چکیده :
ترجمه ماشینی:
فلسفه در قرن نوزدهم، زمانی که ایده آلیستی بود، «دور از ایده آلیسم» را تجربه کرد
فلسفه ها عمدتاً برای فلسفه های ماتریالیستی کنار گذاشته شدند.
طبیعت گرایی علمی اکنون است
بسیاری از فیلسوفان تحلیلی آن را ارتدکس جدید می دانند که تا حد زیادی به دلیل آن است
موفقیت روش علمی ملحدان جدید، مانند دانیل دنت و
ریچارد داوکینز، ادعا می کند که این داروین است که به طور خاص شایسته تقدیر است
نفی دیدگاه سنتی ذهن اول جهان.
برخی مانند آلوین پلانتینگا و
مایکل بی، برعکس این را بیان میکند که تکامل طبیعتگرایی و طبیعتگرایی را مورد تردید قرار میدهد
از خداباوری حمایت می کند.
این پایان نامه به دنبال تعیین این است که دقیقاً چه چیزی منطقی است
مفاهیم نظریه تکامل هستند.
آیا تکامل با خداباوری ناسازگار است؟ آیا
پذیرش تکامل لزوماً مستلزم طبیعت گرایی است و خداباوری را منع می کند؟ آیا امکان دارد،
همانطور که طبیعت گرایی معتقد است، همه چیز را می توان به فرآیندهای فیزیکی تقلیل داد یا وجود دارد
بسیاری از پدیده های سرکش که از کاهش سرپیچی می کنند؟
پاسخ به این موارد مستلزم تجزیه و تحلیل دقیق مفاهیم "تکامل" است.
«طبیعتگرایی» و «خداباوری».
پذیرش نظریه تکامل دقیقاً به چه معناست؟
تفاوت آن با داروینیسم چیست؟ آیا تکامل هدایت شده است یا هدایت نشده؟ چیست
طبیعت گرایی؟ انواع مختلفی از طبیعت گرایان متافیزیکی وجود دارد: حذفی
ماتریالیستها، فیزیکالیستها و دوگانهگرایان ملکی نوظهور.
رابطه چیست
بین طبیعت گرایی متافیزیکی و طبیعت گرایی روش شناختی؟ خداباوری الف را تأیید می کند
خدای خالقی که همه موجودات را حفظ می کند، که متعالی و در عین حال ذاتی است.
پس اگر خداباوری
خدایی را مطرح می کند که در جهان فعال است، آیا این بدان معناست که تحقیقات علمی ممکن است
در مواقعی باید توضیحات فراطبیعی را بپذیرید، وقتی که توضیحات طبیعی شکست میخورد؟
نتیجه گیری کلی من نوعی شک و تردید کاهش یافته است - که با توجه به تکامل،
نه طبیعت گرایی و نه خداباوری از نظر منطقی پیروی نمی کنند.
در مورد اینکه آیا تکامل هدایت شده است یا
بدون هدایت، تنها موقعیت صحیح «تعیین نشده» است.
در این مثال متافیزیکی است
موقعیت ها ممکن است شکاف های دانش را با فرافکنی پر کنند، اما نمی توانند موارد ضروری را برآورده کنند
و شرایط کافی برای دانش لازم است.
طبیعت گرایی متافیزیکی و خداباوری
جهان بینی هایی هستند که فرد به عنوان منسجم ترین تبیین کلی از آن پذیرفته است
طیف گسترده ای از تجربیات، شهودها و تأملات در مورد زندگی آنها.
چه تکامل
شواهدی برای یکی و علیه دیگری ارائه می دهد که اغلب بر اساس متافیزیک قبلی فرد است
مفروضات، زیرا همه حقایق مملو از تئوری هستند.
عدم تعیین تئوری اجازه می دهد
برای تئوری های متعددی که پدیده های یکسانی را پوشش می دهند، که هر کدام از نظر معرفتی ارائه می دهند
توضیح کافی با این حال، ناهنجاری های سرکش متعددی که علمی را به چالش می کشد
تبیین و کاهش مشکلاتی را برای طبیعت گرایان سخت گیر ایجاد می کند.
در حالی که هیچ کدام
طبیعت گرایی و خداباوری را نمی توان از نظر عینی درست دانست، می توان دلایلی برای آن ارائه کرد
انتخاب یکی یا دیگری بر اساس انسجام کلی.
بذر این پایان نامه زمانی که من در کلاس ششم بودم و کلاس ما کاشته شد
فیلمی را تماشا کردم که در آن فسیل یافتن بقایای لوسی در سال 1974، 3 میلیون سال را توصیف می کرد.
هومینین قدیمی، در دره ریفت در اتیوپی.
در نتیجه، احتمالاً به آن اعتقاد داشتهام
تکامل بیش از آن چیزی است که من به خدا اعتقاد داشته باشم.
با این حال، من هرگز این دو را پیدا نکردم
متقابل ناسازگار وقتی شروع کردم به تدریس کلاس های فلسفه مقدماتی که
با ارائه مروری زمانی از تاریخ فلسفه، متوجه شدم که دومی
نیمی از قرن نوزدهم یک تغییر شدید به سمت فلسفه های ماتریالیستی را تجربه می کند.
هنوز
هیچ چیز در خود فلسفه ها واقعاً این تغییر را توضیح نمی دهد.
من به این باور رسیدم
یکی از دلایل اصلی این تغییر داروینیسم است.
همانطور که داروین یک زیست شناس است و نه
یک فیلسوف، او از اکثر گلچین های فلسفی کنار گذاشته شده است.
بنابراین شروع به مصرف مکمل کردم
کتاب درسی با خواندن در مورد تکامل و شامل سخنرانی در مورد داروین.
من هم شروع کردم
خواندن برخی از فلسفه های ادبیات زیست شناسی، یعنی فلسفه دنت و
داوکینز، که احساس می کرد داروینیسم وجود خدا را رد می کند.
این هم تایید شد
اعتقاد من بر این است که نظریه تکاملی تأثیر اولیه ای بود که به حرکت به سمت دامن زد
ماتریالیسم با این حال، در حالی که من با این افراد این فرض را به اشتراک می گذارم که داروین به آن کمک کرده است
به این تغییر دامن زدم
طبیعت گرایی من مانند پلانتینگا، طبیعت گرایی را پوششی بر نظریه تکاملی می دانم.
به جای نتیجه منطقی آن.
به همین دلیل از تمامی اساتید و دانش آموزانم تشکر می کنم
به من کمک کرد تا در مورد این موضوع تحقیق و اصلاح کنم.
تعداد آنها بسیار زیاد خواهد بود
اینجا لیست کنید من فقط سعی می کنم به طور خلاصه به برخی از آنها اشاره کنم.
من می خواهم به خصوص تشکر کنم
دانشگاه marquette و اساتید آن به خاطر اینکه به من اجازه دادند تا علایق تحقیقاتی خود را دنبال کنم
و به خاطر فراهم کردن دفتر و همچنین اتاق مطالعه در کتابخانه برای من.
من می خواهم
به ویژه از مدیر پایان نامه ام، دکتر مایکل رین، برای سالیان متمادی تشکر می کنم
او به هدایت این پروژه کمک کرده است.
همچنین از اعضای کمیته ام جناب آقای دکتر تشکر می کنم.
نوئل آدامز، دکتر استن هریسون، دکتر بیل استار، و دکتر لی رایس، و همچنین بقیه افراد
اساتید و کارکنان گروه فلسفه من همچنین می خواهم از فلسفه تشکر کنم
اعضای هیئت علمی بخش، کارکنان، دانشجویان و کتابداران در شش کالج که در آن زمان تدریس کرده ام
نوشتن آن: دانشگاه لویولا مریلند، دانشگاه آرورا، دانشگاه کنکوردیا
ویسکانسین، کالج لیک فارست، دانشگاه گرین بی ویسکانسین و مارکیت
دانشگاه.
همچنین میخواهم از خانوادهام، دوستان، بچههای جوان و دوستانم تشکر کنم
دانشجویان فارغ التحصیل برای همه حمایت هایشان.
در آخر از هر کسی که مایل است تشکر کنم
برای صرف وقت و انرژی برای خواندن این.
این نشان دهنده بیش از سه دهه کار در
فلسفه، و امیدوارم راه حلی برای یک موضوع دشوار که موضوع آن است، فراهم کند
بسیاری از بحث های جاری.
philosophy in the 19th century experienced a ‘turn from idealism,’ when idealist
philosophies were largely abandoned for materialist ones.
scientific naturalism is now
considered by many analytic philosophers to be the new orthodoxy, largely in part due to
the success of the scientific method.
the new atheists, such as daniel dennett and
richard dawkins, claim it is darwin in particular who deserves much of the credit for
repudiating the traditional mind-first world view.
some, like alvin plantinga and
michael behe, maintain the opposite, that evolution casts doubt on naturalism and
supports theism.
this dissertation seeks to determine just what exactly the logical
implications of evolutionary theory are.
is evolution incompatible with theism? does the
acceptance of evolution necessarily entail naturalism and preclude theism? is it possible,
as naturalism maintains, that everything can be reduced to physical processes, or are there
too many recalcitrant phenomena that defy reduction?
answering these involves a detailed analysis of the concepts, ‘evolution,’
‘naturalism,’ and ‘theism.’ just what exactly does accepting evolutionary theory entail?
how is it different from darwinism? is evolution guided or unguided? what is
naturalism? there are many different types of metaphysical naturalists: eliminative
materialists, physicalists, and emergent property dualists.
what is the relationship
between metaphysical naturalism and methodological naturalism? theism affirms a
creator god who sustains all being, who is transcendent and yet immanent.
so if theism
posits a god who is active in the world, does this mean that scientific investigation may
at times have to admit supernatural explanations when natural ones fail?
my general conclusion is a type of mitigated skepticism – that given evolution,
neither naturalism nor theism logically follows.
as to whether evolution is guided or
unguided, the only correct position is ‘undetermined.’ in this instance metaphysical
positions may fill in the gaps in knowledge by projection, but cannot fulfill the necessary
and sufficient conditions required for knowledge.
metaphysical naturalism and theism
are worldviews that an individual adopts as the most overall coherent explanation of the
wide variety of experiences, intuitions, and reflections on their life.
whether evolution
offers evidence for one and against the other is often based upon one’s prior metaphysical
assumptions, since all facts are theory laden.
the underdetermination of theory allows
for multiple theories to cover the same phenomena, with each offering an epistemically
adequate explanation.
however, numerous recalcitrant anomalies which defy scientific
explanation and reduction present problems for the strict naturalist.
while neither
naturalism nor theism can be determined to be objectively true, one can offer reasons for
choosing one or the other on the basis of overall coherence.
the seeds of this dissertation were sown when i was in sixth grade and our class
watched a film describing the 1974 fossil find of the remains of lucy, a 3 million year
old hominin, in the rift valley in ethiopia.
as a result, i have probably believed in
evolution longer than i have believed in god.
however, i have never found the two
mutually incompatible.
when i started teaching introductory philosophy classes, which
offered a chronological overview of the history of philosophy, i noticed that the latter
half of the 19th century experiences a strong shift towards materialist philosophies.
yet
nothing in the philosophies themselves really explained this shift.
i came to believe that
one of the primary reasons for this shift is darwinism.
as darwin is a biologist, and not
a philosopher, he is left out of most philosophy anthologies.
so i began supplementing
the textbook with readings on evolution and included lectures on darwin.
i also started
reading some of the philosophy of biology literature, namely that of dennett and
dawkins, who felt that darwinism disproves the existence of god.
this too, confirmed
my belief that evolutionary theory was a primary influence fueling the shift towards
materialism.
however, while i share with these people the premise that darwin helped
fuel this shift, i did not accept their conclusion that darwinism results in metaphysical
naturalism.
like plantinga, i see naturalism as an overlay onto evolutionary theory,
rather than its logical outcome.
for this reason, i would like to thank all my teachers and students who have
helped me research and refine my position on this topic.
they would be too numerous to
list here.
i will just try to briefly mention some.
i would like to thank especially
marquette university and its professors for allowing me to pursue my research interests
and for providing me with an office as well as a study carrel in the library.
i would
particularly like to thank my dissertation director, dr.
michael wreen, for the many years
he has helped guide this project.
i would also like to thank my committee members, dr.
noel adams, dr.
stan harrison, dr.
bill starr, and dr.
lee rice, as well as the rest of the
faculty and staff in the philosophy department.
i would also like to thank the philosophy
department faculty, staff, students, and librarians at the six colleges i have taught at while
writing it: loyola university maryland, aurora university, concordia university
wisconsin, lake forest college, the university of wisconsin green bay, and marquette
university.
i would also like to thank my family, friends, the young pups, and fellow
graduate students for all their support.
last, i would like to thank anyone who is willing
to put the time and energy into reading this.
it represents over three decades of work in
philosophy, and hopefully it provides a resolution to a difficult issue which is a topic of
much current debate.