پاسخ تفصیلی:
عالمان اخلاقي در تعريف غيبت گفته اند: غيبت عبارت است از: بدگويى و پردهدرى نسبت به حيثيت و آبروى افراد، يعني در غياب شخصى كارهاى بد و ناپسند شخصي و يا عيوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونهاى براى كساني كه او را مي شناسند, بازگو كنند كه اگر به گوشش برسد، ناراحت شود.
امام خميني ( رضوان الله تعالي عليه ) فرموده است: غيبت عبارت است از: ذكر كردن انسان را در حال غايب بودنش به چيزى كه خوش آيند نيست نسبت دادن آن را به سوى او، از چيزهايى كه پيش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او. ( چهلحديث ص : 301 )در رابطه با غيبت توجه به اموري لازم است:
- غيبت آن است كه پشت سر برادر يا خواهر مسلمان سخنى گفته شود كه اگر به گوش او برسد ناراحت شود و کشف آن در جامعه باعث رفتن آبروي مومن باشد.
- غيبت يعني چيزي که پشت سر افراد گفته مي شود, راست باشد نه دروغ؛ يعني اگر عيب يا نقصي که به فرد غائب, نسبت مي دهيم راست باشد و حقيقتا در او وجود داشته باشد, اين غيبت محسوب مي شود و الا اگر دروغ باشد تهمت است نه غيبت.
- شنونده ي غيبت نيز در گناه غيبت کننده شريک است. حضرت رسول ( صلي الله عليه و اله ) مي فرمايند : سامع الغيبه شريک المغتاب شنونده ي غيبت با غيبت کننده در گناه شريک است .
- غيبت, با انتقاد از افراد سرشناس جامعه تفاوت دارد و از آن جا كه شخصيت هاي اجتماعي و مسئول مانند مديران , هنرمندان و دولتمردان درقبال مردم و جامعه بايد پاسخگو باشند، انتقاد از آنان اشكالى ندارد ( به شرطي که انتقاد, صادقانه و منصفانه باشد ) اما انتقاد از افرادي که با آنها زندگي مي کنيم و در دسترس ما هستند ( مانند: دوست, فاميل, برادر و...) اگر در غياب آنها باشد, غيبت محسوب مي شود.
بنابراين در رابطه با شخصيت حقيقي افراد ( خصوصيات شخصي آنها ) نمي شود غيبت کرد و گناه محسوب مي شود, ولي بررسى و سنجش كاركرد اجتماعى آنان ( شخصيت حقوقي آنها ) و نقد دقيق آن، بدون تكيه بر ظنيّات و افراط و تفريط ها و با هدف اصلاح امور جامعه اشكالى ندارد ؛ زيرا اموري که مربوط به شخصيت حقوقي افراد است چون جنبه ي اجتماعي دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمي شود, اصطلاحا به آن غيبت گفته نمي شود.غيبت در موارد خاصى جايز شمرده شده است از جمله:
الف) در مقام مشورت در امور خطيري نظير ازدواج، که اگر انسان عيبي بزرگي سراغ دارد بايد بگويد.
ب ) طرف متجاهر به فسق باشد؛ يعنى، هيچ گونه پروايى نداشته باشد كه علناً به گناه و معصيتى دست بزند؛ در اين صورت در خصوص گناه علنى او غيبت جايز است.
ج) ممكن است فردى را براى سمتى نظير نمايندگى يا رياست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اينجا انسان مىتواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد كه خداى ناخواسته با داشتن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مىزند، به مسؤولين گوشزد كند.
د) فرض بفرماييد بيمارى است كه نمىخواهد بعضى از اسرارش نزد طبيب فاش شود و از طرفى چارهاى نيست و طبيب براى معالجه بايد بداند. در اينجا نيز مىتوان علىرغم خواست بيمار، پزشك معالج او را در جريان امر قرار داد.
ه) اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر همنشينى با يک فرد فاسد و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مىتوانيم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنهكار منع كنيم. در اين راستا بايد كمال احتياط را رعايت نمود؛ يعنى، در مرحله اول تنها مىتوانيم بگوييم كه «اين معاشرت به صلاح شما نيست» و حق بازگو كردن معايب و گناهان آن شخص را نداريم، پس بايد اين كار را مرحله به مرحله و به صورت تدريجى انجام دهيم.
همانگونه كه اشاره شد غيبت در صورتي حرام است كه شخصيت غيبت شونده براي شنونده آن، شناخته شده باشد، بنابراين سخن گفتن از رفتار فردي كه ناشناخته است، غيبت محسوب نمي شود و اگر اشاعه فحشا نباشد، حرام نيست.
براي اطلاع بيشتر به کتاب «معراج السعاده» مرحوم احمد نراقي و نيز حاج آقا مجتبي تهراني «اخلاق الهي» نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي مراجعه نمائيد. چند نكته ديگر درباره غيبت:
- کسي که مورد ظلم و اذيت قرار گرفته حق دارد در نزد قاضي از ظلم ظالم سخن بگويد و چنين کاري غيبت محسوب نمي شود؛ اما اگر به بهانه ي مورد اذيت و آزار قرار گرفتن, نزد هر کسي از آزار ظالم بگويد, اين غيبت محسوب مي شود و تغيير نام ( درد دل و...) نفس غيبت را تغيير نمي دهد.
- سخن گفتن در باره ي معايب فرد غير مسلمان, غيبت محسوب نمي شود.
- اگر در تعريف غيبت دقت کرده باشيد بيان خوبي هاي افراد غيبت نيست بلکه کاري مطلوب و شايسته است؛ البته در صورتي که زياده روي نشود و موجب عجب و غرور آن فرد نگردد . در بيان خوبيها و محاسن افراد, فرقي در زمان حيات و ممات آنها نيست.
- سخن گفتن, در مقابل کسي که حضور دارد, به گونه اي که موجبات ناراحتي شخص, فراهم شود, به مباحث ديگر اخلاقي مربوط است و اين کار, همچنانکه در تعريف غيبت ملاحظه مي کنيد, غيبت نيست؛ چرا که خود فرد حضور دارد.
- ذکر معايب فيزيکي مانند: کوتاهي قد, لاغري, چاقي و... با شرائطي که در تعريف غيبت بيان شد, غيبت محسوب مي شود. روزي يکي از همسران رسول خدا( صلي الله عليه و اله) با ديدن زني کوتاه قد, به گونه اي که آن زن متوجه نشود و به حالت مسخره دست خود را پايين آورد و به آن زن اشاره کرد؛ پيامبر خدا( صلي الله عليه و اله ) فرمودند : غيبت کردي .از جمله موارد ديگري كه داخل در جواز غيبت است موارد زير مي باشد:
ا- در مورد بدعت گذاران و توطئه گران و كساني كه بر ضد مصالح مسلمين نقشه مي كشند كه اگر كار آنها برملا و آشكار گردد مردم به پا مي خيزند و جلوگيري كامل يا نسبي مي كنند، غيبت اين گونه افراد نيز جايز بلكه واجب است.
2- در مورد مسلماني كه جان يا مال يا ناموسش از سوي ديگري در خطر قرار گرفته و او آگاه نيست، افشاي اين خطر نيز جايز بلكه گاهي واجب است.
3- در مورد شهادت دادن در جايي كه از انسان تقاضاي شهادت كنند، نيز غيبت كردن جايز است چون مصلحت شهادت, قوي تر است.
4- کسي که ادعاي منصبي را داشته باشد که صلاحيت آنرا ندارد؛ مثلا شخص بي لياقتي ادعاي فقاهت مي کند و متصدي اموري مي شود که اهليت و صلاحيت آنرا ندارد مي توان مردم را به نواقص او توجه داد.
نتيجه اينکه : اگر در غياب يک مسلمان, معايب و نواقصي که در او وجود دارد بيان شود, اين کار بدليل اينکه آبروي او در نزد ديگران برده شده و عيب پنهان او فاش گرديده, غيبت مي باشد؛ و توجيهاتي از قبيل : بعدا به خودش مي گويم يا راست مي گويم و... مجوزي براي غيبت نيست.
پيروز باشيد.ذکر منابعي جهت مطالعه:
- چهل حديث حضرت امام خميني ( رحمة الله عليه ) بحث غيبت
- اخلاق اسلامي , ملا مهدي نراقي ( رحمة الله عليه ), بحث غيبت
- مصباح الشريعه