جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 697
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کتاب تأملات متداول‌ترین و پرخواننده‌ترین متن فلسفی در دوران جدید بوده و فیلسوفان با هر مشرب فلسفی آن را در مد نظر قرار داده‌اند و هستۀ اصلی برنامه‌های درسی فلسفه را تشکیل داده است، تا جایی‌که نه‌تنها اهل فلسفه بلکه بیشتر فرهیختگان با این اثر کمابیش آشنایی دارند. هیچ کتابی در تاریخ فلسفه به‌اندازۀ این کتاب کوچک به‌نسبت حجمی که دارد، مهم و مؤثر نبوده است. بی‌گمان یکی از علل اصلی موفقیت‌ این اثر افزون بر غنای فلسفی و عظمت مابعدالطبیعة دکارت، سبک نگارش بدیع و روش برهان‌پردازی منحصربه‌فردی است که دکارت آگاهانه و هنرمندانه آن را به‌کار می‌گیرد. نویسنده در مقالة پیش‌رو می‌کوشد تا از این منظر به تأملات‌ بنگرد و ساختار، سبک و گونة ادبی آن را به‌اختصار بازنماید
صفحات :
از صفحه 31 تا 48
نویسنده:
علی فتح طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مشاهدة کاستی‌ها و نقایص جهان موجود و درد و رنج ناشی از آنها و به عبارت دیگر وجود شرور در عالم، ذهن همة آدمیان را مشغول داشته است. آنان می‌خواهند بدانند که مبدأ شرور چیست و چگونه می‌توان آنها را با اعتقاد به خدایی که عالم و قادر مطلق و خیر محض است و صنع او بهترین صنع ممکن است، سازگار دانست. لایب‌نیتس با طرح پرسش‌هایی که به اعتقاد هیوم، از زمان اپیکور مطرح بوده و همچنان بی‌جواب مانده‌اند می‌کوشد تا پاسخ‌های مناسبی پیدا کند. وی با پذیرش سه نوع شر، به شیوه‌های گوناگون به تبیین آنها می‌پردازد. در این مقاله پاسخ‌های لایب‌نیتس به سه دسته تقسیم می‌شود و هر یک مورد بررسی قرار می‌گیرد. اگر چه معمولاٌ پاسخ‌های او را مبتنی بر سنت آگوستین دانسته‌اند، در اینجا نشان داده‌ایم که یکی از پاسخ‌ها، و شاید عمیق‌ترین آنها، مبتنی بر مبانی مابعدالطبیعة خود لایب‌نیتس است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 129
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سورن کی‌یرکه‌گور متفکر تاثیرگذار دانمارکی را به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم، منتقد بزرگ فلسفۀ هگل و مدافع پرشور ایمان می‌شناسند. دربارۀ اندیشۀ وی تاکنون آثار متعددی منتشر شده است. مقالۀ حاضر اما در تلاش است تا اندیشه‌های کی‌یرکه‌گور را در پرتو ضدیتش با نظام هگلی بازخوانی کند و در نتیجه، با برجسته کردن وجوه اختلاف کی‌یرکه‌گور و هگل خواهد کوشید تا کی‌یرکه‌گور را به عنوان یکی از نظام‌ستیزترین متفکران تاریخ در قالب نظامی مفهومی عرضه کند و نهایتا با اشاره به برخی انتقادات و تعارضات درونی اندیشۀ وی نشان دهد که انتقادات وی علیه هگل به چه معنا ناوارد است؟ اگر بپذیریم که یک متفکر را پیش از هر چیز باید در پرتو نفی و نزد دشمنانش بازشناخت، آنگاه می‌توان از این ایده دفاع کرد که کی‌یرکه‌گور را به دقیق‌ترین نحو تنها می‌توان در بستر زمانه‌اش و در رابطۀ خصمانه‌اش با هگل بازشناخت. این بررسی نقادانه البته کارکردی معکوس نیز دارد و به فهم وجوهی از خود اندیشۀ هگل نیز که هدف حملۀ جریانات انتقادیِ نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی بود، یاری خواهد رساند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 43
نویسنده:
علیرضا پارسا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله تأویل در منظومه اندیشه ابن­رشد جایگاه ویژه‌ای دارد، این مسأله کلید حل تعارض دین و فلسفه، نشان دهنده نادرستی نسبت کفر به فلاسفه و عامل فهم و تبیین نصوص دینی است. از نظر ابن­رشد تأویل گذر از معنای ظاهری و پی بردن به مقصود باطنی متن است. روش تأویلی ابن­رشد، براساس مذهب جمع است وی تلاش درجمع میان عقل و وحی و دین و فلسفه دارد. بر این اساس برای تأویل ضوابطی ارائه می­دهد و تصریح می­کند، فلاسفه که دارای روش برهانی هستند شایسته تأویل متون دینی هستند اما اجازه اشاعه آن را در میان مردم ندارند.
صفحات :
از صفحه 115 تا 132
نویسنده:
یاشار صدرحقیقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله مفهوم «ایجابیت» Positivity)) و سیر تحول آن نزد هگل طی دوره‌های ابتدایی فعالیت نظری‌اش (دورۀ موسوم به دورۀ برن 96-1793 و دوره موسوم به دورۀ فرانکفورت 1800-1797) مورد بررسی قرار گرفته است. تحول مفهوم «ایجابیت» به مثابه حاکمیت نظامی ناقض آزادی اصیل، متضمن گذار هگل از ادبیات صرفاً مذهبی در دوره برن به ادبیاتی مشخصاً سیاسی در دورۀ فرانکفورت است. در همین راستا، هگل در دورۀ فرانکفورت در مقایسه با دورۀ برن، پیش‌زمینۀ اجتماعی وسیع‌تر و شامل عناصر اقتصادی و سیاسی بیش‌تری را مورد توجه قرار می‌دهد.این مقاله درصدد است که با اتکاء بر متن نوشته‌های هگل، ضمن تبیین مفهوم ایجابیت در هر دو دوره نشان دهد که در نهایت هگل موفق نشده است که طریقی برای رفع ایجابیت در دوره‌های مزبور ارائه دهد.
صفحات :
از صفحه 253 تا 271
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در جستجوی منشأ اصلی کلیه رفتارهای آدمی است. هدف مقاله پاسخ دادن به این سؤال است که سبب ایجاد ارزش‌ها و ضدارزش‌ها، خلق تصوّرات جدید، معنی‌دهی‌ها و نگرش‌های انسانی چیست؟ همچنین سبب فعالیت یا سکون انسان از کجا سرچشمه می‌گیرد. ظاهراً با وجود تنوع رفتارها و کنش‌های گوناگون انسانی یک خاستگاه فطری برای آن‌ها متصور است که در هر محیطی در اساس و منشأ هر رفتاری حضور دارد و آن صیانت نفس می‌باشد. البته صیانت نفس یک اصل عامّ و شامل در نزد همه جانداران است و مخصوص انسان نیست. ولی آن‌چه خاص انسان است کیفیّت صیانت نفس اوست که بسیار متنوع، متغیر و شامل احوال ضد و نقیض می‌باشد. ما منشأ این کیفیّت صیانت نفس را با اصطلاح «من»1 بیان می‌کنیم و می‌توانیم بگوییم اصلی‌ترین انگیزه انسانی برای هر فعالیت و هر امساکی همان «من» است. «من» همه جا و هر لحظه با ماست و مترصّد به دست آوردن احوال و اوضاعی است که از دیدگاه وی به بقای محترمانه و ارتقاء من کمک می‌کند. در واقع من، بنا بر ارزش‌ها و تفسیرهای خود، خالق هر نوع شادی و اندوه است و همواره جویای خیر و گریزان از شر می‌باشد. جان چه باشد؟ باخبر از خیر و شرّ / شاد از احسان و گریان از ضرر (بیت 6/ 148: مثنوی نیکلسن) بنابراین «من» دائماً حضور فعالی دارد و در هیچ لحظه‌ای از توجّه به حفظ برتری خود غافل نمی‌ماند، همچنین در هر لحظه‌ای مواظب است تا لطمه و زیانی به «من» وارد نشود. بنابراین شادی و اندوه هر کسی وابسته به چگونگی تعبیرات «من» در برابر حوادث و رفتار اشخاص و خودش است. البته همة این تعبیرات و نگرش‌ها در متن اجتماع، تاریخ و فرهنگ تحقّق می‌یابد و چون جهان ما فی‌نفسه در حال تحوّل و حدوث امکانات تازه است بدان جهت مصادیق نیک و بد، خیر و شر، زشت و زیبا و حق و باطل در نظر «من»های خودمان و من‌های2 گوناگون دیگر از جمله منِ اجتماعی دائماً در حال دگرگونی می‌باشد. باری حبّ و بغض و دوستی و دشمنی هر کسی نسبت به خودش و نسبت به اطرافیان، اشخاص، نهادها، کشورها و فرهنگ‌ها با معیارها و نگرش‌های «من» زاده می‌شوند. بدین جهات است که ما «من» را به عنوان اصلی‌ترین انگیزة رفتارهای انسانی مطرح می‌کنیم. کلیدواژه ها
صفحات :
از صفحه 379 تا 407
نویسنده:
سعید زیباکلام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله تلاش ‌شده سؤالات ذیل مورد بحث و تأمل قرار گیرد: آیا استدلال‌های اقامه‌شده و اقامه‌نشده دارای ماهیتی، جوهری، و یا ذاتی فراتاریخی و جهانشمول هستند و بر سر آن هم اجماع تام و تمامی همواره وجود داشته و خواهد داشت؟ چرا بسیاری از استدلال‌های تاریخ فلسفه که زمانی متقاعدکننده بودند قدرت خود را از دست داده‌اند؟ هنگامی که ما می‌گوییم «من با این استدلال شما قانع(یا متقاعد) شدم» آیا مراد این است که استدلال شما ـــ یعنی دلایلی که شما اقامه کرده‌اید ـــ دارای ممیزاتی است که هر کس در هر عصری و با هر فرهنگی آنها را بشنود یا بخواند قانع(یا متقاعد) می‌شود؟ آیا ما باید از قانع‌کنندگی(یا ترغیب‌کنندگی) استدلال‌ها و میزان آن پرسش کنیم؟ چرا در طول تاریخ طولانی نظریه‌سازی‌ها و اخذ مواضع فلسفی، و در طول تاریخ نه چندان طولانی علوم اجتماعی، هیچ موضوعی را نمی‌توان یافت که برای آن استدلال(هایی) شده باشد و آن استدلال(ها) تمام مخاطبان خود را قانع و یا حتی ترغیب کرده باشد؟ چرا تقریباً به تعداد فیلسوفانی که دربارة مثال استدلال تأمل و نظریه‌سازی کرده‌اند با مثال‌های متنوع و متفاوت از استدلال مواجه می‌شویم؟ آیا استدلال‌ها برای نیل به مهم‌ترین و جالب‌ترین معرفت‌ها ضروری‌اند؟
صفحات :
از صفحه 163 تا 172
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکتب جماعت‌گرایی یکی از منتقدان اصلی نظریۀ اخلاقی ـ سیاسیِ لیبرالیسم به شمار می‌آید. طبق نظر بنیان‌گذاران این مکتب، لیبرالیسم تصویری از هویتِ انسان را پیش‌فرض می‌گیرد که حق پیوندهای جمعی در آن ادا نمی‌شود. لیبرالیسم با تأکیدِ نادرست بر اولویتِ عدالت از منظری فردگرایانه، تکالیفِ دگرخواهانه و تعهداتِ جمعیِ به‌ارث‌رسیده از سنت و تاریخ را، که نقشی قوام‌بخش در هویتِ فرد ایفا می‌کنند، نادیده می‌گیرد و به غلبۀ شخصیت‌هایی میان‌مایه، خودخواه، و بیگانه با ارزش‌های جمعی دامن می‌زند. در این مقاله می‌کوشم این انتقادها را به اختصار شرح دهم و سپس از منظرِ یکی از مدافعانِ لیبرالیسم، یعنی ریچارد رورتی، آن‌ها را پاسخ دهم. رورتی این سخنِ جماعت‌گرایان را می‌پذیرد که اجتماع نقشی قوام‌بخش در شکل‌گیریِ هویتِ فرد ایفا می‌کند، اما نقدهای آنان را بر قطبِ پراگماتیستیِ لیبرالیسمِ معاصر وارد نمی‌داند و می‌کوشد نشان دهد لیبرالیسمِ سیاسی سدۀ بیستم، که بهترین صورت‌بندیِ خود را در آثارِ جان دیویی و جان رالز پیدا می‌کند، به دلیلِ سازگاری با تاریخ‌گرایی و قوم‌مداری، برخلافِ لیبرالیسمِ فلسفیِ فیلسوفانِ روشنگری، از انتقادهای جماعت‌گرایان مصون است.
صفحات :
از صفحه 409 تا 444
نویسنده:
رضا صمیم؛ فرهاد سلیمان‌نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخی از مفسرین ایرانیِ نیچه، با تفسیری افراطی، اندیشۀ او را بدیل عرفان ایرانی تعبیر کرده‌اند. چنین تفسیری از بیخ و بن خطا و نافیِ مبانی هستی‌شناختی، ارزشی، و اخلاقیِ نیچه است. اندیشۀ نیچه نه از انگاره‌های عرفانی، بلکه از ارزش‌های حماسی آبستن است. برای فهم او باید از قهرمانان ایلیاد هومر و شاهنامۀ فردوسی چون آخیلس و رستم استمداد جست نه عرفایی چون شبلی و حلاج. علت این سوء فهم، ناتوانیِ مفسرین ایرانی در تشخیص حد فارغ میان عرفان و حماسه است. نسبت میان حماسه و عرفان، مغایرت است نه مشابهت. ممکن است جهان‌بینیِ عرفانی شباهت‌هایی با جهان‌بینیِ حماسی داشته باشد؛ لکن این شباهت‌ها صرفاً صوری است و در بنیان‌های هستی‌شناختی، معرفتی، و اخلاقی، حماسه ناقض عرفان است. با گشاده‌ستی و اِعمال رواداریِ بسیار، می‌توان عرفان را بدیل شقی از حماسه انگاشت که به تأسی از شاهرخ مسکوب آن را «حماسۀ منفی» می‌نامیم. همچنین اندیشۀ نیچه بیش و پیش از آنکه از سرچشمه‌های فرهنگ ایرانی سیراب شده باشد، از منابع فرهنگ یونانی آبشخور گرفته است. استمداد نمادین نیچه از شخصیت زرتشت نیز نمی‌تواند برهان محکمی برای دفاع از دعاویِ این‌چنینی باشد. ضمن اینکه فهم نیچه از زرتشتی‌گری بسیار مغشوش و مغلوط است. الغرض! با تقید به اصل عقلانیت در تفسیر، و نیز با تأکید بر اصولی چون خودبنیادی، اصالت اراده، ذم بی‌کنشی، و آری‌گویی به زندگی، فلسفۀ نیچه را می‌توان تقلایی فلسفی برای باززاییِ فرهنگ حماسی در افق زمانه و فرهنگ مدرن به‌شمار آورد.
صفحات :
از صفحه 273 تا 302
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اینکه آیا از نظر کانت متافیزیک، معنادار است یا نه، مسأله اصلی این نوشتار است. در اینجا برآنیم تا در راستای این مسأله کلی، نظر کانت را در ذیل دو سوال زیر مورد بررسی قرار دهیم: 1-اساساً معناداری و‌ بی‌معنایی متافیزیک آنگونه که در فلسفه معاصر محوریت دارد، برای کانت نیز موضوعیت داشت؟ آیا معنی­داری و بی­معنایی متافیزیک مسأله اصلی و بنیادی کانت است یا تنها زمینه­ها و دلالت‌‌هایی کلی در میان است؟ 2-در صورت وجود زمینه‌‌ها و استلزامات و دلالت‌‌های کلی در باب معناداری و‌ بی‌معنایی متافیزیک در فلسفه کانت، دیدگاه‌‌های وی به چه جهات و چه سطوحی از معناداری و‌ بی‌معنایی در باب متافیزیک مربوط می­شود؟ پاسخ سوال نخست آن است که به نظر می­رسد که اولاً رویکرد و نقد کانت از متافیزیک را می­توان معرفت شناختی و البته از نوع استعلایی آن دانست و نه از منظر زبان (یعنی براساس متافیزیکِ زبان، فلسفه زبانی، فلسفه زبان متعارف یا زبان شناسی)، ثانیاً از حیث مسأله محوری، معنی‌داری یا‌ بی‌معنایی متافیزیک، نه مسأله اصلی کانت است و نه آنکه فلسفه وی به نحو واضح و متمایز و مستقلی، متضمن چنین مسأله­ای است. ثالثا می­توان پذیرفت که فلسفه کانت از زمینه‌‌ها، دلالت‌‌ها و استلزام‌‌هایی در باب مسألۀ معنی‌داری و‌ بی‌معنایی متافیزیک برخوردار است. اما سوال دوم، دو سطح از معناداری یا‌ بی‌معنایی را می­توان در فلسفه کانت به دست آورد: الف-سطح زبانی: از دو جهتِ اجزا (یعنی از جهت واژگان و جملات متافیزیکی) و کل (به عنوان نظام وعلم متافیزیکی ) و ب- سطح غیر زبانی. در سطح زبانی، اولاً واژگان و جملات متافیزیکی‌ بی‌معنی نیستند؛ ثانیاً این ادعا که: متافیزیک یک علم است،‌ بی‌معناست. در سطح غیر زبانی، مجموعه متافیزیک به دلیل عدم وصول به غایات و...،‌ بی‌معنا دانسته می­شود.
صفحات :
از صفحه 93 تا 113
  • تعداد رکورد ها : 697