جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

ترجمه ماشینی: این مجموعه ای از مقالات بسیار اخیر توسط طرفدار اصلی پایایی گرایی فرآیندی است که رابطه آن را با نظریه های رقیب و/یا همسایه از جمله مدرک گرایی، سایر اشکال پایایی گرایی و معرفت شناسی فضیلت توضیح می دهد. این موضوع به موضوعات برجسته دیگری در معرفت شناسی معاصر می پردازد، مانند بحث درون گرایی/برون گرایی، نتایج معرفت شناختی چالش های تجربی به روش شناسی شهودی، منبع ارزش معرفتی، و معرفت شناسی اجتماعی. مقدمه به پاسخ‌های دیرهنگام به مبادلات مداوم با دوستان، رقبا و منتقدان اعتمادگرایی می‌پردازد.

ترجمه ماشینی: پرداختن به موضوعات گوناگون مانند کارناوال های رومی و خروس جنگی بالیایی، ختنه، رویاپردازی، و تسخیر روح در مراکش، انتقال در روانکاوی، شخصیت پردازی از خود در شایعات دختران نوجوان، آلیس در سرزمین عجایب و اما جین آستین، مدل های گفتگو در هرمنوتیک، و سمن سرگیجه در السینور هملت، این مقالات به طور انتقادی به کارکرد درونی تفسیر در علوم انسانی و مطالعات ادبی می پردازد. کراپانزانو در تلاش‌های فرهنگ مدرن غربی برای تفسیر و انتقال ماهیت فرهنگ‌های دیگر، بحرانی فلج‌کننده در بازنمایی پیدا می‌کند. او نشان می دهد که چگونه جست و جوی معرفت افراد «غریب» و «ابتدایی» اغلب با نیازی بررسی نشده برای تعریف از خود اشتباه گرفته می شود، و تناقضات تفسیری ناشی از آن، به ویژه سرکوب هرگونه آگاهی از بازی قدرت و میل را بیان می کند. در چنین رویکردی آنچه از نظریات تفسیر معاصر غایب است، در روایت کراپانزانو، درک مهمی از نقشی است که زمینه در هر کنش ارتباطی یا بازنمایی آن در خود تفسیر ایفا می‌کند.

ترجمه ماشینی: این جلد استدلال هایی از سنت های فلسفی شرقی و غربی برای غنی سازی و تنوع بخشیدن به مفاهیم کنونی ما از دانش ارائه می دهد. مشارکت‌کنندگان، معرفت‌شناسی معاصر غربی را از طریق بررسی و زیر سؤال بردن مفاهیم ریشه‌دار دانش، در جهت‌های بدیع گسترش می‌دهند. تعامل سنت‌های متقابل با علوم اعصاب، روان‌شناسی و مطالعات انسان‌شناسی یکی از ویژگی‌های مهم رویکرد روش‌شناختی جلد است که به گسترش افق‌های معرفت‌شناختی ما کمک می‌کند. مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها درباره عاملیت معرفتی با درگیر کردن سنت‌های فلسفی شرق و غرب، از جمله ژاپنی، بودایی، کنفوسیوس، دائوئیست، و آنگلو تحلیلی ارائه می‌کند.

ترجمه ماشینی: از دوران اوج فلسفه زبان معمولی، معرفت شناسان انگلیسی زبان توجه زیادی به واژه انگلیسی «دانستن» و جملات انگلیسی که برای نسبت دادن دانش به کار می روند، معطوف کرده اند. حتی امروزه، بسیاری از معرفت‌شناسان، از جمله زمینه‌گرایان و ناتغییرگرایان حساس به موضوع، به شرایط صدق «S می‌داند که p» یا گزاره‌ای که بیان می‌کند، توجه دارند. در تمام این ادبیات، از روش موارد استفاده می شود که در آن موقعیتی به زبان انگلیسی توصیف می شود و سپس فیلسوفان قضاوت می کنند که آیا این درست است که S آن p را می داند یا اینکه گفتن "S می داند که p" نادرست، انحرافی و غیره است. در آن شرایط با این حال، انگلیسی تنها یکی از بیش از 6000 زبانی است که در سراسر جهان صحبت می شود و زبان مادری کمتر از 6 درصد از جمعیت جهان است. زمانی که معرفت شناسی غربی برای اولین بار ظهور کرد، در یونان باستان، انگلیسی حتی وجود نداشت. پس چرا باید فکر کنیم که حقایق مربوط به کلمه انگلیسی «دانستن»، مفهومی که بیان می‌کند، یا ویژگی‌های معنایی ظریف «S knows that p» پیامدهای مهمی برای معرفت‌شناسی دارد؟ آیا ویژگی های کلمه انگلیسی "دانستن" و جمله انگلیسی "S knows that p" با ترجمه آنها در اکثر یا همه زبان ها مشترک است؟ اگر معلوم شد که این حقیقت دارد، این یک واقعیت قابل توجه خواهد بود که برای توضیح فریاد می زند. اما اگر معلوم شد که نادرست است، چه پیامدهایی برای معرفت شناسی دارد؟ آیا معرفت شناسان باید با همان اهتمامی که برای مطالعه اسناد دانش انگلیسی نشان داده اند، اسناد دانش را در زبان هایی غیر از انگلیسی مطالعه کنند؟ اگر نه، چرا که نه؟ مفاهیم بیان شده توسط «دانستن» و همتایان آن در زبان های مختلف از چه جهت متفاوت است؟ و معرفت شناسان از این همه چه باید بکنند؟

ترجمه ماشینی: این کتاب به بحث‌های مربوط به مبانی معرفت‌شناختی علم داده می‌پردازد: آیا این یک علم اصیل است؟ یا اینکه علم داده صرفاً نوعی عمل پست است که در بهترین حالت می تواند به کار علمی کمک کند، اما نمی تواند به تنهایی بایستد؟ نویسنده چارچوب مفهومی منسجمی را پیشنهاد می‌کند که با آن می‌توان به این پرسش‌ها به دقت پرداخت. خوانندگان دفاعی از استقراءگرایی و در نظر گرفتن استدلال‌های علیه آن را کشف خواهند کرد: معرفت‌شناسی علم داده کمابیش طبق تعریف باید استقرایی‌گرا باشد، با توجه به اینکه علم داده با داده‌ها شروع می‌شود. به عنوان جایگزینی برای رویکردهای شمارشی، نویسنده درخواست اخیر فدریکا روسو برای منطق متغیر در روش شناسی استقرایی را تأیید می کند. سپس فصول به برخی از مفاهیم کلیدی روش شناسی استقرایی از جمله علیت، احتمال و قیاس، قبل از تشریح چارچوب استقرایی می پردازد. نشان داده شده است که چارچوب استقرایی برای تحلیل مبانی معرفتی علم داده کافی و مفید است. نویسنده اشاره می کند که بسیاری از جنبه های منطق تغییرات در الگوریتم هایی که معمولاً در علم داده استفاده می شوند وجود دارد. مقدمه‌ای بر الگوریتم‌ها و مطالعات موردی مختصر علوم داده موفق مانند ترجمه ماشینی گنجانده شده است. علم داده با ارجاع به چندین تمایز حیاتی در مورد انواع مختلف شیوه های علمی، از جمله بین آزمایش اکتشافی و نظریه محور، و بین علم پدیدارشناسی و نظری، قرار گرفته است. دانشمندان کامپیوتر، فیلسوفان و دانشمندان داده رشته‌های مختلف، این دیدگاه فلسفی و چارچوب مفهومی را بسیار مورد توجه قرار خواهند داد، به‌ویژه به عنوان نقطه شروعی برای تحلیل عمیق بیشتر الگوریتم‌های مورد استفاده در علم داده.

ترجمه ماشینی: این اثر به بررسی مبنای فلسفی نظریه ساختارگرایی پدیدارشناختی نویسنده می‌پردازد. این متن برای محققان، مربیان و دانشجویانی که در زمینه‌های مطالعات هائیتی، فلسفه و نظریه جامعه‌شناسی کار می‌کنند در نظر گرفته شده است و رویکردی بدون مزاحمت برای درک و حل مشکل ساختار/سازمان علوم اجتماعی ارائه می‌دهد.

ترجمه ماشینی: این کتاب ابزاری برای پایه‌بندی جامع و در نظر گرفتن زیربنای معرفت‌شناختی و فلسفی معرفت‌شناسی‌های پژوهشی مبتنی بر عمل ارائه می‌دهد. این کتاب با معرفی خوانندگان با مجموعه متنوعی از ابزارها و مفاهیم روش‌شناختی که برای زیربنای تحقیقات تحصیلات تکمیلی ضروری هستند، درک تمایزات بین تحقیقات مبتنی بر عمل، تحقیقات مبتنی بر عمل و تحقیقات پرسش‌محور، و اهمیت زمینه‌ای هر یک را ایجاد می‌کند. و همچنین دانش آموزان را قادر می سازد تا روابط تاریخی بین رشته های دانشگاهی و ارزش پیوند مجدد آنها را در سطح معرفتی و فلسفی درک کنند. از طریق مثال‌های مصور از تمرین‌های کاربردی در رشته‌هایی مانند هنر، علوم اجتماعی و علوم پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی وابسته، خوانندگان تشویق می‌شوند تا ظرفیت نه‌تنها تفکر مفهومی درباره تحقیقات خود، بلکه ارزیابی سیستماتیک تحقیقات دیگران را توسعه دهند. این کتاب با تمرکز بر مطالعات توصیفی از عمل، تفکر انتقادی مرتبه بالاتر را در رابطه با پیامدهای اجرای روش‌شناختی، تشویق فرآیندهای یادگیری عمیق و اعتماد به نفس برای فراتر رفتن از محدودیت‌های رشته خود به منظور همکاری با محققان در زمینه‌های مختلف پرورش می‌دهد. .