جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 697
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقل‌گرایی اعتدالی و انتقادی، رویکرد جایگزینِ مناسبی به جای دو رویکرد ایمان‌گرایی و عقل‌گرایی حداکثری است، زیرا تلاش دارد تا از معایب آنها مصون بوده، واجد مزایای خاص خود باشد. اعتدالی بودن آن به این معناست که در توانِ شناخت و سنجش‌گری عقل افراط نمی‌کند، بلکه می‌پذیرد که عقل محدودیت‌هایی دارد. انتقادی بودن آن به این معناست که عقل، خود، انتقاد کننده خویش است و با اجتناب از جزم‌باوری، با سنجش و نقادی مداوم خود در تکامل تاریخی خود هر روز تقرب بیشتری به حقیقت می‌یابد. این رویکرد هم بر توامندی عقل بعنوان مبنا، محور، معیار و ابزار کسب و ارزیابی نظام اعتقادات دینی تاکید دارد، و هم اصالتا بر تقدم هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه آن بر وحی و نقل تاکید دارد؛ طوری که حجیت بخشی به نصوص دینی و شناخت اولیه و کلی آموزه‌های بنیادی دین، صرفا بر عهده عقل است. این رویکرد، همچنین نگاه متواضعانه‌ای درباره محدودیت‌های عقل دارد، یعنی خود عقل تصدیق می‌کند که شناخت و ارزیابی همه قلمروها و زوایای پنهان دین بر عهده او نیست. عقل‌گرایی اعتدالی و انتقادی، علاوه براین، بر ضرورت و اهمیت خودانتقادگری، تکامل مداوم، تنوع و تکثر در عقلانیت، انسجام پذیری نظام باورهای دینی، تنوع ابعاد و زبان دین و لزوم تنوع عقلانیت‌های ناظربه آنها نیز توجه خاص دارد. در این مقاله، ضمن بررسی فهم‌های مختلف از عقل‌گرایی اعتدالی و انتقادی، اوصاف مختلف این رویکرد با نظر به توان‌مندی‌ها و محدودیت‌های عقل و نگرش‌های جدید نسبت به آن، مورد تحلیل قرار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 451 تا 465
نویسنده:
سید امیر قاسم تبار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین و تفسیر رویکرد رجیو امیلیا بر اساس مفروضه­ها و باورهای اساسی فلسفه پست­مدرن انجام شد. روش پژوهش: برای انجام پژوهش از روش تحلیلی- استنتاجی استفاده شد. حیطه پژوهش حاضر تمامی منابع نوشتاری ملی و بین­المللی در زمینه تعلیم و تربیت پست­مدرن و همچنین رویکرد رجیو امیلیا بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونه­برداری هدفمند، معتبرترین منابع انتخاب شدند. یافته‌ها: برای پاسخ به سوال پژوهش، اصول و ویژگی­های اساسی رویکرد رجیو امیلیا بر اساس چهار ویژگی محوری فلسفه پست­مدرن، مورد توصیف، تبیین و تفسیر قرار گرفت. ویژگی اول فلسفه پست­مدرن (انکار محوریت فاعل شناسا) بر اساس مفهوم «پروجِتِتْسیونه»، و توجه به معلم به­عنوان یک همراه، پرورش­دهنده و راهنما و نه یک دانای کل؛ ویژگی دوم فلسفه پست­مدرن (توجه به زبان) بر اساس ایده «صد زبان کودکان»؛ ویژگی سوم فلسفه پست­مدرن (نفی کلیت‌گرایی) بر اساس به­چالش کشیده شدن ایده قابل­انتقال بودن برنامه­درسی، توجه به شایستگی­های معناسازی کودکان، رد اندیشه یکسان­سازی و تفکر دوگانه، و مبتنی بودن بر آموزش و پرورش فراگیر و در نهایت، ویژگی چهارم فلسفه پست­مدرن (توجه به عنصر غیریت) بر اساس دو مفهوم «پداگوژی گوش دادن» و «مستندسازی پداگوژیک»، مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت. نتیجه‌گیری: تقلید، یا کپی کردن رویکرد رجیو امیلیا نه ممکن است و نه مطلوب. با این حال، شناخت و تحلیل ویژگی­ها و ارزش‌های حاکم بر این رویکرد می­تواند درس‌های ارزشمندی برای بازسازی و اصلاح تعلیم و تربیت اوان کودکی کشورمان به­همراه داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 40 تا 58
نویسنده:
سید ضیاء الدین میری ، حسن مهرنیا ، علی لطیفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار حاضر به دنبال بررسی الگوی تدریسِ مارتین هیدگر، به‌عنوان یکی از مؤثرترین فیلسوفان اگزیستانسِ قرن بیستم است. هیدگر، فرآیند تدریس را منادی به «مجالِ یادگیری‌دادن» تعریف می‌کند و آموختنِ چگونگی این مجال‌دهی توسط آموزگار را امری ضروری و در عین حال دشوار می‌داند. از این روی در این نوشتار با تمرکز بر تعریف فوق، پس از بیانِ بایسته‌های امرِ تدریس و ایضاحِ مفهوم یادگیری در اندیشه هیدگر، به تحلیل و واکاوی چگونگی مجال‌دادن و بررسی ابعاد و مراحل آن با توجه به الگوی تدریس هیدگر خواهیم پرداخت. با مطالعه و بررسی آثار مختلف هیدگر به‌ویژه بررسی پدیداری الگوی تدریس وی در این نوشتار مشاهده خواهیم کرد که: اولاً، او در نظام فکری و تعلیمی خود تلاش نموده تا تعریف جدیدی از امر تدریس و یادگیری ارائه دهد که از سنت فکری زمانة او کاملاً جدا و بیگانه و در عین حال هماهنگ با اندیشه خودِ اوست. ثانیاً، او تدریس را دارای ابعاد و مراحلِ پدیداریِ مختلفی می‌داند که غفلت از آن‌ها موجب عقیم گشتن فرآیند تعلیم خواهد شد. از میان این ابعاد و مراحل مختلف، در این پژوهش مباحث ذیل مورد توجه قرار گرفته است: فرآیند تعاملی یادگیری، موضوع مورد اهتمام، مواجهه وجودی، ایجاد اشتیاق، گوش‌سپاری، خروج از قلمرو مأنوس، پرسشگری و جهش.
صفحات :
از صفحه 402 تا 417
نویسنده:
سمیه چترائی ، مرضیه پیراوی ونک ، نادر شایگانفر ، پریسا داروئی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ادراک ‌بصری نقش بسزایی در دستیابی ما به سطح بالایی از شناخت، ایفا می‌کند و ارتقای آن می‌تواند بیشترین تأثیر را برروی‌کیفیت تجارب زیباشناختی ما داشته باشد. براین‌اساس فهم ماهیت و سازوکار آن درجهت غِنای بیشتر، از الزامات حوزة آموزش‌هنر می‌باشد؛ بسیاری از تلاش‌ها برای فهم چیستی ادراک و پدیده‌های آن، حاصل اندیشه‌های پدیدارشناسان و روان‌شناسان‌گشتالت بوده است و موریس مرلوپونتی و رودلف آرنهایم، دو فیلسوف و نظریه‌پرداز برجسته در این حوزه‌اند که عمده آراء آنها تحت‌تأثیر این مکتب و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفته است؛ نوشتار حاضر سعی دارد با تطبیق آراء این دو فیلسوف به شناخت گسترده‌تری‌ از ماهیت ادراک دست یابد و رهیافت آن‌را در حوزة‌ آموزش هنر واکاوی نماید. این پژوهش‌ با رویکرد پدیدارشناختی، به شیوة تحلیلی-تطبیقی و با بهره‌گیری از اسناد معتبر و منابع کتابخانه‌ای نگاشته شده است؛ یافته‌های این نوشتار نشان می‌دهد مرلوپونتی و آرنهایم در اندیشه‌ای یکسان بر این باورند ‌که در ادراک بصری، جوهر عالم درون و بیرون، برخلاف آموزه‌های دوآلیستی دکارتی، در هیأت بازی میان نیروهای مختلف به شکل یک گشتالت در می‌آید و از خلال همین درهم تنیدگی ارگانیسم با جهان مُدرک است که می‌توان به درک امر واقعی رسید؛ همچنین با اتکا به این هیأت کلی می توان به معانی و مفاهیمی دست یافت که در دیدن و هنرهای دیداری وجود دارد و ابزار ارتباطی هنرمند به شمار می‌آید. بنابراین لازمة آفرینش و درک اثر هنری، توانایی ذهنی در درک همین ساختارهای یکپارچه‌ و معنادار می‌باشد و این ضرورت فهم عالی پدیده‌های بصری را در تربیت هنری دوچندان می‌کند.
صفحات :
از صفحه 354 تا 368
نویسنده:
حسین مصباحیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله تلاش کرده است تا از طریق ایده هایدگری دانشگاه، نزاعی را بر سر دانشگاه صورت‌بندی کند و به بحث بگذارد که می‌توان آن را نزاع اشپینگلری/ وبری خواند. اشپینگلری که به تعلیم یک ملت و تربیت یک رهبر معنوی، فرا می‌خواند و وبری که دانشگاهیان را از پاسخ‌های پیامبرانه بر حذر می‌دارد و دعوت به اندیشیدن علمی، در یک سنت بی‌اندازه سخت­گیر آکادمیک می‌کند. مقاله تحلیل ایده دانشگاه نزد هایدگر را در بستر تأملات هایدگر بر روی دانشگاه، قبل و بعد از خطابه ریاست، یعنی «حق تنفیذ حکم دانشگاه»، قرار داده است و برای اینکه در پایان نتیجه‌ای فراسوی نزاع اشپینگلری/ وبری بگیرد، به دریدا ارجاع داده و تلاش کرده است ایده سومی را صورت بندی کند که ضمن اینکه «مسئولیت»، نقش کانونی در آن ایفاء کند، ولی این «مسئولیت»، ناظر بر انگاره‌ها و اهداف ایدئولوژیکی خاصی نباشد که منجر به سیطره دیکتاتوری بر دانشگاه و سیاسی شدن علوم می‌شود. مقاله تصریح کرده است که گرچه در مخالفت هایدگر با «آزادی آکادمیک پر قیل و قال دانشگاه‌های آلمانی» تردیدی وجود ندارد، اما مبانی فلسفی این مخالفت، پیچیده، چند سویه و مبهم است.
صفحات :
از صفحه 186 تا 207
نویسنده:
محمد محمدی‌آغداش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آغاز دهۀ پنجاه در سدۀ بیستم میلادی تولد ادبیات نمایشی (اوژن یونسکو، 1950، آوازه‌خوان طاس) از جنس دگر و تفسیرگریزی‌است که رویکردی تازه به ادبیات و نمایش‌نامه‌نویسی دارد. این جریان ادبی مدرن، ضمن گسست عمیق با تئاتر بورژوایی سنتی، بیش از آنکه به بازنمود خود واقعیت بسنده‌کند، سعی در ترجمان قهقرا و ابتذال زبانِ بیان آن را داشت. البته این مسئله متاثر از نابودی ارزش‌های کهن انسانی- اومانیستی بود که در محافل ادبی (بویژه دایرۀ تئاتر آبزورد) منجر به طرح سئوال اساسی و فلسفی زیر گردید: آیا هستی نامفهوم و بی‌معنا شده و زندگی دیگر ارزش زیستن ندارد؟ شایان ذکر است، اتفاقات تکان‌دهنده سیاسی – اجتماعی و بینشی در فاصله سالهای 1945 - 1939 در ممالک غربی اندیشۀ انسان معاصر را عمیقاً تحت تاثیر قرار‌داده و سمت و سویی بسی متفاوت‌تر از قبل در ساختار فکری- ادبی و فلسفی او بوجود آورد. در این میان، ساموئل بکت، ادیب شهیر فرانسوی زبان ایرلندی الاصل، در آثار نمایشی خود از دیگر درام‌نویس دورۀ یاد‌شده (اوژن یونسکو، آرتور آداموف و ژان ژنه) پا فراتر گذاشته و با نگاهی عمیقاً فلسفی موضوع کلان ذات بنیادین «بشر در هستی» را نشانه رفته و همه دغدغه او گواه این امر مهم معرفت‌شناختی است که انسان در زندگی «احساس تنهایی و بی‌چیزی» می‌کند. در این پژوهش بر آن هستیم تا در موضوع ساختار‌شکنی و استحالۀ زبان و پرسوناژ در آثار نمایشی ساموئل بِکت، از ورای سه اثر شهیر در انتظار گودو، پایان بازی و روزهای خوش تأملی داشته باشیم؛ ادبیاتی که از هر ابزار زبانی و نمایشی ممکن بهره جسته تا مسئله پدیدارشناختیِ بی‌معنایی هستی را با بیانی مضحک و طنز‌آمیز، ولی دردناک به روی صحنه نمایش ببرد..
صفحات :
از صفحه 466 تا 479
نویسنده:
سیدمجتبی حسینی ، علیرضا منصوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنا بر عقیدۀ رایج، یکی از محورهای اصلی نظریۀ تکامل لامارک، وراثت ویژگی‌های اکتسابی است و شواهد نقضی علیه آن وجود دارد که موجب ابطال آن است. مقالۀ حاضر توضیح می‌دهد که برخلاف تصور رایج، وراثت ویژگی‌های اکتسابی فقط مختص لامارک نیست، بلکه یکی از شباهت‌های نظری لامارک و داروین است و به‌نظر می‌رسد که شواهد نقض ارائه شده قابل رفع است. این مطالعه نشان می‌دهد که تفاوت‌های مهم دیدگاهِ این دو بنیان‌گذارِ نظریۀ تکامل در دعاویِ آن‌ها در‌خصوص سرعت تکامل و اتخاذ رویکرد فردی یا جمعیتی به تکامل و هدف‌مندی یا تصادفی بودن آن است. تحلیل حاضر با تکیه بر این شباهت‌ها و تفاوت‌ها توضیح می‌دهد که نه‌تنها شبه‌علمی بودن نظریه‌های تکاملی لامارکی پذیرفتنی نیست، بلکه حفظ چارچوب تبیینی لامارکی برای فهم دقیق‌تر فرایند تکامل ضروری است و به‌نوعی می‌تواند تکمیل‌کنندۀ روایت داروینی و نئوداروینی از تکامل باشد و بهره‌گیری از این دو سیستم نظری به‌عنوان مکمل، قدرت تبیینی نظریه‌های تکاملی را بالاتر خواهد برد.
صفحات :
از صفحه 578 تا 594
نویسنده:
سید مهدی سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلاسفه تعلیم و تربیت امروزه با این پرسش اساسی مواجه‌اند که چگونه می‌توان از یک نظام فلسفه تعلیم و تربیت کارآمد سخن گفت و چگونه می‌توان آن را از وضعیت بی‌عملی رخوت‌آمیزی که اکنون بدان گرفتار است نجات داد، تا این نظام بتواند نقش موثرتر و کارآمدتری در هدایت نظام تربیتی چنانکه از آن انتظار می‌رود، ایفا نماید. یکی از معضلاتی که باید در این ارتباط بدان اشاره نمود، کم‌توجهی فلاسفه تعلیم و تربیت به تحولاتی است که در عصر حاضر و در عرصه فلسفه‌ورزی و همچنین در عرصه فناوری در حال پدیدآیی است. این یک واقعیت است که امروزه فلسفه‌ورزی بدون توجه به ملاحظات فناورانه آن و همچنین پرداختن به فناوری بدون توجه به ابعاد فلسفی آن (چنانکه در رویکرد سنتی به فلسفه‌ورزی حاکم است)، منسوخ شده است. دیگر نه می‌توان به تفلسف منتزع از واقعیات فناورانه پرداخت و نه به پژوهش‌های فناورانه و بدون تامل پیرامون ملاحظات فلسفی آن. این مقاله در پی بررسی چرایی ضرورت اتخاذ رویکرد نوین در فلسفه‌ورزی تربیتی است که غفلت از آن موجبات بی‌عملی فلسفه تعلیم و تربیت و دور ماندن از نقش‌آفرینی‌های واقعی و اصیلی است که از فلسفه و فلاسفه تعلیم و تربیت در عصر حاضر انتظار می‌رود
صفحات :
از صفحه 27 تا 39
نویسنده:
فیروزه شیبانی رضوانی ، مریم بختیاریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به ­صورت کیفی کاربرد تصویرگری در کتاب کودک را به ­عنوان میانجی دریافت عقلی و تفکر انتقادی معرفی می‌کند تا اهمیت آموزش فلسفه­‌ورزی به کمک تصویرگری را نشان دهد. آموزش فلسفی از طریق کتاب‌های تصویری، امکان رشد قوای شناختی کودکان را فراهم می­‌آورد و کمک می­‌کند آنها مطابق با نیازهای جامعه‌ای که در آن زندگی می­کنند فکر و عمل کنند. در مورد آموزش فلسفه به کودکان نظریه‌پردازانی همچون متیو لیپمن برنامه‌هایی تدوین کرده‌اند که در سال­های اخیر، کاربرد نیز یافته­‌اند. در این نوشتار، علاوه بر شرح روش لیپمنی که بر متن ادبی تاکید دارد، امکانات آموزش از طریق تصویر‌گری بررسی می‌­شود. روش گردآوریِ داده­‌های این پژوهش مبتنی بر اطلاعات برآمده از مطالعۀ کتابخانه‌ای و جست­وجوی اینترنتی است که ضمن تبیین ویژگی‌های تصویرگری در آموزش فلسفه به کودکان، رابطۀ مفاهیم با تصاویر را به­ صورت انتخابی در دو اثر از سیلوراستاین و یک اثر از ولف ارلبروش توصیف و تحلیل می‌کند. یافته‌ها نشان می‌دهند ابهام اَشکال انتزاعی در آثار سیلور استاین و نیز تفسیرپذیریِ دلالت‌های رنگ در اثر ارلبروش می­توانند امکان پرسش‌گری، تفکرورزی و متعاقب آن شناخت درونی و در نهایت، رشد فکری کودکان را فراهم آورند و آنها را برای خودشناسی، خودسازی و برای ساختن جامعه‌ای بهتر آماده سازند. به این ترتیب، لازم است به تمام ابعاد و عناصر کتاب کودکان توجهی ویژه شود تا رابطه­‌ای مستقیم میان کتاب و کودک شکل بگیرد.
صفحات :
از صفحه 96 تا 112
نویسنده:
زین‌العابدین درویشی ، علی اکبر مهتدی ، باقر یوسف زاده ، فرشید اشرفی سلیم کندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده هدف: اصطلاح «فلسفه برای کودکان» به دنبال بیرون کشیدن فلسفه از وضعیت انتزاعی و آوردن آن به جامعه است. درعین‌حال می‌خواهد رویکرد جدیدی به‌نظام آموزشی ارائه دهد تا مشکلات و ضعف‌های اساسی نظام آموزشی را که مدت‌ها پیش غیرقابل‌درمان به نظر می‌رسید، حل کند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارائه رویکردها و روش‌های آموزش تفکر فلسفی به کودکان می‌باشد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر به‌صورت توصیفی - تحلیلی بوده و بر اساس مرور مقالات و منابع قبلی، مهم‌ترین رویکردها و روش‌های آموزش تفکر فلسفی به کودکان ارائه گردیدند. یافته‌ها: بر اساس پژوهش حاضر مهم‌ترین رویکردها و روش‌های آموزش تفکر فلسفی به کودکان از قبیل فلسفه در مقام آموزش آرای فلاسفه، فلسفه در مقام فلسفیدن، رویکرد حذفی، رویکرد انفعالی جذبی، رویکرد بومی‌سازی برنامه، رویکرد انتگرال به برنامه فلسفه برای کودکان (به‌عنوان رویکردهای آموزش فلسفه به کودکان) و قصه و داستان، روش بازی، کتاب‌های درسی و غیردرسی، فیلم‌ها و انیمیشن‌های آموزشی، روش جدال و مناظره، یادگیری مشاهده و تحلیل مشاهده، روش اکتشافی، پرسش‌ و پاسخ (در قالب روش‌های آموزش فلسفه به کودکان) می‌باشند. نتیجه‌گیری: بر اساس مباحث مطرح شده در پژوهش حاضر نظام‌های تربیتی جوامع به‌عنوان نهادهایی که وظیفه خلق و پرورش انسان در مفهوم واقعی آن را بر عهده دارند، باید نوع نگرش خود به انسان به طور عام و کودک به طور خاص را متحول کنند. نظام‌های تربیتی باید درصدد باشند تا از این ‌پس به‌جای تربیت مصرف‌کنندگان دانش، قدرت تولید دانش و قابلیت پژوهش و تفکر را در افراد پرورش دهند.
صفحات :
از صفحه 129 تا 149
  • تعداد رکورد ها : 697