هواي نفس مانع بزرگ خودسازي | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
هواي نفس مانع بزرگ خودسازي
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
هواي نفس مانع بزرگ خودسازي
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
خودسازی و سلوک
,
خواهش های نفسانی
,
خود سازی
,
هوای نفس
پاسخ تفصیلی:
هوا و هوس چيست؟
زياده روي در غرايزي مانند شهوت و غضب و ميل نفس و خواهش دل به كامراني و گناه را هوي و هوس نامند. از نظر فلسفي نفس شاني از روح انسان است كه تامين کننده نيازهاي طبيعي و مادي آدمي است. مديريت قواي نفساني مانند شهوت و غضب، تن و جنبه هاي دنيوي انسان به عهده نفس است. در مديريت نفساني طبيعيت انسان، غرايز نقش به سزايي دارندو نفس با استفاده از غرايز كشور تن آدمي را اداره مي كند. اما در اغلب موارد به دليل افزون خواهي نيروهاي نفساني و تمايل به افراطي گري آدمي دچار شهوت و غضب مفرط و خواسته هاي افراطي در راستاي كاميابي و لذت طلبي و راحت خواهي مي شود، كه به آن هواي نفس اطلاق مي گردد.
يك بطري ابتدا هوا دارد و وقتي شما در آن آب مي ريزيد, به هر مقدار كه آب وارد آن مي شود, هوايش خالي مي گردد. انسان نيز مانند بطري اي مي ماند كه ابتدا با هوا و نفسانيت پرشده است و بايد در طول عمر با خودسازي ،خود را از خدا پر كند تا هوايش خالي گردد.
از نظر قرآن كريم نفس داراي مراتبي است. پايين ترين مرتبه نفس به نفس اماره، يعني نفسي كه به بدي ها امر مي كند، گفته مي شود. در نتيجه مي توان گفت: هوا به معناي خواسته است و پيروي از هواي نفس؛ يعني تبعيت از خواسته هاي افراطي نفس اماره.
هواي نفس از آن جهت مذموم است كه زمينه ساز انواعي از انحرافات عملي و اخلاقي و اجتماعي و حتي پديد آمدن بيماري هاي رواني و بدني براي انسان مي شود و آدمي را به وادي گمراهي و ظلم و گناه و خروج از ربقه انسانيت و ايمان سوق مي دهد و مانع عبوديت و رشد و کمال معنوي انسان مي شود.
مي توان گفت: هواي نفس به هر عمل و رفتار، ظاهري و باطني گفته ميشود كه در جهت مخالف خواسته و اراده خداوند متعال باشد. ما يك خواسته هايي داريم و خداوند هم خواسته هايي. اگر خواسته ما مطابق خواسته خدا نباشد, مي شود هواي نفس و خواسته هاي نفساني. غفلت ازياد خدا، فراموش كردن نعمتها، نيكيها، حکومت واقتدار الهي و خودخواهي و پيروي از شيطان و شيطان صفتان، افراط و تفريط در اعمال و رفتار، برخي از مصاديق پيروي از هواي نفس ميباشد. خطر هواي نفس:
انسان در ابتدا حيواني بيش نيست، حيواني که نفخه روح الهي در او هست و استعداد انسان شدن و تعالي روح را دارد و مي تواند آنقدر به خدا نزديک شود که به مقام ولايت تکويني برسد، يعني چشم و گوشش خدايي شود و امور غير عادي را ببيند و بشنود و اراده و قدرتش نيز مظهر اراده و قدرت خدا گردد و کارهاي خارق العاده از او صادر شود، کارهايي که از عهده بشرهاي معمولي بر نمي آيد. انسان اگر از حيوانيت خود صعود کند و به مقام انسانيت برسد، از علم لدني و قدرت الهي برخوردار مي شود.
اين استعداد در تمامي انسان ها وجود دارد، اما تنها عده بسيار کمي در اين مسير موفق مي شوند، دليلش هم مانعيت نفس است. خطر نفس براي انسان به قدري زياد است که در روايات بسياري آن را اعدا عدو، يعني بزرگترين دشمن انسان معرفي کرده اند. انسان به انسانيت نمي رسد مگر اينکه از نفس خود عبور کند و هواي نفس خود را منکوب نمايد. حتي شيطان از راه نفس به انسان نفوذ مي کند، اگر کسي نفس خود را اصلاح و تهذيب کند از شر شيطان هم در امان مي ماند، ولي اگر نفس خود را تهذيب ننمايد، دائما در معرض هجوم شياطين خواهد بود، بنابراين ما براي رسيدن به کمال انساني و الهي خود، فقط يک مانع بزرگ بر سر راه داريم و آن نفس است. نفس است که نمي گذارد انسان به سعادت حقيقي خود برسد. نفس همواره آدمي را به بدي و افراط و تفريط فرمان مي دهد و اگر بر او مسلط شود به طور کامل عقلانيت را از او سلب و راه انسان شدن را به روي آدمي سد مي کند.
نفس انسان را حيوان مي خواهد و نمي گذارد آدمي از حيوانيت عبور کند. بيشتر مردم گرفتار نفس اند و استعداد هاي انساني آنان ظهور نمي کند. البته گاهي نفس انسان را از حيوانات نيز پست تر مي کند. قرآن کريم در اين باره مي فرمايد: ام تحسب ان اکثرهم يسمعون او يعقلون، ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبيلا. برخي انسان ها را گمان مي کني که مي شنوند يا عقل دارند، ولي جز اين نيست که ايشان مانند حيوانات هستند بلکه از آنان هم گمراهتر و پست تر مي باشند. (فرقان، 44)عاقبت تبعيت از هواي نفس:
خداوند در قرآن کريم براي رهايي بشر از گرفتار شدن در منجلاب زشتي و هواهاي نَفْساني، سرانجام تبعيت از نَفْس امّاره را قرار گرفتن در دوزخ و دوري از رحمت خويش بيان کرده است تا انسان در پرتو شناخت عاقبت اطاعت از نَفْس، هويت انساني خويش را لکّهدار ننمايد و در مقام غلبه بر نَفْس برآيد، چرا که بدترين ضرر و خسارت براي نوع بشر آن است که سرماية وجودي خويش را از دست بدهد: «... قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يوْمَ الْقِيامَةِ أَلَا ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ: ... بگو: زيانکاران واقعى آنانند که سرماية وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست دادهاند. آگاه باشيد که زيان آشکار همين است» (الزّمر /15).
در بعضي از آيات سرانجام تبعيت نَفْس امّاره ذکر شده است؛ مثلاً: «فَأَمَّا مَن طَغَى وَآثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِي الْمَأْوَى: امّا آن کسى که طغيان کرده، و زندگى دنيا را مقدّم داشته، مسلّماً دوزخ جايگاه اوست» (النّازعات/ 39ـ37).
در آية ديگر هلاکت بلعم باعورا را نتيجة هويپرستي بيان داشته است و فرموده: «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ...: و اگر مىخواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مىبرديم؛ لکن او به پستى گراييد، و از هواى نَفس پيروى کرد...» (الأعراف/176).
بالأخره در آية ديگري هويپرستي را منشأ گمراهي دانسته است و فرموده: «فَإِن لَّمْ يسْتَجِيبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ...: (اي موسي) اگر اين پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان که آنان تنها از هوسهاى خود پيروى مىکنند! و آيا گمراهتر از آن کس که پيروى هواى نَفْس خويش کرده و هيچ هدايت الهى را نپذيرفته، کسى پيدا مىشود؟!...» (القصص/50).
در آيه ديگري شدت تعارض ميان پيروي از هواي نفس و هدايتي که انبيا ميآورند تا آنجا که به تکذيب و قتل انبيا ميانجامد مورد يادآوري قرار گرفته، ميفرمايد: "أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَي أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ؛ پس آيا هرگاه پيامبري به سوي شما چيزي را که نفستان نميخواهد، بياورد، استکبار ميورزيد؟ سپس گروهي را تکذيب ميکنيد و گروهي را ميکشيد؟" (بقره، 87)
و نيز در آيات ديگري ميفرمايد: "وَإِن يرَوْا آيةً يعْرِضُوا وَيقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ * وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ؛ و هرگاه آيه و معجزهاي ببينند، اعراض ميکنند و ميگويند (اين) سحري است مداوم و (پيامبر خدا و معجزاتش را) تکذيب و از خواستههاي خويش پيروي کردند، حال آن که هر امري ثابت است (و در جاي خود معلوم ميشود که راست است يا دروغ)". (قمر، 2 و 3)
و در مقابل در مورد کساني که با هواي نفس خود به مبارزه برمي خيزند ميفرمايد: "وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَي * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِي الْمَأْوَي؛ و اما آن کس که از مقام پروردگارش ترسيد و نفس را از خواستهها بازداشــت، پس حــقاً بهشت پناهگاه اوست". (نازعات، 40 و 41)تعارض هواي نفس و هدايت انسان:
برخي آيات پيروي هوا را در تعارض با هدايت در راه خدا دانسته و ميفرمايد: "فَاحْکُم بَينَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعِ الْهَوَي فَيضِلَّکَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ؛ پس (اي داود) حکم کن (در) ميان مردمان به حق، و هوا را پيروي مکن که گمراه کند تو را از راه خدا". (ص، 26(
و نيز ميفرمايد: "فَإِن لَّمْ يسْتَجِيبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيرِ هُدًي مِّنَ اللَّهِ؛ پس اگر اجابت نميکنند تو را، بدان که آنان تنها هواي خويش را دنبال خواهند کرد و چه کسي گمراهتر از آن کس که از هواي خود متابعت کند، بدون هدايتي (از جانب) خدا". (قصص، 50(
شدت تعارض ميان پيروي از هواي نفس و هدايتي که انبيا ميآورند تا آنجا که به تکذيب و قتل انبيا ميانجامد مورد يادآوري قرار گرفته، ميفرمايد: "أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَي أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ؛ پس آيا هرگاه پيامبري به سوي شما چيزي را که نفستان نميخواهد، بياورد، استکبار ميورزيد؟ سپس گروهي را تکذيب ميکنيد و گروهي را ميکشيد؟
در آيه ديگري درباره برخي از منافقين ميفرمايد: "أُوْلَئِکَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ؛ آنان کسانياند که خدا بر دلهاشان مُهر زده و از خواستههاي خويش پيروي کردهاند".(محمد، 16) که به مضمون اين آيه، پيروي هواي نفس با "طبع دل" تلازم دارد.
و در آيه ديگر ميفرمايد: "إِن يتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَي الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَي؛ جز گمان و آنچه را که نفس خواهد، پيروي نميکنند، در حالي که آمده بود آنان را از (سوي) پروردگارشان هدايت". (نجم، 23) که در اين آيه نيز، نوعي تعارض بين پيروي از هواي نفس و پذيرش هدايت الهي گوشزد ميشود. نقش نفس در گمراهي عقل انسان:
يکي از لغزشگاههاي انديشه از نظر قرآن کريم ميلها و هواهاي نفساني مي باشد. انسان در تفکرات خود اگر بي طرفي خود را نسبت به نفي يا اثبات مطلبي حفظ نکند و ميل نفسانيش به يک طرف باشد، خواه ناخواه و بدون آنکه خودش متوجه شود عقربه فکرش به جانب ميل و خواهش نفسانيش متمايل مي شود اين است که قرآن هواي نفس را نيز مانند تکيه بر ظن و گمان يکي از عوامل لغزش مي شمارد. خداوند در سوره النجم مي فرمايد: «ان يتبعون الا الظن و ما تهوي الانفس، نجم/ 23» ''پيروي نمي کنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش مي کنند''.
يکي از حالات و قوائي که در عقل انسان يعني در عقل عملي انسان يعني در طرز تفکر عملي انسان که مفهوم خوب و بد و خير و شر و درست و نادرست و لازم و غير لازم و وظيفه و تکليف و اينکه الان چه مي بايست بکنم و چه نمي بايست بکنم و اينگونه معاني و مفاهيم را بسازد تأثير دارد، طغيان هوا و هوسها و مطامع و احساسات لجاج آميز و تعصب آميز و امثال اينها است، زيرا منطقه و حوزه عقلي عملي انسان به دليل اينکه مربوط به عمل انسان است همان حوزه و منطقه احساسات و تمايلات و شهوات است. اين امور اگر از حد اعتدال خارج شوند و انسان محکوم اينها باشد نه حاکم بر اينها، در برابر فرمان عقل فرمان مي دهند، در برابر نداي عقل و وجدان فرياد و غوغا مي کنند، براي نداي عقل حکم پارازيت را پيدا مي کنند، ديگر آدمي نداي عقل خويش را نمي شنود، در برابر چراغ عقل گرد و غبار و دود و مه ايجاد مي کنند، ديگر چراغ عقل نمي تواند پرتو افکني کند. پس اينگونه هواها و هوسها اگر در وجود انسان باشند، تأثير عقل را ضعيف مي کنند، اثر عقل را خنثي مي کنند، و به تعبير ديگر اين هوا و هوسها با عقل آدمي دشمني مي ورزند.در حديث است که امام صادق عليه السلام فرمود: «الهوي عدو العقل»؛ (مصباح الشريعة، باب 38، ص 223) ''هوا و هوس دشمن عقل است''. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: «اعدي عدوک نفسک التي بين جنبيک»؛ يعني ''بالاترين دشمنان تو همان نفس اماره و احساسات سرکش تو است که از همه به تو نزديکتر است و در ميان دو پهلويت قرار گرفته است ''. علت اينکه اين دشمن بالاترين دشمنان است واضح است، زيرا دشمن عقل است که بهترين دوست انسان است و رسول اکرم (ص) فرمود: «صديق کل امرء عقله» (بحارالانوار، ج 70، ص64) يعني ''دوست واقعي هر کس عقل او است ''. از هر دشمني با نيروي عقل مي توان دفاع کرد. اما اگر دشمني پيدا شود که بتواند عقل را بدزدد پس او از همه خطرناکتر است.
صائب تبريزي شعري دارد که مي گويد:
بستر راحت چه اندازيم بهر خواب خوش *** ما که چون دل دشمني داريم در پهلوي خويشنقش نفس در ضعف اراده عملي انسان:
راجع به مسئله اراده و به تعبير ديگر تسلط بر نفس و مالکيت نفس، در دستورهاي اسلامي مطالب بسيار و جالبي تحت عنوان تقوا و تزکيه نفس، در اين زمينه رسيده است. اميرالمؤمنين، درباره خطا و گناه مي فرمايند: «الا و ان الخطايا خيل شمس، حمل عليها اهلها»؛ ''مثل گناهان، مثل اسبهاي چموش است که اختيار را از کف سوار مي گيرند ". مي دانيم گناه از آنجا پيدا مي شود که انسان تحت تأثير شهوات و ميلهاي نفساني خودش برخلاف آنچه که عقل و ايمانش حکم مي کند، عملي را انجام مي دهد. ايشان مي فرمايند حالت گناه، حالت از دست دادن انسان مالکيت نفس خود را است. آن وقت در مورد تقوا که نقطه مقابل آن است مي فرمايد: «الا و ان التقوي مطايا ذلل (نهج البلاغه، خطبه 16) ولي مثل تقوا، مثل مرکبهاي رام است که اختيار مرکب دست سوار است نه اختيار سوار دست مرکب. يعني او فرمان مي دهد، اين عمل مي کند، لجامش را به هر طرف متمايل کند، به همان سو مي رود بدون آنکه لگدپراني و چموشي کند و هيچ مکتب تربيتي در دنيا اعم از مادي يا الهي پيدا نشده است که بگويد خير، تقويت اراده يعني چه؟! انسان بايد صد درصد تسليم ميلهاي خودش باشد و هر طور که خواهش نفساني او حکومت کرد، همان طور عمل کند.
خداوند در جاي ديگر مي فرمايد: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ، يوسف/ 53»؛ «و من نفْس خود را تبرئه نمى کنم، چرا که نفس همواره به بدى فرمان مى دهد، مگر آن جا که پروردگارم رحم کند. همانا پروردگار من آمرزنده مهربان است».امام علي عليه السلام مي فرمايد: «النَّفسُ الأمّارةُ المُسَوِّلَةُ تَتَملَّقُ تَمَلُّقَ المُنافِقِ، وتَتَصَنَّعُ بشِيمَةِ الصَّديقِ المُوافِق، حتّى إذا خَدَعَت وتَمَکَّنَت تسَلَّطَت تَسَلُّطَ العَدُوِّ، وتَحَکَّمَت تَحَکُّمَ العُتُوِّ، فأورَدَت مَوارِدَ السُّوءِ»؛ ''نفْسِ بد فرمانِ ظاهر آرا، همچون منافق، چاپلوسى مى کند و خود را چون دوستى سازگار و دلسوز جلوه مى دهد و همين که فريب داد و بر انسان دست يافت، چون دشمن مسلط مى شود و با خودخواهى و قلدرى فرمان مى راند و شخص را به جايگاه هاى بدى و هلاکت مى کشاند ''.امام سجاد عليه السلام در مناجات با خدا مي گويد: «إلهي، إليکَ أشکو نَفساً بالسُّوءِ أمّارَةً، وإلَى الخَطيئةِ مُبادِرَةً، وبمَعاصيکَ مُولَعَةً، ... کثيرَةَ العِلَلِ، طَويلَةَ الأمَلِ، إن مَسَّها الشَّرُّ تَجزَعْ، وإن مَسَّها الخَيرُ تَمنَعْ، مَيالَةً إلَى اللَّعبِ واللَّهوِ، مَملُوّةً بالغَفلَةِ والسَّهوِ، تُسرِعُ بي إلَى الحَوبَةِ، وتُسَوِّفُني بالتَّوبَةِ»؛ ''خداى من، به تو شکايت مى کنم از نفْسى که همواره به بدى فرمان مى دهد و به سوى گناه مى شتابد و به معاصى تو حريص است ... پُر عذر و بهانه است و آرزوى دراز دارد، اگر به او گزندى رسد، بيتابى مى کند و اگر خير و برکتى رسدش، بخل مى ورزد، شيفته بازى و سرگرمى است، آکنده از غفلت و بى خبرى است، مرا به سوى گناه مى شتاباند و در کار توبه امروز و فردا مى کند
نفس دو کارمي کند، هم مانع کارهاي خوب مي شود و نمي گذارد شما بنده خوب و مطيع خدا شويد و هم به بدي امر مي نمايد و شما را به کارهاي شر و بد دعوت و تشويق مي کند. لذا به آن نفس اماره مي گويند. انواع مردم و خواستههاي نَفْساني:
اصولاً مردم در برابر خواستههاي نَفْساني به چند دستة زير تقسيم ميشوند:
دستة اوّل مردمي هستند که به دلخواه خود عمل ميکنند و چيزي مانع آنان نميشود. اينان همواره به دنبال لذايذ مادّي هستند و زندگي دنيا را بر آخرت برتري ميدهند. قرآن کريم دربارة اين دسته از مردم ميفرمايد:«... وَوَيلٌ لِّلْکَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ * الَّذِينَ يسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الآخِرَةِ...: واى بر کافران از مجازات شديد (الهى)! *همانها که زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند...» (ابراهيم/2و3).
اين که انسان به دنبال مادّيات و تمايلات نَفْساني است و نميخواهد از آنها دست بردارد، خود منشأ کفر است. دين ميگويد از اين خواستههايت دست بردار و چون انسان نميخواهد از آنها کنارهگيري کند، لذا دين را نميپذيرد تا به راحتي هر عملي را مرتکب گردد. پس اين دسته از انسانها براي تمايلات نَفْساني حدّ و مرزي نميشناسند، چنانکه خداوند متعال ميفرمايد: «بَلْ يرِيدُ الْإِنسَانُ لِيفْجُرَ أَمَامَهُ: (انسان شک در معاد ندارد،) بلکه او مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه کند!» (القيامه/5).
دستة دوم کساني هستند که براي خواستههايشان حدّ و مرزي ميشناسند، سعي ميکنند از محرّمات اجتناب کنند، ولي از برآورده ساختن خواستههاي نَفْساني، نظير مکروهات، مشتبهات و محلّلات خودداري نميکنند. خود اين دسته نيز به چند شاخه تقسيم ميگردند: و برخي، از کبائر اجتناب ميکنند و گاهي مرتکب صغائر ميشوند و گروهي کبائر را نيز مرتکب ميشوند. برخي از اين افراد بلافاصله پس از گناه توبه ميکنند و برخي ديگر توبه نميکنند و بر گناه خود اصرار ميورزند، ولي به هر حال همة اين افراد سعي و اهتمام دارند که تا حدودي محرّمات را ترک کنند.
دستة سوم کساني هستند که اصل را بر مخالفت هواي نَفْس قرار ميدهند، مگر در مواردي که رضاي خداوند در موافقت نَفْس است، آن هم به جهت رضاي خدا نه جهت پيروي هواي نَفْس. اصل در زندگي آنها اين است که هر چه دلشان ميخواهد، انجام ندهند و در هر کار، معيار را رضايت خدا قرار ميدهند. البتّه اين دسته نيز داراي مراتب ميباشند و شايد اختلاف مراتب به بينهايت ميل کند (ر.ک؛ مصباح يزدي،1376: 123).ضرورت و اهميت مبارزه با نفس:
هدف بعثت انبياء الهي مبارزه بندگي خدا و مبارزه با نفس بوده است. «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ...: ما در هر امتى رسولى برانگيختيم که: «خداى يکتا را بپرستيد؛ و از طاغوت اجتناب کنيد...» (النّحل/36).
در اين آيه فلسفة مشترک بعثت پيامبران، عبوديت و بندگي آدمي خوانده شده است. روشن است که عبوديت و بندگي خداوند وقتي تحقّق ميپذيرد که آدمي از خواستههاي نَفْساني و طاغوت اجتناب نمايد، چنانکه در ادامة آيه به ضرورت اجتناب از طاغوت (دروني و بيروني) تصريح نموده است.
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِهِ وَيزَکِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ...: و کسى است که در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت که آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزکيه مىکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مىآموزد...» (الجمعه/2).
در اين آيه يکي از اهداف بعثت پيامبر اسلام (ص) را تزکية نَفْس آدمي بيان نموده و آن را بر تعليم مقدم داشته است.
قد افلح من زکيها و قد خاب من دسيها: که هر کس نَفْس خود را پاک و تزکيه کرده، رستگار شده است و کسي که آن را در زير هوا و هوس مدفون کرده است زيانکار شده است»(الشّمس 10/9). در اين آيه بعد از ذکر يازده قَسَم، راه اساسي رسيدن به رستگاري، پاکي نَفْس ذکر شده است.
در روايات نيز آمده است: عَنْ أَبِي عَبْدالله (ع): إِنَّ النَبِي (ص) بَعَثَ سَرِيةً فَلَمَّا رَجَعُوا، قَالَ مَرْحَباً بِقَومٍ قَضُوا الْجِهَادُ الْأَصْغَرِ وَ بَقِي عَلَيهِم الْجِهَادُ الْأَکْبَرِ. قِيلَ يا رَسُولَ اللهِ (ص) مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرِ؟ قَالَ: جِهَادُ النَّفْسّ: امام صادق (ع) فرمود: پيامبر (ص) گروهي از مسلمانان را به جهاد فرستاد. هنگامي که بازگشتند، فرمود: آفرين بر گروهي که جهاد اصغر را انجام دادند، ولي وظيفة جهاد اکبر بر آنها باقي مانده است. عرض کردند: اي رسول خدا! جهاد اکبر چيست؟ فرمود: جهاد با نَفْس» (حُرّ عاملي، 1396ق.، ج11: 122).
حضرت علي (ع) فرموده است: «المُجَاهِدُ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ: مجاهد واقعي کسي است که با هوسهاي سرکش نَفْس خود بجنگد» (همان).
از مجموع سه آيه و دو روايت اين مطلب استفاده ميشود که مقابله با نَفْس (اميال نَفْساني) داراي اهميت شاياني است، چرا که راه رستگاري آدمي و فلسفة بعثت مشترک پيامبران، تهذيب نَفْس آدمي است.روش مبارزه با نفس:
1 – شناخت دقيق نفس و انواع وسوسه هاي آن:
يکي از روش هاي مبارزه يا نفس شناخت دقيق نفس است. يعني انسان در نوع وسوسه هاي نفس خود دقت کند و اين به نوعي خودشناسي و تمرکز در درون نياز دارد. بيشتر کساني که در اين مسير نيستند از اين موضوع غفلت دارند و حيله هاي نفس را نمي شناسند. و اين خودش نوعي جهل بسيار خطرناک است. نفس و هواي نفس ايشان را به سختي در اختيار خود مي گيرد و به هر کجا که بخواهد مي کشاند در حالي که آنها کاملا غافل اند و نمي دانند که تحت سلطه نفس و دشمن ترين دشمنان انسان قرار دارند و خوب معلوم است که اگر کسي اختيار زندگي خود را به دست دشمن بدهد چه مي شود و چه سرنوشت بدي پيدا مي کند.
مصاديق و موارد غلبه نفس بر انسان فراوان است، گاهي انسان مي خواهد کار خوبي انجام دهد، در همان زمان که مي خواهد تصميم بگيرد، نيرويي در درون احساس مي کند که او را از آن کار خير به بهانه هاي مختلف منع مي کند و خطرات خيالي آن را به او گوشزد مي نمايد و از انواع حيله ها استفاده مي کند تا شما را از کار بياندازد و نيز گاهي انسان مي خواهد از کار شر وبدي خودداري کند باز سروکله نفس اماره پيدا مي شود و دائم در درون او تحريک ايجاد مي کند و کاري مي کند که شما را به آن کار بد و گناه آلوده نمايد.
شناخت اين موارد و دقت در آنها به ما کمک فراواني مي کند تا به صورت ناآگاهانه فريب نفس را نخوريم و کورکورانه از آن تبعيت ننماييم. 2- پي روي از عقل و هدايت گري آن.
ملاک هواي نفس اين است که غريزه کور و مرزناشناس ارضا شود و نقطه مقابلش اين است که هنگام ارضاي غريزه، عقل بهکار گرفته شود
هر آن کس که زمام او به دست نفس اماره است، غرايز، او را راهبري ميکنند و وي چشم و گوش بسته و بيتوجه به ماوراي خواستههاي غريزي خود از آنها پيروي ميکند، چنين کسي در مقام نفس اماره تا ابد باقي ميماند و چنانکه خداوند فرموده است: «أَخْلَدَ إِلَي الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ؛ به زندگي مادي ميچسبد و از خواستههايش پيروي ميکند». (اعراف، 176)
پس ميتوان در يک عبارت کلّي چنين گفت که اگر از ميلهاي غريزي و کششهاي کور که فقط ارضاي خود را ميخواهد و بس پيروي کرديم، بدون آنکه فکر کنيم نتيجه بعدي آن، چه ميشود و غرض ما صرفاً لذّات آني باشد، اين هواي نفس است؛ اما اگر تأثير آن را در روح و سرنوشت خويش و رابطه با خدايمان مورد توجه و دقت قرار داديم و سپس تصميم گرفتيم و گرچه تصميم نهايي ما در نهايت همان باشد که خواسته غريزه است، عمل به چنين تصميمي ديگر پيروي از نفس و هواي نفس نخواهد بود؛ چون در اين صورت، انگيزه ما فقط غريزه نيست؛ چراکه محاسبه کردهايم و با دقت در نتيجه و آينده کار، راه خويش برگزيدهايم و چنانچه نتايج سوئي بر آن بار ميشد، به آن کار دست نميزديم.
و در عبارتي کوتاهتر، ملاک هواي نفس اين است که غريزه کور و مرزناشناس ارضا شود و نقطه مقابلش اين است که هنگام ارضاي غريزه، عقل بهکار گرفته شود.
بنابراين براي آن که ما به آنچه ميدانيم ايمان بياوريم، بايد خويشتن را از قيد هواي نفس رها سازيم؛ يعني بر اساس بينش صحيح و آيندهنگري و مقايسه و سنجش و گزينش راه بهتر، تصميم بگيريم. 3- مقاومت و ايستادگي و صبر در مقابل خواسته هاي نفس:
آدمي در انجام هر کاري نياز به اراده و همّت عالي دارد، به خصوص براي غلبه نمودن بر نَفْس امّاره، وجود اراده در انسان ضروري است. در واقع، آدم صابر کسي است که داراي اراده است:«...وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ:... و اگر استقامت کنيد و تقوا پيشه سازيد، (شايستهتر است؛ زيرا) اين از کارهاى مهم و قابل اطمينان است» (آلعمران/186).
«عزم» در لغت به معني تصميم و پيمان قلبي بر انجام و گذراندن کار آمده است: «عَزَمْتُ الأَمْرَ: آهنگ کار نمودم» (راغب اصفهاني، 1383، ج1: 597).
علاوه بر وجود اراده در آدم صابر، خداوند وعده داده است که با صابران باشد، بدين معني که دست عنايت خويش را از کمک نمودن به او کوتاه نکند: «...إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ: ...خداوند با صابران است» (البقره/153) و نيز بر اساس آيات کريمه خداوند در وعدة خويش تخلّف نميکند: «... إِنَّ اللّهَ لاَ يخْلِفُ الْمِيعَادَ: ... خداوند از وعدة خود تخلّف نمىکند» (آلعمران/9، الرّعد/31 و الحج/97).
خصوصاً آنکه خداوند پيروزي براي آدم صابر و در امان ماندن صابران از نيرنگ دشمنان را تضمين نموده است: «بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يمْدِدْکُمْ رَبُّکُم...:... آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه کنيد و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد، خداوند شما را ياري خواهد کرد...» (آلعمران/125)؛ «...إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يضُرُّکُمْ کَيدُهُمْ شَيئًا...: اگر (در برابرشان) استقامت و پرهيزگارى پيشه کنيد، نقشههاى (خائنانه) آنان، به شما زيانى نمىرساند...» (آلعمران/120).
پُرواضح است که مفهوم آيه منحصر به ضرر از جانب دشمن بيروني نيست، بلکه ضرر دشمن درون را هم شامل ميشود. آري، وقتي آدمي داراي ارادة قوي باشد و خداوند هم که قادر بر انجام هر کاري است، با شخص شکيبا باشد و وعدة تضمين پيروزي در ميدان مبارزه داده باشد، قطعاً انسان شکيبا با مدد جستن از صبر ميتواند بر نَفْس امّاره فائق آيد.براي مبارزه با انحراف غريزه شهوت از مسير اعتدال چند راهكار عملي پيشنهاد ميكنند:
1- ترك زمينه گناه: اين خود زيرمجموعهاى دارد كه مهمترين آن عبارت از است:
* كنترل چشم: نگاه به نامحرم, گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسي است. نگاه هاي آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه، انحراف و گناه مبتلا مي كند. حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: چشم چراني، تخم شهوت را در دل مي كارد و چنين كاري براي نگاه كننده كافي است كه منشأ فتنه گردد.
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
هر آن چه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجري نيشش ز فولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
از اين رو قرآن دستور مي دهد از چشم مراقبت شود و همين طور رها نباشد«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ؛ به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گيرند»[ نور/31] كه اگر آن را رها كرديد شما را بلافاصله در شهوات رها و غرق خواهد كرد. امام صادق(ع) مىفرمايد: «نگاه به نامحرم، تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است و چه بسا يك نگاهى كه حسرتى طولانى بر جاى گذارد».[. بحار، ج 101/40]
كاش اين گونه بود كه با ديدن چشم سير مي شد، اما هر چه بيشتر مي بيند بي تاب تر و حريص تر مي شود، گو سيري ناپذير است، تا مگر صاحب خود را به هلاكت اندازد. حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:« چيزي در بدن كم سپاس تر از چشم نيست، خواسته اش را ندهيد كه شما را از ياد خدا باز مي دارد».[ بحارالانوار، ج 101، ص 35] مگر مي شود با نگاه هاي دنباله دار شهوت خود را كنترل كرد؟
تا كه هيزم مىنهى بر آتشى- كى بميرد آتش از هيزم كشى
دقيقا بايد مواظب چشم خود بود كه مبادا به نامحرم و كلاً هر آنچه كه شهوتانگيز است،اعم از نگاه كردن به تصاوير و فيلمهاي تحريك كننده و لباس جنس مخالف، نگاه شود. عن الصادق(ع): «النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويله؛ نظر دوختن تيرى مسموم از تيرهاى ابليس است و چه بسا نگاهى كه حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد»، (سفينةالبحار، شيخ عباسى قمى، ماده نظر).
تا حد امكان انسان از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز نمايد.
* كنترل گوش: بايد از شنيدنىهايى كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمينهساز حرام هستند پرهيز شود. مانند نوار موسيقى، صداى شهوتانگيز نامحرم و...
* ترك مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى كه باعث مىشوند انسان مزه گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و بايد از آنها پرهيز كرد.
از امام سجاد(ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طريق و هم الكذاب والفاسق والبخيل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس را نهى فرموده: كذاب، گناهكار، بخيل، احمق و كسى كه قطع رحم كرده است»، (همان، ماده صحب).
البته اينها از مهمترين زمينههاى گناه هستند كه بايد ترك شوند ولى كلاً هر چيزى كه زمينه گناه را فراهم مىكندبايد ترك شود.
2- ترك فكر گناه: ترك زمينه گناه سهم به سزايى در ترك فكر گناه دارد ازاينرو هر چه بيشتر و دقيقتر زمينه گناه ترك شود فكر گناه كمتر به سراغ انسان مىآيد. اين فكر گناه است كه شوق در انسان ايجاد مىنمايد و بعد از شوق ارادهى عمل سپس خود گناه محقق مىشود، مسلما تا اراده و شوق و ميل نسبت به كارى نباشد انسان مرتكب آن كار نمىگردد. لذا افكار جنسي را كه به ذهنتان خطور ميكند بلافاصله با ذكر خدا و ياد آسيبهاي معنوي گناه از ذهن خود دور سازيد.
3- دوري از محيطهاي آلوده و ناسالم
يكي از علل و عوامل انحرافات جنسي و به طور كل انحرافات اخلاقي، محيط آلوده و محركهاي شهواني است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرك در گرايشهاي انحرافي، منجر به طغيان غريزة جنسي در جوان ميشود. مسايلي از قبيل بدحجابي، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخي از سريالهاي تلويزيوني و فيلمهاي خارجي و هم چنين استفادة نادرست از اينترنت در تحريك شهوت و غريزة جنسي جوان مؤثر است شايد براي برخي زا نوجوانان يادآوري و تذكر مسايل ديني و اخلاقي چيزي بيهوده و غير ضروري تلقي شود، زيرا آنها نه در فكر سلامت خويش هستند و نه مسايل اخلاقي و ديني را ميپذيرند، اما براي شما كه روحية مذهبي قوي داريد و همين مسأله باعث شد تا نگران آيندهتان باشيد، گفتن اين مسايل مهم و ضروري است. اگر واقعاً ميخواهيد از جوانيتان به خوبي استفاده كنيد و در راه درست و سالم گام برداريد، سعي كنيد از محيطهاي آلوده و ديدن عوامل تحريك كننده، جداً پرهيز نماييد.دستورالعمل اخلاقي:
1- بهرهگيرى از ثقل اكبر و قرآن كريم و انس با آن. چه اين كه هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانيت بخشيده و معنويت مىدهد و هم آشنايى با معارف آن (هركسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مىباشد.
2- بهرهگيرى از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ايشان با حضور در مجالس ذكر اهل بيت, سخنراني, درس اخلاق و مراسم مذهبي كه مي تواند به صفاي باطن شما كمك نمايد. بايد توجه داشت كه توسل به حضرات معصومين(ع) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملكوت است و هم زمينه ساز بهرهگيرى بيشتر از فيض ربوبى و كسب توفيقات بيشتر.
3-دائمالوضوء: سعى كنيد هميشه باوضو باشيد.
4-روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حيوانى و شهوانى انسان را تضعيف مىكند اگر قواى شهوانى ضعيف گشت قهرا فكر گناه هم كمرنگ مىشود. عن ابى جعفر(ع) قال: «اذا شبع البطن طغى؛ هرگاه شكم پر شود طغيان مىكند، (المحجةالبيضاء، ملا محسن فيض كاشانى، ج 5، ص 150). مفهومش اين است اگر شكم بر نشود طغيان نمىكند و بهترين قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.
تذكر اين نكته بسيار ضرورى است كه اولاً: روزه نبايد براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانيا: براى كارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنجشنبه باشد نه بيشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است خوردن غذاهاي محرك و داراي كالري زياد، مانند خرما، پياز، فلفل و غيره را به حداقل برسانيد و مورد بعدى يعنى ورزش دو برابر شود.
5- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزشهايى باشد كه براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دويدن و نرم طناب زدن و انجام حركتهاى كششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بيست دقيقه به چهل دقيقه افزايش يابد.
6- فكر مرگ وزيارت اهل قبور: اين يكى ديگر از چيزهاى بسيار مفيد است كه فكر گناه را يا از بين مىبرد و يا كم مىكند كه اين به شدت و ضعف فرو رفتن در فكر مرگ بستگى دارد اگر انسان با اين واقعيت انس بگيرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال اميرالمؤمنين على(ع): «اذكروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعى الشتات؛ ياد كنيد (مرگ را) درهم كوبنده لذات را و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايىها را»، (الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 2، ص 159).
ياد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مىسازد و انسان را از گناه و فكر گناه باز مىدارد آنچه كه بسيار مهم است اين است كه اولاً اين فكر هر روز و مستدام باشد اگر شبانهروزى نيمساعت باشد كافى است ثانيا در مكان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مكان خلوت خود محيط قبرستان باشد به هر گونه كه اين فكر در مرگ با جان عجين شود و باور دل گردد بسيار مطلوب است مثلاً يكى از كيفيتهاى فكر در مرگ را يكى از بزرگان چنين مىفرمود: تمام خاطرات تلخ و شيرين گذشته را در حد امكان مثل يك فيلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند كه همه اينها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مىگذرد لحظات جان دادن، وقتى كه خويشان و نزديكان را رها مىسازد و از تمام تلخ و شيرينىها وداع مىكند و... همه و همه را به خوبى تأمل كند تا دل بلرزند و چشم بگريد.
7- هيچگاه خالي از مطالعه نباشيد. اگر كسي بخواهد در اين راه ثابت قدم بماند بايد دائما بر آگاهي و ايمان خود بيافزايد. توصيه مي كنيم كه سير مطالعاتي داشته باشيد و در حوزه هاي زيل مطالعه نماييد:
در اين زمينه ر.ك:
1-گناه شناسي/ محسن قرائتي.
2-گناهان كبيره/ شهيد دستغيب.
3- شهيد دستغيب، قيامت و قرآن (تفسير سوره طور)
4-كتابهاي شهيد مطهري (ره)
5- محجه البيضاء
6- جامع السعادات
7- علم اخلاق اسلامي
8- اسرار الصلاه امام خميني (ره )
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://akhlagh.porsemani.ir/content/%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D9%86%D9%81%D8%B3-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B9-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%8A
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های اخلاق و عرفان سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت