عقل فرشتگان | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
عقل فرشتگان
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
عقل فرشتگان
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
عالم فرشتگان
,
ملائکه
سوال:
ملائكه (خلقت، تكليف، حدود، تأثير، تجسم) آنها چطور است؟ آيا ملائكه جسم و مكلف و داراي عقلند؟ لطفا منابع تحيفات را ذكر فرماييد.
پاسخ تفصیلی:
برای پرداختن به پاسخ این پرسش نخست لازم تصوّری هر چند اجمالی از هندسه و ساختار عالم هستی ارائه گردد تا جایگاه و سنخ وجودی ملائک در سلسله مراتب هستی مشخّص شود.
ـ سلسله مراتب هستی در نگاه حکمت و عرفان اسلامی
در حکمت اسلامی طبق براهین عقلی عالم خلقت را به سه مرتبه ی کلّی تقسیم کرده اند که عبارتند از :
1ـ عالم عقل یا عالم عقول یا عالم مفارقات تامّ یا عالم ارواح یا عالم جبروت یا ملکوت اعلی و ... :این عالم از مادّه و آثار مادّه مثل حرکت ،زمان ، مکان ، کیفیت ، کمّیت و... منزّه است ؛ و از حیث وجودی قویترین مرتبه ی عالم است ؛ و تقدّم وجودی بر تمام عوالم خلقت دارد. البته باید توجّه داشت که مراد از این تقدّم وجودی ، تقدّم زمانی و مکانی نیست ، چون در عالم عقل ، زمان و مکان معنی ندارد؛ لذا پرسش از« کی و کجا بودن » در مورد این عالم نیز بی معنی است. این عالم بر تمام عوالم خلقت احاطه ی وجودی داشته و علّت آنهاست. این عالم را از آن جهت که شباهتی با عقل انسان دارد و موجودات آن ( ملائک عظام ) همگی از سنخ وجودی عقلند ،عالم عقل یا عقول می نامند ؛ همچنین از آن جهت که مراتبی از روح انسان نیز از سنخ موجودات این عالم است ، آن را عالم ارواح نیز می گویند.
2ـ عالم مثال یا عالم برزخ یا عالم مفارقات غیر تامّ یا عالم ملکوت سفلی یا عالم خیال منفصل یا... :این عالم نیز از مادّه و برخی آثار مادّه مثل حرکت و زمان و مکان و انفعال منزّه است ؛ ولی برخی از آثار مادّه مثل کیفیّت و کمیّت در آن وجود دارد ؛ لذا برخلاف عالم عقل ، موجودات آن دارای شکل و رنگ واندازه و امثال این مقولاتند. این عالم از حیث وجودی ضعیفتر از عالم عقل و معلول آن است ولی از عالم مادّه قویتر بوده بر آن احاطه ی وجودی داشته و علّت آن می باشد. موجودات این عالم از نظر غیر مادّی و لا مکان و لازمان بودن شبیه موجوداتی هستند که انسان در خواب می بیند یا در ذهن و خیال خود تصوّر می کند. لذا این عالم را از آن جهت که شباهتی با قوّه ی خیال انسان دارد ، عالم خیال منفصل نیز می نامند ؛ و از آن جهت که از نظر شدّت و رتبه ی وجودی بین عالم عقل و عالم مادّه واقع شده عالم برزخ می گویند.در مورد این عالم نیز پرسش از« کی و کجا بودن » بی معنی است ؛ چون منزّه از زمان و مکان است. این عالم به اعتبار سیر نزولی موجودات مادّی ، در روند پیدایش و سیرصعودی آنها در بازگشت به مبداء خویش ، به دو قسم برزخ نزولی و برزخ صعودی یا مثال نزولی و مثال صعودی تقسیم می شود. لذا مراد از عالم برزخ در زبان دین و دینداران همان برزخ صعودی است که آدمی و دیگر موجودات بعد از مرگ وارد آن شده و با بدن مثالی و غیر مادّی در آن به سر می برند. لازم به ذکر است که در این عالم ، بر خلاف دنیا ، همه چیز دارای حیاتی آشکار است کما اینکه موجودات عالم عقول نیز سراسر حیات و زندگی اند.
3ـ عالم مادّه یا عالم ناسوت یا عالم طبیعت یا عالم مرکّبات و ... : این عالم همان عالمی است که ما هم اکنون در آن زیست می کنیم . بارزترین ویژگی این عالم ، زمان و حرکت است ؛ و حرکت یعنی خروج تدریجی جسم از حالت بالقوّه به سوی حالت بالفعل ؛ و زمان عبارت است از مقدار حرکت. این عالم از حیث وجودی دارای ضعفترین مرتبه بوده و زمان و مکان از خصوصیّات ذاتی(جوهری) آن است ؛ لذا فرض موجود مادّی بدون زمان بی معنی بوده مثل فرض مثلث بدون زاویه است. موجودات این عالم برخلاف موجودات دو عالم قبلی دائماً درحال تغییر و به فعلیّت رسیدن و استکمالند و مقصد نهایی موجودات این عالم ، عالم مثال(ملکوت سفلی) و عالم عقل(جبروت و ملکوت اعلی) است ؛ یعنی موجودات این عالم در اثر حرکت جوهری به سوی مجرّد شدن می روند و در واقع مرگ موجودات مادّی ، همان لحظه رسیدن آنها به تجرّد برزخی یا عقلی است.
از آنچه پیشتر گفته شد معلوم می شود که رابطه این عوالم سه گانه با همدیگر رابطه ی طولی است؛ یعنی عالم مثال باطن و حقیقت عالم مادّه و عالم عقل باطن و حقیقت عالم مثال است ؛ و نسبت باطن به ظاهر مثل نسبت معنی به کلمه است. معنی نه در داخل کلمه است و نه در خارج آن ؛ چون خارج و داخل از مشخّصات امور مادّی است و معنی امر مادّی نیست . عالم مثال و عقل نیز نه داخل در عالم مادّه اند و نه خارج از آن ، بلکه باطن و باطن باطن آن هستند .قوّه ی خیال و عقل انسان نیز ، نه داخل در بدن مادّی هستند نه خارج از آن ، بلکه باطن آنند. لذا خیال آدمی از سنخ مثال و ملکوت سفلی و عقل انسان از سنخ عالم عقول و جبروت و ملکوت اعلی است. و این دو ، یعنی خیال و عقل از شئون روح انسان هستند ؛ لذا روح نیز نه داخل بدن است نه خارج از آن ؛ بلکه در طول و باطن آن است. از این رو امیر المومنین (ع) فرمودند : «الروح فی الجسد کالمعنی فی اللفظ . ـــ روح در جسد مانند معناست در لفظ. » (مستدرک سفینة البحار، شیخ علی النمازی ، ج4 ، ص 217 )
حکما با اقتباس از آیات قرآن کریم ــ که به برخی از آنها در سطور زیر اشاره می شود ــ عالم عقول و عالم مثال را عالم امر و عالم مادّه را عالم خلق نیز می گویند :
« أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ » (الأعراف : 54)
« يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ » (السجدة : 5)
« وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً. » (الإسراء : 85)
« وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ.» (القمر : 50)
« إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ » (القمر: 49 و 50)
ـ اشاره به برخی آیات و روایات در باب عوالم سه گانه ی کلّی
1ـ قال الصادق(ع):« انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق ملكه على مثال ملكوته، و اسّس ملكوته على مثال جبروته ليستدلّ بملكه على ملكوته و بملكوته على جبروته. ــــــ همانا خداوند عزّ وجلّ عالم ملک خویش را به سان ملکوتش آفرید ؛ و ملکوتش را به سان جبروتش تأسیس نمود تا با ملکش به ملکوتش استدلال کند( یا استدلال شود) و با ملکوتش بر جبروتش» (منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح ، مقدمه2 ،ص26 )
2ـ حق تعالی می فرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ــــ و هیچ چیزی نیست مگر آن که خزائن آن نزد ماست ؛ و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه معلوم و معيّن »(الحجر: 21)
3ـ امام صادق (ع) به نقل از اجدادش (ع) فرمود:« فِي الْعَرْشِ تِمْثَالُ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَالَ وَ هَذَا تَأْوِيلُ قَوْلِهِ: وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُه. ـــــ در عرش نمونه ی هر آنچه خدا در خشكى و دريا آفريده موجود است ؛ و اينست تاويل قول خداوند متعال که فرمود:«هیچ چيزى نيست مگر آنكه خزائن آن نزد ماست؛ و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه معيّن و معلوم »(بحار الأنوار؛ ج55 ؛ص 34 )
در عرفان نظری افزون بر سه عالم کلّی پیش گفته ، مرتبه ی بالاتری از وجود نیز مطرح است که عرفا از آن تعبیر به عالم لاهوت ، عالم اسماء و صفات الهی ، عالم ربوبی ، نظام ربوبی ، و ... می کنند. لکن تعبیر عالم در مورد این مرتبه از وجود ، به تصریح خود اهل عرفان ، با نوعی تسامح است. به نظر اهل عرفان ، مراد از عالم امر در آیات الهی این عالم است نه عالم عقول و عالم مثال. لذا از دید عرفا همه ی عوالم سه گانه عالم خلقند. همچنین در منظر متوسّط نسبت عالم لاهوت به سه عالم دیگر نیز طولی فرض می شود ؛ یعنی عالم لاهوت حقیقت و باطن سه عالم دیگر شمرده می شود ؛ امّا در نگاه عمیق و ژرف عرفانی ، عالم لاهوت نه در طول سه عالم دیگر و نه در عرض آنهاست ؛ بلکه نسبت او به تک تک موجودات یکسان است. در تمثیلی نسبت لاهوت به موجودات عقلی و مثالی و مادّی را تشبیه نموده اند به نسبت آب به موج و قطره و دریا و حباب و آبشار و برف و یخ و باران و... . یعنی همانگونه که هرکدام از این امور ، غیر از همدیگر و غیر از آب هستند ولی چیزی جز آب هم نیستند. به تعبیر درست این امور گوناگون آب نیستند بلکه ظهورات آب هستند که نسبت آب به همه ی آنها یکسان است. حقیقت لاهوتی نیز در همه چیز و همه کس حاضر و نسبتش به همه چیز یکسان و از داشتن رتبه منزّه است. لذا گفته می شود اسماء الله ارکان هستی را پر کرده اند و همه چیز ظهور اسماء الهی است. در مثال دیگری رابطه ی لاهوت و اسماء الهی را نسبت به عالم هستی تشبیه نموده اند به اراده ی انسان نسبت به صور خیالی او. انسان به محض اینکه اراده نماید می تواند دهها موجود خیالی را در ذهن خود به یک اراده پدیدار نماید. وقتی انسان چنین آفرینشی می کند در حقیقت این خود اراده ی واحد است که به صورت دهها موجود نمودار می شود ؛ لذا به محض اینکه شخص اراده ی خود را از آن موجودات خیالی منصرف نماید همگی فانی می شوند. این صور خیالی با اینکه ظهور اراده ی آدمی هستند ولی اراده نیستند برای مثال اگر انسان سیب و پرتقالی را در ذهن خود ظاهر نمود ، آنها سیب و پرتقال خواهند بود نه اراده ؛ ولی در عین حال چیزی جز ظهور اراده هم نیستند. همچنین این امور ذهنی اگرچه زیادند ولی کثرت آنها باعث کثرت اراده نمی شود. همچنین این صور ، داخل در اراده یا جزئی از اراده نیستند کما اینکه اراده هم نه داخل در آنهاست نه جزء آنها. نسبت اسماء خدا به موجودات نیز چنین است. لذا امیرمومنان (ع) فرمودند: « ٍ هُوَ فِي الْأَشْيَاءِ عَلَى غَيْرِ مُمَازَجَةٍ خَارِجٌ مِنْهَا عَلَى غَيْرِ مُبَايَنَةٍ فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْءٌ فَوْقَهُ وَ أَمَامَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ لَهُ أَمَامٌ دَاخِلٌ فِي الْأَشْيَاءِ لَا كَشَيْءٍ فِي شَيْءٍ دَاخِلٍ خَارِجٌ عَنِ الْأَشْيَاءِ لَا كَشَيْءٍ مِنْ شَيْءٍ خَارِج. ــــــــ او در اشياء است بدون ممزوج و مخلوط شدن با آنها ، از اشياء بيرون است نه به صورت جدا بودن از آنها ، بر فراز تمام موجودات است و گفته نمی شود چيزى بر فراز او است. پيش همهى موجودات است ولى به او پيش گفته نمي شود. داخل در همهى موجودات است ولى نه مانند چيزى كه در چيز ديگر داخل شود ، از همه چيز بيرون است ولى نه مانند خارج بودن چيزى از چیزی.» ( إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص 375 )
در ساحت لاهوت و بین خود اسماء و صفات خدا نیز نوعی رابطه ی ظهور و بطون و نوعی ترتیب برقرار است ، لکن نه از آن سنخ که بین عوالم سه گانه است و باطن همه ی اسماء الهی ، اسم الواحد ، و باطن الواحد ، الاحد است ، که اوّلین تجلّی اسمی کنه ذات باری تعالی بوده و سقف معرفت انسانی است ؛ لذا معرفت انسان کامل فراتر از آن راه ندارد.
ـ ملائک در کجای این نظام واقعند؟
ملائک به دو دسته کلّی تقسیم می شوند ؛ دسته اوّل همان موجودات عالم عقول می باشند که از داشتن هر گونه شکل و رنگ و اندازه ای منزّه می باشند ؛ این ملائک یا عقول مجرّده را ملائک عظام و ملائک مقرّب می گویند که بر عوالم پایین تر از خود سلطه و احاطه دارند. حضرات جبرئیل ، اسرافیل ، میکائیل و عزرائیل (ع) از مشهورترین ملائک این عالم می باشند. امّا دسته دوم از ملائک ، فرشتگان ساکن عالم مثال یا عالم ملکوت سفلی می باشند که منزّه از مادّه و حرکت و زمان هستند ولی از محدودیّتهایی چون رنگ و شکل و اندازه منزّه نیستند. البته باید توجّه داشت که فرشتگان مقرّب نیز می توانند ، در عین حضور در عالم جبروت ، در این عالم نیز تنزّل نموده به صورت موجود مثالی ظاهر شوند. همچنین ملائک هر دو عالم این توانایی را دارند که در ظرف خیال انسان متمثّل گشته خود را در معرض مشاهده ی او قرار دهند.
برخی از متفکّرین اسلامی افزون بر دو قسم پیش گفته وجود گروه سومی از فرشتگان را هم محتمل دانسته آنها را ملائکةالارض می نامند که موجوداتی مادّی ولی بسیار پرسرعت می باشند.
ـ آیا ملائک از نور آفریده شده اند؟
در برخی روایات بیان شده که منشاء پیدایش فرشتگان نور است ؛ همانگونه که منشاء پیدایش جنّها آتش و مادّه ی اوّلیّه ی بشر خاک می باشد. امّا مقصود از نور در این آیات چیست؟ آیا مراد همین نور مادّی است که در مقابل مادّه ی فیزیکی قرار گرفته و انرژی نامیده می شود یا حقیقت غیر مادّی و مجرّدی است که به اعتباری آن را نور نامیده اند.
اگر حقیقتاً فرشتگان مادّی (ملائکةالارض) وجود داشته باشند بعید نیست که منشاء پیدایش آنها همین نور دنیوی باشد. البته باید توجّه داشت که خلقت یافتن از نور مستلزم نور بودن نیست ؛ همانگونه که انسان از خاک آفریده شده ولی خودش خاک نیست ؛ کما اینکه جنّها از آتش خلقت یافته اند ولی آتش نیستند. امّا ملائک عالم مثال و عالم عقول به یقین از نور دنیوی آفریده نشده اند ؛ چرا که نور دنیوی از نظر فلسفی موجودی مادّی است و هر چیزی که از موجود مادّی آفریده شود مادّی خواهد بود ؛ در حالی که طبق براهین عقلی ملائک عالم مثال و عالم عقول مادّی نیستند. بنا بر این ، نوری که آنها از آن خلق شده اند نور مثالی و عقلی است. به عبارت دیگر خود ملائک عالم مثال و عالم عقول عین نور و ظهورند ؛ لذا عالم مثال و عالم عقول را عالم نور و عالم انوار نیز گفته اند. کما اینکه در حکمت اشراقی از ملائک با عنوان انوار قاهره نیز یاد می شود. نور چیزی است که خود به خود ظهور دارد و موجود ظهور دیگر اشیاء نیز می شود ؛ ملائک مجرّد نیز از این ویژگی برخوردارند ؛ یعنی خود عین ظهور بوده موجب ظهور موجودات پایین تر از خود می شوند ؛ لذا ملائک عالم مثال نور عالم مادّه بوده موجب پیدایش آن هستند کما اینکه ملائک عالم عقول نیز عین ظهور بوده موجب پیدایش عالم مثال هستند. همچنین عالم لاهوت نور نور نور است که موجب پیدایش و ظهور تمام عوالم خلق است و خدا به تعبیر برخی آیات و ادعیّه ، « نور السموات و الارض » و « نورِ کلّ نور» و « نورٌ علی نور » و « نورٌ فوقَ کلّ نور» بوده علّت پیدایش و ظهور جمیع عوالم امر و خلق می باشد. « يَا نُورَ النُّورِ يَا مُنَوِّرَ النُّورِ يَا خَالِقَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ النُّورِ يَا مُقَدِّرَ النُّورِ يَا نُورَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً قَبْلَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً بَعْدَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً فَوْقَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً لَيْسَ كَمِثْلِهِ نُورٌ .» (بحارالأنوار ، ج91 ، ص390)
نتیجه اینکه:
ملائک موجوداتى هستند مجرّد (غير مادّى) ؛ لذا از آثار خاصّ موجودات مادّی ، مثل قابلیت و استعداد و حرکت و تغییر و تکامل و زمانداری و مکانداری منزّهند . از این رو نه تکلیف دارند و نه شهوت و نه غضب و نه قوه ی وهم و خیال و حسّ. چرا که تکلیف لازمه حرکت و تکامل است ؛ و شهوت ــ به معنی خاصّ آن در موجود مادّی ــ یعنی میل به چیزی که کمال یکی از قوای وجودی انسان را ارضاء می کند ؛ و غضب ــ به معنی خاصّ آن در موجود مادّی ــ یعنی دفع آنچه سدّ راه کمال یکی از قوای وجودی انسان است ؛ و لازمه ی هر دوی اینها ، داشتن حرکت تکاملی ، و به تبع آن مادّیت است. همچنین به علت مادّی نبودن ملائک ، خوردن و خوابیدن نیز برای آنها معنی ندارد ؛ چون خواب ، نتیجه ی خستگی ، و خستگی ناشی از کار و حرکت اجزاء و اعضاء بدن است ؛ و حرکت از آثار موجود مادّی است ؛ بنا بر این ، ملائک که موجوداتی مجرّدند خواب ندارند. خوردن نیز برای تأمین انرژی از دست رفته ی بدن است ؛ و از دست رفتن انرژی نتیجه ی حرکت اجزاء بدن است ؛ و ملائک نه حرکت دارند و نه انرژی ، چون انرژی نیز از نظر فلسفی ، موجود مادّی است. ــ توجه: مادّه در اصطلاح فلسفه غیر از مادّه در اصطلاح فیزیک می باشد. ــ امّا حیات ملائک عین وجود آنهاست ؛ ملائک موجوداتی بسیط(غیرمرکّب ) هستند ؛ لذا اجزاء ندارند ؛ چون لازمه ی اجزاء داشتن ، قابلیت ترکیب است ؛ و لازمه ی قابلیّت ، مادّی بودن است. بنا بر این ، اوصاف ملائک ، مثل حیات ، علم ، قدرت ، عصمت ، عبادت ، عاقل بودن و ... همه عین ذات آنهاست . در ملائک ، مذکّر و مؤنّث بودن نیز معنی ندارد ؛ چون مذکّر و مؤنّث بودن در جایی معنی دارد که ترکیب ، شهوت ، انفعال ، حرکت و تغییر و حالت بالقوّه داشتن و امثال آنها موجود باشد ؛ و در ملائک هیچکدام اینها وجود ندارد.
ـ اراده و اختیار ملائک
از نظر حکما و عرفای اسلامی همه ی موجودات عالم ، دارای حیات ، شعور ، اراده و اختیارند. اساساً اراده و اختیار خود از امور مجرّد(غیر مادّی) بوده از سنخ وجود ملائکند. و اگر موجودات مادّی نظیر انسان و حیوان به وضوح دارای این صفاتند به خاطر داشتن نفس قوی غیر مادّی است که از سنخ ملائک است. در گیاهان و جمادات نیز این دو صفت وجود دارند لکن به خاطر ضعف وجود آنها اراده و اختیارشان قابل فهم نیست. « ...فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعين. ــــــــــ (خداوند متعال ) به آن (آسمان ) و به زمين فرمود: بیایید خواه از روى اطاعت و خواه از روی اكراه! آنها گفتند: ما از روى طاعت مىآييم.»(فصلت:11) . لذا اگر موجودات مادّی به خاطر داشتن نفس مجرّد دارای اراده و اختیارند ، ملائک که مجرّد خالصند به نحو اولی دارای این دو صفتند. چون صفات کمال ، که اراده و اختیار نیز جزء آنها هستند ، در مجرّدات بسیار قویتر از موجودات مادّی وجود دارند. از اینرو خداوند متعال که فوق مجرّد است از بالاترین مرتبه ی اراده و اختیار نیز برخوردار است.
البته باید توجّه داشت که تفاوتی هست بین اراده و اختیار حیوان با انسان و بین اراده و اختیار انسان با فرشته و همگی با اراده و اختیار خدا. اراده و اختیار حیوان به تعبیر شهید مطهری تابع و محکوم غریزه ی آنهاست امّا اراده و اختیار انسان می تواند حاکم بر غرایز او باشد و بر خلاف غریزه نیز عمل نماید. به تعبیری، حیوان فقط اراده و اختیار غریزی دارد ولی انسان افزون بر این مرتبه از اراده و اختیار ، اراده و اختیار عقلی نیز دارد. بلکه در اولیاء الهی اراده و اختیار قلبی و در انبیاء وائمه اراده و اختیار قدسی نیز موجود است. در انسان و حیوان ، مادام که در دنیا و با بدن مادّی هستند اراده ، غیر از اختیار است. اراده ی حیوان و انسان ، علّت حرکت عضلات و معلول شوق و میل درونی است ؛ خود میل درونی نیز معلول تصدیق و ترجیح خیریّت یک فعل است که از آن تعبیر می شود به اختیار وصفی ؛ خود این اختیار وصفی(تصدیق به خیریّت عمل) نیز ظهور شاکله ی ذاتی شخص است که از آن تعبیر می شود به اختیار ذاتی. البته تصوّر فعل خارجی نیز نقش زمینه ساز در این ظهور دارد. امّا در ملائک ، اراده و اختیار وصفی و اختیار ذاتی و خود ذات ، اوّلاً یک چیزند نه سه چیز متمایز از همدیگر. چون نه میل درونی در ملائک وجود دارد نه تصوّر فعل و نه وصف عرضی. ثانیاً اراده و اختیار ملائک علّت تامّه ی تحقق فعل آنهاست. یعنی محال است فرشته چیزی را اراده کند و آن چیز تحقق نیابد ؛ امّا اراده و اختیار انسان علّت ناقصه ی فعل اوست ؛ لذا ممکن است انسان یا حیوان چیزی را اراده کنند ولی به خاطر فراهم نبودن دیگر عوامل طبیعی یا وجود مانع ، آن چیز تحقق نیابد.
امّا تفاوت اراده و اختیار خدا با اراده و اختیار دیگر موجودات در این است که اراده و اختیار همه ی موجودات مثل وجود خودشان ممکن الوجود است ، ولی اراده و اختیار ذاتی خداوند متعال واجب الوجود می باشد. چرا که اوصاف ذاتی خدا عین ذات او هستند و تمایز آنها مفهومی است. البته برخی گفته اند خداوند متعال فاقد اراده و اختیار ذاتی است و آنها را از اوصاف فعلیّه و در نتیجه ممکن الوجود دانسته اند. لکن از نظر عرفا و بزرگان حکمت این سخن جای اشکال دارد ؛ چرا که اوصاف فعلی خدا نیز همگی ریشه در اوصاف ذاتی او دارند. لذا امام رضا(ع) فرمودند:« ... عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومَ وَ خَالِقٌ إِذْ لَا مَخْلُوقَ وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبَ وَ إِلَهٌ إِذْ لَا مَأْلُوهَ وَ كَذَلِكَ يُوصَفُ رَبُّنَا وَ هُوَ فَوْقَ مَا يَصِفُهُ الْوَاصِفُون... . ــــــ (خدا) عالم و دانا بود در هنگامى كه هيچ معلومى نبود. و خالق و آفريدگار بود در وقتى كه هيچ مخلوق و آفريده ای نبود و ربوبیّت داشت در زمانى كه هيچ مربوبی نبود و معبوديت داشت آنگاه كه هيچ عبادتكننده ای نبود كه عبادت كند. پروردگار ما را چنين بايد وصف نمود و آن جناب بالاتر است از آنچه وصفكنندگان او را وصف مي كنند.»( التوحيد للصدوق ،ص57) طبق این کلام گوهربار عالِم آل محمّد ــ صلوات الله علیهم ــ خدا قبل از وجود مخلوق و مربوب و عبد ، خالق و ربّ و اِله بود ، در حالی که خلق و معبودیّت و ربوبیّت در علم کلام جزء صفات فعل قلمداد می شوند. حکما در تفسیر این کلام حضرت رضا(ع) فرموده اند هر صفت فعلی ظهور صفتی ذاتی است.
ـ آیا ملائک ، اندازه دارند؟
در اینکه هر مخلوقی محدود است (ماهیّت دارد) شکّی نیست ؛ امّا باید توجّه داشت که محدود بودن (ماهیّت داشتن) مستلزم اندازه داشتن نیست. اندازه و کمّیّت تنها در موجود مادّی و جسمانی معنا دارد که دارای جرم یا حجم (طول و عرض و عمق) می باشد. لذا اراده و عقل انسان در عین اینکه موجوداتی هستند محدود ، امّا اندازه و کمّیّت ندارند ؛ یعنی حجم و جرم ندارند ؛ لذا نمی توان گفت عقل فلانی یک متر مکعب است یا اراده ی فلانی پنج کیلوگرم می باشد. در چنین امور از واژه های قوّت و ضعف استفاده می کنند. مثلاً گفته می شود: عقل فلانی قوی است ؛ یا اراده ی فلانی ضعیف است.
حتّی در برخی امور مادّی نیز کمّیّت و اندازه راه ندارد ؛ مثلاً رنگ ذاتاً اندازه پذیر نیست. لذا نمی توان گفت این رنگ آبی یک متر مربّع یا دو کیلوگرم می باشد. البته دقّت شود ، رنگی که در رنگ فروشی ها فروخته می شود ، جسم رنگی است نه رنگ به معنی فلسفی آن. لذا اگر به آن گونه موادّ ، رنگ گفته می شود ، مجازی است. لذّت و درد و شادی و غم و دیگر امور اینچنینی نیز متّصف به شدّت و ضعف می شوند ولی حجم و جرم و وزن ندارند. در صور ذهنی انسان و همچنین موجودات برزخی نیز اگر چه حجم (طول و عرض و عمق) وجود دارد ، ولی اندازه به معنی جرم و وزن موجود نیست. ملائک مقرّب الهی نیز از سنخ عقل و روح می باشند و از حجم و جرم منزّه می باشند.
ـ عصمت ملائک
برای فرشتگان ، معصیت معنی ندارد ؛ چون معصیت در حقیقت امر ، یعنی شکوفا نساختن بالقوّه ها و یا بدتر از آن ، فاسد نمودن بالقوّه ها. به تعبیر دیگر ، معصیت ، یعنی اسراف در حقّ خویشتن ، که با معطّل گذاشتن یا فاسد نمودن استعدادها تحقّق می یابد. لذا خداوند متعال در کتاب حکیمش ــ نوّر الله قلوبنا بنوره ــ فرمود: « وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا في أَمْرِنا ــــ سخنشان نبود مگر كه: پروردگارا! برای ما بپوشان ذنوب ما را و اسراف ما را در امر خودمان » (آلعمران:147) و فرمود: « وَ كَذلِكَ نَجْزي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى ــــــ و اين گونه جزا مىدهيم كسى را كه اسراف كند، و به آيات پروردگارش ايمان نياورد ؛ و عذاب آخرت، شديدتر و پايدارتر است » (طه:127) و ایضاً فرمود: « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ ــــ بگو: اى بندگان من كه اسراف بر ضدّ نفس خود نموده! نا امید نباشید از رحمت الله. همانا الله می پوشاند ذنوب را همگی ؛ که همانا اوست پوشاننده و رحیم. » (الزمر:53)
پس چون به دلیل عقلی و نقلی ثابت شد که ملائک را مادّه و قوّه و استعداد نیست ، اسراف درباره ی خود نیز در حقّ آن بزرگواران ـ علیهم السّلام ـ مورد ندارد. لذا حضرت خداوندی در حقّشان فرمود:« لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُون ـــــ مخالفت نمىكنند خدا را در آنچه امرشان نموده و انجام می دهند آنچه را که امر می شوند» (التحريم:6)
ـ آیا ملائک می توانند به صورت مادّی درآیند؟
در روایات آمده که جناب جبرئیل (ع) به صورت مردی عرب به نام دحیه ی کلبی بر رسول خدا(ص) ظاهر می گشت. نیز در آیات قرآن کریم ، از دو فرشته نام برده شده به نامهای هاروت و ماروت ، که به مردم ، سحر می آموختند تا آنها را در معرض امتحان قرار دهند. همچنین از دو فرشته یاد شده که بر حضرت ابراهیم و همسرش ظاهر گشتند و بر قول لوط وارد گشتند و عذاب الهی را برای آنها به ارمغان آوردند. از همین شواهد ، برخی چنین پنداشته اند که ملائک می توانند به صورت مادّی ظهور یابند.
امّا هیچ شاهد یقینی وجود ندارد که نشان دهد ، همه ی مردم صدر اسلام ، حضرت جبرئیل را به صورت دحیه ی کلبی می دیدند. بلکه افراد معدودی بودند که چنین موردی را گزارش داده اند. اینان نیز افرادی دارای چشم ملکوتی بوده اند که تمثّلات ملکوتی آن فرشته ی بزرگوار را به چشم دل مشاهده می نموده اند ؛ همانگونه که روح القدس به صورت بشری برای حضرت مریم (س) متمثّل گردید. « فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا » (مريم:17). طبق این آیه ، آن بزرگوار برای حضرت مریم (س) تمثّل یافته بود نه تجسّد ؛ امّا حضرت مریم (س) ، او را جسد پنداشت ؛ همانگونه که ما به هنگام خواب دیدن ، هر آنچه را که می بینیم ، جسد می پنداریم نه جسم تنها و بدون مادّه ؛ یعنی آنها را جسم مادّی می انگاریم.
توضیح آنکه: هر جسمی لزوماً جسم مادّی نیست ؛ بلکه جسم مجرّد نیز وجود دارد ؛ نظیر همان اجسامی که در خواب می بینیم یا در ذهنمان تصوّر می کنیم ؛ که جسم هستند ولی بدون مادّه ؛ یعنی صورت جسمانیّه اند بدون مادّه ؛ امّا جسم مادّی ، در حقیقت صورت جسمانیّه است همراه با مادّه.
در مورد دو ملک بزرگوار ، جناب هاروت و جناب ماروت نیز هیچ جا بیان نشده که آنان وجود مادّی بوده اند. در آن دو فرشته ی بزرگوار هم که بر حضرت ابراهیم (ع) و همسرش ساره و سپس بر حضرت لوط و خاندانش و بر قومش وارد گشتند ، قرینه نصب شد که آنها مادّی نبودند ؛ بلکه به صورت آدمی تمثّل یافته بودند. چون فرمود: « فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ ـــــ (اما) هنگامى كه ديد دست آنها به آن ( غذا) نمىرسد (و از آن نمىخورند، كار) آنها را زشت شمرد؛ و در دل احساس ترس نمود. به او (ابراهیم) گفتند: نترس! ما به سوى قوم لوط فرستاده شدهايم.» » (هود:70). حضرت ابراهیم (ع) چون دید آنها غذا نمی خورند ، ترسید که آنان قصد سوئی دارند ؛ چون در آن زمان هنوز رسم مردی باقی بود ؛ و مردمان ، نمک خورده و نمکدان نمی شکستند. لکن آنها دفع شبهه کرده فرمودند: ما رسولان خداییم ؛ یعنی چون ما فرشته ایم ، لذا غذا نمی خوریم.
مطلب دیگر اینکه ، تجرّد به هیچ وجه با جسمانیّت منافات ندارد. تجرّد در مقابل مادّیّت است نه در مقابل جسمانیّت. لذا حکمای صدرایی در عین اینکه آخرت و برزخ را مجرّد می دانند ، آن دو را جسمانی هم می دانند ؛ لکن با جسم مجرّد نه مادّی. صور ذهنی ما و همچنین صوری که در خواب می بینیم نیز با اینکه شکل و اندازه دارند ، ولی اموری مجرّد و غیر مادّی می باشند. اهل برزخ همگی بدن دارند ولی بدنی جسمانی نه مادّی ؛ آنها که به چشم دل ، اهل برزخ را می بینند به راحتی می توانند آنها را بشناسند.
پس تمثّل ملائک به اشکال دنیایی در اذهان مردم ، به معنای مادّی شدن آنها نیست. کما اینکه تمثّل اولیای الهی در زمان حیاتشان به این معنا نیست که آنها چند بدن مادّی دارند. مثلاً گفته اند: امیرمومنان (ع) در یک شب ، میهمانِ چهل خانه بود. ایشان در حقیقت به چهل صورت تمثّل یافته بودند و با هر تمثّلی جایی میهمان بودند. اکثر ملاقاتهایی هم که با امام عصر (عج) گزارش شده ، در حقیقت از سنخ تمثّل بوده نه رؤیت طبیعی با چشم سر.
ـ كارهاي فرشتگان :
قرآن كريم كارهاي فراواني را براي فرشتگان برشمرده است. وساطت در نزول وحي و ابلاغ پيام الهي به پيامبران ، تدبير امور عالم و وساطت در وصول فيض الهي به مخلوقات ، استغفار و شفاعت براي مؤمنان و امداد آنان ، لعن كافران ، ثبت اعمال بندگان ، قبض روح در هنگام مرگ ، نازل نمودن عذاب بر طاغیان و... از جمله مأموريتهاي الهي است كه فرشتگان آن ها را اجرا مي كنند. فرشتگان در عالم برزخ و آخرت نيز حضور دارند. گروهي از آنان در بهشت مستقرند و گروهي نيز نگاهبان دوزخ و دوزخيان اند. فرشتگان همواره به عبادت و تقديس و تسبيح خداوند اشتغال داشته و وجود آنها عین عبودیت و بندگی خداست ؛ لذا هيچ گاه از عبادت خدا فراغت نمي يابند ؛ چون جدایی یک موجود از ذات خود محال است. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب ملائکه ، تالیف آیةالله محمدشجاعی مراجعه فرمایید.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3005
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت