جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1747
دوستی به منزله ی بنیادی برای سیاست
سخنران:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
«بازخوانی تاریخ انقلاب ایران» جلسه دوم
سخنران:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
«روشنفکری طراز دینی» جلسه اول
سخنران:
حسین کچویان
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
مسئله جایگزینی “زبان مشترک” با “زبانهای محلی” در روایت  ناصح ناطق
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
چکیده :
یکی از بحث های رایج درباره نسبت “زبان فارسی” و دیگر زبان های رایج در ایران این است که مناسبات فیمابین آنها در بستر واحد ملت-دولت مدرن چگونه باید سیاستگذاری گردد. به سخن دیگر، زبان فارسی در نسبت با زبان ترکی یا کردی و ارمنی یا گرجی و عربی چگونه مناسبتی در هندسه تعاملات اجتماعی باید داشته باشد؟‌ به عنوان مثال، شفیعی کدکنی درباره نسبت زبان فارسی و زبانهای محلی بر این باور است که پرداختن به زبانهای محلی موجب تضعیف زبان فارسی خواهد شد و تضعیف فارسی مبتنی بر سیاستهای استعماری است. البته این رویکرد شفیعی کدکنی منحصر به او نیست بل ریشه و عقبه ای در ایران معاصر دارد و برای فهم سخنان شفیعی کدکنی باید تبار آن را شناخت. روایت مهندس ناصح ناطق یکی از تبارهای مهم این شیوه از صورتبندی مسئله است که امر زبانی را در قالب دوگانه “زبان فارسی” و “زبان محلی” تحدید می کند که شما یا باید زبان فارسی را حمایت کنی یا زبان محلی را و بیرون از منطق “این” یا “آن” منطق دیگری ممکن نیست. به عنوان مثال، در کتاب “زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران” در بخشی با عنوان “زبانهای محلی” (۱۳۵۸. ۶۴-۸۰) مهندس ناصح ناطق بحث زبانهای محلی را صورتبندی می کند و می گوید “آری این ملت بمحض اینکه زبانهای محلی را جانشین زبان مشترک ایران یعنی زبان فارسی ساخت ریشه ی فرهنگ و سواد مشترک را از ایران خواهند کند و فرهنگی بی بنیاد و سطحی را در مدت کوتاه جانشین آن خواهد ساخت” (۱۳۵۸. ۷۰). به نظر من شباهت بسیاری بین نحوه صورتبندی امر زبانی بین ناطق و شفیعی کدکنی دیده میشود ولی مسئله اصلی که باید به آن پرداخت مفهوم “جایگزینی زبان مشترک” است که هم در روایت شفیعی کدکنی دیده میشود و هم در رویکرد ناطق قابل ردیابی است. اما چرا ناطق و به فاصله ۴ دهه شفیعی کدکنی اینگونه موضوع نسبت زبان فارسی و زبانهای محلی را صورتبندی می کنند؟ من قصد نیت خوانی ندارم ولی فکر می کنم آنها مسئله زبان را به درستی درک نکرده اند و با حساسیت های سیاسی (آنهم به صورت آماتور) به مسئله نسبت های زبانی در هندسه اجتماعی ایران ورود کرده اند. به سخن دیگر، اولا مفهوم زبان باید در چهار ساحت آن در بستر ایران از هم بازخوانی گردد که این امر خود موجب خواهد شد ما دچار منطق “این” با “آن” نگردیم. به عبارت دیگر، ما باید بین چهار مفهوم از زبان یعنی زبان مادری، زبان ملی، زبان رسمی و زبان مشترک از هم تمییز قائل گردیم و سپس مفهوم زبان ملی را در معنای پسا-مشروطه آن به تمامی زبانهایی که در ذیل ملیت ایرانی قرار میگیرند بسط دهیم. آنگاه بحث بر این مدار دایر نخواهد بود که ما بخواهیم زبان محلی را جانشین زبان مشترک قرار دهیم زیرا “زبان مشترک” حاصل قرارداد اجتماعی نیست بل مبتنی بر متطق تاریخی است که برآمده از اراده افراد نیست. به سخن دیگر، آنچه برآمده از قرداد اجتماعی است مفهوم “زبان رسمی” است نه “زبان مشترک”. این بدین معناست که ایرانیان و حتی تمامی ساکنین قاره فرهنگی ایران از ازمنه قدیم زبان مشترکی داشتند و آن فارسی (در کنار عربی) بوده است و در عصر حاضر کماکان زبان مشترک ملیت ایرانی فارسی است و این هویت تاریخی با تصمیم افراد تغییر نمی کند. بنابراین ناطق و حتی شفیعی کدکنی به دلیل مفهومینه نکردن دقیق مفاهیم و استعمال مفهوم نادقیق مفهوم “زبان محلی” (برای زبان ترکی و عربی و …) مجبور میگردند از منطق ثنوی این یا آن استفاده کنند و این منطق به جای تقریب بین افق، بحث ها را به سمت جدلی شدن بیشتر پیش می برد. به دیگر سخن، تدریس زبان های غیر فارسی به معنای جایگزینی نیست بل صورتبندی معاصر از نسبت بین وحدت و کثرت در سایه مطالبات حقوق شهروندی است که در نظم کهن وجود نداشت ولی به دلیل تحولات مستحدثه معاصر التفات به آنها عین ایراندوستی و حب وطن است که ناطق از آن غفلت ورزیده است و این غفلت موجب گردیده است مسئله را نادرست صورتبندی کند.
«روشنفکری و سراب آزاداندیشی»
سخنران:
سعید زیباکلام
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
انسان شناسی دولت در ایران معاصر
سخنران:
ناصر فکوهی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
شریعتی و ایده جامعه
سخنران:
سارا شریعتی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
میراث ماه می 1968
سخنران:
ناصر فکوهی
نوع منبع :
سخنرانی
چکیده :
انقلاب های اجتماعی را عموما تحولات بزرگ سیاسی- اقتصادی تعریف می کنند که یک جامعه را با تمام ارزش هایش و در روندی از خشونت تمرکز یافته، زیر و رو می کنند و برای آنکه به چنین شدت و عمقی از تحول برسند، دورانی طولانی برای منتهی شدن به نقطه انفجار را طی می کنند و زمانی که انفجار رخ داد سالهای سال زمان نیاز دارند تا به نتایج اعلام شده خود برسند ( و شاید هرگز نیز نرسند) و باز سالها طول می کشد تا پی آمدهایشان مشخص شوند و به جامعه امکان دهند تا به موقعیتی نسبتا عادی رجعت کند. با چنین تعریفی نمی توان وقایع ماه مه 1968 فرانسه را یک انقلاب اجتماعی به حساب آورد، وقایعی که با یک اعتصاب کارگری آغاز و چند ماه بعد در ابهام و پراکندگی شورش هایی در دانشگاه ها و خیابان های پاریس در امواجی از باریکادها و سنگر ها و کوکتل مولوتف ها و اتوبوس ها و خودرو های سوخته و در حالی که فرانسه به درون خواب تابستانی تعطیلات سنتی اش فرو می رفت، به پایان رسیدند. با وصف این، هنوز چهل سال پس از این وقایع، قدرت اسطوره ای و تاثیر گذار آنها بر همان نسل و بر نسل های بعدی باقی مانده است. «اتوپیا» (آرمان شهر) ی که توان و نفوذی سحرانگیز و جادویی دارد، همانگونه که بسیاری دیگر از اسطوره های قرن بیستم نظیر کوبای چه گوارا، شیلی آلنده، انقلاب گل ها در پرتغال، … بدون آنکه انقلاب هایی واقعی و زیر و رو کننده یک جامعه بزرگ باشند، از چنین توان و تاثیری برخوردار بودند . کنشگران ماه مه 68، امروز اغلب به سیاستمداران، مدیران و کنشگرانی اجتماعی تبدیل شده اند که در بدترین حالت در نقش عملگرایان راست قرار گرفته اند و در بهترین حالت در نقش عملگرایانی چپ؛ اما در هر دو حالت در عمل گرایی و در فاصله گرفتنشان از سنت اتوپیایی مه، مشترکند. و این در حالی است که امواج جدیدی از اتوپیاها هر روز جهان را در بر می گیرد. دانشجویان، جوانان، زنان، کارکنان و مزدبگیران وجویندگان کار و پناهجویان و فقرایی که هر روز در برابر تعرضات دنیای جدید نسبت به خود و زندگی خویش عاصی تر شده و عرصه حیات را برای خود تنگ تر و فشار را بر جسم و روان خویش بیشتر می بینند و به همین دلیل نیز هر روز با رویایی تازه به خیابان ها ریخته و یا از خلال میلیون ها سازمان کوچک و بزرگ حاضر به پذیرفتن جهان به گونه ای که «هست» نیستند. در این حال و در مقابل این امواج اتوپیایی، طبعا استدلال های بی پایان اقتصاددانان «واقع گرا» و «دانشمند» و تکنوکرات هایی قرار دارند که ده ها و شاید بتوان گفت صدها سال است اصرار دارند جهان را باید آنگونه که «هست» در عمل پذیرفت و سپس تلاش کرد که «شاید چیزی را در آن عوض کرد»، ؛ آدم هایی که رنج روزمره و حقیقی مردم را به هیچ می گیرند و با موضعی به ظاهر دلسوزانه و انسان دوستانه و با نگاهی که همواره «عاقل اندر سفیه» باقی می ماند تا به خود و به بیننده اش مشروعیت علمی و اجتماعی بدهد، آرمان گرایان را مسئول تمام جنایت های بزرگ قرن بیستم و همه قرن های پیشین ( و احتمالا همه قرن های بعدی) به حساب آورده و خود را در مقام معصومیتی تاریخی قرار می دهند که سهمش از گذشته جهان صرفا ارائه نظریه های ناب لیبرالیستی برای نجات بشریت بوده است: گویی در کنار اردوگاه های مرگ استالینی و کمونیستی چپ، هیچ گاه اردوگاه های مرگ فاشیستی راست وجود نداشتند. واقعا حق با چه کسی است؟ با دانشجویان و کارگرانی که در بهار پاریس ، بهار پراگ یا بهار چین به خیابان ها ریختند و آرزوهایی دست نیافتنی و زیبا را فریاد کشیدند، یا با همان دانشجویان(سابق) که سی یا چهل سال بعد فرزندانش را به درس خواندن و پرهیز از سیاستی که «پدر و مادر ندارد» تشویق می کنند؟ پاسخ ساده نیست، زیرا هر پاسخی در اینجا می تواند به معنای نوعی شانه خالی کردن از یک خودروانکاوی و پرهیز از نگاهی عمیق بر آیینه باشد. اما یک چیز بی شک واقعیت دارد: رنج ها و دردهایی که در جهان امروز وجود دارند، بی شک از همان جنسی هستند که در مه 68، میلیونها نفر را نه فقط در فرانسه بلکه در سراسر جهان به فریاد کشاندند و تا سالها یک جنبش گسترده از جوانان و دانشجویان به وجود آوردند که حداقل دستاورد آن اصلاحات گسترده ای در نظام های دانشگاهی و روندهای فکری و سلسله مراتب های اجتماعی و اخلاقی در سراسر عالم بود. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که جهان در آغاز هزاره سوم در موقعیتی قرار دارد که هرگز در آن با چنین حدی از خشونت، بی رحمی، دیکتاتوری و فساد روبرو نبوده ایم و در برابر چنین موقعیتی استدلال های عمل گرایان و اقتصاددانان نولیبرلی که ظاهرا تمایل دارند از صفت «لیبرال» برای خود استفاده کنند، اما گاه از نولیبرال ها و «نئو کان» ها نیز تند رو تر می شوند، بیشتر از آنکه تاثیری در روند سیستم اجتماعی داشته باشد، برای خود آنها دارویی تسکین دهنده در توجیه موقعیت اجتماعی متناقضشان به حساب می آید. در این میان، کشور ما ، یکی از معدود کشورهایی ( اگر نگوئیم تنها کشور) در جهان است که در آن بخش قابل توجهی از کسانی که خود را «روشنفکر» یا «متخصص» و «کارشناس» و «دانشمند» می نامند، هنوز به راحتی و با افتخار خود را در گروه «راست های عملگرا و لیبرال » قرار می دهند ( چیزی که حتی از زبان سیاستمداران راست گرای اروپایی و آمریکایی تقریبا شنیدنی نیست)؛ کشوری که برغم هزاران هزار نشانه از موقعیت شکننده و سرکوبگرانه جهانی که یک سیستم نئو لیبرالی و امپراتور گرا(آمریکا) آن را به این روز کشانده، هنوز در آن گروهی از «روشنفکران» یافت می شوند که در نقش «دایه ای مهربان تر از مادر» قرار گرفته و در حالی که در تمام کشورهای توسعه یافته غربی، دانشگاهیان و روشنفکران تقریبا یک صدا، هر روز بر اعتراض هایشان علیه سیستم جهانی می افزایند، با «شهامت» سر خود را بالا می گیرند و از این نظام «لیبرالی» در جهان «آزاد» و پتانسیل های «شگفت آور» آن دفاع می کنند و تلاش دارند «ثمرات» جهان سومی این نظام را نیز به مثابه اشکال ضد آن نظام وانمود کنند؛ کسانی که نه فقط به منتقدان نظام جهانی برچسب «اهل قدرت» بودن می زنند، بلکه هیچ تناقضی هم در این رفتار عجیب خود نمی بینند که از رانت های دولتی تغذیه شوند ولی «خصوصی سازی» را در فضایی که زمینه های اولیه را نیز برای این کار ندارد، راه حل همه مشکلات فعلی و آتی جامعه ارزیابی کنند. در چنین فضایی، شاید بیش از هر جای دیگری نیاز به تامل و تعمیق بر میراث مه 68 وجود داشته باشد. امروز جهان بیش از هر زمان دیگری نیاز به اتوپیاهایی از جنس مه 68 دارد ولو آنکه طبعا روش های خشونت بار و ساده پنداری ها و خوش بینی های کودکانه آن اتوپیاها را رد کند، و ولو آنکه چشم اندازی شکننده و کوچک بیش از تحقق یافتن آن رویاها نداشته باشد. اسطوره ها تنها منشا انسان ها نیستند، بلکه آینده آنها را نیز در گرو خود دارند.
بررسی و نقد آثار و افکار و کوشش های اجتماعی احسان نراقی
سخنران:
محمدباقر تاج الدین
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
«دختری از شمال شرقی» جلسه سوم
سخنران:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
  • تعداد رکورد ها : 1747