چکیده :
ترجمه ماشینی:
شفافیت وجود خدا نیاز به اثبات خداباوری در مسیحیت تاریخی و چالشهای پیش روی آنها را از دوران روشنگری بررسی میکند.
از نظر تاریخی (و کتاب مقدس)، مسیحیت معتقد است که بی ایمانی غیرقابل توجیه است.
اگر نشناختن خدا گناه است، معنایش این است که انسان ها می توانند و باید خدا را بشناسند.
انسان ها باید خدا را بشناسند زیرا قدرت ابدی و ذات الهی او در چیزهایی که ساخته می شود به وضوح آشکار می شود.
و با این حال، اندرسون استدلال می کند، زمان بیشتری صرف اجتناب از نیاز به وضوح برای اثبات ناپذیری می شود تا اینکه واقعاً یک استدلال یا دلیل ارائه شود.
شواهدی که بر ارسطو یا افلاطون تکیه میکنند و یک محرک یا طراح اولیه را ایجاد میکنند، کافی هستند.
اما کفایت اینها، نه تنها برای اثبات خدای خداباوری، بلکه برای اثبات هر چیزی، توسط متفکران روشنگری مانند دیوید هیوم زیر سوال رفته است.
اندرسون پس از در نظر گرفتن براهین سنتی، و ردیابی تاریخ چالشها تا براهین خداباورانه (از هیوم تا کانت و تا قرن بیستم)، استدلال میکند که روشهای استاندارد عذرخواهی به اندازه کافی پاسخگو نبودهاند.
دفاع شناسی کلاسیک، اثبات گرایی، پیش فرض گرایی، معرفت شناسی اصلاح شده، و دیگران نمی توانند به اندازه کافی به چالش های روشنگری پاسخ دهند.
اگر چنین است، نتیجه مسیحیت چیست؟ اندرسون توضیح می دهد که چرا برهان های سنتی شکست خورده اند، و برای چه چیزی لازم است دلیلی ارائه شود که نه تنها به هیوم و کانت پاسخ دهد، بلکه وضوح وجود خدا را نیز ثابت کند.
.
براهین سنتی دقیقاً در هدف نداشتن وضوح وجود خدا شکست خوردند و در این امر به دلیل دیدگاه نادرست از هدف زندگی مسیحی شکست خوردند.
اگر بخواهیم زندگی پر برکت را با دید مستقیم خدا در بهشت به دست آوریم، پس هیچ دلیلی وجود ندارد که بیش از حداقل حداقل مورد نیاز برای ورود به بهشت (توجیه) بخواهیم.
به علاوه، اگر بالاترین نعمت همین رؤیت مستقیم باشد، جلال خداوند که در کار او آشکار شده، کم اهمیت تلقی می شود و حتی کنار گذاشته می شود.
در مقابل، اگر قدرت ابدی و ماهیت الهی خداوند به وضوح در آثار او آشکار شود، و برکت در شناخت خدا حاصل شود، پس برای مسیحیت بسیار مهم است که وضوح وجود خدا را نشان دهد.
اوون اندرسون این ضرورت را در خداباوری تاریخی مسیحی برای وضوح و غیرقابل توجیه در مقابل شک گرایی و ایمان گرایی.
او به این میراث روشنگری با نشان دادن ارتباط اثبات وجود خدا پاسخ می دهد.
شکل یک مسئله کلاسیک در حال آشکار شدن است.
--surrendra gangadean، نویسنده کتاب "بنیاد فلسفی: تحلیل انتقادی باور اساسی" این کتاب هیجان انگیزی است که با تجزیه و تحلیل و بررسی برخی از مسائل اساسی فلسفه و الهیات غیرمعاصر، جایگاه فلسفه دین را ارتقا می دهد.
تاکید بر وضوح برای من جدید و تازه و تحریک کننده است.
من واقعاً تعجب می کنم که صورت فلکی وضوح، مسئولیت پذیری و غیرقابل توجیه بودن قبلاً به تفصیل بررسی نشده است.
- استفن وب، کالج واباش، اوون اندرسون، استادیار فلسفه دین در دانشگاه ایالتی آریزونا غربی است.
او نویسنده کتاب عقل و جهان بینی (2008) است.
the clarity of god’s existence examines the need for theistic proofs within historic christianity, and the challenges to these since the enlightenment.
historically (and scripturally), christianity has maintained that unbelief is inexcusable.
if failing to know god is a sin, the implication is that humans can and should know god.
humans should know god because his eternal power and divine nature are clearly revealed in the things that are made.
and yet, anderson argues, more time is spent on avoiding the need for clarity to establish inexcusability than on actually providing an argument or proof.
proofs that rely on aristotle or plato and that establish a prime mover or designer are thought to be sufficient.
but the adequacy of these, not only to prove the god of theism, but also to prove anything at all, has been called into question by enlightenment thinkers like david hume.
after considering the traditional proofs, and tracing the history of challenges to theistic proofs (from hume to kant and down to the twentieth century), anderson argues that the standard methods of apologetics have failed to sufficiently respond.
classical apologetics, evidentialism, presuppositionalism, reformed epistemology, and others fail to adequately answer the challenges of the enlightenment.
if this is the case, what is the outcome for christianity?anderson offers an explanation as to why traditional proofs have failed, and for what is necessary to offer a proof that not only responds to hume and kant but also establishes the clarity of god’s existence.
the traditional proofs failed precisely in not aiming at the clarity of god’s existence, and they failed in this because of a faulty view of the goal of christian life.
if the blessed life is to be attained in a direct vision of god in heaven, then there is little to no reason to ask for more than the bare minimum required to get into heaven (justification).
furthermore, if the highest blessing is this direct vision, then the glory of god revealed in his work is considered as less important and even set aside.
by way of contrast, if god’s eternal power and divine nature are clearly revealed in his works, and the blessing comes in knowing god, then it is of the utmost importance for christianity to demonstrate the clarity of god’s existence.owen anderson recognizes the necessity in historic christian theism for clarity and inexcusability in contrast to skepticism and fideism.
he responds to this legacy of the enlightenment by showing the relevance ofproof for the existence of god.
the shape of a classic problem is beingbrought to light.
--surrendra gangadean, author of "philosophical foundation: a critical analysis of basic belief"this is an exciting book that advances the status of philosophy of religion by analyzing and probing some fundamental issues incontemporary philosophy and theology.
the emphasis on clarity is, to me, new and fresh and provocative.
i'm really surprised that the constellation of clarity, responsibility, and inexcusability has not been examined in detail before.
--stephen webb, wabash collegeowen anderson is assistant professor of philosophy of religion at arizona state university west.
he is the author of reason and worldviews (2008).