هر چند بنیانگذاران عرفان حلقه مدعی آن هستند که عرفان حلقه اسلامی میباشد، اما وقتی به آموزههای عرفان حلقه و رفتار بنیانگذار این جریان مراجعه میکنیم، مشخص میشود که این جریان در تضاد و تقابل آشکار با عرفان اسلامی قرار دارد؛ هرچند به ظاهر، مدعی پیروی از تعالیم اسلامی میباشد. در ادامه به چند مورد تضاد میان عرفان حلقه با عرفان اسلامی، اشاره خواهیم کرد.بنیانگذار این جریان عرفانی، از یکسو در تعریف و ماموریت عرفان حلقه، هویت عرفان حلقه را عرفانی ایرانی بر میشمارد. در عرفان حلقه عنوان مي¬شود که «يکي از رسالت¬هاي ما اعتلاي عرفان ايران است» (انسان از منظر ديگر ص 60). هم چنین مولف عرفان کيهاني پيشگفتار کتابش را تحت عنوان «ايران و دنياي عرفان» تنظيم نموده است که بحث مفصلي در مورد «عرفان ايران» است. در همين مقدمه پيش از 10 بار واژه «عرفان ايران» تکرار شده است. آنچه در اين باب قابل ذکر است نگاه مولف به عرفان است.
روشن است که تمامي آيين¬ها و مکاتبي که نوعي از معنويت را عرضه کرده-اند، در ابتدا کار خود را از مکان جغرافيايي خاصي شروع کرده¬اند و ايرادي ندارد که ما خاستگاه يک آيين را کشوري خاص يا منطقه جفرافيايي خاص بدانيم. اما جغرافيا تعيين کننده هويت يک عرفان نيست و براي بيان حقيقتِ يک عرفان از آموزه¬ها و تعاليم و مضامين بايد صحبت شود، نه از خاستگاه جغرافيايي آن. اما سوال این است که آيا عرفان بر آمده از دين است يا از جغرافيا؟ به عبارت روشن¬تر براي عارف شدن بايد سراغ دين رفت و تعريف عرفان را از متون ديني جويا شد يا اين که عرفان ارتباطي با اديان ندارد و مستقل از دين هم مي¬توان جوياي عرفان شد؟
واضح است اگر کسي ماهيت عرفان را ديني بداند و حقيقت عرفان را دينداري بداند در آن صورت بيش از آن که بر جغرافيا تاکيد کند، بر دين متمرکز مي¬شود و ماموريت خود را احياي آموزه¬هاي ديني (که پشتوانه عرفان محسوب می شود) معرفي مي¬کند. این در حالی است که بنیانگذار عرفان حلقه ماهیت و ماموریت عرفان حلقه را، عرفانی ایرانی بر میشمارد.
همچنین در رابطه با رابطه عرفان حلقه و آموزههای اسلام میبینیم که در متون عرفان حلقه، آموزه¬هاي وحياني و تعاليم ديني حداکثر موّيد عرفان¬اند، نه مصدر و زير بناي عرفان. در عرفان حلقه گفته مي¬شود که نه تنها خاستگاه و زادگاه عرفان حلقه، بلکه ماهيت اين جريان و هويت آن، ايراني است و استفاده از آيات قرآن و روايات در متون آن، در حد شاهد و قرينه است نه در حد دليل.
آنچه از شواهد ديني و اسلامی در متون عرفان حلقه منعکس شده است، تنها با اين نگاه است که اديان الهي تاييد کننده عرفان¬اند و عرفان را پذيرفته-اند، نه اين که راه انحصاري عرفان از اديان مي¬گذرد. به همين جهت است که پيروان ديگر مکاتب مانند مسيحيت و يهوديت، بدون اينکه احساس کنند به دين داري ـ طبق آموزه¬هاي ديني خودشان ـ نيازي دارند، با هدف دست يافتن به عرفان، در جلسات عرفان حلقه حضور مي¬يابند.
در عرفان حلقه از يک سو به شريعت و آداب و مناسک اديان دعوت نمي¬شود و اساساً خود را با اعتقادات و مباني هيچ يک از اديان درگير نمي¬کنند و از سوي ديگر تعاليم و آموزه¬هاي خود را نجات بخش و براي کسب رشد و تعالي، کافي مي¬دانند و پایان راه در عرفان حلقه را کمال مي¬دانند. چنان که آمده است: «هدف از اين شاخه عرفانی (عرفان حلقه) کمک به انسان در راه رسيدن به کمال و تعالي است، حرکتي از عالم کثرت به وحدت». (عرفان کيهاني ص 56)
حتی در در اساس نامه خود نوشته اند که عرفان حلقه با بخش اختصاصی روبنای فکری انسان ها که شامل اعتقادات و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخله ای ندارد. (عرفان کیهانی.ص71) بنابراین آنها اعتقادات و اعمال و مناسک دینی را که از ارکان و ضروریات اسلام است کنار گذاشته اند و از اسلامی دیگری سخن می گویند که خودشان ساخته اند. پایهگذاران عرفان حلقه معتقدند که حلقه های عرفان عملی این فرقه، حلقه های رحمت عام الهی است. که شامل حال همه انسان ها صرف نظر از نژاد، ملیت، جنسیت، سن و سال، سودا و معلومات، استعداد و لیاقتهای فردی، دین و مذهب، گناهکاری و بیگناهی، پاکی و ناپاکی و... میشود )انسان از منظری دیگر ص15) و تأکید می کنند که رحمت الهی نیاز به هیچ مکملی ندارد، لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نیست. (عرفان کیهانی ص103( اما خودشان را واسطه تفویض حلقه های رحمت عام الاهی و حفاظ های حلقهها معرفی می کنند! این در حالی است که به بهانه بی نیازی رحمت عام الاهی از عوامل اضافه ارتباط با پیامبر و اهل بیت او و زیارت آنان را نفی و رد میکنند و حتی ایمان به خداوند و اصول اخلاقی نظیر پاکدامنی و راستگویی را برای عرفان عملی و اتصال با حلقه ها لازم نمی دانند.
فرقه حلقه حتا تکریم قران کریم را کتابپرستی میپندارد و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری میکند. و تنها راه اتصال با رحمت خداوند را مرکزیت عرفان حلقه و اساتید فرقه می معرفی می کنند. مرکزیت عرفان حلقه تنها راه ارتباط با رحمت عام الاهی است! و مربیان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز عرفان حلقه دریافت کردهاند میتوانند آن را به دیگران انتقال دهند. یعنی اتصال به رحمت عام الاهی با وساطت فیض در سلسله مراتب عرفان حلقه امکان پذیر است! با این وصف یک مربی عرفان حلقه اگر چه دروغ گو باشد و یا به ناپاکیهای دیگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الاهی فراتر از این قیدهاست، و او اتصال را از مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه دریافت کرده و اجازة تفویض را هم گرفته است، میتواند آن را به دیگران منتقل کند، اگرچه گیرندة اتصال از مربیخود پرهیزکارتر باشد، در غیر این صورت شاید، بلکه قطعاً به رحمت عام الاهی نمیرسد!بنابراین رحمت عام الاهی با اجازة مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار میگیرد. توسل و توجه به انبیاء و اولیاء و واسطة فیض بودن آنها مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن واسطة فیض شعور الاهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.
نکته دیگری که پیرامون عرفان حلقه باید گفته شود، تناقضات بیشمار آن با آیات و روایات میباشد. در بسیاری از موارد تفسیر این عرفان از آیات و روایات در تناقض آشکار با اصول اساسی اسلام میباشد که در مقاله تناقض عرفان کیهانی با آیات قرآن به تفصیل به آنها اشاره شده است.
نادیده گرفتن نقش دین در سلوک معنوی، شریعت ستیزی، به حاشيه راندن عقل، موحد پنداشتن شیطان، ترک نماز، خارج شدن از دامن پاک اهل بیت(ع) و اختلاط مرد و زن از جمله محورهایی میباشد که در عرفان اسلامی و عرفان حلقه، تفاوت اساسی دارد.
بنابراین همانطور که مشاهده میشود علیرغم ادعای بنیانگذار و مروجین عرفان حلقه در ارائه عرفان اسلامی، عرفان حلقه در اصول کلی تفاوتهای اساسی با آموزههای عرفانی و الهی اسلام دارد و بیشتر از آموزههای عرفان شرقی تاثیر پذیرفته است.
جهت مطالعه بیشتر به تفاوت میان عرفان اسلامی به مقالات
تناقض عرفان کیهانی با آیات قرآن و
اشکالات و آسیبهای عرفان حلقه که در سایت میباشد، مراجعه شود.