چکیده :
چکیده تقسیم حقیقت وجود به رابط و مستقل از ابتکارات مهم صدر المتالهین است.
وی پس از تحلیل رابطة علیت به این نتیجه میرسد که معلول عین ربط ، تعلق و وابستگی به علت است و چون همة ممکنات، معلول خدای متعال هستند و خداوند علت حقیقی آنهاست، بنابراین ممکنات وجود رابط و خداوند تنها وجود مستقل است .
به این ترتیب صدر المتالهین با تحلیل رابطة علیت ، تجلی را به جای علیت قرار میدهد و وحدت شخصی وجود را اثبات میکند.
هدف ما در این بررسی این است که نشان دهیم که عکس این مطلب هم امکان پذیر است.
یعنی وحدت شخصی وجود و تجلی میتواند مبنای تقسیم وجود به رابط و مستقل قرار گیرد.
در این تحقیق ، چگونگی تقسیم وجود به رابط و مستقل، نظریة وحدت وجود و تجلی مورد بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که صدر المتالهین در تقسیم وجود به رابط و مستقل از این اصول اساسی عرفان اسلامی تأثیر پذیرفته است و وحدت شخصی وجود و تجلی میتواند مبنای وجود رابط بودن معلول قرار گیرد، زیرا بر اساس وحدت شخصی وجود تنها مصداق بالذات وجود خدای متعال است و اسناد وجود به ممکنات, بالعرض و مجاز است .
در عالم یک وجود و یک موجود حقیقی هست و ممکنات ، تجلیات وشئون اسماء و صفات اویند و بر اساس نظریة تجلی، وجود مطلق حق درآینة ممکنات ظاهر شده است.
ممکنات، ظهور، تجلی و نمود آن وجود واحد مطلقاند.
بنابراین بر اساس وحدت شخصی وجود و به تبع آن، نظریة تجلی، وجود حقیقت واحدی است که سراسر عالم را فراگرفته است و دوگانگی و غیریتی در وجود نیست.
بر اساس نظریة وجود رابط و مستقل ، معلول چیزی نیست جز شأن و جلوة علت.
معلول، همان تعلق و وابستگی به علت است نه ذاتی که مرتبط و وابسته به علت باشد.
علت و معلول دو وجود مغایر یکدیگر نیستند بلکه معلول، افاضه و نمود علت است.
این تلقی از رابطة علت و معلول بر اساس وحدت شخصی وجود امکان پذیر است نه وحدت تشکیکی.
زیرا بر اساس وحدت تشکیکی وجود، هستی مراتب گوناگونی دارد که هر مرتبه وجودش جدا و متمایز از مرتبة دیگر است.
بنابراین، علت و معلول، دو مرتبه از وجود خواهند بود که وجودشان مغایر و مباین با یکدیگر است.
واژگان کلیدی: وجود رابط و مستقل، تجلی، وحدت وجود، علت، معلول , عرفان، حکمت متعالیه
abstract dividing the reality of existence into copulative and independent is from mulla sadra’ initiatives.
after analyzing the causality relation, he concludes that effect is the relevance, attachment and dependence to the cause and because all of contingents are the effects of almighty allah and god is their real cause, thus contingents are all copulative existence and god is the only independent existence.
this way, mulla sadra, by analyzing the causality relation, replaces the causality with illumination and proves the unity of existence.
the objective of the present study is to show that the opposite of this is possible too.
that is the unity of existence and illumination can be the basis for dividing existence into copulative and independent.
in this research the division of existence into copulative and independent, the theory of unity of existence and illumination have been investigated and it has been suggested that mulla sadra had been influenced by islamic gnostic and the unity of existence and illumination can be the basis for the effect being copulative, because based on the unity of existence the only essential extension is the existence of almighty allah and the attribution of existence to contingents is per accidens and illusory.
there is only one existence and one real existent in the universe and contingents are illuminations and affairs of his names and attributes.
and according to the theory of illumination, the absolute existence of divinity has become evident in the mirror of contingents.
contingents are the manifestation, illumination and the phenomenon of that absolute unity existence.
therefore according to the unity of existence and consequently, the theory of illumination, existence is a unique reality that surrounds the whole universe and there is no dyadic or otherness in existence.
according to the theory of copulative and independent existence, the effect is not anything but the affair and manifestation of the cause.
the effect is the very attachment and dependence to the cause not the essence that is related or dependent to the cause.
the effect and the cause are not two opposing existence but the effect is the diffusion and phenomenon of the cause.
this deduction of the relation between cause and effect is only possible on the basis of the unity of existence and not the graded unity of existence.
because according to the graded unity of existence, the being has several degrees with the existence of each degree distinct and separate from other degrees.
thus cause and effect are two degrees of existence which their existence is opposing and contrary to each other.
keywords: copulative and independent existence, illumination, unity of existence, cause, effect, gnostic, transcendental philosophy