الف .قران وحي الهي و سخن رب العالمين و زيباترين نغمه آسماني در نظام هستي و ارزشمندترين هديه احسن الخالقين به بشراست .
زيبايي و كمال و عظمت و نورانيت و طهارت خداوند جميل و عظيم و طاهر در كلام و سخن او منعكس و جلوه گر است .
ازچنين كتابي و چنين هديه اي از طرف چنين خدايي انتظار اين است كه ظاهر وباطن و حروف و كلمات و ايات آن همگي روحبخش و لذت آفرين و بهجت زا باشد .
ب. رسيدن به كمالات معنوي وچشيدن لذت عبادت همانند ديگر فعاليت هاي مادي ، نياز به مدتي تلاش و طي نمودن مراحلي دارد انسان زماني مي تواند از قرائت قرآن لذت بيشتري ببرد كه آن را بفهمدوخوب بخواند وباعلاقه، حضور قلب و خلوص نيت به آن اقدام كند وبراي شروع بايد اول روخواني وروانخواني وتجويد قرآن را ياد بگيرد و سپس به هنگام قرائت به معاني آيات هم توجه داشته باشد .
بي شك هنگام صحبت كردن با فردي بزرگوار و داراي مقامات عالي , اگر انسان نسبت به او شناخت نداشته باشد , نه تنها از هم صحبتي با او لذت نمي برد , بلكه ادب حضور و هم كلامي با او را نيز رعايت نمي كند. آيا تا به حال از خود پرسيده ايم كه شناخت ما از خداي خويش چقدر است ؟ آيا نسبت به صفات الهي آگاهي داريم ؟ الرحمن يعني چه ؟ الرحيم به چه معناست ؟ حمد و سپاس چرا بايد مخصوص پروردگار باشد ؟ و ... چرا امثال ما از نماز وقرآن لذت نمي بريم , در حالي كه معصومين ( عليهم السلام ) نماز را نور چشم خود مي دانستند ؟آري اگر عبادت خود را خالصانه انجام دهيم و در طول شبانه روز از خود و اعمالمان مراقبت نماييم، ما هم ميتوانيم مزهي مناجات با خدا را بچشيم و از آن لذت ببريم. آنچه ذائقه انسان را كور ميكند كه مزهي مناجات و عبادات را نچشد، گناه است. 2. پاسخ تفصيلي :
براي لذت بردن از عبادت و نماز و قرائت قران و دعا و درك شيريني آنها ، مانند هر پديده ديگري، فراهم شدن زمينهها و شرايط و نيز ازبين رفتن مشكلات و موانع امري ضروري است.
اگر عبادت به معناي واقعياش به انجام رسد لذت و شيريني زايد الوصفي را به همراه خواهد داشت، ولي چنانچه برخي شرايط به كمال رسيدن عبادت محقق نشود يا مانعي در مسير آن پديد آيد، عبادت به معناي كاملش انجام نشده، در نتيجه عبادت كننده، به همان نسبت از چشيدن لذت عبادت محروم ميماند. براي تبيين بهتر اين موضوع
توجه شما را به نكاتي پيرامون برخي عوامل تعيينكننده در افزايش بهرهمندي از عبادت جلب ميكنيم:
1.شناخت و معرفت: صرفنظر از تفاوتهاي شكلي و ظاهري كه گاه ميان اعمال عبادي مردم به چشم ميخورد، كيفيت عبادت براساس ميزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پيدا ميكند.
اين كه عبادت، چرا، چگونه و براي چه كسي انجام شود با شناخت و درك عبادتكننده رابطه مستقيم دارد. هر چه دانايي و معرفت در حوزه ياد شده افزونتر باشد، بهرهمندي شخص نيز از عبادت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود. در روايتي از امام صادق(ع) عبادتكنندگان به لحاظ انگيزه و خاستگاه عبادت كه از ميزان شناخت آنان به خداي متعال سرچشمه ميگيرد به3 گروه تقسيم شدهاند.
دستهاي از مردم خدا را از روي ترس عبادت ميكنند كه اين عبادت بردگان (عبادت عبيد) است. گروهي به هواي پاداش، خدا را ميپرستند كه اين روش سوداگران و تاجران (عبادت تجار) است و دسته ديگر خدا را از سر عشق و محبت عبادت ميكنند كه آن سيره آزادگان (عبادت احرار) است.
در اين روايت حضرتش درصدد است تا عاليترين جلوه پرستش را كه همانا پرستش عارفانهاي است كه فقط و فقط از سر اخلاص، مهرورزي و شناخت عميق صورت ميپذيرد به مردم بنماياند.
در بياني ديگر پيامبر گرامي اسلام (ص) برترين افراد را در عبادت اين گونه معرفي ميفرمايد: «برترين مردم كسي است كه عاشق عبادت شود، پس دست در گردن آن آويزد و از صميم دل دوستش بدارد و با جان خويش با وي درآميزد. خويشتن را وقف آن گرداند و در مقابل او را باكي نباشد كه دنيايش به سختي ميگذرد يا به آساني». (الكافي، ج 2، ص 83).
كساني كه دلشان با خداوند پيوند دارد و محو جمال و جلال خداي متعال هستند و با قلب شان به او اقبال مي نمايند, ايشان بهترين لذت برندگان از عبادت و نيازگويي با خداي هستي هستند.
به روشني پيداست فراهم آمدن اين خصوصيتها در گرو شناخت هر چه عميقتر از معبود يگانه است. به طور حتم نميتوان عبادت شخصي را كه از سر أكراه و أحتياط كه مبادا دچار عذاب الهي شود با عبادت اهل بيت عليهم السلام و يا حتي ياران آن حضرات مانند اويس قرني كه نقل است شبي را به سجده و شبي را به ركوع و شبي را به قنوت ميگذرانده مقايسه نمود.2.نشاط: نشاط و سرزندگي و دوري از سستي و تنبلي، در موفقيت هر كاري نقش كليدي ايفا ميكند. در انجام عبادت و درك شيريني آن نيز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهيز از انجام اجباري و از سر رفع تكليف آن، بسيار مهم است.
اينكه بزرگان دين در انجام عبادتها، مردم را از هر گونه مانع جسمي و روحي كه از بين برنده توجّه، راحتي و نشاط است، برحذر ميدارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امكاناتي دعوت ميكنند كه ايجاد روحيۀ بهتر و شادتر در عبادت ميكند، براي آن است كه آنان را از سستي در عبادت دور سازند كه پيامبر رحمت(ص) فرموده است: «آفت عبادت سستي است». (تحف العقول، ص 6).
عبادتي كه بدون نشاط انجام گيرد، نه تنها بهره فراواني در پي نخواهد داشت بلكه چه بسا زيانهايي از جمله كم توجهي و خستگي در عبادت را در پي ميآورد. پس براي درك شيريني عبادتها به اين كلام اميرالمؤمنين بايد گوش جان سپرد كه: «با نفس خود مدارا كن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشي براي عبادت بهرهگير» (نهج البلاغه، نامۀ 69). و به همين دليل است كه در انجام واجبات اگر خستگي و كسالت و يا سستي حاصل از پرخوري به انسان روي آورد و وقت انجام عبادت باقي باشد امر به انجام عبادت با تأخير شده كه عبادت با نشاط انجام گيرد. بگذريم كه در انجام مستحبات شرط انجام به نشاط آن در دين آمده است و انسان نبايد انجام مستحبات و ترك مكروهات را به اجبار و از روي كسالت انجام دهد. در اين باره نيز حضرت امير عليه السلام ميفرمايند: « همانا دلها را يك روي آوردني است و يك روي گرداندني. پس هرگاه دل در حال روي آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات واداريد و هرگاه پشت كرد به انجام فرائض از سوي آنها بسنده كنيد». (نهج البلاغه، حكمت312)
آري دلِ انسان گاه به سمت عبادتي كشش دارد و گاه نسبت به آن واكنش نشان ميدهد. بايد مواظب بود در مواقعي كه دل انسان نسبت به عملي بيميل است آن عمل يا عبادت را به او تحميل نكرد.3. پرهيز از دنيادوستي: دنيا دوستي پديده نكوهش شدهاي است كه انسان را از دوستي خدا باز ميدارد و امور ناچيز و كم ارج را در چشمش بزرگ جلوه داده و امور معنوي و آخرتي را در ديده آدمي كوچك ميدارد. متأسفانه اين ويژگي يكي از بزرگترين موانع بهرهمندي و لذّت بردن از عبادت به شمار ميرود.
در عبادت، انسان بايد دل از همه آنچه غل و زنجير به پاي جان ميبندد، برگيرد و به سوي ملكوت به پرواز درآيد امّا اگر با دلبستگيهاي دنيايي خود را اسير كرده باشد، طبعاً ناگزير است فكر شيريني عبادت و پروازهاي معنوي را از سر خود خارج كند. خداوند به حضرت داوود فرموده است: «دوستان من را با غم دنيا چه كار؟ غم دنيا شيريني مناجات را از دلهايشان ميبرد».4. دوري از هواپرستي: اگر انسان بخواهد، خداپرست باشد، بايد امكاناتي كه درا ختيار دارد از سرمايه عمر، سلامتي، مال و... همه را در مسير عبادت و اطاعت خدا به كار گيرد و آنها را به فرماندهي دل در اختيار دلبر قرار دهد و امّا اگر بخواهد، خواستههاي نفسانياش را دنبال كند و فرماندهي سرزمين وجود را به هوا و هوس بسپارد، ديگر عبادت خدا براي او معنا ندارد و اگر عبادتي هم به ظاهر انجام دهد، هيچ لذّتي از آن نخواهد برد.
امام علي(ع) در اين باره فرموده است: «چگونه لذّت عبادت را بچشد كسي كه از هوا و هوس باز نميايستد؟» (غرر الحكم ودررالكلم، ح 6985). بيان اين نكته لازم است كه پيروي از هواي نفس جلوههاي مختلفي داشته و به گونههاي گوناگون ظهور مييابد. به هر صورت دل دادن به خواستههاي نفس، انسان را به ناكجاآباد رفتاري ميكشاند و در بسياري از موارد او را ناگزير به انجام حرامها و گذشتن از خطّ قرمزهاي الهي ميكند. گفتني است موارد ياد شده مهمترين موانع بهرهمندي از لذّت عبادتاند و نه تمام آن ها.
آيت الله جوادي آملي در پاسخ اين سوال ميفرمايند: «گرايش به خدا فطري است؛ ولي شهوت و غضب هم، به عنوان ابزار كار در نهاد ما وجود دارد. انسان عاقل اين دو را تعديل ميكند؛ نه تعطيل؛ ولي انسان جاهل شهوت و غضب را امير فطرت خويش ميسازد و به اين ترتيب، فطرت در ميان غرايز دفن ميشود و از فطرت مدفون نيز كاري ساخته نيست...اگر كسي نفس ملهمه را كه به توحيد گرايش دارد، دفن كند، ديگر اثر آن را نميبيند و از عبادت خود لذت نميبرد».5. پرهيز از لقمه حرام: بايد در نظر داشت كه عبادت با مال حرام نه تنها از نظر خداوند ارزش و اعتباري نداشته و مورد قبول و پذيرش او قرار نميگيرد بلكه پيامدهاي بد ديگري را نيز به همراه دارد. از جمله اينكه غذاي حرام موجب دوري بنده از پروردگارش شده و شخص، مورد لعنت مقرّبان درگاه الهي قرار ميگيرد. در سخني از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، آمده است: «هرگاه لقمه حرام به اندرون بنده وارد شود، تمام فرشتگان آسمانها و زمين او را نفرين ميكنند».
در همين گفتهاند، كسي كه به خوردن لقمه حرام ادامه دهد از بهشت جاودان الهي محروم خواهد شد. وصف حال اينگونه افراد از زبان رسول گرامي اسلام چنين است: «إنّالله عزّوجلّ حرَّم الجنّةَ جَسداً غُذِّي بِحَرامٍ»؛ (خداوند عزيز و جليل بهشت را بر بدني كه از مال حرام تغذيه كرده حرام كرده است). (تنبيه الخواطر، ج1، ص 61). كسي كه جز حلال نميخورد و جز به حلال نميانديشد، حتما از عبادت لذت ميبرد.6. دوري از گناه و نافرماني خداوند: همانطور كه انسان گرفتار سرماخوردگي و گرفتگي بيني، از بوي خوش لذت نميبرد، و چشم ضعيف و كم نور، لذت مشاهده مناظره زيبا را در نمييابد، انسان گنهكار نيز از عبادت لذت نميبرد. عبادت ميلي فطري است و هر انساني بر فطرت خود آفريده شده است كه به مرور زمان و بر اثر انجام گناهان، اميال فطري خود را در زنگار فرو ميبرد و ديگر نميتواند آن اميال را آنگونه كه بايد ديده و از آن استفاده نمايد. تنها فطرت شفاف و شكوفا، از عبادت لذت ميبرد. اگر بخواهيم اين مسأله را در قالب مثالي بياوريم ميتوان به پدر و پسري مثال زد كه پسري ادعا دوست داشتن پدر را دارد اما به اوامر و نواهي او گوش فرا نميدهد. قطعا پدر اگر محبت پدري را در نظر نگيريم چنين ادعايي را از چنين فرزندي قبول نخواهد كرد. و هيچ عاقلي نيز چنين ادعايي را نميپذيرد.
البته عوامل ديگري را نيز ميتوان در تشديد لذت عبادت ذكر كرد كه به اين چند عامل بسنده كرده و شما را به كتب مربوطه از جمله سرّ الصلاة و اسرار الصلاة حضرت امام خميني و معراج السعادة مرحوم نراقي و إحياء علوم الدين غزالي ارجاع ميدهيم.
-------------
http://quran.porsemani.ir/