جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 697
نویسنده:
مینو حجت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از نقدهایی که فایده‌نگری را با چالش مهمی مواجه ساخته است نقدی است از جانب برنارد ویلیامز بر این اساس که فایده‌نگری، در جهتِ تحصیلِ خیرِ بیشتر، افراد را از علایق و طرح‌های شخصی‌شان بیگانه می‌سازد. به اعتقاد او، فایده‌نگری با تکیه بر مسؤولیت سلبی که از ذاتیات پیامدنگری است، که صرفا به وضع امورِ موجود در عالم می‌اندیشد، مستلزم آن است که شخص از نگرش‌ها و طرح‌هایی که هویت او را می‌سازند بیگانه شود، و صداقت‌اش را، که به لحاظ اخلاقی بسیار مهم است، از دست بدهد. این مقاله به تحلیل و بازنگری نقد ویلیامز نسبت به مسؤولیت سلبی می‌پردازد، و نشان می‌دهد که مسؤولیت سلبی تنها اقتضاءِ پیامدنگری نیست، بلکه اقتضاء تعقیب یک طرح و برنامه‌ی شخصی هم می‌تواند باشد؛ و ربط آن را با تهدیدِ صداقت از چند جهت مورد تردید قرار می‌دهد. همچنین مبنایی را که برآن اساس ویلیامز فایده‌نگری را موجب بیگانگی ما از احساسات اخلاقی‌مان می‌داند زیر سؤال می‌برد. سپس، با طرح بعضی اعتراضات به نگرش ویلیامز و پاسخ به آنها، به بحث در بارة اهمیتِ صداقت و جایگاه آن به لحاظ اخلاقی می‌پردازد؛ ودر آخر، لزوم سازگار شدنِ دیدگاه اخلاقی با طرح‌های عمیق شخصی به منظور حفظ صداقت را بررسی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 169 تا 191
نویسنده:
عارف دانیالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسألۀ اصلیِ مقالۀ حاضر این است که چه رابطه­ای میان مفهوم فوکویی از قدرت با مفهوم کیچ در رمان بار هستی اثر میلان کوندرا وجود دارد؟ به عبارت دیگر، پرسش محوری این است که چگونه ظهور کیچ ملازم است با مفهوم قدرتِ منتشر در جهان مدرن؟ یکی از اهداف این مطالعۀ تطبیقی که بر خوانشِ فوکویی از رمان بارِ هستی(کوندرا) متمرکز شده، این است که بدون فراروی از مفهوم سنتیِ قدرت نمی­توان پدیدۀ کیچ را در کوندرا توضیح داد. چنین دریافت متفاوتی از قدرت را فوکو در اختیار ما می­نهد. فوکو و کوندرا از قدرتِ بدون سوژه سخن می­گویند: امپراتوری نگاه خیره. در نگاه آنان، مفهوم قدرت/کیچ به فراسوی دوقطبیِ لیبرالیسم-کمونیسم ارجاع دارد. در این مقاله، از تقابل مفهوم قدرتِ مکان­زدایی­شده در برابر قدرت متمرکز، زیبایی شناسیِ اتفاق در برابر زیبایی­شناسی همگانی، امر تکین در برابر یکسانیِ هستی­شناختی، مؤلف­محوری در مقابل مرگ مؤلف، بحث می­شود. این دوقطبی­ها، محصول چرخش مفهوم قدرت در جهان مدرن است. بنابراین، یکی از اهداف پژوهش حاضر، نشان­دادن پیامدهای قدرت مدرن در چهار بُعد سیاست-زیبایی­شناسی-هستی­شناسی-ادبیات است. کاربرد این مقاله، از یکسو، نشان­دادن اهمیت نقد فلسفی در تحلیل رمان و از سوی دیگر، پیوند اندیشۀ پست­مدرن با رمان­های کوندرا است.
صفحات :
از صفحه 217 تا 237
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابن‌سینا هم به هنگام بحث در باب قوای نفس و هم به هنگام بحث در باب مقدمات قیاس­های مختلف گذرا به حکمت عملی می­پردازد. او در ضمن سخنانش در باب قوای نفس اخلاق را حاصل عقل عملی و در ضمن سخنانش در باب مقدمات قیاس­ها اخلاق را برخاسته از نوع خاصی از مشهورات (آراء محموده، که ذائعات هم می­نامند) می­داند که برآمده از عادت و قراردادهای اتفاقی و سنت­های باقی مانده از قدیم و مانند آن هستند. او از سویی با تلفیق این دو دیدگاه، بویژه با توجه به اینکه خود تصریح می­کند که عقل عملی صرفاً بر سبیل اشتراک عقل نامیده می­شود و آراء محموده هیج مبنایی جز شهرت ندارند و عقل انسان چون تنها نگریسته شود در باب آنها متوقف است و هیچ حکمی ندارد، خواننده را آمادۀ این استنباط می­کند که اوصاف اخلاقی مانند خوب و بد اوصاف واقعی اشیا و احکام اخلاقی گزاره­های خبری نیستند، و از سویی دیگر با قول مبهم به صدق و کذب­پذیری آراء محموده و امکان اقامۀ برهان بر آنها آرای خود در این باره را دست کم در ظاهر تیره و مبهم و بنابر این تفسیرپذیر می­سازد. این مقاله دو بخش اصلی دارد. در بخش نخست عقل عملی و کار آن بویژه در باب پیدایش احکام اخلاقی بررسی می­شود، و در بخش دوم دیدگاه ابن‌سینا در باب مقدمات و مواد تشکیل دهندۀ احکام اخلاقی و خاستگاه آنها بحث می­شود. این دو بررسی نشان می­دهد که دیدگاه ابن‌سینا در باب کار عقل عملی و منشأ احکام اخلاقی جایی برای صدق و کذب پذیری آن دسته از مشهورات که آراء محموده محسوب می­شوند باقی نمی­گذارد و اقامۀ برهان برای آنها ممکن نیست و اگر هم پاره­ای از مشهورات صدق و کذب­پذیر باشند در خارج از حدود احکام اخلاقی ناب واقع­اند.
صفحات :
از صفحه 337 تا 360
نویسنده:
حمیدرضا محبوبی آرانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به نظر نیچه هر فرهنگی و هر شکلی از زندگی در هر سطحی که باشد، در تحلیل نهایی بر اساس قسمی توهم‌‌ بنیاد شده است، خواه آن فرهنگ فرهنگ سقراطی باشد، یا آپولونی یا تراژیک. در روزگار مدرن نیز ما همچنان برای اینکه نیروی محرک فرهنگ را در اختیار داشته باشیم به توهم‌ها نیاز داریم. اما در همینجا دچار پارادوکس، پارادوکس توهم‌های روراست، شفاف یا آگاهانه می‌شویم. پارادوکس ما در اینجا این است که آگاهی و خودآگاهی روزگار مدرن بی‌مبنایی و ناراستی همه‌ توهم‌های تاریخِ گذشته‌‌امان را برای ما برملا ساخته و ما فهمیده‌ایم که هر گونه ارزش یا باور ارزشی چیزی بیش از شکلی از توهم نیست. اکنون پرسش این است که چگونه می‌توانیم با توهم‌هایی زندگی کنیم که می‌دانیم توهم هستند. توسل نیچه به هنر و کندو کاو در نحوه‌ فراهم آوردن توهم‌های روراست و آگاهانه از سوی هنر، به همین جهت است. بنا به یک تفسیر، هنر جایی است که در آن یاد می‌گیریم چگونه با توهم‌های آگاهانه و در قالبی پنداره‌گرایانه زندگی کنیم. هنر جایی است که ما در آن از زندگی کردن با توهم‌ها لذت می‌بریم و ما به‌عنوان آزاده‌‌‌جانان آینده و فرماندهان ارزش‌‌های نوین، می‌بایست از این لحاظ از هنر تقلید کنیم و شاعران زندگی خویش گردیم. مقاله‌ حاضر به تقریر و بازنگری این خط فکری و تفسیری آنگونه که ندیم حسین مطرح ساخته می پردازد و نشان می‌دهد که چگونه پاسخ نیچه را می‌توان در قالب پنداره‌گرایی ارزشی فهمید و تفسیر کرد.
صفحات :
از صفحه 389 تا 409
نویسنده:
جعفر مذهبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار می‌کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم: در پدیدارشناسیِ هگل فیلسوف در رسیدنِ آگاهیِ طبیعی به جایگاه فلسفه چه نقشی دارد؟ برای پاسخ‌گویی به این پرسش، علاوه بر مقدمۀ پدیدارشناسیِ هگل به عنوان منبع اصلی، از آرای ویتگنشتاین دربارۀ نقش فلسفه در رسیدن به شناخت نیز استفاده می‌کنیم. مسئله اینجاست که هگل از یک سو بر آن است که آگاهی در مسیر تکاملی خویش نیازمند نقش فعالِ فیلسوفی است که در پشت آگاهی حضور دارد؛ از سوی دیگر می‌گوید پدیدارشناسی مسیر خودتکاملیِ آگاهی است و در نتیجه نقش فیلسوف در این میان صرفاً مشاهده‌گری است. ما نشان دادیم پاسخ‌گویی به پرسش یادشده در گرو این است که چه خوانشی از دیالکتیکِ پدیدارشناسی داشته باشیم: سلبی یا ایجابی؟ از آنجا که پدیدارشناسی برای هگل نردبانِ رسیدن به فلسفه است، برداشت ما این است که دیالکتیکِ پدیدارشناسی مستعد هر دو خوانشِ سلبی و ایجابی است. در اینجا از قیاس ویتگنشتاین و هگل استفاده کردیم و نشان دادیم سویۀ سلبیِ دیالکتیکِ هگل همانندی ویژه‌ای با آرایِ ضدفلسفیِ ویتگنشتاین دارد، و سویۀ ایجابی رویکردهای هگل است که در مقابلِ مواضع ویتگنشتاین قرار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 411 تا 428
نویسنده:
امیر نصری؛ صابر دشت آرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهومی از تجربه‌ که در نظام معرفت‌شناسانه کانت پرداخته می‌شود، به رغم اهمیتی که در مقام یکی از ارکان اساسی نظام انتقادی دارد، به نحوی طنزآلود تا چند دهه پس از مرگ کانت در پرده می‌ماند. کشف و بازیابی مفهوم کانتی تجربه مرهون مساعی متفکرانی است که عموماً ذیل عنوان مکتب نو-کانتی شناخته می‌شوند. در مقاله حاضر، با تمرکز بر آثار یکی از برجسته‌ترین چهره‌های نو-کانتی، هرمان کوهن، نشان می‌دهیم که تجربه مورد نظر کانت چگونه می‌تواند از تلقی متعارفی که بر پایه دوگانه سوژه/ابژه بنا می‌شود فراتر رفته و به خاستگاه معرفت واصل شود. پس از آن، خواهیم دید که این تجربه خاستگاهی چگونه برانگیزاننده «فلسفه آینده»ای می‌شود که والتر بنیامین، در نوشته‌های اولیه خود در دهه 1910، طرح آن را پی ریخته‌است. اما این به‌هیچ‌وجه به معنای آن نیست که بنیامین صرفاً مسیر متفکران نو-کانتی را ادامه می‌دهد: چنانکه مشاهده خواهیم کرد، برای نیل به خاستگاه تجربه، بنیامین «نقشه نبردِ» تاریخی-الهیاتی‌ای را به کار می‌گیرد که با نقشه مورد استناد متفکران نو-کانتی – و خود کانت – تفاوت‌های اساسی دارد.
صفحات :
از صفحه 429 تا 450
نویسنده:
مهدی کرد نوغانی؛ علی سلمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پُل اسکار کریستلر در سال­های 1951 و 1952 این نظر را مطرح کرد که آنچه به­عنوان هنرهای زیبا می­شناسیم، تا پیش از قرن هژدهم وجود نداشته است. این نظر در اندک زمانی مورد موافقت عمومی بسیاری از نظریه­پردازان قرار گرفت و بعدتر برخی از دیگر نویسندگان همچون لری شاینر نظر او را بسط دادند. با این حال، برخی از نویسندگان نیز با نظر او موافق نبودند و برای مثال این نظر را مطرح کردند که مفهوم «هنرهای تقلیدی» نزد فلاسفۀ یونانی معادل هنرهای زیبای دورۀ مدرن است. از میان این منتقدان می­توان به یانگ – مترجم انگلیسی کتاب شارل باتو- اشاره کرد. این مقاله نخست این دو روایت را مختصرا شرح می­دهد، سپس با ذکر برخی از ملاحظات، از نظر کریستلر دفاع می­کند. این دفاع از دو جنبه مطرح می­شود: یکی توجه به ماهیت هنر در عصر جدید و دیگری اشاره­ای به مفهوم هنرهای زیبا در ایران و سهیم­شدن ما با غرب در مفهوم جدید هنرهای زیبا.
صفحات :
از صفحه 361 تا 388
نویسنده:
زهرا اسماعیلی ، محمد حکاک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه راسل را می‌توان به دو دوره مجزا تفکیک کرد. در دوره اول او تحت تأثیر فلاسفه پیش از خود سعی در حفظ مبناگرایی دارد و لی در دوره دوم تلاش می‌کند این مبناگرایی را به حداقل برساند. او در آثار اولیه‌اش استقرا را به دلیل بداهت ذاتی و کاربرد وسیع آن در زندگی می پذیرد و استنتاجهای استقرایی را احتمالی و نه قطعی می‌داند. اما در دوره دوم همانند یک تجربه‌گرای محض از تحلیل پدیده‌های تجربی، اصولی را استنتاج می کند که اصول موضوعه علوم تجربی هستند. این اصول، ماهیت فرا منطقی دارند و جالب اینجاست که استقرا در زمره این اصول نیست. در واقع در نظر راسل ، علم وحتی فهم عادی که از طریق استنتاج نابرهانی حاصل می شود محتاج این اصول هستند. در این مقاله ما به دنبال شناخت دیدگاه راسل در باب استقرا هستیم لذا به تفصیل آنرا در دو دوره مجزا بررسی می‌کنیم. در دوره اول علاوه بر بیان دیدگاه راسل، به عنوان نمونه یکی از اثباتهای احتمالاتی ارائه شده برای آن خواهد آمد و در دوره دوم، علاوه بر بیان دلایل تغییر در نگرش او و تبیین دیدگاه جدیدش، اصول فرامنطقی حاکم بر استنتاج نابرهانی به همراه برخی ویژگیهای آنها ارائه می‌شود و در آخر، هرچند به اجمال به نقدهایی که به آن وارد شده، اشاره می‌شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
نویسنده:
سید مسعود سیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نویسنده:
اسماعیل سعادتی خمسه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پروتاگوراس در یونان باستان و نلسون گودمن در دورۀ جدید دو تن از برجسته­ترین مدافعان نسبی­گرایی به شمار می­روند. گاه ممکن است نثر آن دو فریبنده بنماید، و چه بسا این امر شرح و تفسیر منظور و مراد حقیقی آنها را دشوار سازد. پروتاگوراس و گودمن، با وجود برخی تفاوتها، به دفاع از این دیدگاه به ظاهر افراطی می­پردازند که همه وقایع، به معنای حقیقی کلمه، وابسته به دیدگاه انسان است. هدف این مقاله شرح و بررسی رویکردهای نسبی­گرایانه این دو اندیشمند برجستۀ نسبی­گراست. ابتدا به اجمال برخی از چهره­های نسبی­گرایی تعریف و توصیف می­شود .سپس به ترتیب نسبی­گرایی پروتاگوراس( یا صادق- برای- من) و نسبی­گرایی افراطی گودمن مورد بررسی و ارزیابی قرار می­گیرد. استدلال کرده­ام که هر دو قسم نسبی­گرایی مورد بحث دچار مشکلات اساسی بوده و این مشکلات، به باور فیلسوف واقع­گرا، هر دو آنها را غیر قابل دفاع می­سازد. بی تردید، این دو شکل از نسبی­گرایی زمینه را برای رویکرد ضد واقع­گرایی هموار کرده است؛ ولی در نهایت آشکار می­شود که نسبی­گرایی افراطی گودمن و بنابر این نظریۀ جهان­سازی او همچون نسبی­­گرایی صادق -برای- من پروتاگوراس مشتمل بر نقصی ویرانگرند و نمی­توانند از اثر براهین ضد نسبی­گرایی­ای که از منظر واقع­گرایانه اقامه شده است در امان باشند. با این حال باید پذیرفت که متهم کردن نسبی­گرایی به خودشکن بودن و عدم انسجام درونی از شیوع و محبوبیت آن نکاسته است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 152
  • تعداد رکورد ها : 697