درمان خودخواهي | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
درمان خودخواهي
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
درمان خودخواهي
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
خودخواهی
,
رذایل اخلاقی
,
غرور
سوال:
من خيلي آدم خودخواهي هستم همه چيز رو برا خودم مي خواهم نمي دونم با خودم چکار کنم. از دست خودم خسته شدم تکليفم با خودم روشن نيست. راستش نمي دونم شما چقدر مي تونيد به من کمک کنيد يا اصلا مي تونين يا نه ولي به هر حال اين حرفا را به هيچکس نمي تونم بزنم، گفتم بذار به شما بگم شايد شما به من کمک کردين. ازتون مي خواهم که اگه مي تونين به من کمک کنيد به من بگين مشکل از کجاست و من بايد چکار کنم؟ برام دعا کنيد؟
پاسخ تفصیلی:
دانشجوي گرامي, همانگونه که خود به خوبي در گفتار خود ريشه يابي نموده ايد, به احتمال قوي اين حالت شما ريشه در نوعي حب نفس و به تعبير شفاف تر خود خواهي دارد. خود خواهي يکي از بدترين و هلاک کننده ترين صفات نفساني است که به طور نسبي در همه انسان ها, در ابتداي راه و قبل از خودسازي جدي وجود دارد, صفتي که اگر شناسايي شود و بدان اعتراف گردد, قابل علاج و درمان است, مشکل در اين رابطه همگامي ظهور مي کند که فرد داراي اين صفت, خود را پاک و منزه انگارد و يا از وجود اين رزيله در نفس خود بي اطلاع باشد. اينکه جنابعالي خويش را به خوبي مي شناسيد و به عيوب خويش واقفيد, کمک بزرگي به درمان آن محسوب مي شود و اميد موفقيت را مي افزايد. البته بدانيد که مبارزه با اين صفت زشت اخلاقي کار خود شما است و کاري که از دست ما برمي آيد صرفا دادن آگاهي و اطلاعاتي است که مي تواند در اين مسير کمک کار شما باشد. به اميد موفقيت شما در خود سازي و کسب کمالات انساني و الهي.
به طور قطع اگر به ديگران احترام بگذاريد, احترام مي بينيد, اگر ديگران را دوست بداريد, دوستتان خواهند داشت و اگر حقوق ديگران را رعايت نماييد, حقوقتان را رعايت مي کنند و به قول معروف از هر دستي که بدهي, از همان دست مي گيري و از محبت خارها گل مي شود.
خود خواهي در اصطلاح به معناي انحصار طلبي و افزون خواهي و اختصاص دادن امكانات طبيعي و مادي به خود است و آدم خود خواه به كسي مي گويند كه همه چيز را براي خود مي خواهد و به ديگران فكر نمي كند . فقط منافع خودش را مد نظر قرار مي دهد. بهترين ا مكانات را براي خودش كنار مي گذارد ، بهترين جا و مكان را براي خود مي خواهد ، بهترين غذا را پيش خودش مي گذارد و دنبال تصاحب بهترين موقعيت اجتماعي براي خود است .
وضع اقتصادي خودش كه تامين باشد ، ديگر هيچ غصه اي ندارد و به اين كاري ندارد كه حالا همسايه هم دارد يا ندارد . دنبال رفاه و آسايش خودش است و به آسايش ديگران نمي انديشد. در روابط با ديگران آنچه اهميت دارد تامين منافع او است و به هيچ وجه بر سر منافع خود با كسي معامله نمي كند .اگر كسي به هر نحو منافع او را به خطر اندازد به شدت عصباني مي شود و با او برخورد خواهد كرد. تنها خودش را دوست مي دارد و براي هيچ كسي به اندازه خودش اهميت قايل نيست . تنها خودش را قبول دارد و به دارايي خود مي بالد و خود را از ديگران برتر و بزرگتر مي شمارد. اينگونه افراد در روابط خود با ديگران، به طور معمول سعي مي نمايند آنها را به استخدام خود در آورند و از آنها به عنوان ابزاري براي تامين منافع خود استفاده نمايند, از ديگران توقع احترام دارند, ولي براي کسي احترام و ارزش قايل نيستند . براي رسيدن به حقوق خويش تلاش مي کنند و از حق خويش نمي گذرند, ولي در مقابل آن احساس وظيفه خدمت رساني و رعايت حقوق نسبت به ديگران ندارند.كدام خود
ابتدا بايد توجه كنيم كه انسان يك موجود داراي مراتب است . خصوصيت انسان هم همين است . يك مرتبه از وجود انسان طبيعت او و مرتبه ديگر آن جنبه روحاني و ملكوتي او است . اينكه مي گويند انسان يك ملك حيواني نباتي جمادي است، درست است ، نه به اين معني كه هم ملك است، هم حيوان و هم نبات ، بلكه يك چيز بيشترنيست ، ولي اين چيز يك وجود صاحب مراتب است . در مقام تشبيه مثل يك ساختمان چند طبقه است كه هر طبقه آن غير از طبقه ديگر است . انسان نيز چنين موجودي است ،موجودي كه در عالي ترين درجه خود كه جنبه روحاني او است، يك فرشته است و بلكه بالاتر از فرشته ، در درجات پايين تر كه مربوط به طبيعت او است يك حيوان و يك گياه و در نهايت يك جماد است.
انسان به حسب آن درجه عالي خود ميان من ها تبايني نمي بيند . من هاي ملكوتي و الهي با هم هيچگونه تعارضي ندارند.
همانطور كه ميان فرشتگان ، جنگ و تنازع و من و مايي وجود ندارد، انسان نيز در آن مرحله وجودي خويش ميان خود با افراد ديگر من و مايي نمي بيند ، همه مثل پارچه هاي نور هستند كه با يكديگر تزاحمي ندارند، ولي وقتي كه به درجات داني و طبيعي خود مي رسد، به حكم ضيق و تزاحمي كه در طبيعت هست ، هر مني، خود به خود براي حفظ و بقاء خويش كوشش مي كند و طبعا ديگران را نفي مي نمايد در اين صورت است كه مسئله تنازع بقا و غيره پيش مي آيد."من" هر كس در مقابل "من" هاي ديگر قرار مي گيرد و گويي حفظ "من" هر كس مستلزم نفي "من" هاي ديگر است ؛ در اخلاق و خودسازي با اين امور مبارزه مي شود و اين "من" است كه بايد خرد شود، اين ديوار است كه بايد خراب شود ، ديوار من طبيعي با منهاي ديگر.خودخواهي مثبت و منفي
ترديدي نيست كه ريشه دار ترين ميل و گرايشي كه در انسان وجود دارد ، حب نفس و خود دوستي است. اين ميل يعني خود دوستي و زير مجموعه آن كه كمال طلبي ، ميل به بقا و لذت طلبي مي باشد، محور همه فعاليت هاي انسان در سطوح مختلف را تشكيل ميدهد. به عبارت ديگر تمامي فعاليت ها و اميال انسان چه به صورت غريزي و چه فطري ناشي از اين سه محور است و اين سه محور خود ريشه در خود دوستي انسان دارد.
خود خواهي گرايشي است كه در هر سه محور عامل انگيزشي فعاليت در آدمي است .منتهي در يك مرتبه او را به سوي تعالي ، كمال و معنويت مي انگيزاند و از او انساني كامل و متعالي مي سازد و درمرتبه اي ديگر نيز ممكن است آدمي را اسير غرايز و اميال طبيعي نمايد و باعث آن شود كه از مسير كمال بازماند و به صورت حيواني پست ظاهر گردد.
بنابر اين دو گونه خود خواهي در انسان وجود دارد ، خود خواهي مثبت كه رشد آن عامل ترقي و شكوفايي انسان در جهت تعالي و قرب به خداي است و خود خواهي منفي كه در صورت پيدايش و رشد ، سبب رزالت و سقوط انسان در ورطه هواي نفس و گناه و دوري از خداي متعال است. مراتب خود خواهي
شهيد بزرگوار مطهري در كتاب انسان كامل، درجات خود خواهي را به صورت زيبايي بيان نموده است كه به اختصار نقل مي شود.
درجه اول خود خواهي:
يك درجه از خودد خواهي اين است كه انسان خود محور باشد، به اين معنا كه فقط براي خودش كار مي كند تاشب كه مي خوابد تمام تلاشهايش براي زندگي خودش است ، براي شكمش كار مي كند كه سير شود ، براي تنش كه پوشيده شود و براي مسكنش كه در جايي سكني گزيند و مانند آن. اين مرتبه از خودخواهي ، غير اخلاقي است ؛ يعني نه اخلاق است و نه ضد اخلاق و يك بيماري اخلاقي نيز تلقي نمي شود.
توضيح اينكه: كارهاي انسان بر سه قسم است.
1. اخلاق؛ يعني بالاتر از حد حيوان.
2. ضد اخلاق ؛ يعني پايين تر از حد حيوان.
3. غير اخلاقي ؛ يعني در حد حيوان كه نه اخلاق است و نه ضد اخلاق.
اين تقسيم ناشي از قرآن كريم است . در قرآن كريم، براي انسان يك مقام فوق حيواني قائل است و يك مقام همدرجه با حيوان و يك مقام پايين تر از حيوان .
درجه دوم خود خواهي:
گاهي نيز مسئله اين نيست كه انسان به فكر زندگي خود است ، مسئله اين است كه دچار نوعي بيماري رواني است و در واقع ، آن مقام انساني اش در خدمت حيوانيتش قرار مي گيرد ، بعد مي بيند دارد همه چيز را به سمت خويش مي كشد، نه فقط به اندازه اي كه مي خواهد زندگي مي كند، بلكه هدفش بيشتر جمع كردن است . يك كبوتر دانه جمع مي كند كه سير شود ، اين يك امر عادي است و براي او زشت نيست. اگر بشر بخواهد در اين حد باشد عادي است يعني يك حيوان است. اما بشر گاهي گرفتار آز مي شود ، گرفتار حرص مي شود ، اينجا ديگر صحبت اين نيست كه فقط براي زندگي اش تلاش مي كند ، صحبت بر سر اين است كه مي خواهد بيشتر و بيشتر جمع كندو جمع كردن او حدي ندارد .
اين حالت "آز" است و صاحب آن به لحاظ اخلاقي يك بيمار است ؛ يعني اگر بخواهد چيزي به كسي ببخشد نمي تواند زيرا دچار" بخل" يا به تعبير قرآن كريم "شح مطاع" شده است. اين يك حالت رواني است كه بر او حاكم شده است، ديگر در اختيار عقل ومنطق و اراده خودش نيست. اگر عقل و منطق در كار باشد ، مي فهمد كه در برخي موارد مصلحت ، منفعت ، خوشي و سعادتش در خرج كردن است، ولي بخل به او اجازه نمي دهد. حالت حرص و آز ضد اخلاق است؛ يعني پايين تر از اخلاق است و يك بيماري است.
درجه سوم خود خواهي:
انسان حالات ديگري نيزدارد . بيماري نفس انسان فقط به اين نيست كه دچار حرص و از شود ، دچار بخل شود انسان گاهي يك نوع بيماري هاي پيچيده اي پيدا مي كند كه از اينگونه بيماري ها بسيار پيجيده تر و درمان آن مشكل تراست ، بيماري هايي كه اساسا با منطق و عقل سازگاري ندارد و فقط با روح همان بيمار سازگاراست ، همان چيزهايي كه امروز آن را عقده هاي رواني مي نامند، مثل حالت "حسد، عجب،كبر"و مانند آن .
حالت حسد در انسان يك حالت ضد منطق است ؛ يعني انسان حالتي پيدا مي كند كه حتي ديگر به فكر سعادت خود نيست و تنها در فكر بدبختي ديگري است . آرزويش اين نيست كه خودش برخوردار و خوشبخت شود ، اگر هم آرزو دارد كه خودش خوشبخت شود، ده برابر آن آرزويش اين است كه ديگري بدبخت شود. اين ديگر با هيج منطقي جور در نمي آيد. در هيج حيواني چنين حالتي وجود ندارد و اينطور نيست كه آرزوي حيواني، بدبختي حيوان ديگري باشد . حيوان در فكر شكم خودش است و بس ، ولي در انسان چنين حالتي پيدا مي شود و او را از مرتبه حيوانات نيز فروتر و پست تر مي كند. حالت تكبر هم همين طور است ، خود بزرگ بيني ضد اخلاق است و يك عقده رواني است كه باعث مي شود انسان بسيار حقير و زشت به نمايش در آيد ، همين طور خود برتر بيني و مانند آن كه در نهايت به شديد ترين مرتبه خود خواهي ؛ يعني خود پرستي منجر مي گردد و صورت انساني آدمي را بكلي مسخ مي كند.
بنابر اين خودخواهي منفي و ضد اخلاقي، در حقيقت زياده طلبي و افزونه خواهي انسان است كه گاهي منجر به آرزوي نابودي امكانات ديگران نيز مي شود. سرچشمه انحطاط واز خود بيگانگي
رشد خود خواهي در انسان سبب مي شود كه رفته رفته تمابلات عالي و احساسهاي اخلاقي و گرايشهايي كه پرتوي از خود الهي انسان هستند ، در درون او رو به انهدام گذارد و در اثر أن آدمي به تدريج از خود واقعي خود دور شده و به سمت از خود بيگانگي پيش رود ، تااينكه به تدريج كليه آثار و مظاهر أن نور ملكوتي در او رو به خاموشي گرايد.
در چنين وضعيتي او مي ماند و تمايلات پست وحيواني خود . انساني مي شود كه در اثراسارت خود طبيعي ( بيگانه خود نما) دچار از خود بيگانگي نسبت به خود حقيقي و بدترين نوع بحران هويت و خود فراموشي گرديده است.
انسان در اثر اين مرحله از خود بيگانگي، نيازهاي كاذب و اميال مجازي فراواني نيز پيدا ميكند كه در حالت سلامت فاقد آنها است از قبيل شهرت طلبي ، مقام پرستي ، جاه طلبي، رياست طلبي، غرور، فخر فروشي، تجمل پرستي، حرص و طمع و...
بنابر اين مي توان نتيجه گرفت كه خود خواهي سر چشمه همه رذايل است . يعني وقتي خود خواهي در درون انسان ريشه دوانيد ، به صورتهاي گوناگوني كه همان رذايل اخلاقي يا امراض روحي هستند ، به ظهور مي رسد. از اين رو است كه از خود خواهي به "سرچشمه انحطاط" تعبير مي كنيم به طوري كه اگر اين بيماري اصلي در روح انسان درمان نشود ، صفات زشت اخلاقي ديگر نيز از بين نخواهد رفت .
امام خميني (ره) در يكي از تالبفات خود مي نويسند: تمام مفسده هايي كه در عالم پيدا مي شو د از خود خواهي پيدا مي شود ....همهاش بر مي گردد به حب نفس و اين بت ، از همه بتها بزرگتر است و شكستنش هم از همه مشكلتر است.....اگر رهايش كنيد شما را به هلاكت مي كشاند.... درجه به درجه پيش مي برد با آنجا كه دين انسان را از دست انسان مي گيرد.
بيانات امام در روز نيمه شعبان 1405
مادر بتها بت نفس شما است زان كه آن بت مار و اين بت اژدهاست. مظاهر خود خواهي در زندگي انسان
مظاهر خود خواهي در زندگي انسان خارج از حد و شمار است به خصوص در عصر حاضر كه اگر بگوييم منطق حاكم بر جهان بشري منطق خودخواهي است گزاف نگفته ايم. امروزه در اثرشيوع خود خواهي در ميان هنگان زشتي اين صفت قبيح در نظرها از ميان رفته و همگان با آگاهي از وجود اين مرض مهلك در جوامع بشري به نوعي هم زيستي مسالمت آميز و تساهل و تسامح روي آورده اند.تنها برخي از مظاهر خودخواهي در زندگي انسان عبارتند از:
اسارت فكر و انديشه: امروزه تمام استعدادهاي فكري و روحي انسان از قبيل قدرت تفكر و تدبير، هوش و ذكاوت، كياست و ذكاوت ،قدرت درك و تشخيص بشر كه همگي عوامل بس مهمي براي تحصيل كمال هستند، در خدمت خودخواهي قرار گرفته و چه بسيارند افراد عاقلي كه جز به منافع خود نمي انديشند و مدار زندگي شان را جز خود خواهي تشكيل نمي دهد و متاسفانه دانشمندان فراواني را مي بينيم كه در طول تاريخ علم ، اسير نفسانيت و تامين منافع شخصي و يا گروهي عده اي سرمايه دار يا سياست مدار خودخواه بوده اند.
داوري سو گيرانه: خود خواهي سبب مي شود در مواردي كه به نحوي پاي منافع و خواسته هاي شخصي و يا كساني كه وابسته به شخص هستند، در ميان است، انسان نتواند آزادانه و از روي حق و انصاف به داوري نشسته ، به درك حقيقت و قضاوت عادلانه توفيق يابد؛ بلكه قضاوتهاي او در چنين مواردي اغلب متمايل به نتيجه اي است كه مورد خواست و علاقه اواست و همين امر باعث ستم به ديگران مي شود
ناديده انگاري حقوق: ما در زندگي خود با هر گامي كه روزانه بر مي داريم ، با حقوق يك يا چند نفر مواجه مي شويم : در خانواده ، درميان همسايگان، در محل كار ، در كوچه و خيابان ، هنگام رانندگي ، در اتوبوس ، در كلاس درس و به طور كلي در هر صحنه اي كه با افراد زيادي تماس داريم حقوق فراواني است كه تنها در صورت رعايت انها زندگي گروهي انسانها شايسته عنوان "جامعه انساني" خواهد داشت. البته گاهي در گوشه و كنار اجتماع ، افرادي يافت مي شوند كه در راه همنوعان خود دست به ايثار و فداكاري مي زنند ، اما متاسفانه بايد اعتراف نماييم كه امروزه در اثر شيوع خودخواهي، اصل حاكم بر اجتماعات بشري و نوع مردم چيز ديگري است و اكثر مردم حاضر نيستند به آساني حقوق اجتماعي يكديگر را رعايت نمايند. البته اين امر منحصر به حق الناس نبوده و شامل حق الله نيز مي شود و فرد خود خواه حاضر نيست از خواسته هاي خود در جهت تامين خواسته هاي الهي و جلب رضايت خداي خويش بگذرد.
تضعيف عواطف انساني: پيدايش محبت واقعي در روابط انساني قبل از همه در گرو داشتن شخصيتي دلنشين و دوست داشتني است كه آن هم جز در سايه تخفيف و تضعيف خود خواهي حاصل نمي شود. كساني كه به علت وارستگي ازخود و خود خواهي _ هر چند به طور نسبي _ توانسته اند آثار زيباي روح را در وجود خود منعكس سازند ، توجه هر بيننده آگاه و بيداري را به سوي خود جلب كرده و زمينه را براي برقراري رابطه روحي با ديگران فراهم ساخته اند. به قول حافظ: بس نكته غير حسن ببايد كه تا كسي مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
ولي نگاه هاي آميخته با خشونت و حالات روحي نامطبوع و آزار دهنده در افراد خود خواه و اعمال و رفتار ناشي از برتري طلبي و سود جويي كه همگي از آثار و مظاهر خود خواهي است ، مانع ارتباط قلبي و پيدايش محبت واقعي مي شود و كسي واقعا حاضر نيست با يك آدم خود خواه و خود پسند دوست باشد و رابطه عاطفي قوي اي داشته باشد
اختلاف و درگيري: گر چه اختلافق در ميان انسانها ناشي از عوامل فكري و اختلاف در تشخيص است ، ولي اين نوع اختلاف با رجوع به موازين عقلي و منطقي و تسليم به حق قابل حل است و در هر حال منتهي به مخاصمات و درگيريها و تشتت ها نمي گردد. آنچه سبب مي شود اختلاف و تشتت و خصومت در ميان انسانها حكومت كند، اسارت آنها در دام انواع تعصبات و عقده هاي منشعب از خود خواهي است .
امام خميني (رض) مي فرمودند: اگر تمامي انبياء را در شهري جمع كنند كوچكترين اختلافي با هم پيدا نمي كنند ، زيرا آنها ازدام "خود" رسته اند.
6- مادر رزايل اخلاقي: تمامي عالمان اخلاقي اتفاق نظر دارند كه اكثر رزايل اخلاقي همچون عجب، غرور، خيانت، بيوفايي، تكبر، فخر فروشي، مردم گريزي، دين گريزي، خود پرستي ، تعصب و مانند آن- كه توضيح همه آنها از حوصله اين بحث خارج است - همگي از مظاهر خود خواهي است و اين حالت در حقيقت مادر تمامي رزايل اخلاقي مي باشد. راه رهايي
اسلام در مبارزه همه جانبه و عملي با خود خواهي ، اصولي را مد نظر قرار داده است كه در زير به سه محور اصلي آن اشاره مي كنيم
ايمان به خداوند و حيات پس از مرگ: محور مبارزه با خود خواهي ، توجه به مبدأ و معاد است . روح تمام تعليم آسماني اين است كه انسان در همه حال به حضور پر احتشام الهي توجه داشته باشد و از ياد مرگ و آخرت غفلت نكند. توجه به مبدأ و معاد از روي ايمان و معرفت ، زمينه را براي نشو و نماي خود خواهي و مفاسد حاصل از آن از بين مي برد.
از طرف ديگر مي دانيم ، از نظر اسلام عملي ارزش دارد كه به قصد قربت انجام پذيرد، يعني در انجام عمل ، شخص از ميل و خواسته خود صرف نظر كند و به قصد تسليم امر خدا و اطاعت او آن را انجام دهد. همين گذشتن از ميل و خواست خوددربرابرفرامين الهي، بهترين راه عملي تضعيف خودخواهي است ، اما در مقابل كسي كه جز از اميال ، هوسها و خواسته هاي خود، از كسي ديگر فرمان نمي گيرد و د رتمام مراحل تابع نفس خود است، رفته رفته بر شدت خودخواهي اش افزوده مي گردد.
رهايي از افراط در غرايز و اميال: اسلام با ارايه روش خود سازي و تهذيب نفس و همچنين احكام و دستورالعمل هاي فراواني در قالب شريعت كه حتي مشتمل بر جزئي ترين اعمال و رفتار انسان مي شود، حدود مناسب براي هر ميل و گرايشي را تعيين نموده است . به طوري كه اگر اين اندازه ها رعايت شود ، سهم هر ميلي ادا شده ، از هر گونه افراط و تفريطي جلو گيري به عمل مي آيد.
مبارزه مستقيم با مظاهر خود خواهي: علاوه بر دو اصل ياد شده ، اسلام در تعاليم خود به طور مستقيم ، با آثار و مظاهر خود خواهي به مبارزه اي جدي و همه جانبه مي پردازد. به عنوان مثال اسلام با صفاتي از قبيل حسد، خود نمايي، جاه طلبي ، كينه توزي، خودبرتربيني و.... به شدت مبارزه مي كند و از طرف ديگر صفاتي همچون خير خواهي ، فروتني ، عفو، گذشت, محبت و احترام به ديگران و امثال آن را كه در نقطه مقابل صفات منشعب از خود خواهي قرار دارند، مورد تاكيد قرار مي دهد. توجه اسلام به ديگر دوستي
سعدى شيرازى در شعر معروفش مىگويد:
بنى آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش زيك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بىغمى نشايد كه نامت نهند آدمى
از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم در منى خطبهاى ايراد كرد و در ضمن آن فرمود: المسلمون إخوة تتكافى دمائهم و يسعى بذمّتهم أدناهم هم يد على من سواهم.«» مسلمانان با هم برادرند، ارزش خون آنها با يكديگر برابر است و تعهد و امانى كه كوچكترين فرد آنها بدهد براى همهشان محترم است و آنها در برابر بيگانگان، يكدل و يكدست به هم پيوسته و متشكّلاند.
بنابر اين، فرد مسلمان هيچگاه نبايد نسبت به ناراحتى و گرفتاريهاى ساير مسلمانان بىتفاوت و از اوضاع و احوال آنها بىخبر باشد، چون كسى كه در اين گونه مسائل بىتفاوت باشد به طريق اولى در مورد مسائل مهمترى كه در اجتماع رخ مىدهد نيز عكس العملى از خود نشان نخواهد داد. اين گونه افراد، خودآگاه يا ناخودآگاه، دچار خودخواهى خاصى هستند كه جز به خود به هيچ كس نمىانديشند و از روح تعاون و نيكوكارى برخوردار نيستند با اينكه قرآن مجيد مسلمين را به همكارى و تعاون در كارهاى خير دعوت مىكند و مىفرمايد: تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى... مائده، 2
در راه نيكى و پرهيزكارى به يكديگر كمك كنيد.... افراد بىتفاوت و خود خواه لزوم تعاون و همكارى در نيكوكارى و سالم سازى اجتماع را كه يك اصل مهم اسلامى است ناديده مىگيرند با اينكه طبق اين اصل تمام مسلمين وظيفه دارند در كارهاى نيك و پسنديده به كمك يكديگر بشتابند. بنابر اين، كسى كه مىخواهد متخلّق به اخلاق حسنه باشد بايد بكوشد تا روح هميارى و همدردى را در خود ايجاد كند و با رياضت و اقدام عملى، حالت بىتفاوتى و خونسردى را به خونگرمى و سوز و گداز و حسّ فردگرايى را به روح اجتماعى مبدّل سازد، يعنى همين كه احساس ناراحتى و نياز در برادر دينى خود كرد بىدرنگ وارد عمل شود و در رفع مشكل او اقدام مقتضى معمول دارد و چه بهتر آنكه پيش از تقاضا و استغاثه او در مقام يارى و اغاثه برآيد تا برادر دينى به ذلّ سؤال دچار نشود.
رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: من أصبح لا يهتمّ بأمور المسلمين فليس منهم و من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم. كسى كه در هر صبحگاه به امور مسلمين همّت نگمارد و در انديشه كارهاى آنان نباشد از آنها نيست، و كسى كه بشنود مردى فرياد مىزند و كمك مىطلبد و به او كمك نكند مسلمان نيست.
از احاديث استفاده مىشود كه هر كس امكانات خدا داده را در رفع حوايج برادران دينى به كار نگيرد قهرا آن را در خدمت گناه و دشمنان خدا قرار خواهد داد.
امام باقر عليه السلام فرمود: من بخل بمعونة أخيه المسلم و القيام له في حاجته (الا) ابتلى بمعونة من يأثم عليه و لا يوجر.«» كسى كه در كمك كردن به برادر مسلمانش بخل ورزد و از اقدام در انجام حاجتش كوتاهى كند ناچار مىشود به كسى كمك كند كه با اين امكانات عليه خود او اقدام كرده و در اين راه هيچ اجر و پاداشى نخواهد برد.
در روايت ديگرى ابى بصير از امام صادق عليه السلام نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: أيّما رجل من شيعتنا أتى رجلا من إخوانه فاستعان به في حاجته فلم يعنه و هو يقدر إلا ابتلاه اللّه بأن يقضى حوائج غيره من أعدائنا يعذّبه اللّه عليها يوم القيامة.«» هر يك از شيعيان ما كه نزد يكى از برادران دينى خود برود و از او كمك بخواهد و او با اينكه مىتواند وى را يارى دهد كوتاهى كند خداى متعال او را گرفتار مىكند كه حاجت دشمنان ما را برآورد تا بدين وسيله خداوند در روز قيامت او را عذاب كند. نقطههاىآغازدراخلاقعملى ص : 484
منابع : 1- تعليم و تربيت ، اثر استاد شهيد مطهري
2- انسان كامل، همان
3- اخلاق اسلامي ، اثر محمد علي سادات
4- نقطه هاي آغاز در اخلاق اسلامي اثر آيه الله مهدوي كني.
1-15808
نوشته سيد مصطفي علم خواه
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://akhlagh.porsemani.ir/node/166
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های اخلاق و عرفان سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت