طول امل و آرزوي دراز دنيوي | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
طول امل و آرزوي دراز دنيوي
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
طول امل و آرزوي دراز دنيوي
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
طول امل
,
زندگی و شادزیستی
,
آرزوی طولانی
سوال:
به چه آرزويي، آرزوي دور و دراز مي گويند كه شيطان آدمي را بدان مشغول مي كند؟
پاسخ تفصیلی:
اشاره
«طول امل » و به تعبير ديگر «آرزوهاي دور و دراز» از مهمترين رذايل اخلاقي است كه انسان را به انواع گناهان آلوده مي كند، از خدا دور مي سازد، به شيطان نزديك مي كند و گرفتار عواقب خطرناكي مي سازد.
البته اصل «آرزو» و «اميد» نه تنها مذموم و نكوهيده نيست، بلكه نقش بسيار مهمي در حركت چرخهاي زندگي و پيشرفت در جنبه هاي مادي و معنوي بشر دارد.
اگر اميد و آرزو در دل «مادر» نباشد هرگز فرزندش را شير نمي دهد و انواع زحمت ها و ناراحتي ها را براي پرورش او تحمل نمي نمايد، همان گونه كه در حديث معروف نبوي 9 آمده است: «الامل رحمة لامتي و لولا الامل ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرها!; اميد و آرزو، رحمت براي امت من است و اگر اميد و آرزو نبود هيچ مادري فرزندش را شير نمي داد و هيچ باغباني نهالي نمي كاشت ». (1)
كسي كه يقين كند مثلا امروز روز آخر زندگي اوست يا در آينده بسيار نزديكي از دنيا مي رود، دست از همه كار مي شويد و در واقع موتور زندگي او خاموش مي شود و چرخهاي آن از كار مي افتد و شايد يكي از دلايل مخفي بودن پايان عمر هر كس همين باشد كه چراغ پر فروغ اميد و آرزو در دلش خاموش نشود و به تلاشهاي زندگي ادامه دهد.
همان گونه كه در حديثي از حضرت مسيح(ع) مي خوانيم: «در جايي نشسته بود و پيرمردي را مشاهده كرد كه با كمك بيل به شكافتن زمين مشغول است(و تلاش گرم و مستمري براي كار كشاوزي دارد) حضرت مسيح(ع) به پيشگاه خدا عرضه داشت: «خداوندا اميد و آرزو را از او برگير!» ناگهان پيرمرد بيل را به كناري انداخت و روي زمين دراز كشيد و خوابيد، كمي بعد حضرت مسيح(ع) عرضه داشت: «بارالها! اميد و آرزو را به او بازگردان!» ناگهان مشاهده كرد كه پيرمرد برخاست و دوباره مشغول فعاليت و كار شد! حضرت مسيح(ع) از او سؤال كرد كه من دو حال مختلف از تو ديدم، يك بار بيل را به كنار افكندي و روي زمين خوابيدي، اما در حرحله دوم ناگهان برخاستي و مشغول كار شدي؟!
پيرمرد در جواب گفت: «در مرتبه اول فكر كردم من پير و ناتوانم و آفتاب لب بامم، امروز بميرم يا فردا خدا مي داند، چرا اين همه به خود زحمت دهم و اين همه تلاش كنم؟ بيل را به كنار انداختم و بر زمين خوابيدم!
ولي چيزي نگذشت كه اين فكر به خاطرم خطور كرد از كجا معلوم كه من سالهاي زيادي زنده نمانم؟ افرادي مثل من بودند و سالها عمر كردند، انسان تا زنده است زندگي آبرومند مي خواهد و بايد براي خود و خانواده اش تلاش كند، برخاستم و بيل را گرفتم و مشغول كار شدم ». (2)
به همين دليل براي ايجاد تحرك بيشتر در گروه هاي مختلف اجتماعي بايد اميد به آينده را در دل آنها زنده نگه داشت.
ولي همين اميد و آرزو كه رمز حركت و تلاش انسانهاست و مانند قطرات حياتبخش باران، سرزمين دل انسان را زنده نگه مي دارد، اگر از حد بگذرد به صورت سيلابي ويرانگر در مي آيد و همه چيز را با خود مي برد و سرانجام انسان را غرق دنياپرستي و ظلم و جنايت و گناه مي كند.
به همين دليل پيامبر اكرم(ص) «طول امل » را يكي از دو دشمن بسيار خطرناك براي انسانها شمرده و فرموده است:
«خصلتان اتباع الهوي و طول الامل، فاما اتباع الهوي فانه يعدل عن الحق، اما طول الامل فانه يحبب الدنيا; شديدترين چيزي كه از آن بر شما مي ترسم دو خصلت است: پيروي از هوا و آرزوي طول و دراز; زيرا هواپرستي شما را از حق بازمي دارد و اما آرزوي دور و دراز شما را حريص بر دنيا مي كند». (3) شبيه همين معني با كمي تفاوت در نهج البلاغه از اميرمؤمنان علي(ع) آمده است. (4)
با اين اشاره به آيات قرآن بازمي گرديم و نتيجه طول امل را در سرنوشت اقوام پيشين و انسانها به طور كلي مورد بررسي قرار مي دهيم:
1- واذكروا اذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بواكم في الارض تتخذون من سهولها قصورا و تنحتون الجبال بيوتا فاذكروا آلاء الله و لاتعثوا في الارض مفسدين (سوره اعراف،آيه 74)
2- اتبنون بكل ريع آية تعبثون × و تتخذون مصانع لعلكم تخلدون (سوره شعراء،آيات 129و128)
3- ينادونهم الم نكن معكم قالوا بلي و لكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم و غرتكم الاماني حتي جاء امر الله و غركم بالله الغرور (سوره حديد،آيه 14)
4- الم يان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق و لايكونوا كالذين اوتوا الكتاب من قبل فطال عليهم الامد فقست قلوبهم و كثير منهم فاسقون (سوره حديد،آيه 16)
5- ذرهم ياكلوا و يتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون (سوره حجر،آيه 3)
6- ام للانسان ما تمني × فلله الآخرة و الاولي (سوره نجم،آيات 24و25)
7- ويل لكل همزة لمزة × الذي جمع مالا و عدده × يحسب ان ماله اخلده (سوره همزه،آيات 1تا3)
8- ان الذين ارتدوا علي ادبارهم من بعد ما تبين لهم الهدي الشيطان سول لهم و املي لهم (سوره محمد،آيه 25)
ترجمه
1- و به خاطر بياوريد كه خداوند شما را جانشينان قوم «عاد» قرار داد و در زمين مستقر ساخت كه در دشتهايش، قصرها براي خود بنا مي كنيد و در كوهها براي خود خانه ها مي تراشيد! بنابراين نعمت هاي خدا را متذكر شويد و در زمين به فساد نكوشيد.
2- آيا شما بر هر مكان مرتفعي نشانه اي از روي هوا و هوس مي سازيد؟! - و قصرها و قلعه هاي زيبا و محكم بنا مي كنيد، شايد در دنيا جاودانه بمانيد؟!
3- (منافقان) آنها را صدا مي زنند «مگر ما با شما نبوديم؟! مي گويند «آري ولي شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار(مرگ پيامبر را) كشيديد و(در همه چيز) شك و ترديد داشتيد و آرزوهاي دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرارسيد و شيطان فريبكار(نيز) شما را در برابر (فرمان) خداوند فريب داد!
4- آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاي مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل كرده است خاشع گردد؟! و مانند كساني نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسماني داده شد، سپس زماني طولاني بر آنها گذشت و قلب هايشان قساوت پيدا كرد و بسياري از آنها گنهكارند!
5- بگذار آنها بخورند و بهره گيرند و آرزوها آنان را غافل سازد ولي به زودي خواهند فهميد!
6- آيا آنچه انسان تمنا دارد به آن مي رسد؟! - در حالي كه آخرت و دنيا از آن خداست!
7- واي بر هر عيبجوي مسخره كننده اي! - همان كس كه مال فراواني جمع آوري و شماره كرده(بي آنكه مشروع و نامشروع آن را حساب كند)! - او گمان مي كند كه اموالش او را جاودانه مي سازد!
8- كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آنها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!تفسير و جمع بندي
سرچشمه غفلت
آيات اول و دوم ناظر به قوم «عاد» و «ثمود» است كه پيامبراني به نام «هود» و «صالح » داشتند اين جمعيت با پيشرفتي كه در كشاورزي و صنعت پيدا كرده بودند سخت سرگرم به دنيا شده و به آن دل بسته بودند و آرزوهاي دور و دراز آنها را در خود غرق ساخته بود و چنان گرفتار غرور و كبر و نخوت شده بودند كه نه تنها كمترين اعتنايي به دعوت خيرخواهانه پيامبرشان هود و صالح 8 نكردند، بلكه به مبارزه با آنها برخاستند.
قرآن مجيد در نخستين آيه از آيات بالا، از زبان حضرت صالح 7 خطاب به آن قوم سركش چنين نقل مي كند: «به خاطر بياوريد كه قوم عاد به خاطر طغيان از ميان رفتند و خداوند شما را جانشينان آنان قرار داد و در زمين مستقر ساخت كه در دشتهايش قصرها براي خود بنا مي كنيد و در كوهها(در دل سنگها) براي خود خانه هايي مي تراشيد، به ياد نعمت هاي خدا باشيد و در زمين فساد نكنيد»! (واذكروا اذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بواكم في الارض تتخذون من سهولها قصورا و تنحتون الجبال بيوتا فاذكروا آلاء الله و لاتعثوا في الارض مفسدين) (5)
در دومين آيه وضع قوم «عاد» را شرح مي دهد كه توضيحي است براي آيه قبل كه در باره قوم «ثمود» بود.
از زبان پيامبرشان(حضرت هود(ع)) چنين نقل مي كند: «آيا شما بر هر مكان مرتفعي نشانه اي از سر هوا و هوس مي سازيد؟ - و قصرها و قلعه هاي زيبا و محكم بنا مي كنيد كه گويي در دنيا جاودانه خواهيد ماند»! (اتبنون بكل ريع آية تعبثون × و تتخذون مصانع لعلكم تخلدون) (6)
هود(ع) با اين سخن به آنها مي فهماند كه يكي از علل مهم انحراف شما هوسراني و تكيه بر آرزوهاي دراز است كه شما را از خدا غافل كرده و در زرق و برق دنيا غرق ساخته است.
«مصانع » جمع «مصنع » به معني ساختمان و قصر مجلل و محكم است، اين واژه از ماده «صنع » گرفته شده كه به معني كار نيكو انجام دادن است، بنابراين صنع به هر كاري گفته نمي شود، بلكه به كارهايي اطلاق مي گردد كه داراي امتياز خاصي است.
قوم عاد و ثمود تصور مي كردند كه با اين بناهاي محكم و زيبا و خانه هاي مجللي كه در درون دل كوهها ايجاد كرده بودند، مي توانند خود را از آفات و گزند حوادث مصون دارند و ساليان دراز زنده بمانند و به عيش و نوش بپردازند.
همين معني در باره قوم ثمود در آيات ديگري مطرح شده است و باز از زبان صالح 7 اين چنين مي خوانيم: «اتتركون في ما ههنا آمنين × في جنات و عيون × و زروع و نخل طلعها هضيم × و تنحتون من الجبال بيوتا فارهين; آيا چنين مي پنداريد كه هميشه در نهايت امنيت در نعمت هايي كه اينجاست، مي مانيد - در اين باغها و چشمه ها - در اين زراعت ها و نخلهايي كه ميوه هايش شيرين و رسيده است و شما از كوهها خانه هايي(بسيار محكم) مي تراشيد و در آن به عيش و نوش مي پردازيد( و همه چيز را به دست فراموشي مي سپاريد؟!)». (7)
بي شك غرور و غفلت حاصل از طول امل منحصر به قوم عاد و ثمود نبود، ولي در قرآن مجيد در مورد اين دو گروه سركش، اين رذيله اخلاقي برجستگي خاصي دارد.
در سومين آيه سخن از گفتگوي مؤمنان و منافقان در روز قيامت است كه منافقان خود را در ظلمت و تاريكي در صحنه محشر مي بينند، در حالي كه مؤمنان در پرتو نور و ايمان به سوي بهشت در حركتند، منافقان از مؤمنان تقاضا مي كنند اجازه بدهيد ما هم از نور شما بهره اي بگيريم، ولي ديوار بلندي در ميان اين دو فاصله مي شود.
در اينجا منافقان فرياد مي زنند «...الم نكن معكم...; آيا ما در دنيا با شما نبوديم(پس چرا از ما جدا شديد؟)» (8)
مؤمنان در پاسخ مي گويند: «آري ما با هم بوديم، ولي شما خود را فريب داديد و در انتظار حوادث ناگوار براي مسلمانان بوديد و پيوسته در امر معاد و دعوت پيامبر اسلام(ص) ابراز ترديد مي كرديد و آرزوهاي دراز، پيوسته شما را مغرور ساخت تا فرمان مرگ شما از سوي خدا فرارسيد»، (...قالوا بلي و لكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم و غرتكم الاماني حتي جاء امر الله...) (9)
به اين ترتيب آيه فوق عامل بدبختي منافقان را در چهار چيز خلاصه مي كند كه چهارمين آنها آرزوهاي طول و دراز است.
«اماني » جمع «امنيه » از ماده «مني »(بر وزن مغز) در اصل به معني اندازه گيري كردن است، و «تمني » به معني آرزوست، چرا كه انسان در درون دل در عالم خيال اموري را براي خود اندازه گيري مي كند و به همين جهت به خيالات باطل و سخنان دروغ و آرزوهاي دور و دراز «امنيه » و جمع آن «اماني » اطلاق شده است.
در تفسير منهج الصادقين و تفسير قرطبي در ذيل اين آيه حديثي از پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه مضمونش اين است: «آن حضرت در حالي كه يارانش را موعظه مي فرمود خطهايي(موازي هم) بر زمين كشيد، بعد يك خط عمودي بر همه آنان رسم فرمود، سپس گفت: مي دانيد اين خطوط چه معني دارد؟ عرض كردند: نه يا رسول الله! فرمود: اين خطوط مانند آرزوهاي دور و دراز انسانهاست (كه حد و مرزي ندارند) و آن يك خط(عمودي) همان مرگ و پايان زندگي است كه بر همه آنها كشيده مي شود و همه آمال و آرزوها را باطل مي كند».
همين معني با تفاوت مختصري از «ابن مسعود» نقل شده است و پيامبر اكرم(ص) خطي به شكل مربع كشيد و خطي در وسط آن رسم فرمود و آن را به خارج مربع ادامه داد و خطوط كوچكي از طرف راست و چپ آن كشيد، سپس فرمود: اين(خطي كه در وسط مربع است) انسان است و اين(مربع) اجل اوست كه به او احاطه كرده و اين(ادامه خطي كه به خارج از مربع پيش رفته) آرزوهاي دراز اوست كه از اجل و مرگ او هم فراتر مي رود و اين خطوط كوچك عوارض و حوادثي است كه او را احاطه كرده، اگر(فرضا) اجل خطا كند، اين حوادث و عوارض او را از بين مي برند و اگر اين حوادث و عوارض خطا كنند اجل او را از ميان برمي دارد». (10)
در چهارمين آيه مؤمنان را به طور غير مستقيم مخاطب قرار داده و هشدار مي دهد كه مراقب وضع خويش باشند، مبادا به اثر آرزوهاي دور و دراز به سرنوشت مرگبار و اسفناك اقوام پيشين گرفتار شوند، مي فرمايد: «آيا وقت آن نرسيده است كه دل هاي مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد، و مانند كساني نباشند كه پيش از اين كتاب آسماني به آنها داده شد، سپس زمان طولاني به آنها گذشت (و بر اثر غفلت و آرزوهاي دراز) قلب هاي آنها قساوت پيدا كرد. و بسياري از آنان گناهكارند. الم يان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق و لايكونوا كالذين اوتوا الكتاب من قبل فطال عليهم الامد فقست قلوبهم و كثير منهم فاسقون (حديد،16).
مطابق اين آيه آنچه باعث نرمش قلب آدمي و انعطاف آن به سوي حق و خشوع و خضوع در پيشگاه خدا مي شود، همان ذكرلله و ياد خدا و توجه به حق است، آري ياد خدا است كه آرزوهاي دور و دراز را بر مي چيند، و انسان را متوجه مسؤوليت هايش مي كند، و دل را نوراني، و فكر انسان را واقع بين و ماهيت زندگي ناپايدار دنيا را در برابر او مشخص مي سازد.
دلي كز نور معني نيست روشن مخوانش دل كه آن سنگ است و آهن دلي كز گرد غفلت زنگ دارد از آن دل سنگ و آهن ننگ دارد
در پنجمين آيه خطاب به پيامبر اسلام(ص) ، اشاره به كفار و مشركان كرده، مي فرمايد: «بگذار آنها بخورند و از دنياي مادي بهره گيرند و آرزوها(ي دراز) آنان را غافل سازد ولي به زودي خواهند فهميد(كه چه اشتباه بزرگي مرتكب شده اند) »، (ذرهم ياكلوا و يتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون)
آري آنان همچون چهارپايانند كه جز آب و علف چيزي نمي فهمند، تنها تفاوتي كه با چهارپايان دارند و آنها را از چهارپايان پست تر كرده اين است كه يك مشت آرزوي طول و دراز اطراف فكرشان را احاطه كرده و به آنها اجازه نمي دهد كه در سرنوشت خود بينديشند و پيش از آنكه دست اجل گريبان آنها را بگيرد بيدار شوند و از بيراهه بازگردند.
در اينجا تاثير منفي آرزوهاي دراز در وجود انسان به خوبي تبيين شده و نشان مي دهد كه تا چه حد آرزوها انسان را به خود مشغول مي سازد و از خدا غافل مي كند.
تعبير به «ذرهم » (آنها را رها كن) به وضوح نشان مي دهد كه اميدي به هدايت اين گروه نيست وگرنه پيامبر اكرم(ص) هرگز مامور نمي شد آنها را رها سازد.
چگونه مي توان اميد به هدايت گروهي داشت كه هدف نهايي آنها خور و خواب همچون حيوانات است و آرزوهاي دراز به آنها اجازه نمي دهد كه لحظه اي به پايان زندگي و به آفريدگاري كه اين مواهب حيات را به آنها بخشيده بينديشند و در باره هدفي كه براي آن آفريده شده اند لحظه اي فكر كنند.
در ششمين آيه مورد بحث، اشاره به اين حقيقت مي كند كه غالبا آرزوهاي دراز كه هرگز انسان به آنها نمي رسد، او را احاطه مي كنند و امكانات او را كه بايد در مسير سعادت به كار گرفته شود به خود جذب مي كند و او را از راه بازمي دارد، مي فرمايد: «آيا انسان به آنچه آرزو مي كند مي رسد؟!(نه هرگز نخواهد رسيد)» (ام للانسان ما تمني) (11)
اين استفهام در واقع يك نوع استفهام انكاري است، چگونه ممكن است انسان به همه آرزوهايش برسد در حالي كه طول آرزوها گاه دهها يا صدها برابر عمر اوست! و گاه اصلا نقطه پاياني ندارد! و هر جا برسد آرزوهاي ديگري در برابر او خودنمايي كرده و وي را به سوي خود جلب مي نمايد.
بايد توجه داشت كه اين آيه به دنبال آياتي است كه اشاره به بتهاي مشركان مي كند كه آرزو داشتند شفيع آنها در درگاه خداوند شوند و قرآن مي گويد اين آرزو هرگز برآورده نخواهد شد، ولي با اين حال مفهوم آيه عام است و به اصطلاح مورد، مخصص نيست.
در هفتمين آيه سخن از دنياپرستان خودخواه با آرزوهاي دور و دراز است، مي فرمايد: «واي بر هر عيبجوي مسخره كننده اي - همان كس كه مال و ثروت(عظيمي) را جمع آوري و شماره كرده است(بي آنكه حساب مشروع و نامشروع را بكند) و گمان مي كند اموالش سبب جاودانگي اوست!»، (ويل لكل همزة لمزة × الذي جمع مالا و عدده (12) × يحسب ان ماله اخلده) (13)
در واقع اين سه آيه علت و معلول يكديگرند، چرا كه اين انسان بي خبر و خودبين و خودپسند ديگران را استهزاء مي كند، به خاطر آنكه ثروت عظيمي براي خود از طرق نامشروع فراهم ساخته، چرا دست به جمع چنين ثروتي زده؟ به خاطر اينكه مي پندارند داشتن چنين ثروتي به او جاودانگي مي دهد، اين پندار كه با«طول امل » و آرزوهاي دراز همراه ست سبب غرور و خودبرتربيني مي شود و آن هم به نوبه خود سبب استهزاء و عيبجويي نسبت به ديگران است. (14) از اين آيه به خوبي مي توان استفاده كرد كه آرزوهاي دراز گاهي به حدي مي رسد كه انسان مرگ را به كلي فراموش كرده، خود را جاودانه مي پندارد و همين امر سبب طغيان و سركشي او مي شود و آن طغيان سرچشمه گناهان ديگري مي گردد.
در هشتمين و آخرين آيه مورد بحث، سخن از گروهي است كه حق را شناختند و سپس به آن پشت كردند و از آن اعراض نمودند، مي فرمايد: «كساني كه بعد از روشن شدن حق به آن پشت كردند، شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!»، (ان الذين ارتدوا علي ادبارهم من بعد ما تبين لهم الهدي الشيطان سول لهم و املي لهم) (15)
«املي لهم » از ماده «املاء» به معني پديد آوردن آرزوهاي دور و دراز است كه انسان را به خود مشغول مي دارد.
در واقع آيه ناظر به اين حقيقت است كه چگونه ممكن است يك انسان حق را بشناسد و باور كند سپس آن را ناديده بگيرد و به آن پشت كند و راه نجات خود را ببيند با اين حال از بي راهه برود!
آيا مي توان باور كرد انسان عاقلي چنين كند؟! آري! هنگامي كه تسويلات شيطان انسان را احاطه كند و زشتي ها را در نظرش به صورت زيبايي ها نشان دهد و او را گرفتار آرزوهاي دور و دراز سازد، بعيد نيست حق را به دست فراموشي بسپارد و به آن پشت كند.
از اينجا مي توان دريافت كه آرزوهاي طولاني چه بلايي بر سر انسان مي آورد و چگونه انسان عاقل را به كلي از عقل و خرد بيگانه مي كند؟!
از مجموع آيات فوق كه قسمتي در باره اقوام پيشين بود و بخشي در باره معاصران پيامبر(ص) و قسمتي نيز به صورت يك قانون كلي مطرح شده بود مي توان چنين نتيجه گرفت كه طول امل و آرزوهاي دراز از خطرناك ترين دشمنان سعادت بشر است كه نه تنها افراد، بلكه اقوام و ملت ها را در كام مرگ و بدبختي فرومي برد.طول امل در روايات اسلامي
از آنجا كه آرزوهاي دراز تاثير بسيار مخربي بر زندگي معنوي و اخلاقي و حتي مادي انسانها دارد، در روايات اسلامي با تعبيرات گوناگون از آن نكوهش شده و با عبارات پرمعنايي به علل منطقي آن نيز اشاره شده است، به عنوان نمونه به روايات زير مي توان اشاره كرد:
1- در حديثي از پيامبر اكرم(ص) مي خوانيم: «اربعة من الشقاء جمود العين و قساوة القلب و طول الامل و الحرص علي الدنيا; چهار چيز است كه نشانه شقاوت و بدبختي انسان است: خشك بودن چشمها(به گونه اي كه هرگز از خوف خدا اشكي نريزد) و سنگدلي و آرزوهاي دراز و حرص بر دنيا». (16)
2- در حديث ديگري از اميرمؤمنان علي(ع) مي خوانيم: «من اطال امله ساء عمله; كسي كه آرزوي طولاني داشته باشد، عملش بد خواهد شد»! (17)
همين معني به صورت گوياتري در حديث ديگري از آن حضرت آمده است كه فرمود: «اطول الناس املا اسوئهم عملا!; آن كسي كه آرزوهايش از همه طولاني تر باشد، عملش از همه زشت تر و بدتر است »! (18)
3- در نهج البلاغه خطبه 147 نيز تعبير گويايي در اين زمينه ديده مي شود، فرمود: «انما هلك من كان قبلكم بطول آمالهم و تغيب آجالهم حتي نزل بهم الموعود الذي ترد عنه المعذرة و ترفع عنه التوبة; اقوامي كه پيش از شما بودند و گرفتار عذاب شدند، فقط به خاطر آرزوهاي طولاني و فراموش كردن اجل و سرآمد زندگيشان بود تا آنكه عذاب موعود فرارسيد، همان عذابي كه با فرارسيدنش معذرت خواهي رد مي شود و درهاي توبه بسته خواهد شد»!
4- در حديث ديگري از فاطمه بنت الحسين از پدرش امام حسين(ع) از جدش رسول خدا(ص) چنين آمده است: «ان صلاح اول هذه الامة بالزهد و اليقين و هلاك آخرها بالشح(بالشك) و الامل!; دو عامل سبب اصلاح(و پيروزي) آغاز اين امت شد كه يكي زهد(و ترك وابستگي به دنيا) بود و ديگري ايمان و يقين محكم و آنچه باعث هلاكت(و شكست) آخر اين امت مي شود بخل(شك) و آرزوهاي دراز است ». (19)
بديهي است ايمان و يقين محكم، به اضافه بي اعتنايي به زرق و برق دنيا، سبب شد كه مسلمانان نخستين به هنگام ورود در ميدان جهاد از هيچ چيز پروا نكنند، جز خدا را در نظر نگيرند و جز براي خدا شمشير نزنند و هرگز پشت به دشمن ننمايند و اين عامل مهم پيروزي آنان بود.
ولي هنگامي كه آرزوهاي دراز و دلبستگي ها و دلدادگي ها نسبت به ظواهر دنيا جاي «زهد» را گرفت و شك و ترديد به جاي يقين نشست، عقب گردها و شك ها شروع شد و امروز هم براي تجديد عظمت نخستين، راهي جز احياي دو اصل نخست نيست.
5- در حديث ديگري از امام اميرمؤمنان مي خوانيم: «الامل سلطان الشياطين علي قلوب الغافلين; آرزوي دراز سبب سلطه شيطانها بر قلوب غافلان مي شود»! (20)
6- در حديث ديگري از همان امام(ع) چنين افرادي به عنوان بدترين مردم معرفي شده اند، مي فرمايد: «شر الناس الطويل الامل، السيئ العمل; بدترين مردم كسي است كه آرزوهايش از همه طولاني تر باشد و عملش از همه بدتر»! (21)
و نيز از آن حضرت در حديث ديگري مي خوانيم: «ان المرء يشرف علي امله فيقطعه حضور اجله، فسبحان الله لا امل يدرك و لا مؤمل يترك!; انسان پيوسته دنبال آرزوهاي خويش است(و از مبدء و معاد غافل است) ناگهان حضور اجل، آرزوهايش را قطع مي كند، سبحان الله! نه به آرزو رسيده و نه صاحب آرزو رها شده است »! (22)
7- در حديثي از اميرمؤمنان علي(ع) مي خوانيم: «اشرف الغني ترك المني; برترين بي نيازي ترك آرزوهاست »! (23)
چرا كه آرزوهاي دور و دراز سبب مي شود كه انسان دائما خود را نيازمند ببيند و دست حاجت به سوي هر كس و هر جا دراز كند و شخصيت انساني خود را به خاطر اموري كه هرگز به آن نمي رسد بشكند!
8- در حديث ديگري از همان امام بزرگوار آمده است: «كذب من ادعي الايمان و هو مشغوف من الدنيا بخدع الاماني و زور الملاهي; دروغ مي گويد كسي كه ادعاي ايمان مي كند در حالي كه به خاطر خدعه هاي آرزوها و سرگرمي هاي باطل، دلباخته دنيا شده است »! (24)
روشن است كه دلباختگان آرزوها ناگزيرند براي وصول به آنها همه چيز را به دست فراموشي بسپارند و از همين جا رخنه در ايمان آنها پيدا مي شود.
9- و نيز از همان بزرگوار در سخن كوتاه و پر معناي ديگري مي خوانيم: «الاماني تعمي عيون البصائر; آرزوهاي دراز چشم بصيرت انسان را كور مي كند»! (25)
10- در حديثي از پيامبر اكرم(ص) آمده است كه روزي به اصحاب فرمود: «اكلكم يحب ان يدخل الجنة؟; آيا همه شما دوست داريد وارد بهشت شويد»؟!
«قالوا نعم يا رسول الله; همگي عرض كردند آري اي رسول خدا»!
فرمود: «قصروا من الامل و اجعلوا آجالكم بين ابصاركم و استحيوا من الله حق الحياء; دامنه آرزوها را كوتاه كنيد و مرگ را در مقابل چشم خود قرار دهيد و از خداوند(و مخالفت فرمان او) آن گونه كه شايسته است شرم كنيد». (26)
11- باز در حديث پرمحتواي ديگري از اميرمؤمنان علي(ع) آمده است: «ان الامل يذهب العقل، و يكذب الوعد، و يحث علي الغفلة و يورث الحسرة; آرزوهاي دراز عقل انسان را مي برد و وعده آخرت را دروغ مي شمرد و انسان را به غفلت وامي دارد و سرانجام آن، حسرت و ندامت است »! (27)
12- اين بحث را با روايت ديگري از رسول خدا(ص) - به عنوان «ختامه مسك » پايان مي دهيم، در اين حديث آمده است كه پيامبر اكرم(ص) سه عدد چوب را گرفت، يكي را پيش روي خود در زمين فرو كرد، ديگري را در كنار آن و سومي را در فاصله دورتر، سپس فرمود: آيا مي دانيد اين چيست؟ عرض كردند: خدا و رسولش آگاه ترند، فرمود: «هذا الانسان! و هذا الاجل! و هذا الامل يتعاطاه ابن آدم و يختلجه الاجل دون الامل!; اين(چوب اول) انسان است و اين(چوب دوم) سرآمد عمر است و اين(چوب سوم كه در نقطه دوري در زمين فرو شده بود) آرزوهاي دراز انسان است، (آري) پيش از آنكه انسان به آرزوهايش برسد دست اجل گريبان او را خواهد گرفت »! (28)
در احاديث بالا كه گلچيني بود از احاديث فراواني كه در منابع معروف اسلامي در باره طول امل آمده است به خوبي گستردگي خطرات و عواقب شوم اين رذيله اخلاقي را نشان مي دهد و ثابت مي كند كه آرزوهاي دراز از بزرگترين دشمنان سعادت انسان و مانع قرب او در پيشگاه خداست.آثار و پيامدهاي طول امل
آرزوهاي دراز و گاه بي پايان، آثار مخرب فراواني در زندگي معنوي و مادي انسان دارد كه به گوشه هايي از آن در حاديث بالا و همچنين در آياتي كه در قرآن مجيد در آغاز اين بحث ذكر شد آمده است و به طور كلي مي توان گفت: طول امل پيامدهاي خطرناك و مخرب و سوء زير را دارد.
1- طول امل سرچشمه بسياري از گناهان
يكي از بدترين آثار منفي طول امل و آرزوهاي دراز اين است كه انسان را به انواع گناهان دعوت مي كند، زيرا رسيدن به اين آرزوها معمولا از طريق مشروع غير ممكن است، بنابراين گرفتاران اين رذيله اخلاقي خود را ناگزير مي بينند كه در كسب درآمدها چشم بر هم نهند و حلال و حرام را شناسايي نكنند و از غصب حقوق ديگران، خوردن اموال يتيمان، كم فروشي، رباخواري، رشوه و مانند اين امور، ابا نداشته باشند.
به همين دليل در حديث معروف غررالحكم آمده است: «من طال امله ساء عمله; كسي كه آرزويش دراز باشد عملش بد مي شود»! (29)
و نيز آمده: «اطول الناس املا اسوئهم عملا; آن كس كه آرزوهايش طولاني تر است عملش زشت تر خواهد بود». (30)
و در نقطه مقابل آن آمده است: «من قصر امله حسن عمله; كسي كه آرزويش كوتاه باشد عملش نيك خواهد بود»! (31)
هر سه حديث بالا از مولا اميرمؤمنان علي(ع) است كه جان به فداي سخنان نوراني و انسان سازش باد.
2- طول امل يكي از اسباب مهم قساوت قلب
همان گونه كه در آيات آغاز اين بحث خوانديم قرآن مجيد در باره يكي از اقوام پيشين مي گويد: آنها كساني بودند كه مي پنداشتند عمر طولاني دارند(و گرفتار آرزوهاي دراز شده اند) و از اين رو قلب هاي آنها قساوت يافت.
دليل اين مساله روشن است; زيرا طول امل انسان را از خدا غافل مي كند و به دنيا حريص مي سازد و آخرت او را به دست فراموشي مي سپارد و اينها همه اسباب سنگدلي و قساوت است.
به همين دليل در حديثي آمده است كه خداوند به موسي(ع) فرمود: «يا موسي لاتطول في الدنيا املك فيقسوا قلبك، و القاسي القلب مني بعيد; اي موسي! آرزوي خود را در دنيا طولاني نكن كه قسي القلب خواهي شد و قسي القلب از من دور است ». (32)
همين معني در حديث ديگري از امام اميرمؤمنان(ع) آمده است كه فرمود: «من يامل ان يعيش ابدا يقسوا قلبه و يرغب في الدنيا; كسي كه آرزو دارد جاودانه در اين دنيا بماند قسي القلب مي شود و راغب در دنيا مي گردد». (33)
3- طول امل سبب نسيان اجل
اين اثر نياز به شرح و بسط ندارد و به خوبي در زندگي آنها كه گرفتار اين رذيله اخلاقي هستند نمايان است كه هرگز نه سخني از مرگ بر زبان مي رانند و نه در فكر آخرتند، بلكه دائما در گرداب غفلت غوطه ورند.
حديث معروفي كه هم از پيامبر اكرم(ص) و هم از اميرمؤمنان علي(ع) نقل شده كه مي فرمايد: «طول الامل ينسي الآخرة; درازي آرزوها سبب فراموشي آخرت است » گواه صدق اين مدعاست. (34)
در حديث ديگري از مولا علي(ع) مي خوانيم: «اكثر الناس املا اقلهم للموت ذكرا; كسي كه آرزويش از همه طولاني تر است از همه كمتر به ياد مرگ است ». (35)
4- زندگي پررنج محصول ديگري از طول امل
بديهي است هر قدر آرزوها طولاني تر باشد تهيه مقدمات بيشتري را مي طلبد، همچنين صرفه جويي بيشتري براي حفظ اموال و ثروت ها جهت رسيدن به آن آرزوهاي دور و دراز لازم است و نتيجه اين دو، يك زندگي توام با درد و رنج و سخت گيري بر خود و خانواده خود توام با تلاش شبانه روزي بي رويه خواهد بود.
به همين جهت در احاديثي كه از اميرمؤمنان علي(ع) نقل شده است مي خوانيم: «من كثر مناه كثر عنائه; كسي كه آرزوهايش زياد باشد، تعب و رنج او فزوني خواهد يافت ».
و نيز مي فرمايد: «من استعان بالاماني افلس; كسي كه از آرزوهاي دراز كمك بگيرد فقير و مفلس مي شود(و زندگي فقيرانه اي خواهد داشت هر چند ثروتمند باشد).
و نيز مي فرمايد: «الرغبة مفتاح النصب; تمايل به دنيا(و آرزوهاي دراز) كليد درد و رنج است »! (36)
5- طول امل و زندگي ذلت بار
صاحبان آرزوهاي دراز نه تنها در رنج و تعب دائم به سر مي برند، بلكه ناچارند شخصيت انساني خود را نيز در هم بشكنند و براي رسيدن به مقصود خيالي در برابر هر كس و ناكس خضوع كنند و دست التماس به سوي اين و آن دراز نمايند و به زندگي ذلت بار تن در دهند. در حديثي از اميرمؤمنان علي(ع) مي خوانيم: «ذل الرجال في خيبة الآمال; خواري مردان در ناكامي آرزوهاست ». (37)
6- محروميت از نعمتها
همان گونه كه در بالا اشاره شد، كساني كه گرفتار آرزوهاي دور و درازند و در درياي اماني غوطه ورند، غالبا به سراغ صرفه جويي و سخت گيري هر چه بيشتر در استفاده از مواهب حيات و زندگي مي روند تا به آرزوهاي دور و دراز خود برسند. به همين دليل نسبت به همه كس حتي خويشتن و زن و فرزند بخيل خواهند بود، همان بخلي كه آنها را از بهره گيري از نعمت هاي الهي محروم مي سازد و در عين برخورداري از امكانات فراوان، زندگي فقيرانه اي دارند.
در زمان خود افرادي را مي بينيم كه تحت عنوان «تامين آينده »! براي خود و فرزندان، گرفتار طول امل هستند و همين امر آنان را از مواهبي كه در اختيار دارند محروم مي سازد.
7- طول امل و محروم بودن از درك حقايق
آرزوهاي دراز همچون سرابي است كه تشنگان را در بيابان زندگي به دنبال خود مي كشاند و تشنه تر مي سازد، بي آنكه به جايي برسند، اين آرزوها چهره واقعيت ها را به گونه اي دروغين نشان مي دهد و انسان به خاطر آنها درك نمي كند كجاست و به كجا مي رود؟ و وظيفه اش در برابر اين سرنوشت چيست؟
از همين رو در حديثي از اميرمؤمنان علي(ع) كه سابقا به آن اشاره كرديم آمده است: «الاماني تعمي عيون البصائر; آرزوهاي دراز ديدگان بصيرت را نابينا مي كند»! (38)
كوتاه سخن اينكه: كسي مي تواند چهره زيباي حقيقت را آن گونه كه هست ببيند و به سرچشمه زلال معرفت برسد كه ديده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در ميان ابرهاي تيره و تار طول امل قرار نگيرد.
8- طول امل سبب كفران نعمت است
بديهي است آرزوهاي دراز، انسان را به آن چه ندارد و شايد هرگز به آن نمي رسد دلبند مي سازد، به همين دليل آنچه را از نعمت هاي الهي در دست دارد كوچك مي شمرد و نسبت به آن بي اعتناست و اين كفران نعمت، پيامدهاي شومي در دنيا و آخرت براي او دارد.
در حديثي از مولاي متقيان اميرمؤمنان علي(ع) مي خوانيم: «تجنبوا المني فانها تذهب ببهجة نعم الله عندكم، و تلزم استصغارها لديكم، و علي قلة الشكر منكم; از آرزوهاي دراز بپرهيزيد كه زيبايي نعمت هاي الهي را از نظر شما مي برد و آنها را نزد شما كوچك مي كند و به كمي شكر(و كفران نعمت) از سوي شما منتهي مي شود»! (39)اسباب و انگيزه هاي طول امل
عمده ترين چيزي كه سبب آرزوهاي دراز مي شود جهل و بي خبري است، جهل نسبت به خويشتن و نسبت به دنيا و جهل نسبت به قدرت و لطف خدا و ثواب آخرت و عقبي، مجموعه اين جهل ها انسان را به وادي آرزوهاي دراز مي كشاند.
توضيح اينكه: انسان به سبب بي خبري از وضع خويش و عدم توجه به اين حقيقت كه هر لحظه ممكن است پايان عمر او فرارسد، يك لخته خون كوچك مي تواند مجراي رگهاي قلب يا مغز او را بگيرد و در يك 6لحظه، سكته قلبي يا مغزي بر او عارض شود يا حادثه اي همچون زلزله و آتش سوزي، تصادف در رانندگي، لغزيدن و بر زمين خوردن و ضربه مغزي شدن يا مانند اينها به زندگي او پايان دهد. آري بر اثر جهل به اين امور گرفتار اين پندار مي شود كه عمري طولاني دارد و سپس يك مشت آرزوهاي دراز اطراف فكر او را احاطه مي كند و به او اجازه نمي دهد به غير آن بينديشد.
همچنين جهل نسبت به ناپايداري و بي وفايي دنيا، دنيايي كه نه بر صغير رحم مي كند و نه بر كبير، نه بر جوان رحم مي كند نه بر پير، گاه پيش از آنكه پيري بميرد صدها كودك و جوان از دنيا مي روند و گاه پيش از آنكه مريض سخت جان دهد ده ها سالم در آغوش مرگ قرار مي گيرند.
گاه سلاطين مقتدر در يك روز به ضعيف ترين افراد مبدل مي شوند و در زندان انفرادي جاي مي گيرند و گاه ثروتمندان غرق ناز و نعمت در يك شب فقير و تهيدست مي شوند و بر خاك سياه مي نشينند، آري جهل به اين امور است كه انسان را در گرداب طول امل مي اندازد.
اينجاست كه سلمان فارسي، شاگرد بزرگ مكتب وحي، مي گويد: «ثلاث اعجبتني حتي اضحكتني: مؤمل الدنيا و الموت يطلبه، و غافل ليس بمغفول عنه، و ضاحك ملئ فيه لايدري اساخط رب العالمين عليه ام راض عنه; سه كس مرا در شگفتي فرو برده تا آنجا كه به خنده واداشته است: كسي كه دنيا را آرزو مي كند در حالي كه مرگ در پي اوست و كسي كه از اجل خويش غافل است در حالي كه اجل از او غافل نيست و كسي كه با تمام وجودش مي خندد در حالي كه نمي داند پروردگار جهانيان از او راضي است يا نه »؟ (40)
در روايات اسلامي نيز اشاره هاي روشني به اين معني شده است، مولاي متقيان علي(ع) مي فرمايد: «من ايقن انه يفارق الاحباب و يسكن التراب و يواجه الحساب و يستغني عما خلف، و يفتقر الي ما قدم كان حريا بقصر الامل و طول العمل; كسي كه يقين دارد(به زودي) از دوستان جدا مي شود و در زير خاك مسكن مي گزيند و با حساب الهي رو به روست و از آنچه بر جاي گذاشته بي نياز مي گردد و به آنچه از پيش فرستاده محتاج مي شود، سزاوار است كه آرزو را كوتاه و اعمال صالح را طولاني كند»! (41)
در حديث ديگري از همان حضرت مي خوانيم: «اتقوا خداع الاآمال، فكم من مؤمل يوم لم يدركه، و باني بناء لم يسكنه، و جامع مال لم ياكله; از فريب آرزوها بپرهيزيد، چه بسيار كساني كه آرزو داشتند روزي را(در آغوش ناز و نعمت بگذرانند) و هرگز به آن نرسيدند، چه بسيار كساني كه خانه و قصري ساختند ولي هرگز در آن ساكن نشدند و چه بسيار كساني كه اموال زيادي اندوختند ولي هرگز از آن نخوردند»! (42)
گاه جهل به آخرت و نعمت هاي بي پايان آن سراي جاويدان كه يك لحظه نگاه كردن به آنها به تمام دنيا مي ارزد، سبب مي شود كه انسان به آرزوهاي دراز در اين جهان كشيده شود، حتي گاه مي شود بي خبري از لذت زهد در دنيا و آزادگي از چنگال اسارت زرق و برق آن، انسان را به وادي طول امل مي كشاند!
در حديثي از امام باقر(ع) مي خوانيم: «استجلب حلاوة الزهادة بقصر الامل; شيريني زهد را با كوتاهي آرزوها به دست آر»! (43)
و گاه مي شود انسان قدرت خدا را فراموش مي كند و يا نسبت به آن جاهل و بي خبر است و نمي داند خدايي كه از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر پيوسته به او روزي داده است، در حالي كه هيچ كس دسترسي به او نداشته مي تواند تا پايان عمر زندگي او را اداره كند و فرزندانش اگر دوست خدا باشند، خدا آنها را تنها نمي گذارد و اگر دشمن خدا باشند خدمت به آنها بي دليل است.
آري جهل به اين امور سبب مي شود كه زير پوشش (تامين آينده خود و فرزندان)، گرفتار آرزوهاي دراز و طول امل گردد.
مجموعه اين جهل ها و بي خبري ها(جهل به خويشتن، جهل به دنيا، جهل نسبت به خدا و قدرت بي مانند او و جهل نسبت به آخرت و مواهب بي پايانش) آدمي را در بيابان بيكران و برهوت خشك و سوزان آرزوها سرگردان مي سازد.درمان طول امل
هميشه براي علاج قطعي بيماريها به ريشه كن كردن اسباب آن بايد پرداخت و تا اسباب بيماري ريشه كن نشود درمان ها سطحي و ناپايدار است و به تعبير ديگر جنبه مسكن را دارد.
با توجه به اين اصل اساسي و با توجه به ريشه هاي درازي آرزوها به خوبي مي توان نتيجه گرفت كه براي زدودن آثار طول امل و از ميان بردن آن بايد به تفكر و انديشه پرداخت.
از يك سو بايد انسان خود را به خوبي بشناسد و بداند موجودي است آسيب پذير كه فاصله ميان مرگ و زندگي او بسيار كم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممكن است گرفتار سخت ترين بيماريها يا اندوه بارترين مصايب گردد، امروز قوي و غني و قدرتمند است، فردا ممكن است از ضعيف ترين و فقيرترين افراد باشد و نمونه هاي آن صفحات تاريخ بشريت را پر كرده است.
از سوي ديگر بايد در باره بي اعتباري دنيا بينديشد كه «از نسيمي دفتر ايام بر هم مي خورد» و فراموش نكند نادر شاه قدرتمند«شبانگه به دل قصد تاراج داشت » «سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت »!
آري با «يك گردش چرخ نيلوفري، نه نادرها به جا مي مانند و نه نادري »!
از سوي سوم به اين حقيقت بينديشد كه ما اعتقاد به معاد و سراي آخرت و حساب و كتاب الهي و پاداش كيفر اعمال داريم و اين جهان را منزلگاهي در مسير يك سفر طولاني مي دانيم و برنامه ما در اين جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهي براي هميشه ماندن!
و نيز انديشه كند كه حرص در اندوختن و ذخيره كردن اموال و برنامه ريزي براي رسيدن به آرزوها و آمال، هرگز مايه سعادت انسان نمي شود، بلكه دائما او را به درد و رنج گرفتار مي سازد.
و انديشه كند كه مهمترين آرامش، آرامش روح و وجدان است كه آن از طريق تقوا و توكل بر پروردگار فراهم مي شود نه از طريق حرص و ولع و دنياپرستي!
بهترين راه براي وصول به اين هدف همان است كه در حديث نبوي معروف آمده است فرمود: «خذ من دنياك لآخرتك و من حياتك لموتك، و من صحتك لسقمك، فانك لاتدري ما اسمك غدا; از دنيايت براي آخرتت بهره گير و از ندگانيت براي مرگ(و زندگي بعد از آن) و از تندرستيت براي زمان بيماري استفاده كن، چرا كه نمي داني فردا نام تو چيست(آيا تو را زنده مي نامند يا جزء مردگان، سالم مي گويند يا بيمار؟)». (44)
عامل ديگر براي آرزوهاي دراز هواپرستي و عشق به دنياست، هر قدر از اين علاقه كاسته شود دامنه آرزوها كوتاه تر مي گردد و به عكس هر اندازه انسان دلبستگي بيشتر به دنيا پيدا كند، دامنه آرزوها گسترده تر مي شود.
براي رسيدن به اين هدف، يعني كوتاه كردن دامنه آرزوها يكي از مؤثرترين راهها ياد مرگ است كه پرده ها را از جلو چشم بصيرت انسان برمي گيرد و واقعيت هاي زندگي را براي او آشكار مي سازد.
به همين دليل اميرمؤمنان علي(ع) در پايان خطبه 99 از نهج البلاغه مي فرمايد: «الا فاذكروا هادم اللذات، و منغص الشهوات، و قاطع الامنيات; به هوش باشيد و به ياد چيزي بيفتيد كه لذات را در هم مي كوبد و شهوات را بر هم مي زند و آرزوها را قطع مي كند».
و در حديث ديگري از نبي اكرم(ص) مي خوانيم كه در ضمن سخنانش فرمود: «عد نفسك في اصحاب القبور; خود را جزء مردگان حساب كن(تا گرفتار طول امل نشوي)». (45)
و نيز در نقطه مقابل اين معني از اميرمؤمنان علي(ع) نقل شده است كه فرمود: «اكثر الناس املا اقلهم للموت ذكرا; آنها كه آرزوهايشان بيشتر است كمتر به ياد مرگ مي افتند». (46)
راه ديگر براي مبارزه با طول امل مطالعه پيرامون پيامدهاي بسيار شوم آن است.
آري توجه به اين نكته كه آرزوهاي دراز سرچشمه بسياري از گناهان و رذايل اخلاقي ديگر است و از علل مهم قساوت قلب و فراموشي آخرت و سبب زندگي پررنج و ذلت بار و محروميت از مواهب و نعم الهي و از حجاب هاي ضخيم معرفت و آگاهي محسوب مي شود، سبب مي گردد كه انسان به فكر علاج و درمان بيفتد و پيش از آنكه سيلاب طول امل كاخ سعادت او را ويران سازد به فكر چاره بيفتد، از دامنه آرزوهايش بكاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حد معقول و شايسته مهار كند.
اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «حاصل المني الاسف و ثمرته التلف; حاصل آرزوهاي دراز تاسف است و ثمره آن تلف شدن(عمر و امكانات و سعادت انسان) مي باشد»! (47)
در حديث ديگري از همان حضرت مي خوانيم: «احذروا الاماني فانها منايا محققة; از آرزوهاي دراز بپرهيزيد كه مرگ هاي مسلم در آن نهفته است ». (48)در اينجا دو نكته قابل توجه است:
نخست اينكه در طب مادي براي درمان بسياري از بيماريهاي جسمي و رواني به فكر جانشين مي روند، يعني خواسته هايي كه انسان را به بيماري مي كشاند به خواسته هاي برتري تبديل مي كنند كه منتهي به سلامت او گردد، مثلا كسي كه علاقه زيادي به مواد چربي و نشاسته اي دارد و سبب بيماري هاي گوناگون در او شده به استفاده از كميت قابل ملاحظه از ميوه و سبزي سالم هدايت مي كنند و يا افرادي كه معتاد به مواد مخدرند، اعتيادهاي سالمي براي آنها پيش بيني مي كنند.
اين نكته در بيماريهاي اخلاقي نيز صادق است، به اين ترتيب كه معلم اخلاق آرزوهاي دراز مادي را به آرزوهاي معنوي نسبت به پاداش الهي در سراي آخرت تبديل مي كند و عشق به علم و دانش و معرفة الله را جايگزين عشق به مال و جاه و مقام مي سازد.
نكته ديگر اينكه آرزوها مراتبي دارد، گاه انسان آرزو مي كند عمر بسيار طولاني يا جاويدان! داشته باشد، همان گونه كه قرآن در باره گروهي از قوم يهود مي فرمايد: «...يود احدهم لو يعمر الف سنة...;(آنها چنان علاقه به دنيا دارند كه) هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر كند»! (49)
اگر هزار سال به معني تعداد باشد دليل به تقاضاي عمر بسيار طولاني است و اگر عدد تكثير باشد دليل بر تقاضاي عمر نامحدود است.
گروهي آرزوهايي در مراحل پايين تر دارند، آرزوي صد سال زيستن، پنجاه سال، ده سال يا كمتر، از روايات استفاده مي شود كه همه اينها جزء آرزوهاي دراز محسوب مي شود(البته در صورتي كه هدف جنبه هاي مادي و زرق و برق دنيا باشد، نه جنبه هاي معنوي و الهي و كمك به پيشرفت جامعه انساني).
از سوي ديگر اماني و آرزوها انواع مختلفي پيدا مي كند، گاه آرزوها به سوي مسائل مادي هدف گيري مي كند و گاه مقام و گاه شهوات و گاه همه اينها.
تمام اقسام آرزوهاي دور و دراز، زشت و نكوهيده است هر چند بعضي زشت تر از بعض ديگر محسوب مي شود.آرزوهاي مثبت و سازنده
آخرين سخن در بحث طول امل پيرامون اين مطلب است كه هميشه آرزوها جنبه منفي ندارد و نشانه انحطاط شخصيت و سقوط اخلاقي نيست.
زيرا اگر آرزوها متوجه ارزشهاي والاي انساني باشد و يا جنبه مردمي و اجتماعي پيدا كند و در مسير تكامل و پيشرفت واقعي انسانها و درجات كمال قرار گيرد و انسان را به تلاش و كوشش بيشتر در اين راهها وادارد، بدون شك چنين آرزويي هر قدر طولاني بوده باشد، نه تنها نشانه پستي نيست كه نشانه كمال انسان است.
اساسا همان گونه كه در آغاز اين بحث نيز اشاره شد اميد و آرزو نسبت به آينده نيروي محرك انسان براي تلاشها و كوششهاست و اگر چراغ پرفروغ اميد و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او مي ميرد، نشاط زندگي از او خت برمي بندد و انسان را به موجودي سست و بي هدف و بي تلاش مبدل مي كند.
در واقع آرزو بر دو قسم است «آرزوهاي كاذب » كه همچون سراب در بيابان زندگي ظاهر مي شوند و تشنه كامان را به دنبال خود مي كشانند و هر لحظه تشنه تر مي سازند تا از شدت تشنگي هلاك شوند.
و «آرزوهاي صادق » و مثبت و سازنده كه همچون آب حيات، گلستان وجود آدمي را سيراب و پرثمر مي سازد و هر چه زحمت مي كشد نشاط و معنويت بيشتري مي يابد.
اين همان چيزي است كه در قرآن مجيد به آن اشاره شده است: «المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا و خير املا; مال و فرزندان، زيور حيات دنيا هست و باقيات الصالحات(ارزشهاي پايدار و شايسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و اميد بخش تر است ». (50)
در اين آيه به هر دو بخش از آرزوها اشاره شده است(دقت كنيد).
در روايات اسلامي نيز اشارات پرمعنايي به آرزوهاي مثبت و سازنده ديده مي شود از جمله در حديثي از امام صادق(ع) مي خوانيم: «ان العبد المؤمن الفقير ليقول يا رب ارزقني حتي افعل كذا و كذا من البر و وجوه الخير، فاذا علم الله ذلك منه بصدق نيته كتب الله له من الاجر مثل ما يكتب له لو عمله، ان الله واسع كريم; گاهي بنده مؤمن تهيدست مي گويد: خداوندا! به من روزي عطا كن تا فلان كار خير و نيك را بجا آورم، هرگاه خداوند در او صدق نيت بداند(نه اينكه اين آرزو پوششي براي رسيدن به هوا و هوسها باشد) تمام اجر و پاداشي را كه در صورت رسيدن به اين آرزو و انجام آن كارهاي خير استحقاق پيدا مي كرد براي او نوشته مي شود(هر چند هيچ يك را انجام نداده باشد) رحمت خداوند گسترده و كرمش بي پايان است ». (51)
اصولا همت انسان به اندازه آرزوهاي مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گسترده تر باشد همت او والاتر است و جالب اينكه از روايات اسلامي نيز به خوبي استفاده مي شود كه خداوند به مقدار اين آرزوها به افراد با ايمان، اجر و پاداش مي دهد، چرا كه نشانه آمادگي روح و جسم آنها براي انجام هر چه بيشتر اعمال صالح است و حتي از روايات استفاده مي شود كه اگر انسان آرزوي خوبي براي رضاي خدا داشته باشد از دنيا بيرون نمي رود مگر اينكه خداوند او را به آرزويش مي رساند، در حديثي از رسول خدا(ص) مي خوانيم: «من تمني شيئا و هو لله عز و جل رضا، لم يخرج من الدنيا حتي يعطاه; كسي كه آرزوي چيزي كند در حاليكه رضاي خداوند متعال در آن باشد از دنيا خارج نمي شود مگر اينكه به خواسته خود مي رسد». (52)
البته ممكن است در مواردي مصالحي ايجاب كند كه انسان به آرزويش نرسد، چرا كه اگر برسد آثار بدي مانند غرور و غفلت و عشق به دنيا و مانند آن در او ايجاد مي شود. خداوند با الطاف خفيه اش او را از وصول به آرزويش بازمي دارد.
اين بحث را با اشاره به نكته ديگري پايان مي دهيم و آن اينكه: آرزوهاي سازنده و بلند انسان را به سازندگي خويش دعوت مي كند و سبب تكامل و ترقي روحي او مي شود، زيرا مي داند تكيه بر جاي بزرگان زدن بدون آماده ساختن اسباب بزرگي ميسر نيست و به گفته شاعر عرب:
اعلل النفس بالآمال ادركها ما اضيق العيش لولا فسحة الامل!
«خويشتن را به وسيله آرزوهاي سازنده پرورش مي دهم تا به آن برسم.چقدر ميدان زندگي تنگ است اگر گستردگي آرزوها نباشد»!اما راجع به اينكه پرسيده شده :آيااهداف بزرگ و همت داشتن هم در مورد اين آرزوهاست؟ روشن شد كه همت داشتن بابحث ما تفاوت دارد.نقش همت در رشد شخصيت
اصولا معيار ارزش انسان به اراده اوست. به مقتضاي همت انسان و ارج و قدر هر كسي به قدر همت اوست كه عالي باشد يا داني، بلند همت باشد يا دون همت. (53)
انسان با همت خويش اوج مي گيرد، چنان كه پرنده با بالهايش آسمان ها را در هم مي نوردد. اميرمؤمنان حضرت علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «قدر و ارزش هر انساني به قدر همت اوست.» (54)
در جاي ديگر مي فرمايد: «شرف انسان به همت هاي عالي اوست نه به استخوان هاي پوسيده نياكان.» (55)
انسان به هر كاري همت گمارد و اراده كند مي تواند آن را انجام دهد. خواستن اراده كردن است و اراده كردن تصميم گرفتن. شاعر نيز چنين مي سرايد:
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند كه سليمان شود
آن را كه عقل و همت و تدبير و راي نيست
خوش گفت پرده دار كه كس در سراي نيست. (56)
فرد و يا جامعه اي اگر كاري را اراده كنند، مي توانند آن را انجام دهند. توفيق انجام كار، همان عزم و اراده انجام آن است.
حضرت امام صادق عليه السلام در اين زمينه مي فرمايند: «هرگز بدني از انجام آنچه كه اراده كرده و همت گماشته، ضعيف نخواهد شد.» (57)
داشتن اراده اي قوي و تزلزل ناپذير، مختص اقوياست. موفقيت و شكست ما وابسته به اين است كه داراي اراده قوي يا ضعيف باشيم. هر چه موانع و مشكلات ما براي انجام كاري بيش تر باشد، اراده قوي تر و همت والاتر و نيز انرژي بيش تري لازم خواهد بود.
داشتن اراده قوي، اولين قدم براي تحصيل موفقيت است. زيرا انسان با اراده قوي همواره با مشكلات مبارزه كرده و تسليم نمي شود. براي فرد با اراده، هيچ امري غيرممكن نيست، كسي كه داراي عزم راسخ است، مي تواند جهان را مطابق ميل خود عوض كند. (58)
قرآن يك اصلي را تعليم مي دهد كه در همه امور بايد مورد توجه و قابل تعميم باشد. مي فرمايد: ليس للانسان الا ما سعي (59) سعادت هر كس در گرو عمل اوست. (نجم: 39)
يكي از نشانه هاي عزم و اراده و تصميم جدي، پايداري و مقاومت است. بيش تر نوابغ و انديشمندان، بيش از آن كه متكي به قدرت نبوغ خويش باشند، از همت و استقامت و بردباري بهره برده اند. البته، همواره رسيدن به موفقيت، مشكلاتي به همراه دارد. صبر و شكيبايي و استقامت و بردباري، از شيوه مردان بزرگ، كامياب و موفق جهان است. نقل سرگذشت سكاكي دانشمند بزرگ قرن هفتم هجري، بسيار جالب است. وي در سي سالگي شروع به تحصيل كرد. با اين كه آموزگار وي از موفقيت او مايوس بود، اما او با شور و پشتكار عجيبي مشغول تحصيل شد. آموزگار براي ارزيابي ميزان درك و هوش و فهم وي، مساله ساده اي را براي او طرح كرد و آن يك مساله از فقه شافعي بود: «پوست سگ با دباغي پاك مي شود.» سكاكي آن را زياد تكرار كرد و با شور شوق آماده ارائه تكليف خود به استاد شد.
فرداي آن روز سكاكي در پاسخ به سؤال روز گذشته معلم گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغي پاك مي شود.» در اين لحظه، شليك خنده شاگردان و معلم بلند شد. ولي روح آن نوآموز سالمند، به اندازه اي بلند بود كه از اين عدم موفقيت در امتحان، شكست نخورده و ده سال تمام در اين راه گام نهاد. ولي به علت بالابودن سن، تحصيل او رضايت بخش نبود.
روزي براي حفظ درس به صحرا رفته و اثر ريزش باران را روي صخره اي مشاهده كرد و از ديدن اين منظره پند گرفت و گفت: «هرگز دل و روح من سخت تر از اين سنگ نيست اگر قطرات دانش بسان آب باران در دل من جاري شود، به طور مسلم اثر نيكويي در روان من خواهد گذارد.»
او به شهر بازگشت و با شور زائدالوصفي مشغول تحصيل شد و بر اثر استقامت و پشتكار، يكي از نوابغ ادبيات عرب گرديد. وي كتابي در علوم عربي انتشار داد كه مدت ها محور تدريس در دانشكده هاي اسلامي بود. (60)
مرحوم ملك الشعراي بهار، مقاومت سرسختانه چشمه سار را در برابر صخره اي بزرگ اين گونه به نظم درآورده است:
جدا شد يكي چشمه از كوهسار
بره گشت ناگه به سنگي دچار
به نرمي چنين گفت با سنگ سخت
كرم كرده راهي ده اي نيكبخت
ولي سنگ چون خوگران بود سر
زدش سيلي و گفت دور اي پسر
نجنبيدم از سيل دريا گراي
كه اي تو، كه پيش تو جنبم ز جاي
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به كندن در ايستاد و ابرام كرد
بسي كندوكاويد و كوشش نمود
كزين سنگ خارا رهي برگشود
ز كوشش به هر چيز خواهي رسي
به هر چيزي خواهي كما هي رسي (61)
بايد توجه داشت كه همواره بايد در ترسيم اهداف بهترين، والاترين و ارزشمندترين آن ها را برگزيد و براي دستيابي به آن ها اقدام نمود. اميرمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد: بهترين همت ها، بزرگ ترين آن هاست. آري اين همت هاي بزرگ و اهداف والا هستند كه انسان ها را به تلاش هاي ارزشمند، مداوم، پي گير و خستگي ناپذير فرا مي خوانند. (62)
همچنين امام حسين عليه السلام از پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه وآله نقل مي فرمايند: خدا كارهاي بلند و همت هاي والا را دوست دارد و از كارهاي سست و همت هاي فرومايه كراهت دارد.» (63)
كساني كه افكار بلند و همت هاي والا دارند، نمي توانند همت خود را در دائره كوچكي محصور سازند و همواره پس از نيل به مقصود، خود را در آستانه مقصد ديگر مي بينند. بنابراين، بايد از آغاز كار، اهداف را بلند در نظر گرفت. واقعيت هم همين است. تا انسان خود را براي اهداف بلند آماده نسازد، به سختي به اهداف كوچك تر دست مي يازد.
سعدالدين تفتازاني، از پايه گذاران فن بلاغت در اسلام است. روزي خواست از ميزان همت فرزند خود آگاه شود. به او گفت: پسرم هدف تو از تحصيل چيست؟ پسر گفت: «تمام همت من اين است كه از نظر معلومات به پايه شما برسم.» پدر از كوتاهي فكر فرزند متاثر شد و با لحن تاسف آور گفت: «اگر همت تو همين است، هرگز به نيمي از مراتب علمي من نخواهي رسيد، زيرا افق فكر تو فوق العاده كوتاه است. من كه پدر تو هستم آوازه علمي امام صادق عليه السلام را شنيده و از مراتب دانشش، به وسيله آثاري كه از او به يادگار مانده بود، آگاه شدم. در آغاز تحصيل، تمام همت من اين بود كه به پايه علمي اين شخصيت بزرگ برسم. من با اين مت بلند، به اين درجه از علم رسيده ام كه مشاهده مي كني و هرگز قابل قياس با مقام آن پيشواي بزرگ نيستم. تو كه اكنون چنين همت كوتاهي داري، پيمانه شوق و شورت در نازل ترين درجات علمي لبريز خواهد گرديد و دست از تحصيل خواهي كشيد.» لذا بايد كوشش كنيم تا در خود همت هاي عالي به وجود آوريم.
شايد زيباترين انديشه در باب بلندهمتي، را بتوان از خواجه لسان الغيب، حافظ شيرازي دريافت:
همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود
كه ز بند غم ايام نجاتم دادند
مولوي مي گويد:
آب كم جو تشنگي آور به دست
تا كه جو شد آب از بالا و پست (64)
البته، بايد توجه داشت كه همت والا با بلندپروازي تفاوت دارد. برخي افراد بدون در نظر گرفتن توانايي ها و استعدادهاي دروني خويش، افكاري بلندپروازانه دارند كه هرگز به آن دست نخواهند يافت و در واقع، برخلاف جريان آب شنا مي كنند.
در اين صورت، است كه شخص يا دچار شكست مي شود و يا با موفقيت ناچيزي روبرو مي شود. لذا به افراد، به ويژه نوجوانان و جوانان توصيه مي شود كه با شناسايي استعدادهاي خويش به كمك مشاورين روانشناس، با همت هاي عالي و عزم و اراده اي پولادين درصدد شكوفايي استعدادهاي بالقوه و نهاني خويش برآيند.
پي نوشت ها:
پي نوشتها:
1- بحارالانوار، جلد 74، صفحه 173.
2- بحارالانوار، جلد 14، صفحه 329(با كمي توضيح).
3- المحجة البيضاء، جلد 8، صفحه 245.
4- نهج البلاغه، خطبه 42.
5- اعراف، 74
6- شعرا،129 - 128
7- شعرا،149 تا146
8- حديد، 14.
9- همان، 14.
10- تفسير قرطبي، جلد9، صفحه 6417.
11- نجم، 24.
12- اين احتمال نيز در تفسير «عدده » داده شده است كه منظور شمارش كردن نيست، بلكه مال وا وسيله و «عده » خود قرار دهد و در همه حال بر آن تكيه نمايد.
13- همزه، 1 تا3.
14- «همزة » و «لمزة » هر دو صيغه مبالغه است، اولي از ماده «همز» به معني شكستن گرفته شده و دومي از ماده «لمز» به معني غيبت و عيبجويي كردن است، بعضي معتقدند «همزة » به كسي مي گويند كه با اشارات عيبجويي مي كند و «لمزة » به كسي كه با زبان اين كار را انجام مي دهد.
15- محمد، 25.
16- تفسير قرطبي، جلد 5، صفحه 3618; شبيه به همين معني با كمي تفاوت در بحارالانوار، جلد .7، صفحه 164 نيز آمده است.
17- بحارالانوار، جلد 70 صفحه 163، حديث 19.
18- تصنيف الغرر، صفحه 312.
19- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 164.
20- تصنيف الغرر، صفحه 312.
21- همان مدرك.
22- همان مدرك، صفحه 313.
23- نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 211 و 34.
24- تصنيف غررالحكم، صفحه 312، شماره 7223.
25- غررالحكم، حديث 1375.
26- المحجة البيضاء، جلد 8، صفحه 246.
27- ميزان الحكمة، جلد 1، صفحه 103(ماده امل).
28- ميزان الحكمه، جلد 1، صفحه 104; المحجة البيضاء، جلد 8، صفحه 245.
29- بحارالانوار، جلد 1، صفحه 156.
30- غررالحكم، حديث شماره 3054.
31- همان مدرك، جلد 5، صفحه 295(چاپ دانشگاه تهران).
32- ميزان الحكمه، جلد 1، صفحه 104(ماده امل).
33- همان مدرك.
34- قبلا در بخش احاديث گذشت.
35- تصنيف الغرر، صفحه 312، حديث شماره 7215.
36- تصنيف الغرر، صفحه 314.
37- غررالحكم، جلد 2، صفحه 405.
38- غررالحكم، شماره 1375.
39- تصنيف الغرر، صفحه 314.
40- المحجة البيضاء، جلد 8، صفحه 246.
41- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 167.
42- تصنيف غررالحكم، صفحه 313.
43- تحف العقول، صفحه 207.
44- بحارالانوار، جلد 74، صفحه 122.
45- همان مدرك.
46- تصنيف الغرر، صفحه 312.
47- تصنيف غررالحكم، صفحه 314.
48- همان مدرك.
49- بقره،96.
50- كهف،46.
51- بحارالانوار، جلد 8، صفحه 261.
52- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 261.
53- عباسعلي اختري، مديريت علمي مكتبي از ديدگاه اسلام، ص 121
54- نهج البلاغه، صبحي، حكمت شماره 47
55- غررالحكم و درالكلم، ص 87
56- محمدرضا شرفي، بينش هاي تربيتي، ص 32
57- وسائل الشيعه، ج 1، ص 38
58- عباسعلي اختري، پيشين، ص 122 و 145
59- نجم /39
60- جعفر سبحاني، رمز پيروزي مردان بزرگ، ص 39 و 40
61- همان، ص 41 و 42
62- محمدحسن نبوي، مديريت اسلامي، ص 65 و 66
63- عبدالله جوادي آملي، اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامي، ص 79، به نقل از: تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 246
64- جعفر سبحاني، پيشين، ص 56 و 57
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://akhlagh.porsemani.ir/content/%D8%B7%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%88-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%D9%8A-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%86%D9%8A%D9%88%D9%8A
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های اخلاق و عرفان سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت