چکیده :
ترجمه ماشینی :
یک هدف روشن ما در این پایان نامه، توضیح و نقد نظریه عدالت اجتماعی اسپنسر است.
ما از نظریه او به عنوان یک میخ برای آویزان کردن همه یا تقریباً همه آنچه در مورد مشکل حیاتی عدالت اجتماعی گفته و نوشته شده است استفاده نمی کنیم.
همچنین از آن به عنوان بهانه ای برای ارائه دیدگاهی کاملا متفاوت و مستقل از عدالت اجتماعی استفاده نمی کنیم.
با این حال، همه اینها بررسی دقیق و درک نظریه اسپنسر را در پرتو نظریه های دیگر منتفی نمی کند.
همچنین ما را از نشان دادن جهتی که اعتقادات شخصی ما در آن نهفته است، باز نمی دارد.
ما اسپنسر را بررسی میکنیم تا بفهمیم او چه کمکی میتواند به ما در یافتن راهحل رضایتبخشی برای مشکلات ناشی از روابط پیچیده اجتماعی ما بکند، و بفهمیم که او تا چه اندازه در توجیه ادعاهای بسیاری که برای خود علیه سایر نویسندگان اخلاقی مطرح میکند موفق است.
در بخش اول، که عمدتاً توضیحی است، هدف ما بیان مختصر، و عمدتاً به قول خود اسپنسر، بیان دیدگاههای او در مورد این موضوع است.
و اتفاقاً به برخی از ویژگیهایی که به نظر میرسد مشخصه بسیاری از نوشتههای اجتماعی و اخلاقی او هستند، مانند ناسازگاریهای درونی، ابهامات و تمایل به مجادله در یک حلقه توجه میکنیم.
ما همچنین به نکات اصلی انتقادی که در قسمت دوم ارائه می کنیم، توجه می کنیم.
در ماهیت قضیه، بخش قابل توجهی از پایان نامه ما باید جنبه منفی داشته باشد.
اما ما بر این باوریم که با دنبال کردن دقیق، از گام به گام، استدلال متفکر بزرگی مانند اسپنسر، و با بررسی انتقادی بسیاری از ادعاهای مطرح شده توسط او در حمایت از فرمول جهانی و انتزاعی عدالت او، می توانیم کشف کنیم که کجا نباید به دنبال راه حلی برای مشکل فرد در رابطه اش با جامعه باشد.
طرح کلی که در هر دو بخش توضیحی و بحرانی دنبال می کنیم یکسان است.
در بخش اول از هر دو بخش، ابتدا به رابطه ای می پردازیم که اسپنسر بر آن اصرار می ورزد، بین عدالت اجتماعی و دیدگاه خاص او در مورد وضعیت «ایده آل»، با این دیدگاه که ببینیم آیا به دلیل این ارتباط، دکترین خاص او در مورد اجتماعی است یا خیر.
عدالت واقعاً ارزش دائمی تر از آموزه های دیگران دارد.
سپس به روشی که اسپنسر اصل عدالت اجتماعی خود را (l) از آموزه حس اخلاقی یا شهود، و (2) از اصول زیست شناسی استنباط می کند، می پردازیم.
پس از آن به بررسی معنای خاصی که اسپنسر از دیدگاه فایدهگرایانهاش برای عدالت قائل است میپردازیم و در عین حال، تا آنجا که میتوانیم، رابطهای را که او بین عدالت و اصل دوگانه خیرخواهی برقرار میکند، آشکار میکند.
ما بخش دوم هر دو بخش را به کاربردهای فراوانی برای پرسشهای عملی زندگی اجتماعی اختصاص میدهیم که اسپنسر از فرمول اساسی خود میسازد.
دلیل ما برای اختصاص یک بخش کامل به این تقسیم پایان نامه، این اعتقاد است که در مورد موضوعی به شدت کاربردی مانند عدالت اجتماعی، حتی اگر هر نظریه خاصی از آن ممکن است از نظر فلسفی ناقص باشد، نتایج حاصل از کاربرد این نظریه در مورد مسائل عملی ممکن است بسیار ارزشمند باشد، مانند مورد فایده گرایی بنتام و پیروانش.
دو نوشته اصلی اسپنسر که به تفصیل مطالعه کردهایم و مبنای بحث خود قرار میدهیم عبارتند از: «ایستایی اجتماعی» (نسخه 1350 و همچنین چاپ خلاصه و اصلاح شده 1892) و «اصول اخلاق».
(به ویژه قسمت های اول و چهارم با عنوان «داده های اخلاق» و «عدالت»).
برخی از نوشتههای دیگر اسپنسر، ما فقط به عنوان مرجع استفاده میکنیم.
our one clear purpose in this thesis is to expound and criticise spencer’s theory of social justice.
we do not use his theory as a peg on whieh to hang all, or nearly all, that has been said and written on the vital problem of social justice.
neither do we use it as an excuse for propounding a totally different and i independent view of social justice.
all this does not exclude, however, a careful examination and appreciation of spencer's theory in the light of other theories; nor does it prevent us from indicating clearly the direction in which our personal convictions lie.
we examine spencer to discover what help he can give us in finding a satisfactory solution of the problems arising out of our complex social relationships, and to find how far he succeeds in justifying the many claims that he makes for himself as against other ethical writers.
in part i, which is mainly expository, we aim at stating concisely, and largely in spencer's own words, his views on the subject; and we incidentally direct attention to some of the features which seem to characterise much of his social and ethical writings, such as internal inconsistencies, ambiguities, and tendency to argue in a circle.
we also note the chief points of criticism which we develop in part ii.
in the nature of the case, a considerable part of our thesis must appear to be negative in character.
but we believe that in following carefully, from step step, the argument of a great thinker like spencer, and in examining critically the many claims made by him in support of his universal and abstract formula of justice, we are able to discover where not to look for a solution of the problem of the individual in his relation to society.
the outline which we follow in both the expository and the critical parts is the same.
in section i of both parts, we first deal with the relation, on which spencer insists, between social justice and his peculiar view regarding the "ideal" state, with a view to seeing whether, because of this connection, his particular doctrine of social justice is really of more permanent value than the doctrines of others.
we then concern ourselves with the way in which spencer deduces his principle of social justice (l) from the doctrine of the moral sense or intuition, and (2) from the principles of biology.
thereafter we pass to a consideration of the particular meaning that spencer assigns to justice from his utilitarian point of view, bringing out at the same time, as clearly as we can, the relation that he maintains between justice and its twin-principle of beneficence.
we devote section ii of both parts to the many applications to the practical questions of social life that spencer makes of his fundamental formula.
our reason for devoting a whole section to this division of our thesis is the conviction that, in the case of such an intensely practical subject as social justice, even though any particular theory of it may be philosophically defective, the results derived from the application °f this theory to practical issues may be highly valuable, as in the case of the utilitarianism of bentham and his followers.
the two chief writings of spencer which we have studied in detail, and which we use as the basis of our discussion, are "social statics" (1350 edition as well as the abridged and revised edition of 1892) and the "principles of ethics" (particularly parts i and iv entitled the "data of ethics" and "justice").
some of the other writings of spencer, we use only as reference.