جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 697
نویسنده:
Howard Sankey
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 1 تا 10
نویسنده:
وحید سهرابی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهمترین چالش‌ها در بحث معنای زندگی، مسئله پوچی است. آیا زندگی بشر دارای بنیانی ارزشمند و هدفمند است یا چنین ویژگی‌ای در زندگی دست‌نیافتنی است؟ توماس نیگل یکی از متفکرانی است که با پاسخ منفی به این سوال از پوچ‌انگاری دفاع کرده است. در این مقاله ابتدا به دو استدلال نیگل پرداخته شده است: استدلال نخست با تکیه بر فاصله پرناشدنی جهان موجود و جهان مطلوب از پوچی دفاع می کند. استدلال دوم که نوآوری نیگل نیز محسوب می‌شود، زندگی را فاقد عقلانیت شمرده و در نتیجه،‌ زندگی را بی‌معنا می‌داند. به باور وی، عقلانیت بشر تنها از نظرگاهی بشری قابل دفاع است و انسان به مدد قدرت فراروی از خویشتن، در اعتبار عقلانیت خویش تردید می‌کند و ازین رو، ارزش‌های برخاسته از آن را نیز بی‌اعتبار می‌سازد. در ادامه مقاله به نقد دیدگاه نیگل می‌پردازد و اموری مانند «اعتبار عقلانیت بشر»، نقش «جدیت در معنای زندگی»، اعتبار«داوری شهود انسان‌ها درباره معنای زندگی» و نیز بازاندیشی در «فراروی انسان» را مطرح می‌کند. در نهایت، از نگاه نگارنده دلایل نیگل برای دفاع از پوچ‌انگاری کافی نیست و نمی‌توان بر اساس آنها دست از معناداری زندگی شست.
صفحات :
از صفحه 372 تا 389
نویسنده:
Sandeep Sandeep ، Ponung Nonang
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 90 تا 98
نویسنده:
Anthony Etuk
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 116 تا 127
نویسنده:
حسین افلاکی فرد ، محمد قلعه نوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اهداف اصلی برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بهبود شرایط آموزش تفکر در سیستم‌های آموزشی است هدف این برنامه کمک به کودکان است که یاد بگیرند چگونه خودشان فکر کنند. فلسفه برای کودکان یک فعالیت آموزشی است که منجر به بهبود تفکر خلاق و روابط اجتماعی در آن‌ها می‌شود. دانش‌آموز با آموزش فلسفه یاد می‌گیرد که چگونه خود را در موقعیت‌های جدید قرار دهد و راه‌حل‌های جدید بیابد. همچنین برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر ایجاد روابط اجتماعی و عاطفی کودکان تأثیر مثبت داشته و موجب پیشرفت آن‌ها در زمینة رفتار اخلاقی پسندیده در جامعه شده است. این مقاله به منظور واکاوی ضرورت آموزش فلسفه برای کودکان و نقش آن در ارتقای تفکر خلاق و مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان با روش توصیفی-کتابخانه‌ای انجام شده است.
صفحات :
از صفحه 824 تا 840
نویسنده:
حمید خسروانی ، حمید رضا محبوبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فارابی در ده اثر خود از جوهر و مشتقات آن به صورت پراکنده سخن گفته است. در این آثار، پی­در­پی به نقل­قول­هایی از ارسطو و تفسیر فارابی از آن نقل­قول­ها برخورد می­کنیم. فارابی انتخاب لفظ جوهر برای اوسیا را فرض گرفته است؛ به این معنی که بر سر ترجمه­ آن به موجود، عین، ماهیت و ذات دعوایی ندارد و معنای آن را حمل بر جوهر می­کند. این مقاله می‌کوشد شباهت­ها و تفاوت­های فارابی با ارسطو در بحث از مفهوم جوهر را تقریر کند و سپس از دل آن به دو نظریه­­ ابتکاری فارابی پل بزند. آن دو نظریه یکی در بحث تقسیم موجود ظهور می­کند و دیگری در نگرش فارابی به واقعیت. هرچند در این میان به چند ناسازگاری در کلام فارابی برخورد می­کنیم که زبان فلسفی او را حتی بیشتر از زبان فلسفی ارسطو در متافیزیک ابهام­آلود می­کند. همین امر عاملی می­شود که کلام فارابی قابلیت تفسیرهای متفاوتی داشته باشد. در نهایت درباره ارتباط مفهوم جوهر با مفاهیم شئ و تشخص بحث می­گردد.
صفحات :
از صفحه 235 تا 255
نویسنده:
پردیس بقالی ، محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علی‌رغم فعالیت فلسفی ویتگنشتاین در بریتانیا و تعلق فکری وی به فلسفه­ تحلیلی، عناصر غیرتحلیلی نیز در افکار وی وجود دارد که این عناصر ریشه در تفکر آلمانی، به ویژه فلسفه انتقادی کانت دارد. پس می­توان عناصری از افکار کانت را در فلسفه ویتگنشتاین دید. نوشته حاضر با تمرکز بر این عناصر و رگه­های کانتی در اندیشه ویتگنشتاین از قبیل: نقد مابعدالطبیعه، ترسیم حدود حس و تجربه، تمایز میان گفتنی و شناختنی/ نشان دادنی، استعلایی دانستن منطق و اخلاق، ­مسئله علم و فلسفه و رد زبان خصوصی نشان می­دهد که اولا،ً این عناصر و رگه­ها نه تنها در رساله بلکه در پژوهش­های فلسفی نیز قابل ملاحظه­اند. ثانیاً، میان مفسرین ویتگنشتاین در این زمینه اختلاف نظر­هایی وجود دارد. به عنوان مثال پیتر هکر با خوانش استعلایی رساله و پژوهش­های فلسفی مخالف است و معتقد است براهینی که ویتگنشتاین ارائه می­دهد نمی­تواند صفت استعلایی به خود بگیرد و به طور کلی، کانت و ویتگنشتاین برداشت یکسانی از براهین استعلایی نداشتند. سرانجام با ملاحظه و بررسی مباحث مذکور، این پرسش مطرح می­شود که آیا می­توانیم وجود رگه­های کانتی مشترک در رساله و پژوهش­های فلسفی را دلیلی بر وحدت اندیشه ویتگنشتاین لحاظ کنیم. در این خصوص نیز میان مفسرین ویتگنشتاین همواره تردید­هایی وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 19
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله ابتدا منطقِ حاکم بر برخی از مهم‌ترین تحولات در شاخۀ اعتمادگرا از معرفت‌شناسیِ فضیلت به تصویر درمی‌آید. برای تحققِ این هدف در بخش 2 تحلیلِ سه‌گانۀ سوزا از معرفت به مثابۀ دستآوردی معرفتی و باوری شایسته شرح داده می‌شود. در بخش 3 بر پایۀ نقدهای منتقدان دو دسته معضل برای این تحلیل معرفی می‌گردد. دستۀ نخست معضلِ معرفت‌هایی است که دستآورد و باورِ شایسته نیستند و نشان می‌دهند تحلیلِ سوزا شرطِ لازمِ معرفت نیست. دستۀ دوم معضلِ باورهای صادق موجه در مثال‌های گتیه‌ایِ غیرکلاسیک است که دستآورد و باورِ شایسته هستند ولی معرفت نیستند و نشان می‌دهند تحلیلِ سوزا شرطِ کافیِ معرفت نیست. پس از آن چهار رویکرد اخیر در معرفت‌شناسیِ فضیلتِ اعتمادگرا (یعنی معرفت‌شناسی فضیلتِ ضدشانس، شرحِ قابلیتی، شرحِ وابسته به محیط از توانایی و نهایتا معرفت‌شناسی فضیلتِ معرفت-اول) معرفی می‌گردند و نشان داده می‌شود چگونه هر یک از آن‌ها کم و بیش در پاسخ به آن دو دسته معضل شکل گرفته‌اند. من علاوه بر روایتِ نقدهای استاندارد به هر یک از این رویکردها نقدهای جدیدی را نیز به برخی از آن‌ها وارد می‌کنم. نهایتاً در بخش 5 چارچوبِ کلیِ یک نسخۀ جدید از معرفت‌شناسی فضیلت را عرضه می‌نمایم. ایدۀ اصلیِ این رویکرد که معرفت‌شناسیِ فضیلتِ بلد-بودن-اول نام دارد آن است که بلد بودن نه تنها در ساحتِ عملی بلکه در ساحتِ نظری و در توضیحِ معرفتِ گزاره‌ای در ترازِ تبیینی نخست می‌آید. من می‌کوشم با دلایلی مستقل از این شرحِ جایگزین دفاع کنم و نشان دهم این شرح پاسخ‌هایی تازه برای دو معضلِ مذکور دارد.
صفحات :
از صفحه 211 تا 234
نویسنده:
سوزان انجم روز ، قربان علمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عموم دین‎پژوهان گاهی شانتپیه دلاسوسایه را بنیانگذار پدیدارشناسی دین می‎دانند. این پژوهش نخست به ‎تبیین دیدگاه شانتپیه درباره پدیدارشناسی دین می‎پردازد و ضمن تحلیل پدیدارشناسی دین شانتپیه که در میانۀ فلسفۀ دین و تاریخ دین قرار دارد، بر این باور است نقدی که عموماً بر پدیدارشناسی دین شانتپیه شده است، خود قابل نقد است. مهم‎ترین ‎نقد بر پدیدارشناسی دین شانتپیه این است‎‎که او به ‎ذات پدیدارها و ماهیت دین نپرداخت و پدیدارشناسی او از جهت رده‎بندی پدیده‎ها و با نگاه غیرتاریخی است. این مقاله با تعمق در اندیشه‎های شانتپیه اثبات می‎کند که اینگونه نیست که شانتپیه مطلقاً به ‎ماهیت دین اعتنایی نداشت بلکه او به ‎ماهیت دین به ‎شکل معینی توجه دارد و برخلاف نقدهایی که به ‎او وارد می‎شود که مدعی است پدیدارشناسی وی توصیفی صرف می‎باشد، در حقیقت شانتپیه دو جنبۀ اساسی ادیان یعنی ذات و ظهورات آن‎را مطالعه کرده است. این جستار این نقد را مورد کنکاش قرار داده و سپس آن را ارزیابی می‎کند و در نهایت تمییز می‎دهد ‎که منتقدان، پدیدارشناسی دین شانتپیه را با توجه به ‎پدیدارشناسی فلسفی هوسرل می‎سنجند؛ در حالی‎که شانتپیه با تأکید بر پدیدارهای آیینی درصدد شناخت ماهیت دین و در چشم‎اندازی شامل، درک امر قدسی به ‎مثابۀ گوهر ادیان است.
صفحات :
از صفحه 574 تا 595
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حس چشایی و بویایی از حواسی است که مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب چشایی و بویایی وسیله­ای برای درک بوها و مزه­ها است. در مورد چگونگی درک بو و مزه با نگاه به داده­ها و استدلال­های این علوم، این تبیین­ها مکمل همدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب محرک‌های شیمیایی در مراتب حس چشایی و بویایی فرآیند پیچیده­ای را در سیستم چشایی و بویایی پشت سر می‌گذارند که در نهایت منجر به ادراک بو و مزه می­شود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از این حواس را مخدوش می‌داند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء می­کند. بر این اساس در این پژوهش به مقایسه دیدگاه علوم اعصاب و ملاصدرا در مورد ادراک چشایی و بویایی پرداخته می­شود. هم­چنین طبیعیات استفاده شده در نظریات ملاصدرا با استفاده از علوم نوین مورد بازبینی قرار می­گیرد. بدین ترتیب به نظر می­رسد با توجه به نظریات علوم اعصاب در زمینه­ انواع مزه­ها، باید تغییری در این زمینه در حکمت متعالیه انجام شود.
صفحات :
از صفحه 418 تا 435
  • تعداد رکورد ها : 697