جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9006
تحلیل گروه‌های مختلف شخصیتی انسان‌ها در مواجهه با حیات اُخروی (معاد) از منظر قرآن و حدیث
نویسنده:
پدیدآور: عمران مرنگی ؛ استاد راهنما: ایرج گلجانی امیرخیز ؛ استاد مشاور: محمدرضا پیرچراغ
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دید آدمیان نسبت به آینده (پدیده ی معاد) ،در سه طیف باور، اِ نکارو شک بررسی می‌شود. این سه طیف ،سه گونه شخصیت انسانی را به چالش می‌کشند. هرکدام از پدیده‌های خداوندی (مجموع خلقت) ،پدیدارهای (ظهورات) متفاوتی در بین انسان‌ها دارند. پدیده معاد نیز در طول تاریخ ،پدیدار متفاوتی در نسل آدمی از خود برجا گذاشته است. بیشتر انسان ها به اسم، پدیده معاد را پذیرا هستند ،اما به رسم معاد ناباوری ،زندگی را میگذرانند و در اندیشه، سخن و رفتارشان تجلی باور به این پدیده آمدنی (معاد) دیده نمی شود. اکثر آدم‌ها در مواجهه با پدیده ی معاد ،به جای باور داشتن ،به ستیز و گریز با چنین پدیده حتمی الوقوعی رو می آورند. اینگونه نگرش آدمی به پدیده ها (خاصه معاد) ،در شکل گیری شخصیت آنها نقش اساسی ایفا می‌کند. پس لازم است به صورت علمی این پدیده (معاد) در محافل دانشگاهی و حوزوی مطالعه شود، تا بازتابی از آن در زندگانی این جهانی مشهود گردد.
نحوه تعامل انسان با طبیعت و نقش آن در نهادینه سازی باور معاد از منظر قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
پدیدآور: مریم علی زاده ثانی ؛ استاد راهنما: مهدی عبداللهی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
طبیعت و محیط زیست یک موهبت الهی است که همانند سایر نعمت ها در اختیار انسان قرار گرفته، تا برای ادامه حیات زیستی، همجنین رسیدن به رشد و تعالی معنوی از عناصر محیط زیست بهره بگیرد. از منظر دین مبین اسلام، وجود انسان دارای دو بعد است: بعد مادی و جسمانی، بعد معنوی و روحانی. انسان از نظر بعد مادی وجودش خود یکی از عناصر طبیعت است و خلقت اولیه اش از خاک است. ولی از نظر بعد معنوی، شأن و منزلت انسان ملکوتی و فراتر از طبیعت است. لذا انسان ناگزیر به برقراری ارتباط و تعامل با طبیعت است تا در راستای این تعامل تمامی نیازهای اولیه مادی و معنوی اش را برطرف نماید. این امر زمانی محقق می شود که انسان با دیده ی تفکر و تأمل به طبیعت و آیاتش بنگرد و در پرتو چنین نگاهی هدفمندی هستی، همچنین وجود خالق و اصل معاد برای انسان تبیین می شود. متأسفانه در جوامع امروزی بشر بیشتر برای تأمین نیازهای مادی اش از طبیعت بهره برداری می کند و جنبه معنوی طبیعت جهت رشد و تعالی انسان کمتر مورد توجه واقع می شود. حتی با بهره برداری غیر اصولی از طبیعت به آن آسیب وارد می کنند، غافل از اینکه انسان نه تنها حق هر گونه استفاده ای را از طبیعت ندارد بلکه براساس تعالیم ناب اسلامی او در برابر طبیعت مسؤل است. در این پژوهش سعی بر این است تا تعامل انسان با طبیعت و نقش طبیعت در راستای رساندن انسان به کمال حقیقی و مقصد نهایی که شناخت خالق هستی و اصل معاد است مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور
نویسنده:
پدیدآور: ابراهیم سپاس‌زاده ؛ استاد راهنما: سیدجلال هاشمی ؛ استاد مشاور: پروانه ولوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش با هدف مقایسه عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور و استنتاج دلالتهای آنها در نظام آموزش و پرورش ایران انجام گرفته است. گادامر متعلق به نوع هرمنوتیک فلسفی و ریکور نیز متعلق به سنت هرمنوتیک، هرمنوتیک فلسفی و در چارچوب نظریه تفسیر متن، توسعه دهنده و در مواردی مبدع الگوی پدیدارشناسی هرمنوتیک است. گادامر متن را محدود به متون نوشتاری ندانسته و کلیه آثار فرهنگی و از جمله عمل آدمی را قابل تفسیر می‌داند. هر چند گادامر در این زمینه دیدگاهی جامع ارائه نکرده است ولی با اتخاذ رویکردی استنتاجی در مباحث مربوط به عوامل فهم متن مورد نظر وی، می‌توان از خطوط کلی اندیشه او در فهم عمل آدمی آگاه شد. ریکور را از اندیشمندانی می‌دانند که مفهوم کنش را به فلسفه افزوده است و این مفهوم به وضوح در اغلب آثار دوره دوم فلسفه‌ورزی او به چشم می‌خورد. او برای تشریح دیدگاه خود درباره کنش انسان، چارچوب روش-شناختی و معرفت شناختی پدیدارشناسی هرمنوتیک را با بهره گیری از آراء اغلب اندیشمندان پدیدارشناس و هرمنوت پیش از خود، به همراه ابتکارات و مفهوم‌سازی‌های معدودی تدوین و ارائه کرده است. موضوع هرمنوتیک فلسفی، فهم و عناصر سازنده آن است. و آن نیازمند عناصر و پیش‌بایست‌هایی است. این عناصر به‌گونه‌ای است که تعامل را ممکن می‌سازند. در این دیدگاه و بر اساس دور هرمنوتیک، فهم از خود فرد شروع شده و نهایت جزء خود می‌شود. با این اوصاف درک کنش‌ها در اندیشه گادامر یک امر بی‌پایانی است. این مهم بر اساس امتزاج افق‌ها صورت می‌گیرد. گادامر گفت و گو را خالق زبان مشترکی می‌داند که بر مبنای آن فهم مشترک در ارتباط با یک مضمون ممکن می‌شود. در این میان این تعامل با رعایت عناصری مثل سنت و زبان باعث درک کنش طرفین از هم می‌شود. در پدیدارشناسی هرمنوتیک مورد نظر ریکور، همزمان هم ملاحظه پدیدار و هم تفسیر کنش مهم هستند. از این منظر جهت دستیابی به فهم، قوس هرمنوتیک موضوعیت دارد و در آن سه مرحله تبیین، فهم و به خود اختصاص دادن اتفاق می‌افتد. تفاوت این دیدگاه با نظر گادامر در این است که به نوعی به فهم بی‌پایان خاتمه می-دهد. پس فهم مربی و شاگرد بر اساس تعامل و در فرایند پرسشگری رخ می‌دهد و قابل پیش بینی هم نیست و هر اندازه عناصر فهم رعایت شود این فهم متقابل بهتر انجام می‌شود ولی از دید ریکور معلم می‌تواند به شاگرد به عنوان یک متن نگاه کرده و در فرایند تبیین (قول و فعل شاگرد)، فهم و اختصاص دادن، به فهمی مستقل نه الزاماً مشترک، از دانش‌آموز برسد.
هرمنوتیک در اندیشه هایدگر و گادامر
نویسنده:
پدیدآور: علی سمندری پتکانی ؛ استاد راهنما: علی‌نقی باقرشاهی ؛ استاد مشاور: محمدحسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
تحلیل، ارزیابی و مقایسه آرای کلامی شیخ صدوق و شیخ مفید در کتاب الاعتقادات شیخ صدوق و تصحیح الاعتقاد شیخ مفید با توجه به مبانی فکری آن دو
نویسنده:
پدیدآور: اصغر رمضانی ؛ استاد راهنما: علی اله‌بداشتی ؛ استاد راهنما: احمد عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله پیش‌‌رو با عنوان «مقایسه و ارزیابی آرای کلامی شیخ صدوق و شیخ مفید» سعی کرده تا به شیوه مقایسه‌ای، زمینه‌ای برای درک اختلاف نظرهای آن دو فراهم آورد. صدوق و مفید از متکلمان ممتاز امامیه هستند که تبیین آموزه‌های اعتقادی امامیه مورد اهتمام آنها بوده است. از این‌رو، بازخوانی اندیشه‌ورزی آن دو بر اساس مبانی فکری‌شان و آسیب‌شناسی روش کلامی آنها، نقش عمده‌ای در نشان‌دادن کلام‌ورزی اصیل امامیه و ترسیم الگویی صحیح در این مسیر خواهد داشت. این دو در مقام نظر مبانی معرفت‌شناختی یکسانی دارند و عقل و نقل معتبر را به عنوان منبع معرفت دینی می‌پذیرند، ولی در مقام عمل صدوق به نقل اهمیّت زیادی می‌دهد تا جایی که در برخی موارد به «خبر واحد» نیز استناد می‌کند و مفید تاکید زیادی بر عقل دارد به نحوی که در مواردی مفاد اخبار متواتر را نمی‌پذیرد. آن دو در مبانی انسان‌شناختی نیز با اینکه انسان را مرکّب از روح و بدن و روح را جزء سازنده حقیقت انسان می‌دانند، اما صدوق به خلقت روح پیش از بدن معتقد است و مفید منکر وجود روح پیش از بدن است. با این حال، این دو در مبانی هستی‌شناختی و ارزش‌شناختی اتفاق نظر دارند. موجودات نظام هستی را به حادث و قدیم تقسیم کرده و نظام حاکم بر هستی را بر اساس حدوث تبیین می‌کنند. همچنین در مباحث ارزش‌شناختی حسن و قبح افعال را عقلی می‌دانند و عدل الهی را بر مبنای آن تبیین می‌نمایند. نتیجه تحقیق آن است که آن دو، در اکثر مبانی فکری و به تبع در غالب مسائل کلامی اتفاق نظر دارند و اختلاف آن دو، تفاوت روشی است. از این‌رو، با آسیب‌شناسی روش کلامی آنها، روش دیگری مبتنی بر تعامل عقل و نقل پیشنهاد می‌شود که در آن عقل و نقل در جایگاه مقتضی خودشان قرار می‌گیرند.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک در هانس گئورگ گادامر و پل ریکور
نویسنده:
پدیدآور: عباس فدایی ؛ استاد راهنما: سیدمسعود سیف ؛ استاد مشاور: عبدالرزاق حسامی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
بحث خوانش، فهم و تفسیرِ صحیح آثار، از دیر باز دغدغه‌ی بشر اندیشمند بوده است. از این رو هرمنوتیک گرچه به گونه‌ی امروزین از قرن 17 و 18 به بعد، در تاریخ فلسفه پدیدار گشته است، و لیکن اندیشه‌های تأویلی، تاریخی به قدمتِ اندیشه‌ی بشر دارد؛ چرا که تلاش برای فهم هر پیام و نشانه‌ای می‌تواند تلاشی هرمنوتیکی قلمداد شود. اما اندیشه‌ی هرمنوتیکی معاصر به نحو چشم گیری، مدیون انقلاب فکری هایدگر و چرخش هرمنوتیکی او به سبب تغییر نگرش بنیادین در امر فهم و تفسیر و نیز، تربیت شاگردان و پیروان برجسته‌ای چون گادامر و ریکور است، که هر یک با مساعی خویش طرحی نو در آسمان اندیشه‌ی تأویلی معاصر در انداخته‌اند. در رساله‌ی حاضر، ضمن بررسی تحولات اندیشه‌های هرمنوتیکی، به بررسی تطبیقی آراء دو تن از نامداران هرمنوتیک پساهایدگری پرداخته و نشان داده‌ایم که این دو ضمن اشتراک و توافق در پاره‌ای از اصول هرمنوتیک فلسفی هایدگر، در برخی وجوه راه خویش را پیموده‌اند و سَبک خاص خود را دارند. گادامر با قدردانی و ستایش از هایدگر در بسط مبانی هرمنوتیک وی مصمم بوده و هرمنوتیک فلسفی را قوت بخشیده است. ریکور فیلسوفی است که به حق، آینه‌ی اندیشه‌های فلسفی قرن بیستم است. وی با شجاعت و نبوغی بی‌بدیل، آراء اصیل و نابی مطرح کرده، هرچند به نحوی متواضعانه در پی تأسیس مکتب تازه‌ای به نام خویش نبوده است. او با بذلِ توجه به اندیشه‌ی گادامر، در مقام رفع کاستی‌های هرمنوتیک وی برآمده است، و در مواردی با تألیف برخی از آراء او (گادامر) با نظریات رقیب، توفیقاتی حاصل نموده است.
نسبت عقل و باور دینی در فلسفه ابن سینا و اسپینوزا
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه فرج‌پور مقدم ؛ استاد راهنما: یوسف نوظهور ؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نسبت میان عقل و ایمان یکی از مسائل جدال آمیز فلسفه دین محسوب می‌شود. رابطه میان عقل و ایمان همواره مناقشه برانگیز بوده است. اندیشمندان بسیاری مدعی شده اند که ایمان و عقل به هیچ وجه با یکدیگر سازگار نیستند البته در این بین خوانش های متعادل تری هم وجود دارد. در این پایان نامه به بررسی چگونگی تعامل میان عقل و باورهای دینی در فلسفه ابن سینا و اسپینوزا خواهیم پرداخت. در اینجا ما با دو نظام فکری متفاوت مواجه هستیم، از یکسو ابن سینا فیلسوفی مسلمان و از سوی دیگر اسپینوزا که به همه-‌در-خدایی اعتقاد دارد. با ملاحظه در آثار ابن سینا میتوان به وضوح تلاش وی را برای برقراری پیوند میان عقل و باور دینی مشاهده کرد. ابن سینا دغدغه آشتی دادن میان عقل و ایمان را داشته است. او هم به دستاوردهای عقلی و هم به ایمان و شریعت پایبند بوده است و ناسازگاری میان آنها نمی‌بیند. اسپینوزا به دنبال تفکیک عقل و ایمان است و از عقل گرایی حداکثری دفاع میکند. اسپینوزا قلمرو باور دینی را با قلمرو عقل از هم تفکیک میکند و با این تفکیک نشان میدهد که تعارضی بین عقل و ایمان نباید به وجود آید.
بررسی کارکرد زبان دین در پلورالیسم دینی از دیدگاه جان هیک و مقایسه آن با آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: مریم فیروزی ؛ استاد راهنما: عین اله خادمی ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
زبان دین یکی از مسائل فلسفی و کلامی است که درباره‌ی معناداری و معناشناسی گزاره‌های دینی بحث می‌کند. پلورالیسم دینی نیز از مسائل نو پیدا در اندیشه‌ی کلامی معاصر است و به معنای پذیرش حقانیت همه‌ ادیان و اینکه سعادت و نجات بسته به پیروی از یک دین خاص نیست، است. پژوهش حاضر درصدد است که کارکرد زبان دین در پلورالیسم دینی را از دیدگاه جان هیک اندیشمند مسیحی-انگلیسی و مرحوم علامه طباطبایی فیلسوف و دین‌شناس مسلمان موردبررسی قرار بدهد. مهم‌ترین مسائلی که در بحث زبان دین مطرح است ناظر به شناختاری و واقع‌گرا بودن یا غیرشناختاری و نا واقع‌گرا گرا بودن زبان دین، بحث سخن گفتن خدا با انسان و بحث معناشناسی صفات خداوند است. هیک و علامه هردو زبان دین را شناختاری و واقع‌گرا می‌دانند هرچند که در بحث واقع‌گرایی زبان دین هیک معتقد به واقع‌گرایی انتقادی است ولی علامه برخلاف هیک دیدگاهی میان واقع‌گرایی خام و واقع‌گرایی انتقادی دارد. پرسش مهم دیگری که در عرصه‌ی زبان دین مطرح است مربوط به شیوه‌ی سخن گفتن خداوند با انسان است. اینکه خداوند با چه زبانی با ما سخن می‌گوید و ما چگونه باید متوجه منظور سخن خداوند شویم؟ پرسش‌هایی از این قبیل ذیل بحث زبان دین است که پاسخ داده می‌شوند. مسائل مطرح‌شده در باب پلورالیسم دینی شامل حقانیت ادیان، نجات پیروان ادیان، بحث فهم و تفسیر دین و مسأله‌ی هدایتگری خداوند می‌شود. دغدغه اندیشمندان در بحث پلورالیسم دینی این است که از میان ادیان موجود در جهان کدام‌یک از حقانیت بیشتری برخوردار است و پیروی از کدام دین ما را به سعادت می‌رساند؟ هیک شاخص‌ترین مدافع نظریه‌ی پلورالیسم دینی، حقانیت برابر و نجات را به همه‌ی ادیان تعمیم می‌دهد. علامه طباطبایی از میان سه شیوه مواجهه با تعدد ادیان، در بحث حقانیت رویکرد انحصارگرایانه دارد و معتقد است دین حق یکی است و آن‌هم دین اسلام است؛ اما در بحث نجات، می‌توان دیدگاه علامه را شمول‌گرایی اسلامی خواند. در خصوص ارتباط زبان دین و پلورالیسم دینی که دغدغه‌ی اصلی پژوهشگر در این پژوهش است. هیک میان این دو مسأله ارتباط برقرار می‌کند و برای ایجاد این ارتباط از اصل معرفت‌شناسی‌ کانت و دیدگاه بازی‌های زبانی ویتگنشتاین مدد می-گیرد اما علامه طباطبایی ارتباطی میان زبان دین و پلورالیسم دینی نمی‌بیند. این پژوهش ما را به این نتیجه رهنمون کرد که زبانی در اندیشه‌ی پلورالیسم دینی کارکرد دارد که از حالت شناختاری خارج‌شده و شکل اسطوره‌ای به خود گرفته باشد. هیک با تأثیرپذیری از معرفت‌شناسی کانت بنیان‌های معرفتی‌اش در زبان دین خصوصاً در شناختاری و واقع‌گرایی زبان دین بعد از طرح پلورالیسم تغییر می‌کند. بعد از طرح پلورالیسم زبان دین شکل اسطوره‌ای به خود می‌گیرد و واقع‌گرایی انتقادی در اندیشه‌ی هیک شدت می‌گیرد.
بررسی تطبیقی ماهیت و ابعاد ایمان از منظر آیت‌الله سبحانی و پل تیلیش
نویسنده:
پدیدآور: علی شیخی ؛ استاد راهنما: حسن پناهی آزاد؛ استاد مشاور: ابوذر رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان لازمه ارسال و نزول ادیان است و عنصر محوری آن را تشکیل می‌دهد. پرداختن به ماهیت ایمان و ابعاد آن از اصلی‌ترین مباحث کلامی در میان متکلمان ادیان بوده است. در این نوشته ماهیت و ابعاد ایمان از منظر آیت‌الله سبحانی و پل تیلیش بررسی می‌شود. هر دو شخصیت از متکلمان به نام هستند با این تفاوت که یکی در جهان اسلام و دیگری در مسیحیت به بررسی ایمان پرداخته‌اند. از آن حیث که نظریات تیلیش مبنای بسیاری از مکاتب فلسفی کلامی جدید غربی و حتی برخی روشنفکران اسلامی نیز است، شناخت صحیح آراء ایشان در باب ایمان کمک شایانی به شناخت این مکاتب و آراء برخی از روشنفکران دینی می‌نماید. استاد سبحانی ایمان را تصدیق نفس می‌داند؛ در مقابل تیلیش ایمان را حالت دلبستگی نهایی برمی‌شمارد. استاد سبحانی ایمان را امری صرفاً یقینی دانسته و وجود شک در ایمان را نفی می‌کند، لکن در نگاه تیلیش شک و یقین توأمان در ایمان وجود دارند. زبان دین را سبحانی واقعی و قابل‌فهم عموم می‌داند، در مقابل تیلیش قائل به سمبلیک و نمادین بودن زبان دین است؛ و اشتراکات دیدگاه این دوعالم در بحث ایمان این است که هر دو متکلم اطلاق معرفت به ایمان و برقراری رابطه تساوی میان این دو را، تحریف معنای ایمان می‌دانند؛ و بااینکه تفاسیر متفاوتی از عقل ارائه می‌کنند قائل به عدم تعارض میان ایمان و عقل هستند؛ و هر دو به ارادی بودن ایمان و عینی و خارجی بودن متعلق ایمان اذعان دارند.
تحلیل و نقد تطبیقی نسبت علم و دین از دیدگاه ایان باربور و مرتضی مطهری
نویسنده:
پدیدآور: امیر قنبری همایکوه ؛ استاد راهنما: ایراندخت فیاض ؛ استاد مشاور: محسن ایمانی ؛ استاد مشاور: اکبر صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه نسبت علم و دین، یکی از مسائل بحث‌انگیز و مهم در جوامع غربی و اسلامی است. هدف تحقیق حاضر تحلیل و نقد تطبیقی نسبت علم و دین از دیدگاه ایان باربور و استاد مرتضی مطهری است. این پژوهش از نظر طرح تحقیق جزو تحقیقات کیفی بوده و از نظر روش در چارچوب روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی صورت گرفته است. در این رساله سعی نمودم تا با تطبیق و مقایسه دیدگاه دو اندیشمند و متفکر بزرگ واقع‌گرا یکی در جهان اسلام و دیگری در جهان غرب در خصوص رابطه علم و دین بپردازم. در این پژوهش با طرح پنج پرسش «نسبت علم و دین در دیدگاه استاد مرتضی مطهری»، «نسبت علم و دین در دیدگاه ایان باربور»، «وجوه اشتراک و تقابل و افتراق میان ایان باربور و استاد مرتضی مطهری» و «نقدهای وارده بر ایان باربور و استاد مرتضی مطهری در حوزه علم و دین» مورد بررسی قرار گرفت. اشتراکات ایان باربور و استاد مرتضی مطهری شامل: مخالفت با تفتیش عقاید، جهانی بودن علم، محدودیت‌های علم و اعتقاد به مبانی رئالیسم و افتراق‌های بین این دو اندیشمند، برداشت از مفهوم ثبات و حرکت، توازی خداوند و جهان هستی و تفاوت در نوع رئالیسم است. ایان باربور و استاد مرتضی مطهری با دو نگرش متفاوت، در تشخیص مکمل بودن علم و دین تلاش کردند. باربور با تکیه ‌بر «فلسفه پویشی» و «رئالیسم انتقادی» به طرح چهار رویکرد «تعارض، تمایز، گفتگو و مکمل» پرداخته است. نقدهایی شامل: وحدت علم و دین در چارچوب فلسفه پویشی، رئالیسم انتقادی، هم‌عرض بودن خداوند و جهان هستی، تقدّم معرفت تجربی بر معیار معرفت دینی بر ایشان وارد است. برداشت استاد مرتضی مطهری از رابطه «علم و دین» بیشتر رابطه «علم و ایمان» است. از نقدهای وارده بر استاد مرتضی مطهری می‌توان به بسط ندادن نظریه خود و عدم پرداختن به تأثیرات متقابل علم و دین بر یکدیگر اشاره کرد. در مجموع می‌توان گفت: مطهری با واکاوی پیش‌فرض‌های ذهنی افراد در پی مکمل بودن رابطه علم و ایمان است و اعتقاد دارد که علم و دین به یکدیگر نیازمندند. آرای باربور در آخرین اظهارنظرش درباره رابطه علم و دین با تکیه ‌بر الهیات پویشی از تمایز علم و دین به مکمل بودن این دو تغییر یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که علم‌ دارای منشأ انسانی، ابطال-پذیر، تجربی و مادی است. به‌طورکلی علم در زمینه جهان آفرینش است، اما دین از خود آفریننده و پروردگار جهان سرچشمه می‌گیرد و دارای منشأ ماورای قدسی و غیرقابل‌ابطال است. عصاره کلام اندیشه مطهری این است که علم حدود خاصی دارد، لذا اعتقاد و ایمان دینی را نمی‌توان بر اساس استدلال علمی و عقلی فهمید، اگر هم‌چنین شود ایمان مغلوب عقل خواهد شد و کاری از پیش نمی‌برد جز آن‌که بر شک و حیرت ما بیفزاید. این که ما دین را می‌پذیریم نوعی داوری عقلانی راجع به آن است. هم‌چنین سایر نتایج پژوهش نشان داد که در دیدگاه مسالمت‌جویانه با قبول مبانی و اصول، هرکدام از پیامدهای ناگوار دیگری جلوگیری به عمل می‌آورد.
  • تعداد رکورد ها : 9006