چکیده :
ترجمه ماشینی:
اگزیستانسیالیسم ها زمانی به وجود می آیند که پایه های هستی، مانند معنا، اخلاق و هدف مورد حمله قرار گیرند.
در موج اول اگزیستانسیالیسم، نوشته هایی که کی یرکگور، داستایوفسکی و نیچه نمونه آن ها بودند، به ناتوانی آشکار و فزاینده دین و سنت دینی در حمایت از بنیان هستی مربوط می شد.
اگزیستانسیالیسم موج دوم، که توسط سارتر، کامو و دوبووار به لحاظ فلسفی تجسم یافته است، در پاسخ به درک مشابه در مورد بینش بیش از حد خوش بینانه روشنگری از عقل و خیر عمومی توسعه یافت.
موج سوم اگزیستانسیالیسم، یک اگزیستانسیالیسم جدید، در پاسخ به پیشرفتهای علوم اعصاب که آخرین بقایای روح یا خود غیرمادی را تهدید میکند، توسعه یافت.
با توجه به افزایش قدرت توضیحی و درمانی علوم اعصاب، ذهن دیگر از جهان جدا نمی ماند تا به عنوان پایه و اساس معنا عمل کند.
این باعث ایجاد اضطراب اساسی می شود.
در نورو اگزیستانسیالیسم، گروهی از مشارکتکنندگان که شامل برخی از فیلسوفان برجسته جهان، عصبشناسان، دانشمندان علوم شناختی و دانشمندان حقوقی میشوند، اضطراب ناشی از اگزیستانسیالیسم موج سوم و پاسخهای احتمالی به آن را بررسی میکنند.
این مقالات با هم به مشکل عصبی-اگزیستانسیالیستی ما می پردازند و آنچه را که علوم ذهنی می توانند در مورد اخلاق، عشق، احساسات، خودمختاری، آگاهی، خودخواهی، اراده آزاد، مسئولیت اخلاقی، قانون، ماهیت مجازات کیفری، معنای زندگی و هدف
existentialisms arise when the foundations of being, such as meaning, morals, and purpose come under assault.
in the first-wave of existentialism, writings typified by kierkegaard, dostoevsky, and nietzsche concerned the increasingly apparent inability of religion, and religious tradition, to support a foundation of being.
second-wave existentialism, personified philosophically by sartre, camus, and de beauvoir, developed in response to similar realizations about the overly optimistic enlightenment vision of reason and the common good.
the third-wave of existentialism, a new existentialism, developed in response to advances in the neurosciences that threaten the last vestiges of an immaterial soul or self.
given the increasing explanatory and therapeutic power of neuroscience, the mind no longer stands apart from the world to serve as a foundation of meaning.
this produces foundational anxiety.
in neuroexistentialism, a group of contributors that includes some of the world's leading philosophers, neuroscientists, cognitive scientists, and legal scholars, explores the anxiety caused by third-wave existentialism and possible responses to it.
together, these essays tackle our neuroexistentialist predicament, and explore what the mind sciences can tell us about morality, love, emotion, autonomy, consciousness, selfhood, free will, moral responsibility, law, the nature of criminal punishment, meaning in life, and purpose.
نویسنده :
Gregg Caruso, Owen Flanagan
منبع اصلی :
https://libgen.rs/book/index.php?md5=838B10E819E70716BC42C6C1AFA5A67A
یادداشت :
موج سوم اگزیستانسیالیسم:
کتاب: نورو-اگزیستانسیالیسم کتابی است ژرف از انتشارات اکسفورد (2018) و به ویراستاری دو نفر از فیلسوفان و عصب شناسان برجسته به نام های گِرگ کاروسو و اوئن فلاناگان
در فصل اول این دو نفر بحث کتاب را به زیبایی آغاز می کنند.
موج اول با نمایندگانی چون نیچه، کی یرکگارد و داستایوفسکی برخاسته از جابجایی و تزلزل اقتدار و حاکمیت کلیسایی و بروز اضطراب درباره توجیه اخلاق و هنجارها بدون اتکا به آن حاکمیت است.
در موج دوم که با نتایج شوم جنگ جهانی دوم به اوج خود می رسد و افرادی چون سارتر، دوبووار و کامو در آن برجسته هستند نگرانی درباره توانایی بشر در زیستن هدفمند و بااخلاق در جهان ابراز می گردد.
اما موج سوم که محور کتاب را تشکیل می دهد برخاسته از دستاوردهای علوم اعصاب و روانشناسی مدرن است. علوم اعصاب به ما می گوید که آن انسانی که باید در این جهان بی معنا دست به گزینش و انتخاب آزاد بزند و معنای زندگی را بسازد خود مُسخر فرایندهای عصبی، ژنتیک و زیستی است. به بیان زیبای توماس نادلهوفر که نویسنده فصل پانزدهم کتاب است ما با "تهدید فزاینده تقلیل عاملیت" و اختیار در علوم اعصاب مواجه ایم که بر اضطراب وجودی ما می افزاید.
در فصل یازدهم دِرِک پربوم مرور زیبایی بر چگونگی کاهش سهم اراده آزاد در عصب شناسی معاصر دارد و با اشاره به کارهای بنجامین لیبت در تصمیم گیری ناخودآگاه و مغز و همچنین سه مقوله "اتوماتیسم" ، "موقعیت گرایی" و "تاتیر ناخودآگاه" بر رفتار، چالش بشر معاصر در مقوله اراده آزاد را به خوبی به بحث می گذارد. اگر اینگونه که بنظر می رسد انسان آزاد نیست پس مقوله مجازات و سرزنش در رفتار جمعی چه خواهد شد؟
آیا مجرمان در اعمال خود مقصرند؟
مرز بین اختلال روانپزشکی و مجرمیت کجاست؟
در فصل سیزدهم فرح فوکائرت و آدریان رِن بحث بسیار تامل برانگیزی درباره سزاواری مجازات در جامعه دارند.
کتاب نسبتا سنگین است و شاید برای علاقه مندان غیر متخصص تا حدی دشوار باشد اما در هجده فصل، نگاهی جامع به مسئله اراده آزاد و اختیار و تکلیف جوامع با هنجارشکنان دارد. هرچند دشوار می نماید اما نویسندگان سعی دارند به تلفیق و مصالحه ایی بین مسئولیت فردی و انتخاب آزاد بشر از یکسو و چالش دترمنیسم رفتاری ناشی از کشف های سالهای اخیر علوم اعصاب برسند.
توضیحات فیزیکی اثر :
388/393 صفحه
نوع منبع :
کتاب
,
کتابخانه عمومی