رمز موفقيت در زندگي | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
رمز موفقيت در زندگي
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
رمز موفقيت در زندگي
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
موفقیت
,
عوامل موفقیت
,
زندگی و شادزیستی
,
عوامل کسب موفقیت
سوال:
رمز موفقيت انسان در چيست؟
پاسخ تفصیلی:
يكى از سؤالهاى اساسى كه براى هر فردى مطرح است اين است كه موفقيت چيست و چگونه مىتوان به آن رسيد. اين سؤال همگانى بوده و براى نوع انسانهاى خردمند مطرح است. براى موفقيت، در كتابها و مقالاتى كه در اينباره به نگارش درآمدهاند، راههاى متعددى بيان گرديده است كه برخى از آنها با مبانى دينى و اعتقادى ما سازگارى ندارد. اين نوشتار مىكوشد با بهرهگيرى از آموزههاى دينى و البته با نگاهى روانشناختى، ضمن اشاره به عوامل موفقيت و نيز معنا و مفهوم موفقيت از نگاه آموزههاى دينى، به تبيين آنها بپردازد.
«موفقيّت»
«موفقيت» كلمهاى جادويى است كه بسامد و استفاده فوقالعادهاى دارد و مىتوان مدعى شد صدها كتاب درباره آن به رشته تحرير درآمده است. معمولاً كتابهايى كه درباره موفقيت نگاشته مىشود، پرفروش است؛ زيرا همه افراد مىخواهند از راز آن آگاه شوند؛ درست مانند من و شما كه به موفقيت نياز داريم و به دنبال آن هستيم؛ براى اينكه شادمانى و خوشبختى ما رابطه تنگاتنگى با ميزان موفقيتمان در زندگى دارد. افراد موفق، در هريك از عرصههاى زندگى، از نشاط و رضايت خاطر و محبوبيت بيشترى برخوردارند و افراد جامعه با سبك خاصى با آنان برخورد مىكنند.
در گفتوگوهاى عرفى و عمومى نيز به صورت گسترده از واژه موفقيت استفاده مىشود و مواقعى هم اتفاق مىافتد كه به صورت نادرست مورد استفاده قرار مىگيرد. ضرورى است به اين واژه قدرى بيشتر پرداخته شود؛ به ويژه از نگاه تربيتى و روانشناختى تا جنبههاى مختلف اين مفهوم و راههاى رسيدن به «موفقيت» تبيين شود.
براساس تعاليم اسلامى، خداوند متعال از ابتداى حيات بشر، پيامبرانى را از ميان انسانها براى راهنمايى و هدايت آنها برگزيده است. از جمله تعاليمى كه پيامبران به بشريت ابلاغ نمودهاند، قوانين اجتماعى و راههاى رسيدن به بهروزى و موفقيت است.
در نگاه بيشتر مردم، فرد موفق كسى است كه به آرزوهاى خود برسد و در درون خويش، احساس رضايت كند و از اينكه بر اثر تلاش و كوشش مداوم در زندگى به اين احساس (رضايت خاطر) رسيده است، احساس خشنودى و موفقيت كند.
«موفقيت در اسلام»
از منظر آموزههاى دينى و اسلامى، مفهوم موفقيت ارتباط نزديكى با مفهوم سعادت و خوشبختى دارد و اگرچه بين اين دو واژه تفاوتهايى به چشم مىخورد، ولى مصداق موفقيت مطلق و سعادت مطلق، يكى است. انسان خوشبخت و موفق به معناى واقعى، كسى است كه در مسير بندگى خداى متعال باشد و با انجام دادن وظايف دينى و انسانى به خداوند نزديك شود و احساس دوستى، نزديكى و محبت به خداوند داشته باشد و به اهداف نهايى خلقت دست يابد. به عبارت ديگر، موفقيت يعنى به رستگارى رسيدن و به بهشت نايل شدن. انسان مىتواند بر اثر انجام دادن كارهاى اختيارى و رعايت قوانين الهى و وظايف شرعى و با پرهيز از معصيت، به مرتبه تقرب به خدا برسد و با خالق متعال رابطه دوستانه و عاشقانه پيدا كند و در سايه اين دوستى، به بهشت و رضوان الهى وارد شود. البته پرواضح است كه رسيدن به بهشت، منافات و ضدّيتى با رضايت خاطر از زندگى و لذتجويى حلال ندارد؛ چه اينكه انسان مىتواند به تمام كارهايش رنگ و بوى خدايى بزند و تمام كارهايش را به قصد رضايت حضرت حق انجام دهد؛ اعم از خواب، خوراك، كار، تفريح و... .
مراد از بندگى و عبادت نيز تنها نماز و روزه نيست، بلكه مهم، به فرمان خداوند بودن و در راستاى دستورات او حركت كردن است. قرآن كريم مىفرمايد: «هر كسى از جهنّم رهايى يابد و به بهشت وارد شود، رستگار و موفق است. آلعمران: 185».
خداوند در آيه ديگرى، راههاى رسيدن به بهشت و رستگارى را مورد توجه قرار داده، مىفرمايد: «هر كس از خدا و پيامبرش اطاعت كند، به فوز و رستگارى بزرگى نايل شده است. احزاب: 71».
حضرت على عليهالسلام نيز درباره راههاى سعادت و كمال مىفرمايند: «هر كسى از خدا و رسول خدا اطاعت و پيروى كند، به رستگارى بزرگى مىرسد و به ثواب ارزشمندى نايل مىشود و هر كسى نسبت به خداوند و رسولش، نافرمانى و گردنكشى كند، به خسران و زيان بزرگ و آشكارىگرفتار مىشود و سزاوار عذاب دردناك مىگردد. بحارالانوار، ج 4، ص 276، ح 13».
خلاصه اينكه، رستگارى واقعى و موفقيت تام و كامل، رسيدن به بهشت و رهايى از آتش و دوزخ است و اطاعت از خداوند و رسول او و ائمّه اطهار (ع): ـ كه در واقع، اطاعت از ايشان نيز اطاعت از خداوند است ـ وسيله نجات انسان و عامل رستگارى و موفقيت واقعى انسانهاست.
اطاعت از خداوند و رسول او را مىتوان در يك كلمه خلاصه كرد و آن كلمه، تقوا و پرهيزگارى است. تقوا يعنى اطاعت از خداوند و نافرمانى نكردن و مطيع دستورات الهى بودن. پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله در اينباره مىفرمايند: «هر كس تقوا و پرهيزگارى پيشه كند و گوش به فرمان دستورات خداوند باشد، به رستگارى و موفقيت بزرگى رسيده است. به درستى كه تقوا باعث كنترل انسان از غضب و باعث نگهدارى انسان از عذاب و نگهدارنده انسان از خشم الهى است. به درستى كه تقوا باعث سفيدرويى (موفقيت) و رضايت پروردگار و باعث ارتقاى درجه و مقامات معنوى انسان مىگردد. همان، ج 19، ص 127». استاد مطهّرى در تعريف سعادت و موفقيت، با تأسّى از قرآن كريم چنين مىگويد: «سعادت و موفقيت عبارت است از لذت همهجانبه و نيل همهجانبه به همه كمالات، به طورى كه حداكثر كمالات و حظوظ فطرى و طبيعى استيفا گردد. مرتضى مطهّرى، مقالات فلسفى، ج 1، ص 86». البته واضح و روشن است كه موفقيت نهايى در گرو موفقيتهايى نسبى و متوسط است و هركدام از آنها در حد خودشان ارزشمند هستند.
البته همانگونه كه پيشتر اشاره شد، براى موفقيت سطح نازلترى وجود دارد و آن رسيدن به نتيجه و هدف در هر كارى و كامروا شدن و به فعليت رساندن استعدادهاى بالقوه است كه به دنبال آن، رضايتخاطر و خشنودى نيز حاصل مىشود. مثلاً، وقتى شما در درس خواندن به نتيجه مىرسيد و نمره قبولى دريافت مىكنيد، به موفقيتى نسبى نايل شدهايد و رضايتخاطرى در شما ايجاد مىشود، ولى اين موفقيت نهايى نيست؛ زيرا قبولى در امتحان هدف نهايى نيست، بلكه هدف متوسط است و از اينرو، به اندازهاى كه در رسيدن به هدف نهايى تأثير دارد، ارزشمند است و به همان مقدار هم براى شما رضايت و لذت ايجاد مىكند. بيشتر مردم از مفهوم موفقيت، همين مفهوم را در نظر مىگيرند.
«عوامل موفقيت»
1. هدفمندى
جستوجوى موفقيت، هميشه با هدفى آغاز مىشود. همه ما به هدفى نياز داريم تا بتوانيم به سوى آن نشانه رفته، براى رسيدن به آن حركت كنيم. به نظر مىرسد بسيارى از مردم، مثل افرادى كه در خواب راه مىروند، در زندگى، سرگردان هستند. آنها تمام روز، هفته و سال را در سرگردانى به سر مىبرند. هر روز از خواب بيدار مىشوند، غذا مىخورند، لباس مىپوشند، مشغول كارهاى جدى يا غيرجدى مىشوند، دوباره غذا مىخورند و همينطور زندگى سپرى مىشود. به نظر مىرسد بيشتر مردم، بىاختيار در اين شرايط قرار گرفتهاند و بدون اينكه توجه دقيقى داشته باشند، به يكديگر ظلم روا مىدارند و به تعبير خود، زرنگى مىكنند. تمام اينها بدون يك هدف مشخص و ارزشمند است. نوعى سرگردانى و بىهدفى آنان را احاطه كرده است؛ چه اينكه اگر سؤال شود: منظور و هدف شما از انجام دادن اين كارها چيست، جواب قابل قبولى ندارند. انسان موجودى عاقل و باشعور است و بايد كارهايش خردمندانه و منطقى باشد تا هم از زندگى لذت واقعى ببرد و هم در راستاى هدفى ارزشمند گام بردارد تا گرفتار سرگردانى و حسرت نشود.
اگر هر فردى تمام قواى خود را در مسئلهاى مهم و با هدفى معين به كار گيرد، بىترديد، شاهد پيروزى و موفقيتهاى زيادى خواهد بود. قهرمان شدن در ورزش، موفقيت در تحصيلات عالى، مهارت ويژه در كار فنّى، بالندگى و نوآورى در شغل و حرفه، نامدارى در اكتشاف و اختراع، و از همه مهمتر موفقيت در خودسازى معنوى و عبادت پروردگار، همه و همه در گرو هدفى مشخص و تلاش در راستاى آن هدف است.
براى نجات از سردرگمى و به منظور ارائه راهكارى كاربردى، نكاتى را يادآور مىشويم:
ـ ابتدا معلوم كنيد از زندگى چه مىخواهيد (مشخص كردن هدف)؛
ـ افكار خود را در مورد هدف متمركز كنيد (انديشه و فكر در مورد هدف)؛
ـ سعى كنيد اهداف بلندى داشته باشيد و اهداف كوچكتر را در راستاى رسيدن به آن قرار دهيد (اهداف بزرگ داشتن)؛
ـ به سعى و تلاش خود متكى باشيد و يقين داشته باشيد كه مىتوانيد؛
ـ از شكست نهراسيد و آن را تجربه راه خود قرار دهيد؛
ـ از هر كار عجولانه، كوركورانه، احساسى و بدون تأمّل پرهيز كنيد؛
ـ با توكل به خدا وارد عرصهها شويد.
افراد موفق، در زندگى خود هدفمند، هدفدار و هدفمدار هستند؛ يعنى براى هدف خاصى تلاش مىكنند و هدف، نقطه و موقعيت مطلوبى است كه درصدد رسيدن به آن هستند. حال، مهم چگونگى انتخاب هدف است. به عبارت ديگر، هدفها چگونه بايد انتخاب شوند؟
انتخاب هدفها دقيقا به ارزشها و باورها بازمىگردد. كسى كه ماديات برايش ارزش است، رسيدن به ماديات هدف او خواهد بود و كسى كه مقام و مدرك تحصيلى عالى برايش ارزش باشد، نايل شدن به آن، مقصود او خواهد بود. افرادى كه هدفى الهى دارند و از جهانبينى توحيدى برخوردارند و براى آفرينش انسان و جهان معتقد به هدفى منطقى هستند، اهداف بلندى براى زندگى خود ترسيم مىكنند و تمام كارها و فعاليتهاى خود را در همان مسير قرار مىدهند. اينان هدفشان از زندگى، رسيدن به مقامات معنوى و كمالات عالى انسانى است؛ يعنى مقامى كه در طى آن دوست خدا و بنده واقعى خدا بشوند، و در سايه اين دوستى، مسلما در بهشت و رضوان پروردگار نيز قرار خواهند گرفت. البته پرواضح است كه اينان اهداف متوسطى مثل كسب علم و قدرت و ثروت نيز دارند، ولى همه اينها وسيلهاى براى خدمت بيشتر به بندگان خدا و به دست آوردن رضايت الهى و نيل به ثواب بيشتر است.
قرآن كريم، به عنوان يك كتاب آسمانى ـ كه از طرف خداى متعال براى هدايت بشر به پيامبر صلىاللهعليهوآله نازل شده است ـ هدف خلقت انسان را بندگى و عبادت خداوند مىداند كه در سايه اين بندگى و عبادت و خداشناسى، به كمالات و سعادت مىرسد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»(ذاريات: 56)؛ جن و انس را جز براى پرستش و عبادت نيافريدم.
عبادت و بندگى براى خداوند، تنها در نماز و روزه و دعا خلاصه نمىشود، بلكه حقيقت بندگى آن است كه انسان تسليم محض خداوند باشد و در تمام امور زندگى بر اساس رهنمودهاى او كه در قرآن كريم و فرمايش معصومان عليهمالسلام تجلّى دارد، عمل كند. كسى بنده واقعى خداست كه به تمام كارهايش رنگ الهى بزند و حتى تفريح، خواب، خوراك، آشاميدن و كار و تلاشش براى رضاى او باشد. البته بايد مواظب باشد كارهايش ـ گرچه به قصد تقرب به خدا و رضاى الهى است ـ از چارچوب شرع خارج نشود. مثلاً، ممكن است جوانى به قصد رضاى الهى، ناآگاهانه كار خلافى انجام دهد كه آن كار با رضايت الهى منافات داشته باشد؛ زيرا كارى با رضايت الهى سازگار است كه واقعا در چارچوب دستورات الهى و به منظور اطاعت از فرمان الهى انجام شود.
2. اعتماد به نفس
دومين عاملى كه در موفقيت و پيروزى انسان نقش قابل توجهى دارد، اعتماد به نفس است. از آنرو كه از مفهوم اعتماد به نفس برداشتهاى متفاوتى شده است، در ابتدا به تبيين اين واژه مىپردازيم.
دو مفهوم «اعتماد به نفس» و «عزت نفس» قرابت معنايى و رابطه مستقيم و مثبتى با هم دارند. به گونهاى كه با افزوده شدن يكى، ديگرى هم زياد مىشود و بعكس؛ اما اين دو مترادف نيستند. «ارزيابى ما از خودپنداره خويش، بر حسب ارزش كلى آن، عزت نفس ناميده مىشود. به عبارت ديگر، عزت نفس، ميزان ارزشى است كه ما براى خود قايل هستيم.» اعتماد به نفس نيز يعنى شخص احساس كند داراى توانايى و كفايتاست.
به اعتقاد روانشناسان، اعتماد به نفس، اساس هر رستگارى و پيشرفتى است. با اعتماد به نفس، عزم انسان راسخ مىشود و در صورت اتكا به ديگرى، ضعيف مىگردد. مساعدتهايى كه از خارج به شخص مىرسد، غالبا پشتكار و قوه مجاهدت را سست مىكند؛ زيرا در اين صورت، انسان انگيزهاى براى سعىوكوشش نمىيابد.
در نگاه ابتدايى به مفهوم اعتماد به نفس، چنين به نظر مىرسد كه اعتماد به نفس، نقطه مقابل اعتماد به خداست و تصور مىشود فردى كه به خدا توكل و اعتماد دارد، نمىتواند اعتماد به نفس داشته باشد و بايد دست به انتخاب بزند؛ به اين صورت كه يا زندگىاش را بر مبناى توكل به خدا پىريزى كند و كارهايش را به خدا واگذارد يا اعتماد به نفس را شيوه كار خويش قرار داده، به توانايىها و نيروى درونى خود متكى باشد. اما اگر قدرى دقت كنيم، روشن خواهد شد كه چنانچه توكل به خدا را به معناى واقعى آن، يعنى «به كارگيرى اسباب طبيعى براى رسيدن به اهداف و در عين حال، واگذارى نتايج و اثربخشى آنها به خواست و مشيت الهى» بدانيم، و نيز منشأ اعتماد به نفس را ـ كه به نيروها و توانايىهاى خود اتكا مىكنيم ـ خدا دانسته، معتقد باشيم هر آنچه داريم، از خداست و خدا اين همه امكانات و نيروها (حتى اعتماد به نفس) را در اختيار ما قرار داده تا روى پاى خود بايستيم و به ديگران نيازمند نباشيم. در اين صورت، نه تنها اعتماد به نفس با توكل به خدا منافات ندارد، بلكه يكى از ابعاد اصلى و مهم آن را تشكيل مىدهد و نتيجه، آن مىشود كه بايد به نيروها و توانايىهاى خود ـ كه خدا در اختيار ما قرار داده است ـ متكى باشيم و با بهرهگيرى از اين نيروهاى خداداد، در مسير پر پيچ و خم زندگى و مشكلات، بار خويش را به دوش كشيم، نه آنكه به توانايى ديگران متكى باشيم. اين بهترين تعريفى است كه مىتوان از اعتماد به نفس با نگرش اسلامى ارائه كرد، و چنانكه مشاهده مىشود، هيچ تعارض و منافاتى با اصل توكل به خدا ـ كه جزء اصول اخلاقى و اسلامى است ـ ندارد. محمدصادق شجاعى، توكل به خدا، ص 50». البته بايد توجه داشت كه علىرغم همه تلاشهاى مختلف و محاسبههاى همهجانبه و حتى توكل به خدا، گاهى خواستههاى انسان محقق نمىشود و در واقع، مشيت و قضا و قدر الهى محقق مىشود.
در تأييد مطلب فوق، مىتوان از فرمايش امام حسين عليهالسلام در دعاى «عرفه» بهره برد: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناى فى نفسى»؛ خدايا بىنيازى مرا در نفسم قرار بده؛ يعنى به من مناعت طبع عنايت كن. آيتاللّه صافى گلپايگانى در شرح اين بخش از دعاى عرفه، مىنويسد: «هرچه انسان وثوقش به خدا بيشتر باشد، غناى نفس و مناعت طبع او بيشتر مىشود، به ذلّت و كارهاى خلافِ شرف انسانيت تن درنمىدهد، بلندهمت و با وسعتنظر و بىترس و بيم از زوال نعمتها زندگى مىكند و هرچه غناى نفس كمتر شود، شخصيت انسانى و وجدان شخص ضعيف مىگردد. لطفاللّه صافى گلپايگانى، نيايش در عرفات، ص 78». واضح است كه مناعت طبع، با عزت نفس ارتباط تنگاتنگى دارد.
اعتماد به نفس، در زندگى انسان نقش كليدى و اساسى دارد. اعتماد به نفس، ما را به كارهاى مطلوب و بزرگ و رويارويى با مشكلات برمىانگيزد و ماهيت ايجابى دارد. اعتماد به نفس، انسان را در بحرانهاى زندگى ثابتقدم كرده، باعث مىشود فرد بحرانها را حل كند و از موضع خود عقبنشينى نكند. حضرت على عليهالسلام درباره اهميت اعتماد به نفس مىفرمايند: «در مسير زندگى، بايد خودت، خودت را پيش برى، وگرنه كسى تو را پيش نمىبرد. كافى، ترجمه محمدباقر كمرهاى، ج 2، ص 454».
در هر مرحلهاى از زندگى، انسانها نيازمند اعتماد به نفس هستند و در جوانى اين نياز دوچندان مىشود؛ زيرا جوان مىخواهد تصميمات سرنوشتساز و كارهاى كلان انجام دهد.
عوامل و زمينههايى وجود دارند كه باعث تقويت اعتماد به نفس در افراد مىشوند. البته بعضى از اين عوامل مربوط به دوران كودكى و دوران تحصيل ابتدايى و نوجوانى و مربوط به وظايف مربيان و والدين است و زمينه رشد آن بايد در آن سنين فراهم شود، اما در جوانى نيز مىتوان اعتماد به نفس را با در نظر گرفتن راهكارهايى افزايش داد. كه به دليل رعايت اختصار از بيان مفصل آنها صرف نظر مي كنيم. و تنها سر فصل آنها را ذكر خواهيم كرد. شما مي توانيد با مراجعه به سايت با اين راهكارها آشنا شويد.
الف) دورى از تظاهر: اولين گام براى ايجاد اعتماد به نفس، دست برداشتن از تظاهر است. بايد تلاش كنيم اعتماد به نفس خود را بيشتر از آنچه واقعا هست، جلوه ندهيم.
ب) تقويت عزت نفس: عزت نفس، همبستگى بسيارى با اعتماد به نفس دارد. هر اندازه عزت نفس انسان، بالاتر و قوىتر باشد، يعنى فرد براى خود ارزش قايل باشد، از اعتماد به نفس بالاترى برخوردار مىشود.
ج) رسيدگى به خويشتن: اعتماد به نفس تا حد زيادى به ميزان سلامتى جسمانى و روانى بستگى دارد. بىتوجهى به سلامتى روحى و جسمى خود، نشاندهنده اين است كه شما خودتان را دوست نداريد. كسانى كه نسبت به خويشتن چنين محبت و توجهى ندارند، نيازمند پرشدن اين خلأ از ناحيه ديگران هستند و اين يعنى ضعف اعتماد به نفس.
د) زندگى در محيط مطلوب: در دوران نوجوانى و جوانى، عوامل متعددى مانند جايگاه اجتماعى، جنسيت، نژاد و مقبوليت اجتماعى در عزت نفس و اعتماد به نفس افراد نقش دارند. از آنروى كه رابطه فرد در اين سنين با افراد جامعه بيشتر است و به تعبير ديگر، حرمت خود آنان در يك زمينه اجتماعى رشد مىيابد، جايگاه فرد در يك گروه خاص، عامل مهمى در رشد مفهوم «خود» و «حرمت خود» به شمار مىرود. محمدصادق شجاعى، همان، ص 128».
ه) تحسين خويشتن: افزون بر عوامل محيطى، برخى عوامل درونى كه به خود فرد و تفسير و تحليل او از خود و توانمندىهاى خويشتن مربوط مىشود نيز در شكلگيرى اعتماد به نفس مؤثر است.
و) خداباورى: يكى از عوامل مهم در ايجاد عزت نفس و اعتماد به نفس، اعتقاد قلبى و واقعى به خداوند و قدرت بىهمتاى اوست. كسى كه خداوند را قدرت مطلق مىداند و با او ارتباط معنوى و قلبى مستحكمى دارد، از اطمينان و صلابت ويژهاى برخوردار مىشود؛ زيرا وقتى با قدرتى بىبديل و بزرگ ارتباط داشته باشد، احساس مىكند از پشتيبانى او بهرهمند است.
3. اراده
اراده در زبان فارسى و عربى، «خواست، خواسته، خواهش، ميل، قصد و آهنگ» معنا شده است. علىاكبر دهخدا، لغتنامه، ذيل واژه «اراده». اراده از جمله مسائلى است كه در هر كار و فعاليت و عملى، نقش اساسى و بنيادين دارد و براى رسيدن به هدف و نايل شدن به موفقيت، وجود آن، ضرورى و لازم است. ضرورت اراده در هر كارى به گونهاى است كه اگر تمام علل و عوامل تحقق كارى آماده باشد، ولى اراده وجود نداشته باشد، آن كار به سرانجام نخواهد رسيد. چه بسا در اطراف خود، افراد زيادى را مشاهده مىكنيد كه تمام وسايل و امكانات موفقيت و پيروزى آنها مهياست، ولى از موفقيت خبرى نيست. وقتى دقت مىكنيد، متوجه مىشويد آنان از اراده قوى و يا خود اراده، محروم هستند و به دليل مشكلات روانشناختى نمىتوانند تصميم جدى بگيرند و انجام دادن كارى را اراده كنند.
علّامه محمدتقى جعفرى در اينباره مىگويد: «اراده، قدرت فوقالعادهاى است كه به انسانها داده شده است؛ لذا هر انسانى اگر چيزى را به طور جدى بخواهد، آن چيز را به دست خواهد آورد. اراده قدرت بس شگفتانگيزى است كه در نوع انسانى ديده مىشود و چه موضوعات امكانناپذيرى را كه امكانپذير مىسازد و امكانپذيرها را محال مىنمايد.» اگر اراده در انسان ناتوان شود، زندگى وى نابسامان مىگردد و باران شكستوناكامى از هرسو بر او فرو مىبارد. در چنين شرايطى، استعداد، نبوغ، دانش و قدرت مادّى، هيچيك به بار نمىنشينند و كاميابى به ارمغان نمىآورند.
4. مشورت با افراد موفق
از نگاه تعاليم آسمانى و همچنين علوم بشرى، يكى از ابزارهاى موفقيت و يكى از پشتوانههاى محكم براى نيل به اهداف و موفقيت، استفاده از تجربه، علم، انديشه و توانمندىهاى ديگران است.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله مىفرمايند: «كسى نيست كه با ديگران مشورت كند و به سوى رشد و كمال هدايت نشود. جلالالدين سيوطى، الدرالمنثور، ج 2، ص 359». حضرت على عليهالسلام نيز مىفرمايند: «هركس با خردمندان مشورت كند، با انوار خردهاى آنان روشنى يابد و به راه درست و رستگارى نايل گردد. ، ج 72، ص 105».
افرادى كه گرفتار استبداد رأى مىشوند و خود را بىنياز از افكار ديگران مىدانند، هرچند از نظر عقلى و فكرى فوقالعاده باشند، غالبا مبتلا به خطاهاى بزرگ مىشوند. حضرت على عليهالسلام در اينباره مىفرمايند: «كسى كه استبداد به رأى داشته باشد، هلاك مىشود و كسى كه با افراد بزرگ و متخصص و صاحب انديشه مشورت كند، در عقل آنان شريك شده، از آن بهره مىبرد. وسائلالشيعه، ج 12، ص 40».
مشورت با افراد موفق و متخصص، راه رسيدن به هدف را كوتاه و مطمئن مىكند و احتمال موفقيت را بالا برده، انسان را از بيراههها رهايى مىبخشد. حضرت على عليهالسلاممىفرمايند: «مشورت عين راهيابى است؛ كسى كه [تنها ]به فكر خود متكى شود، خود را به مخاطرهانداخته است. بحارالانوار ج 72، ص 105».
5. ياد خدا
ياد خدا و نيايش با او، پرجاذبهترين و زيباترين حالت روانى، آزادى روح در حرم يار و متصل شدن به مافوق طبيعت و پرواز در ماوراى انسانيت است. علاقه درونى اكثر جوانان ـ اگر نگوييم همه آنان ـ اين است كه به نحوى با خالق متعال و پروردگار بلندمرتبه، ارتباط داشته باشند و راز دل خود را به تنهاترين مَحرَمِ راز بازگو كنند و از طريق اتصال قطره وجودى خود به آن اقيانوس بىكران، به عظمت و بزرگى دست يابند و در پرتو الطاف الهى روحى بلند و شخصيتى جامع بيابند. ياد خدا و ارتباط با او و دوستى با آن بخشنده مهربان و نوازنده بندگان، باعث جوشش اقيانوس جان آدمى و ذوب شدن ناخالصىهاى خُلقى و اخلاقى و زمينهساز اوجگيرى روح و بسترساز نوازش روان با نسيم رحمت حق مىگردد.
ظاهرترين تجلّى ياد خدا، نيايش و دعاست كه از پايدارترين و ديرينهترين تجلّيات روح آدمى و يكى از اصيلترين ابعاد آن است. دعا و نيايش، از بينبرنده فاصله ميان انسان و خالق بىهمتاست. دعا و نيايش، وسيله و ابزارى براى اتصال به معدن كرامت، بزرگى، عزت و اقتدار است. اقبال لاهورى مىگويد: «به وسيله نيايش و ارتباط با خدا جزيره كوچك شخصيت ما، وضع خود را در كل بزرگترى از حيات، اكتشاف مىكند.»
جوان در صورتى مىتواند به موفقيت و كمال نايل شود كه از سرچشمه فيض و رحمت الهى سيراب گردد. به نظر شما آيا ممكن است بدون اتصال به معدن كمال، عزت، بزرگى و رحمانيت، به موفقيت و عزت واقعى رسيد؟! هرچه ما و شما داريم و هر آنچه ديگران دارند، در سايه كبريايى و لطف بىپايان الهى حاصل شده است و هرچه هست، از ناحيه خداست.
يكى از شاگردان آيتاللّه جوادى آملى نقل مىكند: در يكى از روزها خدمت استاد رسيدم و از ايشان سؤال كردم: رمز پيروزى و موفقيت شما به طور كلى چه بوده است؟ استاد پس از اينكه قريب دو تا سه دقيقه سر به زير انداختند و هيچ سخنى در جواب نگفتند، لب به سخن گشودند و با نرمى و لطافت ويژهاى فرمودند: ما كه متأسفانه به جايى نرسيديم، ولى آنها كه در اين راه به جايى رسيدند، از محبت خدا رسيدند، از محبت اولياى الهى رسيدند. ايشان در ادامه فرمودند: به هر اندازه كه علم نصيب ما مىشود، بايد شاكرتر گرديم. انسان اگر درس و بحث داشت و به خاطر اين علم، خود را برتر از ديگران ديد، در حقيقت جهل انباشته است، اما اگر به مقدار ازدياد علمش، تواضعش بيشتر شد، اين خود ظهورِ علم است. بايد دانست كه آن عدوّ مبين ـ كه شيطان است ـ همواره در كمين است تا انسان را بفريبد. هرچيزى كه پيش انسان زيبا جلوه كند، محبوب انسان است. انسان اگر محب خدا شد، محب حبيباللّه هم كه رسول خداست، مىشود. تكبر و خودبينى، خلق خدا را تحقير كردن، مقام بالا نشستن و... با محبت خدا نمىسازد. اگر قلب انسان از محبت خدا و اولياى خدا خالى شد، شيطان آن را پر مىكند. شيطان كارش همين است كه جاى خالى پيدا كند. هرگاه قلب و دلى را خالى از محبت خدا بيابد، آن را پر مىكند و در امور ديگر نيز انسان بايد مواظب خود باشد. چشم و دهان خود را كنترل كند. در زندگى نيز روش سادهزيستى را برگزيند. بايد از خدا خواست كه چنين روحيه و شيوهاى به انسان عطا فرمايد. ... البته از بهترين اعمال حسنه انسان اين است كه بر عائله خود سخت نگيرد. انسان هرچه سبكبارتر باشد، بالاتر مىرود. نكته مهم ديگر اينكه: انسان، خلق خدا و ديگران را تحقير نكند، آبروى مردم را نبرد، به فكر پردهبردارى از اسرار مردم نباشد و رازهاى مردم را فاش نكند.
در اينجا عرض كردم: آقا بار ديگر سؤالم را تكرار مىكنم: خلاصه رمز موفقيت خودتان را در چه چيزى مىدانيد؟ استاد با لحن خاصى فرمودند: چيزى نصيب ما نشد. آنها كه رفتند، اينجور رفتهاند و اينچنين گفتهاند: «ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء»؛ اين فضلى است الهى؛ به دست ما نيست، به هركس بخواهد، مىدهد.
از ايشان سؤال كردم: معمولاً همه بزرگان ما كه به جايى رسيدهاند، تنها از راه تحصيل علم و درس و مباحثه نبوده است، بلكه مشمول لطفها و عنايتهاى خاصى از جانب خداوند و يا اولياى الهى بودهاند و گاه توجهات خاصى به آنها شده است و در كنار تحصيل، از اين فيوضات و توجهات معنوى نيز بهرهمند بودهاند. آيا شما خود نمونهاى از اين دست داشتهايد؟
در اينجا نيز بار ديگر استاد از اينكه مطلبى درباره خود بگويند، پرهيز كردند و فرمودند: بله همينطور است كه مىفرماييد. صرفِ درس و بحث ظاهرى، چيزى نيست؛ اينكه به ظاهرش، وسيله معاش است. اين علم ظاهرى را چه بسا در اواخر عمر از آدم بگيرند و انسان، جاهل و عامى بميرد. چه بسا فقيهِ دنيا، در آخرت، بىسواد و عامى محشور شود. علم و فقه حقيقى آن است كه انسان را در آخرت نيز فقيه محشور كند. چه بسيار علما كه در اواخر حيات در اثر كهولت و بالا رفتن سن، آنچه را فرا گرفتهاند، ديگر در خاطر ندارند و فراموش مىكنند. پس علم حقيقى، اين نيست. محسن غرويان، در محضر بزرگان، ص 32ـ34».
آيا شما پناهگاهى مطمئنتر، محكمتر، مهربانتر، دلسوزتر، بخشندهتر و تواناتر از پناهگاه الهى سراغ داريد؟ ارتباط با خدا و دلبستگى به او، علاوه بر اطمينان قلبى و صفاى درونى، يكى از عوامل مؤثر در رشد روحى، معنوى و ساير جنبههاى شخصيتى انسان است. عبادت و ارتباط با خدا، مايه رسيدن به تقوا و پرهيزگارى (بقره: 21) و تقوا نيز عامل رستگارى (آلعمران: 130) و موفقيت انسان است.
6. دورى از گناه
در اصطلاح دينى و نزد مسلمانان، گناه عبارت است از اينكه مكلف (كسى كهبه بلوغ رسيده و عاقل است) مرتكب كارى شود كه با دستورات خداوند و پيامبران و امامان معصوم عليهمالسلام سازگار نباشد و مخالف قوانين الهى باشد.
منظور و مراد ما از واژه «گناه» همين مفهوم است؛ يعنى نافرمانى از خدا و رسول خدا و امامان معصوم عليهمالسلام؛ به عبارت ديگر، رعايت نكردن حلال و حرام الهى و پايبند نبودن به دستورات شرعى و اخلاقى اسلام.
شايد سؤال شود: گناه چه ضررى دارد و چه آسيبى به انسان وارد مىكند؟ در پاسخ بايد گفت: هدف نهايى از خلقت انسان، رسيدن به كمال و سعادت ابدى است. خداوند متعال، ابزار و وسايل سعادت و خوشبختى بندگان را مهيا و فراهم ساخته و به آنان راه كمال و سعادت و راه مستقيم را توصيه كرده است.
يكى از موانع و مشكلات جدى در مسير تكامل انسان، گناه و نافرمانى است. گناه و نافرمانى، انسان را در جادههاى هلاكت و وحشت وارد مىسازد و سرانجامى اندوهبار براى او رقم مىزند. گناه، زهر كشندهاى است كه درمان ندارد و تنها درمانش، توبه و بازگشت واقعى به سوى انسانيت و بندگى خداوند است.
7. پشتكار
زندگى همانند ميدان كارزار است. در صحنه زندگى، يكى پيروز مىشود و جلو مىرود و ديگرى زمين مىخورد و دچار شكست مىشود. اولى غرق در سرور و شادى و دومى دردمند و غمگين است.
بدون ترديد، در فراز و نشيب زندگى، عدهاى فاتح و پيروز مىشوند و به هدفهايى كه دارند، دست مىيابند. اين عدّه كسانى هستند كه اگر زمين بخورند و گرفتار مشكلات شوند، به جاى يأس و نااميدى دوباره به پا خاسته، به راه خود ادامه مىدهند.
خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايد: «انسان در سايه تلاش و كوشش مىتواند به خواستههاى خود برسد. نجم: 39». (گرچه اين آيه درباره قيامت و رسيدن به پاداش اعمال دنيوى است ولى تلاشهاى مادى و نتايج مادى را نيز شامل مىشود.) امام على عليهالسلام در جنگ جمل خطاب به فرزندش، محمد حنفيه فرمودند: «اگر كوهها از جاى خود حركت كنند، تو از جاى خود تكان مخور. نهجالبلاغه، خطبه 11، ص 15». يعنى در راه هدف، استقامت و پايدارى داشته باش و بدان كه در سايه پشتكار و تحمل دشوارىها، مىتوان به قلّههاى افتخار و پيروزى رسيد. حضرت در جايى ديگر در اينباره مىفرمايند: «با تحمل دشوارىها و رنجهاى سخت، آدمى به آسايش هميشگى و پايههاى بلند زندگى نايل خواهد شد. غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 298، ح 168».
نتيجهگيرى
با تتبع و تحقيق اجمالى كه در منابع دينى و سخنان انديشمندان اسلامى انجام شد، اين نتايج حاصل گرديد:
1. زندگى دنيوى مقدمهاى براى زندگى اخروى است و موفقيت واقعى زمانى به دست مىآيد كه انسان زندگى دنيوى خود را در راستاى رسيدن به كمال و نيل به بهشت قرار دهد.
2. برنامهريزى و تدبير كردن امور، از عوامل مؤثر در موفقيت است.
3. برخوردارى از اعتماد به نفس و همچنين داشتن اراده قوى، از ديگرعوامل اعتماد به نفس شمرده شده است.
4. مشورت و همفكرى با افراد موفق و بهرهگيرى از تجربه آنان نيز در موفقيت افراد دخيل است.
5. ياد خدا، دورى از گناه و داشتن پشتكار از عوامل اساسى در نيل به موفقيت و بهروزى است.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://akhlagh.porsemani.ir/content/%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82%D9%8A%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های اخلاق و عرفان سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت