، پارادوکس توهم‌های روراست، شفاف یا آگاهانه می‌شویم. پارادوکس ما در اینجا این است که آگاهی و خودآگاهی روزگار مدرن بی‌مبنایی و ناراستی همه‌ توهم‌های تاریخِ گذشته‌‌امان را برای ما برملا ساخته و ما فهمیده‌ایم که هر گونه ارزش یا باور ارزشی چیزی بیش از شکلی از توهم نیست. اکنون پرسش این است که چگونه می‌توانیم با توهم‌هایی زندگی کنیم که می‌دانیم توهم هستند. توسل نیچه به هنر و کندو کاو در نحوه‌ فراهم آوردن توهم‌های روراست و آگاهانه از سوی هنر، به همین جهت است. بنا به یک تفسیر، هنر جایی است که در آن یاد می‌گیریم چگونه با توهم‌های آگاهانه و در قالبی پنداره‌گرایانه زندگی کنیم. هنر جایی است که ما در آن از زندگی کردن با توهم‌ها لذت می‌بریم و ما به‌عنوان آزاده‌‌‌جانان آینده و فرماندهان ارزش‌‌های نوین، می‌بایست از این لحاظ از هنر تقلید کنیم و شاعران زندگی خویش گردیم. مقاله‌ حاضر به تقریر و بازنگری این خط فکری و تفسیری آنگونه که ندیم حسین مطرح ساخته می پردازد و نشان می‌دهد که چگونه پاسخ نیچه را می‌توان در قالب پنداره‌گرایی ارزشی فهمید و تفسیر کرد.
صفحات :
از صفحه 389 تا 409
نویسنده:
جعفر مذهبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار می‌کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم: در پدیدارشناسیِ هگل فیلسوف در رسیدنِ آگاهیِ طبیعی به جایگاه فلسفه چه نقشی دارد؟ برای پاسخ‌گویی به این پرسش، علاوه بر مقدمۀ پدیدارشناسیِ هگل به عنوان منبع اصلی، از آرای ویتگنشتاین دربارۀ نقش فلسفه در رسیدن به شناخت نیز استفاده می‌کنیم. مسئله اینجاست که هگل از یک سو بر آن است که آگاهی در مسیر تکاملی خویش نیازمند نقش فعالِ فیلسوفی است که در پشت آگاهی حضور دارد؛ از سوی دیگر می‌گوید پدیدارشناسی مسیر خودتکاملیِ آگاهی است و در نتیجه نقش فیلسوف در این میان صرفاً مشاهده‌گری است. ما نشان دادیم پاسخ‌گویی به پرسش یادشده در گرو این است که چه خوانشی از دیالکتیکِ پدیدارشناسی داشته باشیم: سلبی یا ایجابی؟ از آنجا که پدیدارشناسی برای هگل نردبانِ رسیدن به فلسفه است، برداشت ما این است که دیالکتیکِ پدیدارشناسی مستعد هر دو خوانشِ سلبی و ایجابی است. در اینجا از قیاس ویتگنشتاین و هگل استفاده کردیم و نشان دادیم سویۀ سلبیِ دیالکتیکِ هگل همانندی ویژه‌ای با آرایِ ضدفلسفیِ ویتگنشتاین دارد، و سویۀ ایجابی رویکردهای هگل است که در مقابلِ مواضع ویتگنشتاین قرار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 411 تا 428
نویسنده:
امیر نصری؛ صابر دشت آرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهومی از تجربه‌ که در نظام معرفت‌شناسانه کانت پرداخته می‌شود، به رغم اهمیتی که در مقام یکی از ارکان اساسی نظام انتقادی دارد، به نحوی طنزآلود تا چند دهه پس از مرگ کانت در پرده می‌ماند. کشف و بازیابی مفهوم کانتی تجربه مرهون مساعی متفکرانی است که عموماً ذیل عنوان مکتب نو-کانتی شناخته می‌شوند. در مقاله حاضر، با تمرکز بر آثار یکی از برجسته‌ترین چهره‌های نو-کانتی، هرمان کوهن، نشان می‌دهیم که تجربه مورد نظر کانت چگونه می‌تواند از تلقی متعارفی که بر پایه دوگانه سوژه/ابژه بنا می‌شود فراتر رفته و به خاستگاه معرفت واصل شود. پس از آن، خواهیم دید که این تجربه خاستگاهی چگونه برانگیزاننده «فلسفه آینده»ای می‌شود که والتر بنیامین، در نوشته‌های اولیه خود در دهه 1910، طرح آن را پی ریخته‌است. اما این به‌هیچ‌وجه به معنای آن نیست که بنیامین صرفاً مسیر متفکران نو-کانتی را ادامه می‌دهد: چنانکه مشاهده خواهیم کرد، برای نیل به خاستگاه تجربه، بنیامین «نقشه نبردِ» تاریخی-الهیاتی‌ای را به کار می‌گیرد که با نقشه مورد استناد متفکران نو-کانتی – و خود کانت – تفاوت‌های اساسی دارد.
صفحات :
از صفحه 429 تا 450
  • تعداد رکورد ها : 21