چکیده :
برخی منکر این رأیاند که خداوند دعا را مستجاب میکند و به این دلیل دعا اقدامی کارآمد است، چرا که دعای مستجاب با برخی از صفات باریتعالی مانند قدرت مطلق، علم مطلق، خیر محض بودن و...
سازگار نیست.
محور مقاله حاضر بررسی مدعای متافیزیکی امکان استجابت دعاست.
به این منظور، ابتدا دو استدلال علیه کارآمدی دعا با دو پیشفرض «خداوند خیر محض است» و «خدا همیشه میخواهد و میتواند چیزی را که خیر است انجام دهد» ارائه و سپس نقد شده است.
در نقد استدلال اول، از دیدگاههای موری استفاده شده و نشان داده میشود خداوند گاهی ارائه خیر خاصی را منوط به دعا میکند تا خوبیهای مهمتری را عطا کند که بدون قیدوشرط تأمین نمیشدند.
برای نقد استدلال دوم، بر مبنای آرای هاوارد-اشنایدر، نشان داده میشود به واسطه دعا برای انجام دادن یک فعل و تغییر موقعیت اخلاقی آن فعل، انجام دادن آن فعل برای خداوند تبدیل به بهترین کار میشود.
همچنین ایجاد وضعیت اموری از سوی خداوند در اجابت دعا گاهی میتواند بهتر از موارد بدیل باشد.
در ادامه مقاله استدلال سومی علیه کارآمدی دعا با پیشفرض «خداوند هر آنچه را مصلحت است انجام میدهد» طرح میشود.
برای پاسخ به این اشکال بر مبنای تقسیم سهگانه مجلسی نشان داده شده که میتوان حالتی را در نظر گرفت که مصلحت در گرو دعا باشد و بدین ترتیب تعارض برطرف میگردد.
بخش پایانی مقاله بیانگر این نکات است که دعای کارآمد و حقیقی به عنوان امری علّی فراتر از یک ارتباط زبانی است، همچنین دعا وابسته به نوع و مراتب آن میتواند طیفی از دلایل ضعیف تا قوی را برای خداوند فراهم آورد، و نهایتاً این که دعای حقیقی، علاوه بر این که دلیلی بر انجام دادن فعلی فراهم میکند، بر ارزشمندی و مصلحت بودن آنچه خواسته شده نیز تأثیر میگذارد.
some philosophers do not accept the opinion that god answers petitionary prayer and therefore makes it effective, because effective prayer is not compatible with some of god's attributes such as immutability, perfect goodness, omnipotence, omniscience, moral perfection, etc.
this paper focuses on examining the metaphysical claim of the possibility of effective petitionary prayer.
first, two arguments against the efficacy of petitionary prayer are presented and then criticized.
these two arguments respectively presuppose that “god is perfect goodness,” and “god always wants to do what is good and is always able for that.” criticizing the first argument, michael murray believes that there are outweighing goods that god can secure by making provision of certain other (lesser) goods depend on petitionary prayer, outweighing goods which in fact outweigh the good of providing the thing asked for unconditionally.
daniel and frances howard-snyder defeat the second argument by asserting that (1) asking god to do something can change the moral status of his doing it, and (2) god’s bringing about a state of affairs in response to a petitionary prayer is sometimes better than the alternatives.
second, the paper deals with the third argument against the efficacy of petitionary prayer which is based on the proposition “god acts in accordance with expediency.” to respond to this objection, using the tripartite division of the relation between petitionary prayer and expediency proposed by mohammad-baqer majlesi, it is shown that there is a third alternative in which the actualization of an expediency can be owing to a petitionary prayer.
at the last part of the paper these points are elucidated: effective and actual petitionary prayer, as a casual factor, is beyond a mere language communication; petitionary prayer, according to its kind and level, provides a range of weak to strong reasons for god; and finally, petitionary prayer, besides providing a reason for god’s act, also affects the value and expediency of what is prayed for.